- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

تعامل دانشگاه با جامعه مدنی

لازم می دانم در سرآغاز این نوشتار سال روز شهادت سه یار دبستانی-قندچی- شریعت رضوی و بزرگ نیا در حادثه ی شانزده آذر را به دانشجویان تجسد راه آزادی تبریک بگویم.از این رو واژه ی(تبریک)را به کاربردم نه (تسلیت)-برای اینکه معتقد ام انسانی که در راه آزادی بشریت و آزادگی انسانی خود، جان می دهد شایسته شاد باش و تهنیت است. در درون پرانتز نکته یی را باید یادآور شد که برای جنبش دانشجویی امروز ایران انگاره های اجتماعی نیروهای اجتماعی و سیاسی سالها و دهه های متاخر بیشتر مهم است تا انگاره های سیاسی و اجتماعی ۱۶ آذر ۱۳۳۲.
شانزده آذر ۱۳۳۲ روزی است که دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران در پی سفر نیکسون (رییس جمهور آمریکا) به تهران دست به تظاهرات زدند و در پی این اقدام-دانشجویان دانشکده ی فنی توسط نیروهای ارتش ایران به رگبار بسته شدند و سه تن از دانشجویان آن دانشکده را به شهادت رسانند.به همین بهانه شانزده آذر به عنوان نمادی صامت روز دانشجو نام گرفت.به طور حتم روز دانشجو نه به خاطر گرامی داشت علم آموزی این دانشجویان بوده است بلکه به زعم نگارنده ردپای آن را می بایست در حرکت متفاوت، روشنگرانه و دیگرگونه این دانشجوها جست.زیرا از دیرباز انتلکتوئل ها در طیف روشنفکران قرار نگرفته اند.کار و رسالت یک انتلکتوئل فراهم ساختن امکانات برای بهبودی زندگی انسان هاست ولی رسالت روشنفکر در بیداری و خودآگاهی رساندن به جامعه ی خود است و همواره با نگاهی انتقادی موضوعات را جامعه را کاوش می کند.ازاین رو دانشجو نیز در طیف روشنفکر قرار گرفته است. طیف دانشجو موقعی می تواند خود را در قامت یک روشنفکر ببیند که توانسته باشد هنجار و ناهنجاری های جامعه را شناسایی کرده و خود را به جامعه تعمیم داده باشد.
برای بسط بیشتر این موضوع به جنبش دانشجویی مه ۱۹۶۸فرانسه اشاره می کنم که توانست در یک پروسه زمانی_تحولات اجتماعی فرانسه از پاریس در طبقه دانشجو آغاز و در مراحل بعدی جنبش دانشجویی را به جنبش عمومی و کارگری ان هم در سطح فرانسه تعمیم و پایان دهد.این جنبش بعدها توانست نام خود را در جنبش دانشجویی پیشرو جهان ثبت کند. دکتر حسین بشریه در کتاب جامعه شناسی سیاسی می نویسد:«در حاشیه ی بحث درباره ی روشنفکران اشاره ای به نقش سیاسی دانشجویان و جنبش های دانشجویی لازم است-زیرا جنبش های دانشجویی اغلب تحث تاثیر جریانات روشنفکری قرار می گیرند و به گسترش دامنه ی اجتماعی آنها کمک می کنند.جمعیت دانشجویی هدف بسیج عقیدتی گروه های روشنفکری قرار می گیرد و می تواند اندیشه های روشنفکران را توزیع کند…»
به گمان شما راز پیشرو بودن و ماندگاری جنبش دانشجویی فرانسه چیست؟ گمان نگارنده این است که این جنبش در وهله ی نخست توانست شناختی از سرنوشت تاریخی و همچنین نیاز اجتماعی زمانه ی کشور اش را بدست آرد.دلیل دیگری هم که نگارنده به آن می افزاید این است که توانست تعامل خوبی بین طبقات هم فکر و هم درد برقرار سازدو بخشی از جامعه فرانسه را با خود هم گام سازد و از این رو بود که توانست به یکی از عمده ترین جنبش های دانشجویی و روشنفکری در قرن بیستم تبدیل شود.
