تاملاتی درباب بودنِ به موقع
دکتر شبنم آفرین
در مدیریت اصطلاحی به نام (just in time) یا jit وجود دارد که به معنای سیستم تولید به موقع است. این استراتژی برای کنترل موجودی های تولید به کار می رود و هدف اصلی آن کاهش هزینه های نگهداری و افزایش گردش موجودی هاست که منجر به کاهش ضایعات شده و با حداقل کردن ذخیره موجودی باعث بهبود کارایی و صرفه جویی قابل توجهی در هزینه ها می شود.
حال اگر بخواهیم از مفهوم این اصطلاح در روابط انسانی بهره ببریم می توان به شعری از مجموعه لیلی و مجنون نظامی اشاره نمود، جایی که می فرمایند:
آب ار چه همه زلال خیزد
از خوردن پُر ملال خیزد
کم گوی و گزیده گوی چون دُر
تا ز اندک تو جهان شود پُر
و اینجاست که تاثیر کلام خوب و ارزشمند و البته خوش هنگام و موجز مورد تایید قرار میگیرد و بیهوده گویی و کلام ناشایست بر زبان آوردن و گزافه گویی مورد نکوهش واقع میشود.
در همین راستا می توان به گزیده گویی هوشمندانه نیز توجه کرد که به عنوان مانعی برای بروز بدترین انگیزه ها و عادتهای افراد در برقراری ارتباط با دیگران است و راهی ست جهت اصلاح و ساختاربندی افکار تا بتوان به طور موثری با دیگران ارتباط برقرار کرد و مفاهیم بیشتر را با استفاده از کلمات کمتر منتقل نمود. چنانچه حضرت سعدی نیز در تصدیق این امر می فرمایند:
حذر کن ز نادان ده مرده گوی
چو دانا یکی گوی و پرورده گوی
همچنین در بسط موضوع می توان به روابط انسانی و اجتماعی و حضور موثر و باشندگی افراد در کنار هم نیز اشاره نمود. این که چگونه می توان بودشِ پرمعنا و در لحظه داشت تا حس همدلی قلبی ایجاد شود. گاهی با سکوت آگاهانه و بدون قضاوت و زمانی تنها با یک نوازش کلامی کوتاه و یا شنیدن موثر می توان افراد و حتی جامعه ای را از بحران های روحی و نیز در بازپس گیری اعتماد به نفس از دست رفته شان یاری کرد و به این امید بود که ما همه یک کل هستیم و سلامت جسم و روان هر کدام از ما می تواند در داشتن یک جامعه غنی از انسانیت و اخلاقیات و سالم تاثیرگذار باشد.
جایی که وقتی با خود نجوا می کنیم که تو، خود، همه ای ، یادآور می شویم که مسئولیت پذیری مان نسبت به جامعه کوچک خانواده و در ادامه جامعه بزرگتر هم میهنان و در نهایت یک جز از کل آفرینش ، بیشتر می شود و تمرین کنیم تا همین کار به ظاهر ساده که همانا بودنِ بزنگاه و در لحظه است، تا چه حد می تواند در کسب دستاوردهای فردی ، اجتماعی و آگاهی بخشی به جهان پیرامون کارساز باشد.
گشودگی و رواداری و بودنِ به موقع در جنبش های اجتماعی و کنش ها نیز خود می تواند آغازگر گفتمان موثری میان مردمان حتی با نظرات مخالف باشد. چنانچه میشل فوکو منظور از گفتگو را قسمتی از شیوه بودن در جهان و تعامل بین نیروهای اجتماعی می داند. از نظر وی ما نمی توانیم از گفتگو اجتناب کنیم و همواره در بطن و میانه گفتگو قرار داریم که فهم جدیدی از اخلاق را امکان پذیر می سازد. از سویی دیگر می توان اذعان داشت که انسان امروز کمتر از آنچه بخواهد پند و اندرز بشنود نیازمند تفکر آزاد و اندیشه های نو است پس می توان با مهارت همدلی هوشیارانه و به گاهِ مناسب، در جهت ترغیب رفتارهای اجتماعی خوشایند و کارامد و نیز کاستن فرسودگی شغلی و یاری رسانی در رفع تعارضات و توانمند سازی روابط موثر و نهایتا ایجاد محیط و جامعه ای آرام و برقراری صلح و امنیت گام برداشت. چنانچه هانا آرنت نیز معتقد است در هر چیز غایتی ست و غایت حضور انسان در زمین چیزی جز مهرورزی نیست.