کتابخانه نهادی اجتماعی است که در طول تاریخ تمدن در خدمت حفظ و نشر دانش بوده است و اهداف و آرمان های والایی همچون کمک به توسعه و اعتلای دانش بشر، بهسازی اوقاف فراغت فرد و جامعه، برداشت و آرمان صحیح از قیود و فشارهای اجتماعی و سیاسی و … است که هر یک از این اهداف و آرمان های خود زیر شاخه های بسیار دارد که تجزیه و تفسیر هر یک فرصتی بیش تر و مفصل تر می خواهد .
مگر نه اینکه کاکی از سال ۱۳۵۷ دارای کتابخانه عمومی شده پس چرا همه بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال با آن بیگانه ایم؟ درست است که بیش از ۳۰ سال می گذرد که مردم شهر من دارای کتابخانه هستند ولی چه کتابخانه ای، کتابخانه ای که در شمار کتابخانه های درجه ۵ هم قرار نمی گیرد.
کاکی شهری که همواره شاهد بالندگی دانشجویان و دانش آموزان در عرصه های علمی و فرهنگی بوده است. آیا عدالت است که باید دارای کتابخانه ای با این شرایط و ویژگی باشد . کتابخانه ای که فقط دارای ۱۸ هزار جلد کتاب می باشد. مهمترین موانع و چالش های کتاب و کتابخانی در شهرم را بیان کرده و به طور مختصر در مورد هر کدام توضیحی خوام داد.
۱- کهنه و قدیمی بودن بعضی از وسایل داخل کتابخانه از جمله میز و صندلی ها که دارای ارتفاع مناسب نبوده و پس از چند دقیقه نشستن باعث درد کمر و خستگی شدید می شود.
۲- شلوغی و سر و صدای اطراف کتابخانه که باعث ایجاد نوعی آزار می کند و ذهن مطالعه کننده را از خواندن کتاب دور می کند.
۳- کوچک بودن سالن و فضای مطالعه به گونه ای که اگر ۱۰ نفر در سالن حاضر شوند حتی نفس کشیدن سخت می شود.
۴- کمبود که نه، نبود منابع دانشگاهی در کتابخانه.
۵- دسترسی نداشتن به کتابهای روز و تخصصی، به گونه ای که اکثر کتابها قدیمی و آن هم بیشتر کتب دبیرستان هست که دانش آموزان و دانشجویان هدیه کرده اند.
۶- عدم دسترسی خوب به اینترنت و سیستم، با وجود دو یا سه سیستم اما اکثرا یا در اتاقی که سیستم ها در آن وجود دارد قفل است و یا بهانه می آورند که سیستم ها خراب و اینترنت قطع است. و وقتی که همه چیز درست و وصل است باید از هفت خوان رستم بگذری : نامت چیست!کارت چیست! فقط مانده بگویند اموالت را از چه راهی خرج کردی که فکر کنی شب اول قبر است. در صورتی که پرداخت پول ضروری است جهت استفاده از سیستم.
۷- رفتار نا مناسب کتابداران با مراجعین، به گونه ای که آنقدر به دنبال کتاب باید بگردی که عرق خستگی بر پیشانی ات نشیند سپس به جای کمک کردن به گونه ای نگاهت می کنند که انگار آمده ای کتابی را بدزدی، پس جوانان شهر من چگونه با ذوق و میل به سراغ کتابخانه بیایند.
۸- تعطیلی بی محابا کتابخانه و ایجاد فراوان همایش ها در سالن مطالعه در روزها و لحظاتی که مراجعین در حال مطالعه بوده و دقیقاً در لحظاتی که برای دانش آموز و دانشجو حکم مرگ و زندگی را دارد.
۹- عدم توجه به مسئولین به کتابخانه در حالی که شهرداری باید در آمد نیم درصد خود را به کتابخانه بدهند اما دریغ از ماهی صد هزار تومان این دقیقاً حرف کتابدار است.
مهمترین محورهایی که در راستای تحقق این سیاست و نهادینه کردن فرهنگ کتابخوانی کاکی باید مد نظر قرار بگیرد عبارتند از :
۱- حاکمیت ارزش ها و مبانی اصیل اسلامی بر تمام فعالیت ها.
۲- حمایت از نویسندگان و اصل قلم متعهد ( با توجه به پتانسیل و نیروی انسانی بالا و نویسندگان و پژوهشگران خوب در کاکی).
۳- استفاده از توان فکری و اجرایی عموم جامعه.
۴- حمایت از ناشران و مولفان برای حمایت از تولید کتاب های مفید و موثر.
۵- فعالیت مستمرتر و هدفمند برنامه سازان تلویزیون ( به ویژه در استان بوشهر) و معرفی کتابها و در ساعات پر بیننده تلویزیون.
۶- گسترش جغرافیایی مراکز فروش کتاب و خارج کردن این بازار فرهنگی از مرکزیت خاص و با توجه به نبود یک کتاب فروشی خوب و نبود ایستگاه های فروش روزنامه بخش دولتی در اینجا باید وارد بازار شود.
۷- آموزش کتابخوانی و تاکید بر تاثیرات آن در مدارس به صورت پیوسته.