یکی از ضعف ها و نارساریی هایی که در نهاد های مدنی ما ایرانیان آشکار است، همین عدم تعامل و هم گام سازی است.(منظور نگارنده از تعامل_تعامل نهادهای مدنی با یک دیگر است نه با جامعه رسمی.) به همین خاطر است که ما هیچ وقت نمی توانیم توسط احزاب-تشکل های غیردولتی(N.G.O) و جنبش های دانشجویی و سندیکایی نیازهای جامعه را سیراب سازیم یا به مقصود رسانیم.جنبش های مدنی ما ایرانیان اصیل نیست و همواره در نهادهای مدنی – حوزه رسمی به شدت به دخالت برمی خیزد-زیرا نهادها و جنبش های مدنی از حوزه رسمی چشم یاری دارد. نهادهای مدنی ما همواره باید نیازهای خود را در تعامل با هم صنف های خود بدست آورند و لا غیر… .
اگر دانشجویان با اقدامات درون ساختاری خود نتوانستند – خواسته ی خود را برآورده سازند با به بیرون کشاندن خواسته ی خود در جامعه مدنی – می توانند خواسته ی خود را برون ساختاری کنند و از یک نهاد مدنی در رفع این مشکل یاری جویند، چون در این مواقع سرکوب و شکست کمتر مشاهده می شود .تعامل با دیگر نهادهای مدنی از توهم همه چیز دانی ما- خودمداری ما- یکه تازی ما و… جلوگیری به عمل می آورد.
برتری جویی دانشگاه نسبت به سایر اعضای جامعه مدنی:
دانشگاه- تشکل های غیردولتی- مطبوعات- سندیکاها و گروه های آزاد خصوصی در حوزه جامعه مدنی قرار می گیرند اما در این حوزه دا نشگاه نسبت به دیگر اعضای جامعه مدنی دارای وزنه و اعتبار بیشتری است.به گمانم دانشگاه را می توان مادر جامعه مدنی دانست.زیرا دانشگاه محیطی است متکثرگرا.به دلیل که در تشکل های غیر دولتی نمی توان به صراحت موضوعات سیاسی روز جامعه را بررسی کرد یا مساله دیگری مانند نشر روزنامه یا مجله. فعالین دانشجویی در دانشگاه از یک ویژگی دیگری نیز برخوردارند که آن ویژگی را می توان چشم مرکب دانست. در دانشگاه همواره می توان هم با نگرش مذهبی- عقیدتی و هم سیاسی-فرهنگی-علمی و… به فعالیت پرداخت.بحثی در همین زمینه می تواند وجود داشته باشد- که می توان آن را پلواریسم (تکثرگرایی) فکری نامید که این خود ویژگی بزرگی است که می تواند شرایط بسترسازی تعامل نهادهای مدنی دیگر را با دانشگاه فراهم سازد.ما در احزاب نمی توانیم پلواریسم فکری را به بینیم.اما در دانشگاه می توانیم آن را مشاهده کنیم.در دانشگاه ما شاهد انجمن علمی-انجمن اسلامی- بسیج و… هستیم با تفکرات متفاوت و حتا متضاد.ما در دانشگاه به راحتی رویکرد مداراگونه- هم گرایی و اعمال خردورزانه را یاد می گیریم که این نکات می توانند دانشگاه را در پیوند به اجتماع و جامعه مدنی یاری رساند.
در پایان این نوشتار یک مثال از تعامل و همکاری دانشگاه با مطبوعات را می آورم، گرچه نا موفق بود. به گمانم سرآغاز حادثه ی هیجده تیر تجمع دانشجویان در اعتراض به توقیف روزنامه سلام بود. رویدادی که با دخالت نیروهای نظامی به حادثه ای تلخ تبدیل شد.دانشجویانی که می خواستند از یکی از ارگان جامعه مدنی دفاع کنند- گرچه تعاملی موفق نبود اما توانست چشم جهان را معطوف به مطبوعات و جامعه مدنی ایران کند.