- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

سینما؛آینه ی فرهنگ

دوشنبه ۱۳ آبان ماه ۱۳۹۲ برای تهیه گزارشی از وضیت سینما در بوشهر به دو سینمای کانون و بهمن سر زدیم . با توجه به اینکه ما عصر دوشنبه از برازجان به بوشهر می آمدیم و بنده برخلاف دوستم از فضای سینما دور بوده ام نگرانی ابتدایی ام ،این بود که قبل از رسیدنمان بلیط ها تمام شود و نتوانیم به پرده ساعت۱۷ برسیم؛ ولی متأسفانه واقعیت بر خلاف تصور من بود.
اولین سینمایی که به آن سر زدیم ،سینما کانون بود .گمان می کنم کسی که برای اولین بار به این سینما می رود و از مکان آن اطلاع دقیقی ندارد به مشکل بر بخورد. تابلو تبلیغاتی که به معرفی فیلم در حال اکران این سینما اختصاص و در کنار چهار راه نزدیک به آن قرار داشت دقیقا جلوی تابلو ی یک مؤسسه دیگر بود که فرد به اشتباه آن مؤسسه را مکان سینما می پنداشت همان طور که درباره ی ما نیز چنین شد، حال آنکه سینما کمی دورتر و داخل کوچه ای قرار دارد؛ گویی می خواهد خود را گم کند نه آنکه به مخاطب خودش را نشان دهد.
تصمیم داشتیم فیلم دهلیز که ساعت ۱۷ به روی پرده می رفت را تماشا کنیم .حدود ۱۵ دقیقه از ساعت ۱۷ گذشته بود که از درب اصلی وارد سینما شدیم و از خلوت حاکم حدس زدم که فیلم شروع شده است و تماشاگران به سالن نمایش رفته اند … اما … پس از تهیه بلیط و ورود به سالن نمایش نه تنها تماشاگری حضور نداشت بلکه بالتبع ،فیلمی هم نمایش داده نمی شد! با توجه به این وضعیت کارآیی بلیط فروشی هم برای ما مشخص نشد . تا پایان فیلم را تماشا کردیم و هر چه انتظار کشیدیم تماشاگری به ما ملحق نشد. پرسشی در ذهنمان جولان می داد و آن اینکه چرا تعداد تماشاگران سینما در دهه های ۴۰ ویا ۵۰ بوشهر بیش از کنون بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش از حمید موذنی؛ منتقد فرهنگی و نویسنده کتاب “تاریخ سینمای بوشهر” نظرش را جویا شدیم و ایشان چنین تلقی یی از ماجرای آن روزهای سینما داشت: “سینما، هنر طبقه ی متوسط است و دهه ی ۴۰ و ۵۰ نیز سال های نمو و رشد طبقه ی متوسط شهری در ایران است. به همین دلیل، سینما در این دو دهه، در ایران و بالتبع بوشهر که شهر طبقه ی متوسط شهری است، هنر غالب بود. سینما در دهه ی ۴۰ و ۵۰ ، هم کارکردی هنری و روشنفکری داشت و هم اینکه اینترتنمنت و سرگرمی غالب بود. با بهبود اوضاع اقتصادی کشور در آن سالها، طبقه ی متوسط شهری به لحاظ کمی و کیفی در حال رشد و افزایش بود و سینما نیز به عنوان مهم ترین هنر و صنعت این طبقه از اقبال خوبی برخوردار بود. سینما در آن روزگار، هم پروپاگاندا بود و مدرنیزاسیون محمد رضا شاهی را به پیش می برد و هم اینکه در جشنواره ها و برخی تولیدات روشنفکرانه، مواضع چپ روانه ی غالب و ضد حکومتی را یدک می کشید. در واقع، هنر هفتم در این برهه ی بیست ساله، ضمن اینکه به عرضه ی ظواهر مدرنیته در جامعه ی سنت گرا و در حال بزک ایران می پرداخت، در درون خود نیز عناصر گفتمانی ضد مدرنیته را پرورش می داد. از این منظر سینما در جامعه ی ایرانی در آن سال ها مورد اقبال اکثر اقشار اجتماعی قرار گرفته بود. از سوی دیگر سالن های سینما در این سال ها افزایش یافت و مدرن تر شد و همچنین کیفیت صندلی ها و تنوع فیلم ها به ویژه اکران ژانرهای مختلف فیلم های غربی ، انواع ذائقه ها را ارضا می نمود.”
