- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

خُوار xowãr در گویش‌ ساحل‌نشینان بوشهر | دکتر بشیر علوی

خُوار xowãr در گویش‌ ساحل‌نشینان بوشهر

 

 

دکتر بشیر علوی

هیات علمی دانشگاه فرهنگیان بوشهر – گروه زبان و ادبیات فارسی

 

 


واژه‌ها و اصطلاحات دریایی سرشار از اصالت است. پیشینۀ ایرانیان در دریا و دریانوردی بر همگان آشکار است، پس بسیاری از واژه‌های دریایی باید ریشۀ پهلوی و باستان داشته باشند که امروزه هنوز جان دارند و زندگی می‌کنند.
زمانی که دریا آرام و بی موج باشد، دریانوردان واژه خُوار xowãr استفاده می‌کنند و می‌گویند: دریا خُوارِن daryã xowãren یعنی دریا آرام است و موّاج نیست. این واژه، عربی و هندی نیست. ریشه در زبان پهلوی و باستان فارسی دارد و یک واژۀ کاملاً فارسی است. خُوار xowãr در باستان و پهلوی استفاده می‌شده و به معنای سهل و آسان و آرام و خوش‌رفتار؛ یعنی دقیقاً همین معنایی که امروزه در میان ساحل‌نشینان استفاده می‌شود. در کتب کهن ما نیز تا حدودی از همین واژه نزدیک به همین معنا استفاده می‌شد: و نفخ شکم را سود دارد، زادن خوار گرداند، گرم است و خشک اندر درجه دوم (الابنیه عن حقایق الادویه).

محمد علی بهمنی در شعری دریا را خواهر و خودش را برادر دانسته:

دریا شده است خواهر و من هم برادرش
شاعـــرتر از همیشه نشستـــــم برابرش

بعضی‌ها بر این اساس و اساس‌های غیر علمی دیگر تلاش داشتند که واژه خُوار xowãr را از واژه «خواهر» بگیرند. این یک نظر علمی نیست و صرفاً یک نگاه ادبی و احساسی است و یک امر ریشه‌شناسی و زبان‌شناسی محسوب نمی‌شود، به همین خاطر کسانی که این نظر داشته‌اند بسیار تلاش کرده‌اند که با صغری و کبری چیدن‌های اسطوره‌ای و گاه فسانه‌ای ربطی میان این دو واژه بیابند که هیچ وقت موفق به ارتباط این دو واژه در رویکرد علمی و زبان‌شناسی نشدند. پس پیوند این واژه به زبان عربی و هندی یا واژه خواهر و… علمی و مقبول نیست.

خوار xowãr که امروز واو معدوله دارد و خوانده نمی‌شود در پیشینه زبان ما خوانده و تلفظ می‌شده است. ساحل‌نشینان هنوز «واو» این واژه را به صورت پهلوی در واژۀ خوار xowãr  تلفظ می‌کنند، همان تلفظی که دشتی‌ها در واژه دختر (دُوَت dowat) دارند.

این واژه در فارسی میانه xvãhr ˃ xvãr ˃ ایرانی باســـــتان:-hvãϴra است. در باســـتان این واژه تلفـــظ ãθra داشته که ظاهـــراً از ریــشۀ -at “رفتن” مشتق است. در سنسکریت هم at رفتن و راه رفتن و قدم زدن است که از ریشه هندو اورپایی at رفتن است. پس این واژه، خودش هویت مستقل باستانی دارد و در پیشینۀ زبان فارسی استفاده می‌شده و از واژه‌های بازمانده باستان و پهلوی در جنوب کشور است و در ساخت واژه‌های دیگر سهیم بوده است. ریشه و پیوند و اصالت و هویت این واژه بری از پیوند این واژه به زبان عربی یا هندی یا … است.

از این رو hvãθra در پهلوی به معنای خوش‌رفتار و مطبوع و خوشایند و سهل و آسان است. در اوستایی نیز واژه hᵛθãra لذت و آسایش و خوشی و سعادت است. تضاد همین واژه( hᵛãθra) در زبان باستان، واژه «دشوار» شده است. اینگونه که duž-ãθra به معنای «دشواری» ساخته شده است؛ یعنی با یک پسوند منفی ساز duž در ابتدای ãθra از همین واژه، تضاد آن را ساخته‌اند. یعنی تضاد خوار xowãr در باستان دشوار/دژوار duž-ãθra است. واژه خوابیدن به معنای آرام شدن و به خواب رفتن نیز با همین واژه خوار xowãr به معنای آرام هم‌ریشه است.

بنکی‌ها و دیری‌ها و بردستانی‌ها و کردوانی‌ها و آبدانی‌ها از تلفظ «خاهِر» استفاده می‌کنند، یعنی می‌گویند: دریا خاهِرن. بلوچی‌ها هنوز تلفظ واهِر wãher دارند. در گویش‌های افغانی هنوز از همین تلفظ xvãr استفاده می‌کنند. ماهیگران عرب در بندر دیر از واژه «دوگ» استفاده می‌کنند. کنگانی‌ها خُواهِر به کار می‌برند. در منطقه دلوار، «خاهارxãhãr»/«خوهارxuhãr»/«خُهارxohãr» و گناوه‌ای‌ها و دیلمی‌ها «خووار xuwãr» می‌گویند. در بندر عباس و جزایر آن نیز از واژه «خواهَر» استفاده می‌کنند. هرچه به طرف جنوب ایران برویم، تلفظ این واژه به تلفظ «خواهَر» بیشتر و متمایل‌تر می‌شود. در شهر بوشهر از همین تلفظ معروف «خُوار» استفاده می‌کنند. به نقل از ناخدا عبدالرسول غریبی در کتاب «فرهنگ واژگان و اصطلاحات دریایی و دریانوردی» هندی‌ها در این مفهوم از واژه «ماتو» استفاده می‌کنند.

(با سپاس از جناب محمد کاظمی عزیز که تلفظ‌های جنوب استان را برایم معلوم کردند و سپاس از استاد یدالله شهرجوی بزرگوار که تلفظ بندرعباس و جزایر آن را برایم ارسال نمودند).