- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

مطالعه به مثابه آفرینش معنا

یک. مطالعه به مثابه حل مساله
بطور اساسی وقتی از مطالعه حرف می زنیم، درباره چه چیزی قصد اندیشیدن داریم؟ بالفرض همه ما در زندگی روزمره مان با مسائلی مواجه می شویم که در نخستین برخوردی که با آن داریم، امکان حل مساله برای مان ممکن نیست، ضرورت مطالعه ی راه های حل مساله ای که پیش از این دیگران تجربه نموده اند، می تواند در حل مساله ما راهگشا باشد، ازهمین رو با راه حل های متفاوتی ازطریق مطالعه مواجه می شویم و در نهایت یکی را بر دیگری ترجیح می دهیم و مساله را با آن حل می نماییم. این معنای عامی هست که درباب مطالعه می شود دنبال نمود و به آن نزدیک شد. کارل ریموند پوپر؛ فیلسوف اتریشی این فرآیند حل مساله را به عنوان روشی علمی برای حل مساله در جهان ما پیشنهاد می دهد. او از سه مرحله حرف به میان می آورد که در همین مثال بالا نیز موجود بود: اول. مساله ای که شکل می گیرد. دوم. جهانی سرشار از ایده ها برای حل آن مساله. و سوم. برخورد این ایده ها با یکدیگر برای گرفتن جایگاه برتر. بنابراین مطالعه به مثابه حل مساله می تواند دارای وجهی بسیار ضروری در زندگی روزمره انسانها تلقی شود. پوپر می گوید که “جهان؛ سراسر حل مساله است.” و همین ایده از او می تواند راهنمایی باشد برای پاسخ دادن به اینکه وقتی از مطالعه حرف می زنیم، از چه چیزی حرف به میان می آوریم. مطالعه ای که انسان پرسشگر را در میانه ی هزاران پاسخ قرار می دهد و او را به سمتی هدایت می کند که دیگر راه های از قبل تجربه شده را مجددن تجربه ننماید. و این دقیقن همان آفتی هست که در فرهنگهایی که فرهنگ مطالعه عمومیت نیافته، باعث ازبین رفتن سرمایه های زمانی، مادی و انسانی می گردد. از درون همین فضایی که گرفتار فقدان مطالعه شده، مفاهیمی همچون “تاخر فرهنگی” برساخته می شود. برای گذار از این موقعیت “تاخر فرهنگی”، به نظر می رسد که سیاستگذاران فرهنگی باید به سمت عمومیت بخشیدن و روزمره کردن “امرمطالعه” در جامعه بپردازند که از درون دولتی نمودن و نخبه گرایی در فرهنگ مطالعه، هیچ مساله ای حل نخواهد گردید.
دو. مطالعه به مثابه کنشی روزمره
آنگاه که سیاستگذاران فرهنگی در پی عمومیت بخشیدن به فرهنگ مطالعه برآیند، دیگر در چنبره “کمی نمودن” امرمطالعه گرفتار نمی آیند. جالب اینجاست که نخستین چالشی که هر مقام مسئولی در مدیریت “فرهنگ مطالعه” گرفتار می آید این هست که مثلن در ایران، سرانه مطالعه چقدر هست، یکی می گوید ۷۵دقیقه و دیگری از ۳ دقیقه حرف به میان می آورد؛ اما این مبتذل نمودن ماجرای مهم و حیاتی ای هست که به جای اینکه نگرشی کیفی به آن داشته باشیم، نگاه کاملن کمی شده ای به آن روا داشته می شود. به جای گرفتار آمدن در این چرخه ناقص که در نهایت به “امتناع تفکر” در فرهنگ ایرانی انجامیده است، باید به سمتی از سیاست های فرهنگی میل نماییم تا مطالعه را در تمام کنشهای روزمره مردم تعبیه نمایند. به زعم نویسنده این یادداشت، هر کنش روزمره ای در فرهنگ عمومی می تواند به مثابه کنشی مطالعه گرایانه برای حل مساله قلمداد شود. خواندن کتاب / روزنامه / مجلات، دیدن فیلم سینمایی، حضور در شبکه های اجتماعی مجازی، رسانه ها و تلویزیون و… همگی می توانند به مثابه ی کنش فرهنگی “مطالعه” محسوب شوند. اما آنچه که مهم هست در این زمینه باید برنامه ریزان فرهنگی به سمتی حرکت نمایند که سطح “آزادی اطلاعات” و “کارآیی ارتباطات” را افزایش دهند تا فرهنگی شکل بگیرد که هرکس سوالی را می پرسد، به هر جوابی راضی نشود. به عبارت دیگر مطالعه صرفن برای مطالعه نباشد، بلکه مطالعه برای ژرفا بخشیدن به دانش و فهم انسانی باشد.
سه. مطالعه به مثابه تعمق در متن
منظور نویسنده از متن (text) نه صرفن متن های مکتوب بلکه هر متنی که در بستر فرهنگ روزمره نگاشته می شود، هست. متنی که توسط همه کنشگران اجتماعی به نگارش درمی آید که می تواند شامل نوشتن، موسیقی، سینما، دنیای مجازی، مطبوعات، قدم زدن، رانندگی کردن و… نیز شود. ازهمین رو فرهنگ مطالعه اگر صرفن به سمت خواندن کتاب و مکتوبات پیش برود، در جهان چندرسانه ای و چندساحتی امروز، دچار فقدان دانش و درک صحیح از مسائل خواهدشد. نظام سیاستگذاری در حوزه فرهنگ مطالعه در ایران دچار گونه ای زوال و فروپاشی شده است، زیرا هرگز نتوانسته خود را با وضعیت جهان جدید منطبق نماید و همچنان مساله اصلی اش این هست که چند دقیقه مردم ایران دارند مطالعه می کنند. به نظر می رسد که در جهان جدید با اشکال دیگری از کنش مطالعه کردن روبه رو شده باشیم و این ناشی از پیچیدگی جهان جدید هست که افراد را به آن سمتی هدایت می کند که برای درک و فهم مسائل روزمره خود باید تعمق بیشتری در متن جهان کنند تا بتوانند در مواجهه با هجوم معناهای متکثر و عظیمی که در جهان امروز تولید و بازتولید می شوند، مقاومت نماید و در نهایت به آفرینش معنایی دیگر از جهان نائل آیند.
پ.ن. این مقاله؛ نسخه مکتوب شده سخنرانی نویسنده در نخستین جلسه ماهیانه فرهنگی- اجتماعی بنیاد رشد و اندیشه سازندگی استان بوشهر می باشد. اسماعیل حسام مقدم؛ منتقدفرهنگی و عضو پیوسته “انجمن جامعه شناسی ایران” می باشد.