اما هنگامی که این نویسنده بوشهری می خواست درباب تمایز بین این دوره طلایی در سینمای ایران با حال و روز نزار این روزهای سینما تحلیلی ارائه دهد، این چنین به تفسیر مساله پرداخت: “اگر قیاس رونق سینمای دهه ی پنجاه با اکنون و این سالهای کم رونق مد نظر باشد و دلایل افت تماشاگر و عدم اقبال عمومی به سالن های سینما را بخواهیم به لحاظ مقایسه ای انجام دهیم، بایست به جمله ی یکی از فیلمسازان اشاره کرد که گفته بود:« در زمان شاه به ما می گفتند چه نوع فیلمی نسازید اما در زمان حاضر می گویند چه نوع فیلمی بسازید». این جمله نشان می دهد که کالای سینما در این سال ها به صورت تمام و کمال، کالایی پروپاگاندا شده است. به همین دلیل، رویکردهای اعتراضی مردم در عرصه ی سیاسی و اجتماعی را هم می توان با عدم اقبال به خرید کالای فرهنگی نظام سیاسی و مثلن عدم رفتن به سینما، مشاهده نمود. شاید بتوان گفت: عدم اکران فیلم های خارجی، کمبود تنوع در تولید انواع ژانرهای سینمایی، حمایت از آثار همسو با سیاست های وزارت ارشاد، ممیزی پیش و پس از تولید، ورود رسانه های تصویری دیجیتال و ماهواره و تغذیه انواع ذائقه های عمومی… از جمله دلایل بی رغبتتی مردم به رفتن به سالن های سینماست. این دلایل ملی را با کمبود سالن های سینما و تعطیلی مدام آنها در بوشهر اضافه نمایید تا شاید بتوان به نتایجی تاویلی/ تحلیلی رسید.”
در ادامه تحلیل این فضای به بن بست رسیده ی سینما، همین پرسش را با اسماعیل حسام مقدم؛ نویسنده و پژوهشگر مطالعات فرهنگی در میان گذاردیم که ایشان این چنین به تاویل ماجرا پرداخت که: “سینما نهادی اجتماعی هست. بر روی “اجتماعی بودن” نهاد سینما تاکید می کنم؛ سینما هم متاثر از فضای اجتماعی پیرامون خود می باشد و هم بر فضای پیرامونی تاثیر می گذارد. برای به وجود آمدن این خیابان دوطرفه باید نهادهای واسطه ای باشند که بین عموم مردم و سینماگران ارتباط به وجود آورند. به نظر می رسد که در همین سالهای نزدیک؛ این پل های ارتباطی به طور کامل تخریب شده و عملن با “هنر/صنعت” سینمایی مواجه هستیم که هیچ شناخت دقیقی از زوایای پیچیده زندگی روزمره مردم ایران ندارد. دره ای عمیق بین این دو به وجود آمده و ازهمین رو سینما نمی تواند بطور دقیقی مسائل و مشکلات زندگی اجتماعی مردم بر روی پرده نقره ای سینما بازنمایی کند. این ازدست دادن پل های ارتباطی باعث ایدئولوژیزه شدن سینمای ایران شده، سینما دچار وضعیتی دوقطبی شده و همین باعث شده نیروهای سینما گرفتار جنگ زرگری (حیدری/نعمتی) بشوند و از شناخت پیچیدگی های زندگی روزمره مردم ناتوان باقی بمانند. مادامی که این نزاع ایدئولوژیک وجود دارد، سالن های سینما در سئانسهای زیادی بدون مخاطب باقی می ماند.”
پس از تماشای فیلم دهلیز به سراغ مسئولی در سینما کانون رفتیم و به صحبتی کوتاه با او پرداختیم .با توجه به اینکه اولین روز اکران فیلم دهلیز در کانون بود، چرایی عدم استقبال افراد مهم ترین سوالمان بود .وی در پاسخ ما به تغییر سبک زندگی مردم اشاره کرد و گفت : “در گذشته روزهای آخر هفته مردم به سینماها هجوم می آوردند اما امروزه با توسعه فضاهای تفریحی–گردشی به نوعی سینما از برنامه ی زندگی مردم حذف شده است . همچنین ماهواره و اینترنت نیز بخش زیادی از زندگی افراد را پر کرده است.” وی افزایش مشکلات اقتصادی مردم و از طرفی گران تر شدن بلیط سینما را نیز تأثیر گذار دانست . این زحمتکش عرصه ی سینما، نگاهی درونگرا به جامعه ی سینمایی کشور نیز داشت و پخش شدن فیلم هایی در بازار که هنوز در حال اکران هستند را دلیلی بر ناهماهنگی در بدنه تجاری سینما دانست که باید برطرف شود. همانطور که اشاره شد متأسفانه تماشاگر سومی در سینما حضور پیدا نکرد که برای تهیه این گزارش از وی نیز کمک بگیریم.
