مادر آگاه
دکتر شبنم آفرین
در تاکسی اینترنتی نشسته بودیم و با فرزند نوجوانم در مورد موسیقی ای که در ماشین در حال پخش بود صحبت میکردیم که بعد از چند دقیقه خانوم راننده پرسید: ببخشید شما باهم چه نسبتی دارین؟ عرض کردم مادر و فرزندیم که این پاسخ تعجب خانم را برانگیخت … کلی در مورد عدم ارتباط میان والدین و فرزندان و شکاف بین آنها و عدم سازگاریشان برایم گفت، از اینکه شاهد جنگ و دعوای لفظی والدین و فرزندان بسیاری در ماشینش بوده و به طرز عجیبی از گسست ارتباطی میان مادران و فرزندان میگفت که در همین زمان به مقصد رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم، ذهن جستجوگرم همچنان درگیر صحبت های بانو و شواهدی که در جامعه وجود دارد، بود. به نقش زنان و مادران در این میان فکر می کنم به اینکه زنان قوی و جسور یاد میگیرند که از لحظات عدم اطمینان به عنوان فرصت هایی برای خلاق بودن، پرانرژی بودن و عالی و درخشان بودن استفاده کنند تا سرانجام به آن سوی هرج و مرج ها گذر نمایند. قدرت زنانه، قدرت خلاقیت است و اوست که با این ابزار میتواند شکاف نسلی با فرزندان این زمان را پر کند، هم او که به سلاح آگاهی و به روز بودن مجهز است. مادری که از والد نگران و مضطرب بودن، والد هلیکوپتری، والد صرفاً غمخوار گذر کرده و همان گونه که آموخته تا با خودش ارتباط صمیمانه برقرار کند، می تواند با فرزندانش نیز معاشرت کافی داشته باشد، او با این امکان می تواند به فهم متقابلی از جهان پیرامونش برسد. زنان اگاه، زنان توانمندند آنها با خود در صلح به سر میبرند، میدانند که صرفاً نباید نقش حمایتگر داشته باشند بلکه در رهبری کردن به پختگی رسیده اند یعنی درک می کنند که چطور به شیوه خودشان با مسائل برخورد کنند. پس ارزش های خود و فرزندانشان را می شناسند و تفاوت ها را تشخیص داده و به تفاوت نقاط قوت و ضعف می پردازند و همین باب گفتگوهاست تا بیشتر با هم در ارتباط باشند. مادر آگاه می داند که نباید فرزندانش را کنترل و یا کامل کند یا حتی او را وابسته نماید، قرار نیست فرزندش زندگی نزیسته والدینش را زندگی کند، تنها می توان او را هدایت کرد تا درست تشخیص بدهد تا بتواند توانایی بیشتری کسب کند تا مهارت شنیدن پیدا کند، او به فرزندش مسئولیت میدهد به جای اینکه خودش مسئولیت همه چیز را داشته باشد و میداند که برای هر چیز و هر کار تنها یک پاسخ و راه وجود ندارد و با این دیدگاه خلاقیت او را شکوفا می کند. مادر آگاه میداند که آدم ها اشتباه می کنند و یاد میگیرند که دیگر اشتباه نکنند. او میداند که اگر فرزندش اشتباه نکند چطور چیزی را یاد بگیرد؟
مادر آگاه می ایستد و فرزندش را به چالش می کشد و از بحث های سالم استقبال می کند، او میداند در مبارزه ارتباطی هیچ یک از طرفین پیروز نمی شوند و جز زیان و خسارت حاصلی به بار نمی آید پس مراقب وضعیت هیجانی خود می ماند. به قول ریتا می براون زبان قدرتی پنهان دارد، مانند ماه که موجب بالا آمدن آب دریا می شود. پس می توان امید داشت که گفتگو و درک متقابل و به دانش روز آگاهی داشتن و حفظ مرزها و حریم متقابل می تواند کلید حل معمای تعارض والد و فرزندی باشد .