- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

من از آن روز که دربند توام، آزادم

۱. «دربند»، یک استثنا در سینمای اجتماعی ایران و آینه ی تمام نمای واقعیت اجتماعی امروز ماست. «پرویز شهبازی»، پس از ساخت فیلم بی نظیر «نفس عمیق» که یک «ممدحیات» برای سینمای ایران بود این بارنیز با «دربند»، «باز دمی» به کالبد سینمای ایران میدهد تا «مفرح ذاتِ» سینمای اجتماعی ایران گردد. «دربند»، با نمایش تجربه ی حضور یک دانشجوی دخترِ ممتاز و هوشمندِ شهرستانی در تهران، به اضمحلال و بر باد رفتن اخلاق وکرامتِ انسانی در ایران می پردازد. «شهبازی»، تصویری وحشتناک و تلخ از اخلاق حاکم بر زیست مردم ایران را نشان می دهد. او برای نمایش از هم گسیختگی و فروپاشی اخلاقی در اجتماع ایران، دختری را در کلانشهر تهران قرار میدهد. گرچه حضور یک دانشجوی شهرستانی به تهران، ظاهر قضیه را به جغرافیای تهران معطوف می کند و کلیشه ی حضور یک شهرستانی ساده را در تهران به ذهن متبادر می سازد، اما در اثر شهبازی، «نازنین»(با بازی نازنین بیاتی)، دختر دانشجوی شهرستانی، نماد معصومیت و ارزش های اخلاقی و «تهران»، نماد مرگ اخلاق و مسئولیت گریزی در امروز ایران است. برای این پردازش شخصیت، خالق اثر «نازنین» را ساده به تصویر نکشیده و بر عکس، او را با اعتماد به نفس و هوشمند نشان داده و در فیلم نیز اعلام می کند که از شهرستان نیست و با فاصله ی کمی از تهران زندگی می کند. کاستن از فاصله ی جغرافیایی از تهران و عدم اعلام نام شهرستان و مبدا دختر، نشان از دوری کردن کارگردان از کلیشه ای ساختن داستان نخ نمایِ حضور شهرستانی در پایتخت است. «سحر»(با بازی پگاه آهنگرانی) نیز نماد یک دختر تهرانی نیست بلکه نماد دختری از جنس دیگر است که شاید پیشا استحاله ی نازنین باشد که متاثر از آسیب های اجتماعی نقش جدید اجتماعی خود را اینگونه بروز می دهد.انتخاب نام او نیز هوشمندانه صورت گرفته تا به زمانِ«سحر» به عنوانِ مطلع روز اشاره شود. شخصیت های فرعی«دربند» هم در همان حدی که لازمه ی پیشبرد قصه هستند معرفی می شوند.آنها نه آنقدر برجسته اند که مسیر اصلی داستان را مخدوش نمایند نه آنقدر کم ومبهم هستند که بود و نبودشان در روایت یکسان باشد.
۲. در «دربند» نشان داده می شود که انسان بودن و با ملاک و معیارهای اخلاقی در ایرانِ امروز زیستن، چقدر پر خطر شده و روابط و رابطه ها در این جامعه، بر خلاف ظاهر مثبتِ ابتدایی خود به چه میزان فریب کارانه بوده و چه بسا در نهایت، فرد در تاروپود آن اسیر و دربند شده و رهایی از آن به چه میزان سخت و صعب است. استفاده از دوربین روی دست و نمای نقطه نظر«نازنین» در سکانسی که از طبقات بالای یک ساختمان در حال ساخت به پایین می آید و هر لحظه به لبه ی پرتگاه پنجره ای می رسد و دوربین از ارتفاع به پایین می نگرد و سپس دوباره، بر گشته و در هر طبقه از همین منظر تماشاگر را در تعلیق سقوط و پشیمانی قرار میدهد، وضعیت سخت و بغرنج فرد را در جامعه ی از هم گسیخته نشان می دهد. در واقع، این سکانس تمثیلی به زیبایی و خلاقانه، روابط پر خطر در ایران امروز را نمایش می دهد.از این منظر، «دربند»، تا حدودی مثل دزد دوچرخه ی دسیکاست، اما نه با نتیجه گیری دسیکا. گرچه تهرانِ«دربند»، شبیه رمِ «دزد دوچرخه» است، اما «نازنینِ» دربند واکنشی همچون«آنتونیویِ» دزد دوچرخه ندارد. اگر «دسیکا» جزیی از بدنه ی سینمای سورئالیستی ایتالیاست تا تلخی و سختی زیست در جامعه ی پس از جنگ جهانی در این کشور را نمایان سازد و انسانها را در جبر اجتماعی، ناچار به تن دادن به همرنگی جامعه، مشروعیت می بخشد اما پایان بندیِ «دربندِ» شهبازی، الاکلنگی است و مخاطب را به تفکر وا می دارد که تصمیم به دزدیدن دوچرخه بگیرد و همرنگ جماعت شود و یا اینکه مقاومت کند؟
۲. «پرویز شهبازی» از بازی های زبانی در فیلم«دربند» استفاده ی هوشمندانه کرده است. در این فیلم،« دربند» هم مکانی تفریحی در تهران است، همچنین به معنای به زندان افتادن می دهد و عاشقی و شیفتگی نیز معنا می شود. در واقع، «دربند» گر چه نام مکانی تفریحی برای گذران روابط دوستانه، عاشقانه و خانوادگی است(برگزاری تولد یکی از پسرها در دربند تهران) اما معنای دیگر آن نیز زندان و محبس است( به زندان افتادن سحر و دربند شدن نازنین در قضیه ی سفته ها) و همچنین عاشقی و دربند عشق شدن( پسر مرد بازاری که سفته ها را از نازنین گرفته است عاشق نازنین است). شهبازی به زیبایی از چند معنایی وتفاوت هایِ دال و مدلولیِ«دربند» استفاده می کند تا نشان دهد روابط شاد و خاطره انگیز در ایران امروز، چه بسا به هر کدام از این «دربند»ها ختم شوند .

