- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

نیمه ی تاریک ماه

اسماعیل حسام مقدم:

تاملاتی انتقادی بر انتخابات شورای شهر در برازجان

این چهره ژانوس گونه در تمام کار و زندگی انسان معاصر خود را بازتولید کرده اما به نظر می رسد جامعه ای می تواند از این تناقض جان سالم به در ببرد که بتواند به گفت وگویی بین این دو چهره کاملن متناقض دست یابد و نیروهای متضاد را کنارهم جمع کند درغیر این صورت جامعه به وجهی از قطبی شدن دچار می شود که باعث به جود آمدن گسل و گسست بین نیروهای اجتماعی می گردد؛ گسست نسلی، گسست ایدئولوژیک، گسست منافع گروهی و…. آنچه که می توان گفت این هست که چهره دوگانه ژانوس در تجربه شورای شهر برازجان ازهم گسیخه شده و تجربه شورا به این گسل و حفره بیشتر دامن زده است.
دو. شکست تجربه شورا: تجربه گفت وگو و مدارا در هر فرهنگی می تواند در کنش ها و فعالیت های روزمره مردمان به وجود بیاید و فارغ از همه امتیازهای طایفه ای، خونی، تباری، نژادی و… به اتفاقی برای همه گروه ها و فعالین اجتماعی مبدل گردد. آن چه که تفکر گفت وگو محور را که زیربنای شورایی عمل کردن هست را با شکست روبه رو می کند؛ همانا گسل و حفره ای هست که انواع امتیازهای غیرشهروندی به وجود آورده است. اگر چهره شورا به مانند چهره ژانوس بخواهد جمع نقیضین باشد، باید بتوان همه گروه ها و افراد را نمایندگی کند و نه آنچه که در تجربه های پیشین شورا در برازجان دیده شد نماینده یک طیف طایفه ای باشد. این به مثابه همان تلنگری هست که منتخبین شورای چهارم برازجان باید توجه شان را به آن جلب نمایند که اگر اغلب آنان پایگاه اجتماعی آرایی که به دست آوردند براساس نظم طایفه گرایانه در برازجان بود اما تجربه شکست خورده دوره های پیشین را در یاد داشته باشند که حالا نماینده همه مردم برازجان هستند. شاید در نخستین روزهای تجربه شورایی که دارند به یاد داشته باشند اما در طول بازی شورایی خود درصورت عدم مراقبه و توجه، ممکن است سیاهچاله ای بین اعضای شورا شکل بگیرد که همه چیز را ؛ چه چیزهای خوبی که هرکدام باخود به این شورا آورده اند را به نیستی و نابودی بکشاند. و این همان تجربه شکست خورده ای هست که در گذشته رخ داده و خاطره جمعی شهروندان را همواره آشوبناک کرده است.
سه. جوانی به مثابه تیغ دولبه: بازهم چهره دوگانه ژانوس جلو روی مان می آید وقتی می بینیم که شورای چهارم در برازجان را جوانان فتح کردند؛ جوانانی که در نخستین مواجهه ای که با آنها می توان کرد این هست که خون اندیشه های نو و جدید را در کالبد مدیریت شهری می توانند به جریان بیاندازند و فرهنگ ریش سفیدی و پدرسالاری را با چالش مواجه سازند اما چهره ژانوس قصه ما اگر برفراز آید متاسفانه می تواند جوانان داستان ما را بازی دهد. اگر این منتخبین جوان به اهمیت گفت وگو و دیالوگ بین گذشته و آینده دست نیابند یا به عبارت دیگر نتوانند بین اندیشه های نو و آینده گرای خود با منبع آرایی که کسب کرده اند که اغلب به شیوه ای سنتی طایفه گرایانه بوده، همان حفره فرهنگی که در تجربه شوراهای پیشین اتفاق افتاد، مجددن رخ خواهد داد با این تفاوت