کامران فانی؛ نگاهبان حافظه مکتوب ایران درگذشت
سپینود جم
نویسنده و خبرنگار مجله امرداد
کامران فانی، پژوهشگر، مترجم، کتابدار و نسخهپژوه پیشکسوت ایرانی، پس از گذران یک دوره بیماری ، شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۴ در ۸۱ سالگی در بیمارستان سینا تهران، درگذشت و جامعه فرهنگی کشور را در اندوه فرو برد.
درگذشت کامران فانی، پژوهشگر، مترجم، کتابشناس و کتابدار برجسته، تنها خاموش شدن یک نام در شناسنامه فرهنگ معاصر ایران نیست؛ از دست رفتن یکی از چهرههای کمادعا اما بنیادینی است که بیسروصدا، سالها بر ستونهای دانایی، کتاب و حافظه فرهنگی این سرزمین ایستادگی کردند. او از آن نسل فرهیختگانی بود که نه در پی آوازه، که در اندیشه خدمت به فرهنگ ایرانزمین، عمر خود را میان کتابها، واژهها و دانشنامهها گذراند.
کامران فانی زاده ۲۵ فروردین ۱۳۲۳ در قزوین بود. او در سال ۱۳۴۱ وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد، اما پس از دو سال تغییر رشته داد تا در رشته زبان و ادبیات فارسی درس بخواند. در سال تحصیلی ۱۳۴۷–۱۳۴۸ به همراه قدمعلی سرامی، بهاءالدین خرمشاهی، سعید حمیدیان، حسن انوشه و جواد برومند سعید از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دانشآموخته (فارغالتحصیل) شد. در دانشگاه تهران از استادانی چون عبدالحسین زرینکوب، ذبیحالله صفا، حسن مینوچهر، پرویز ناتل خانلری، بدیعالزمان فروزانفر، جلالالدین همایی و بهرام فرهوشی بهره برد.
فانی در سال ۱۳۵۲ از دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران کارشناسی ارشد علوم کتابداری و اطلاعرسانی گرفت. او از سال ۱۳۵۹ در کتابخانه ملی ایران کار میکرد و هموند (:عضو) هیات علمی، مشاور ریاست و عضو شورای عالی مشاوران این کتابخانه بود. فانی همچنین هموند هیات امنای کتابخانه مجلس و عضو شورای عالی مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی بود.
کامران فانی از اندک کسانی بود که «کتاب» را نه تنها بهعنوان ابزارمطالعه، بلکه بهمانند موجودی زنده در پیکره تمدن ایرانی میشناخت. برای او کتاب، پیوند اتصال نسلها، حافظ تاریخ اندیشه و بستری برای تداوم زبان و فرهنگ فارسی بود. همین نگاه، مسیر زندگی علمی و فرهنگیاش را شکل داد؛ مسیری که از کتابداری آغاز شد، اما به پژوهش، ترجمه، فرهنگنویسی و دانشنامهنگاری انجامید.
زیستن با کتاب
فانی در زمره کسانی بود که کتابداری را از سطح یک حرفه اداری فراتر برد و آن را به کنشی فرهنگی و تمدنی تبدیل کرد. حضور او در پروژههای بزرگ مرجعنگاری و دانشنامهای، از «دایرهالمعارف بزرگ اسلامی» تا «دانشنامه تشیع» و «فرهنگنامه کودک و نوجوان»، نشان میدهد که نگاهش به فرهنگ، نگاهی شبکهای و پیوسته بود؛ فرهنگی که باید از کودکی آغاز شود، در آموزش ژرفا بگیرد و در پژوهشهای مرجع به بلوغ برسد.
او بهخوبی میدانست که ایران، پیش از آنکه در مرزهای سیاسی تعریف شود، در زبان، متن، اندیشه و حافظه تاریخیاش معنا پیدا میکند. از همین رو، دغدغه اصلیاش ساماندهی، تصحیح، معرفی و روزآمدسازی منابعی بود که شالوده «ایران فرهنگی» را میسازند.
ترجمه؛ پلی میان ایران و جهان
کامران فانی در عرصه ترجمه نیز راهی متفاوت پیمود. او مترجمی نبود که صرفا متن را از زبانی به زبان دیگر منتقل کند؛ ترجمه برایش نوعی «میانجیگری فرهنگی» بود. او به زبان فارسی وفادار بود؛ وفاداریای که نه از تعصب، بلکه از شناخت عمیق ظرفیتها و ظرافتهای این زبان برمیآمد.
فانی از آن چهرههایی بود که کمتر در رسانهها دیده میشد، اما اثرش در بسیاری از کتابخانهها، قفسهها و منابع مرجع احساس میشود. در روزگاری که سرعت، جای عمق را گرفته و مصرف اطلاعات بر تولید اندیشه سایه انداخته، فقدان کامران فانی یادآور این حقیقت است که فرهنگ، بیش از هر چیز، به صبر، دقت و فروتنی نیاز دارد. او نماینده نسلی بود که باور داشت پاسداری از میراث مکتوب، نوعی میهندوستی فرهنگی است.
منبع: امرداد (لینک)