۳. دربند به لحاظ پرداخت شخصیت، بازی ها، کارگردانی، تدوین و فیلم برداری، کاری حرفه ای و قابل تامل است و احتمالن جزو آثار مانای سینمای ایران می شود اما، «در بند» یک بازیگر پر توان و خلاق نیز به سینمای ایران معرفی می کند. «نازنین بیاتی»، در نقش نازنین که هم نام خودش است و احتمالن می تواند به لحاظ روانشناختی در بازی او به یاریش بشتابد به زیبایی و حیرت انگیز نقش یک دختر دانشجوی خوب و با اعتماد به نفس و اخلاقی را به تصویر می کشد. نازنین بیاتی با اولین بازی خود در این فیلم سریعا خود را هم تراز با بزرگان سینمای ایران می نمایاند و بخش عظیمی از موفقیت فیلم در نحوه ی بازیگری اوست. مکث ها، لبخندها، حرکات بدن و در کل بازی زیر پوستی حرفه ای او که انگار فارغ التحصیل آکادمی «استلا آدلر» است به خوبی به باور پذیری نقش یاری رسانده و به همذات پنداری مخاطب کمک می کند. بازی هنرمندانه ی «بیاتی» حتا بازی «پگاه آهنگرانی» که جایزه بهترین بازی از جشنواره فجر بابت حضور در این فیلم را گرفته را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است. اگر نسل جدید بازیگرانِ زن سینمای ایران با حضورِ ترانه علیدوستی، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، گلشیفته فراهانی، نگار جواهریان، ساره بیات به اوج خود در تاریخ سینمای ایران رسیده بود با حضور این بازیگر بایست به این جمع ۶ نفره ، هفتمین نفر را نیز افزود .