که حالا بازیگران این برخورد فرهنگی جوانان شده اند. به یاد بیاوریم آن بازی تراژیکی که بر سر سیاوش و سهراب در شاهنامه فردوسی آوار شد و نظام گذشته گرا و پدرسالار برای تداوم حیات خویش؛ جوانان را قربانی کرد. بازی این دوره شورا به شدت حساس و حیاتی هست برای نقش گیری آینده جوانان در مدیریت شهری؛ لذا جوانان منتخب شورا بی توجه به منابع قدرتی که آنان را برسر کار آورده اند؛ شورایی عمل کردن را با گفت وگوی بین طایفه ای، بین شهروندی، بین نسلی و… جلو ببرند که این نیروی جوانی در این چنین شوراهای دوقطبی شده ای می تواند تیغ دولبه شود.
چهار. مسئولیت سنگین آرا: چهره دوگانه ژانوس برای آن که در رقابتی می تواند رای های بیشماری کسب کند؛ همواره چهره ای حساس خواهد شد؛ از سویی می تواند به شخص مقبولیت و مشروعیتی دوچندان بدهد و از سویی می تواند مسئولیت های او را نیز بیش از سایرین نماید. این اتفاقی بوده که در این دوره از رقابتهای شورا در برازجان رخ داده و منتخب اول شورای برازجان از موقعیت خاصی برخوردار شده است: ازسویی بیشترین آرای ماخوذه در شوراهای استان را کسب نموده و از سویی یک فعال اجتماعی زن هست. این دو قضیه، حساسیت ماجرا را برای این منتخب شورا دوچندان خواهد نمود. از سویی هر رایی که داده شده به همان میزان مسئولیتی را برای فرد تعریف نموده و به همان میزان حق پرسش را به رای دهندگان بخشیده که در قبال مشروعیتی که به آن فرد بخشیده اند، خواستار پاسخگویی او نیز باشند. از طرف دیگر ماجرا اینکه این منتخب شورا یک زن هست و این شاید بهترین موقعیت برای این باشد که زنان از توانایی مدیریتی خود در سطوح بالای اجتماع دفاع نمایند و این توانایی را در عمل عرضه بدارند. اما آنچه ماجرای این منتخب شورا را سخت تر می کند این هست که اگر منتخب اول شهر بوشهر هم یک زن هست با آرای بالا اما براساس انتخابی مدرن برگزیده شده یعنی بر این اساس که ایشان یک بازیکن تیم فوتبال بوده و کنشی مدرن در اجتماع داشته، اما منتخب شهر برازجان با کنشی کاملن سنتی و به دلیل تیره و تبار خانوادگی خود انتخاب گردیده، بازهم می تواند این سختی را افزون نماید که بین اندیشه سنتی و گذشته گرایانه و نیروی جوانی و رای بالای ایشان تناقضی را شکل دهد و این چهره ژانوس گونه شورا در برازجان را بعد و وجهی دیگر نیز ببخشد.
پنج. چهره ژانوس گونه شورا در برازجان را باید با اسطوره دیگری مهار نمود و این همان داستان اسطوره ای “شمشیر داموکلس” هست. شمشیری که به یک نخ نازک بند است و هرگونه گسل و گسست را در وضعیت شورا می تواند نشان دهد. شمشیر داموکلس جهان مدرن همانا افکار عمومی هستند که باید هرگونه ایجاد سیاهچاله و حفره را در چهره ژانوس قصه شورای چهارم برازجان نهیب زنند. شمشیر داموکلسی که فعالیتها و گفت وگوهای شورا را رصد خواهد نمود. افکارعمومی در جهان مدرن با ابزارهایی چون رسانه های کاغذی (مانند مجلات و هفته نامه ها) و مجازی (مانند سایتها و شبکه های مجازی) می توانند این نظارت هرلحظه را بر چهره ژانوس گونه شورای برازجان اعمال نمایند.
* نویسنده و کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی