- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

دانشگاه چگونه جایی است؟!

۱۶ آذر به نام دانشجو در تقویم ایران نام گذاری شده است. روزی که سه دانشجوی به اعتراض به از سر گیری روابط ایران بریتانیا و دیدار حضوری نیکسون در دانشگاه تهران کشته شدند این اتفاق به سال ۳۲ و کودتای ۲۸ مرداد مرتبط است. و خود این خورده گی تاریخی که نماد سیاسی گری و اعتراض است سبب آن شده که به دانشجو با دیدی معترض برخورد شود درحالی که اعتراض و سیاسی گری به معنای حساسیت نشان دادن نسبت به پیرامون خود است. ما در تمامی دنیا فعالیت سیاسی دانشجویان را مشاهده گر هستیم به ویژه این امر در دانشگاه های علوم انسانی بشدت به چشم می آید و این فعالیت سیاسی بسیار مفید وکار آمد است زیرا دانشجو را به یک “کنشگر اجتماعی” بالفعل تبدیل می نماید اما در اینجا باید اشاره کنم دانشگاه به عنوان مکانی سیاسی تعریف نشده بلکه مکانی است کم تنش برای دست یابی به قابلیت های فکری، تحلیلی و عملی است پس نباید میتینگ های سیاسی و جدل و مناقشه های از این دست وارد دانشگاه ها شود زیرا یک موقعیت تنش زا را ایجاد می کند فرآیند های علمی، اجتماعی و فرهنگی دانشگاه را مانع می شود و همچنین فصل مشترکی بین فعالیت های حرفه ای سیاسی و کار علمی وجود ندارد. در اینجا تنها یک نکته باقی می ماند که نباید فعالیت سیاسی و عقیده ی سیاسی را یکی دانست.
دراین قسمت به وضعیت کنونی فضای آموزشی وعلمی دانشگاه ها و دانشجویان می پردازم متاسفانه آموزش در تمامی سطوح عالی با مساله ای بنام حفظ کردن مواجه است ودانشجو در این فرایند قدرت تحلیل و گره گشایی و ورود به مسائل بلند مدت و پیچیده را نداردو غم انگیز تر اینکه آموزش حفظی در سطوح عالی شیره ی قلم دانشجویان را مکیده و توانایی آن رادر نوشتن تهی ساخته است از دیگر مباحثی از دانشجویان و حتا دانشگاه ها که باید مورد آسیب شناسی و نقد قرار گیرد وضعیت زبان بین المللی و همچنین زبان مادری است دانشجویان امروز ما توانایی تحلیل و درک یک زبان غیر مادری که مد نظر زبان های رسمی است را ندارند و این خود سبب محروم ماندن از بخش کثیری از مقالات و کتاب ها می شود و سطح اندیشیدن ودانش را کم کرده است و نکته درد ناک تر در اینجاست که دانشجویان ما حتا بر زبان مادری خود تسلط ندارند و اینجاست که بخشی از این مسائل را باید در نظام آموزشی ابتدایی و همچنین عالی مرتبط و مقصر دانست و بخشی را بی گریز خود دانشجو مقصر است و باز هم متاسفانه این عوامل سبب تولید دانشجویانی می شود که از ابزار انیشیدن که همان زبان است محروم مانده اند و می توان در همین جا حدس زد که در چه سطح فکری قرار دارند و ناگزیرم که این حرف را بزنم که این گروه تنها ابزاری برای جامعه محسوب می شوند. در اینجا به دو قشر (ژست ) دانشجویی که بیشتر فضای آموزشی دانشگاه های را پر کرده اند می پردازم ژست اول آن گروه از دانشجویان هستند که به شدت به مسائل سطحی و آدم های سطحی و صحبت های شعار گونه روی می آورند که تمامی اینها در بستری از صحبت های بازاری سیاسی شکل می گیرد و به نوعی آنان را از فضای دانشگاه ی دور می سازد. ژست دوم دانشجویی آن گونه از دانشجویانی هستند که شاید در برخورد اول از صحبت های پر طمطراق آنها نوعی شگفتی در شما پدید می آورد اما در برخورد های دراز مدت این حس شگفتی شما کاسته می شود و و به این جا می رسید که تنها تمای اینها چیزی جز مد دانشجویی نبود است و تصویر آدم روستایی را برای شما ترسیم می کنند که تازه به شهر آمده و تیپ ( سر و روی ) عجیبی دارد.اما در پایان باید اشاره داشته باشم که این نوشته آسیب شناسی است و من تنها قشری از دانشجویان را مورد کنکاش قرار داده ام در حالی دانشجویان بسیاری هستند که از تمامی این ها گذشته اند و برای جامعه خود مفید هستند و به سطحی رسیده اند که اندیشه پردازی کنند.
در پایان باید از وضعیت علمی دانشگاه ها که نتوانسته اند خود را با معیار ثابت جهانی وفق دهند پرداخت. یکی از معیارهای سطح علمی دانشگاه ها مقالات علمی منتشر شده می باشد که متاسفانه دانشگاه های کشور نتونسته اند در جهت کیفی مقالات گامی بردارند و بسیار کمی نگر شده اند.همچنین سطح بودجه ی دانشگاه ها نسبت به سایر کشور های مطرح بسیار ناچیز است واین امر برای کشوری که میخواهد خود را در سطح بین الملل به عنوان یک قطب علمی معرفی کند مناسب ودرخور نیست. دانشجویان امروز کشور باید در افزایش سطح دانشی خود کوشا باشند و سعی برآن داشته باشند که از فعالیت های منفعل گونه وشعاری بپرهیزند و برآن باشند که تنها با حضور کتشگرانه ی اجتماعی خود در صدد بهبود جهان اطراف خود باشند.
برگرفته از گفت وگوی ناصر فکوهی از تارنمای “انسان شناسی و فرهنگ”