در ادامه به سینما بهمن رفتیم .ساعت ۱۸:۳۰ فیلم دربند به روی پرده می رفت. این مکان فرهنگی با توجه به قرار گرفتن در کنار خیابان اصلی از موقعیت بهتری نسبت به کانون برخوردار بود. با توجه به آن چیزی که در سینما کانون دیده بودیم، نه انتظار دیدن انبوه تماشاگران را داشتیم و نه نگرانی از بابت بلیط…! متأسفانه همینطور هم شد؛ همان فضای رخوت زده و دور از روح سینما در این مکان فرهنگی نیز حاکم بود؛ با این تفاوت که سینما بهمن، از نظر بافت و معماری دارای شکوه و جلوه ی خاصی بود که فضای سینمایی را وزین تر و چشم نوازتر می کرد. هم چنین این سالن سینما از صندلی های بیشتری برخوردار بود که نبود مخاطبان بطور چشمگیرتری احساس می شد. این فضای توصیف شده چنان جلب توجه می کرد که از موارد دیگر چون صدا و تصویر پرده غافل ماندیم. اما به راستی این تماشاگران کجا هستند؟
پس از پایان فیلم، برای یافتن پاسخ این پرسش، با یکی از کارمندان سینما بهمن به صحبت نشستیم. وی چهار نکته را در این باره مورد توجه قرار داد: ۱-استقبال مردم از فیلم های طنز بیشتر از فیلم های اجتماعی است ۲- بسیاری از فیلم ها مدت زیادی روی پرده های سینما باقی می مانند که در کسل شدن فضای سینما مؤثر است ۳- در حال حاضر تعدادی از بازیگران و کارگردانان از فضای سینما دور مانده اند که به دنبال آن بسیاری از طرفداران آنان نیز از سینما فاصله گرفته اند و ۴-کاهش سطح درآمد مردم.” در ادامه وی در پاسخ به این سوال که در طول سال چه زمان هایی کمترین و بیشترین آمار فروش را دارید گفت:” در تابستان و هم چنین در ماه های رمضان، محرم و صفر کمترین و در عید نوروز بیشترین تماشاگران را شاهد هستیم . البته آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد .” در ادامه ی گفت و گوی خود به این موضوع که وقتی تماشاگری نیست طبیعتن درآمدی نصیب سینما نمی شود اشاره کردیم که وی خاطر نشان کرد:” سینما یک مکان فرهنگی درآمدزا است اما آنچه ما در جامعه ی خود شاهدیم خلاف این موضوع است وسینمای ما بیشتر از آنکه درآمدزا باشد هزینه بردار است. ” وی ادامه داد:” وقتی سازمان هایی ،به طور مثال شهرداری برای اجرای برنامه های فرهنگی خود از سینما استفاده می کنند درآمدی اضافی برای ما فراهم می شود.” اما آینده وضعیت به بن بست رسیده سینما در بوشهر چگونه خواهدشد و چه باید کرد که از این بن بست خارج شویم؛ پرسشی که ذهن مان را درگیر کرده بود، ازهمین رو مجددن با حمید موذنی به گفت وگو در این مورد پرداختیم و ایشان این چنین پاسخ دادند که: ” در ایران و بوشهر بر عکسِ مسیر جهانی روز به روز از آمار مخاطبان هنر هفتم کاسته می شود. یکی از دلایل مهم آن افت کیفی فیلم های تولیدی و عقب بودگی از تولیدات جهانی است؛ علت دیگر، توجه به رضایت مسئولانِ سیاست گذار به جای رضایت مردم و مخاطبان است و دلیل بعدی، افت کیفی سالن های سینما از جمله مواردی ست که آینده ی سینما در بوشهر و ایران را رو به رکود نشان می دهد. به زعم من، راه کارهای استقبال عمومی از تولیدات سینمایی خلاصه می شود در: کاهش و حذف ممیزی ها، حمایت منطقی و کارشناسی از آثار فاخر، تغییرات اساسی در نحوه ی سیاست گذاری های مسئولین سینمایی، رها سازی بخش خصوصی از انقیاد گفتمان رسمی، برابری در توزیع خدمات و حمایت ها، توجه به ذائقه عمومی و نگرش سنجی از جامعه، توجه به سینمای اجتماعی و واقع گرا، نمایش و اکران آثار خارجی، افزایش کیفی و فنی سخت افزارهای نمایشی و تولیدی، توجه به مسائل رفاهی و فنی صوتی و تصویری در سالن های سینما، ساخت سینماهای نمایش فیلم سه بعدی، ساخت مولتی پلکس و سینماهای چند سالنه و … .”
در پایان مسیری که ما هردو از این تجربه مردم شناسانه از حضور در دو سینمای بوشهر یافتیم،اشاره به دو نکته نیز قابل توجه است:
۱-در هر دو سینما وضعیت نظافت و بهداشت، قابل قبول و شایسته بود. اما به درستی روشن نیست که حاصل رسیدگی مسئولین است یا عدم حضور تماشاگران .
۲- به نظر می رسد چه از دیدگاه مسئولان و چه از دیدگاه مردم، سینما به عنوان ابزار توسعه ی فرهنگ(در کنار جنبه های دیگر آن) دیده نمی شود و تنها به حضور آن در جامعه آن هم بطور نمادین بسنده شده است.