- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

واکاوی موقعیت هنرهای تجسمی کودکان در استان بوشهر

هیجدهمین عصرانه فرهنگی هامون سه شنبه مورخ ۱۴ آبان ۱۳۹۲ در دفتر هفته نامه اتحاد جنوب با موضوع «تحلیل وضعیت هنرهای تجسمی کودکان در استان بوشهر» با ارایه ی فریده دهملایی برگزار شد .
فریده دهملایی نقاش، مجسمه ساز، مدرس و موسس آموزشگاه آزاد هنری آرتا دشتستان می باشد.
از فعالیت های او می توان به برگزاری نمایشگاه انفرادی در حوزه حجم و نقاشی در تهران، بوشهر، برازجان، و پرورش هنرجویان کودک درطی سال های متوالی و هدایت هنرجویان به سمت کسب چهل مقام بین المللی در حوزه ی نقاشی اشاره کرد.
این مدرس نقاشی در حوزه ی کودکان و نوجوانان در مقدمه ی صحبت های خود به وضعیت بحرانی هنرهای تجسمی و فقدان جایگاه برای آن در استان اشاره کرد.
وی در ادامه به چگونگی رفتار خانواده ها با کودکان نیز اشاره نمود و گفت: «همه ی ما در درون خود، کودکی داریم که هر چند با بالغ شدن انسان این کودک نیز سرکوب می شود، ولی بد نیست گاهی به آن توجه کنیم. به گمان من توجه به کودک درون، در اعتلایفکری و پالایش روحی انسان ها کمک شایانی می کند.
دهملایی در ادامه افزود:«رده ی سنی ۷ تا ۱۸سال را می توان دوره کودکی نامید، هر چند که از ۱۵ تا ۱۸ سالگی را دوره نوجوانی می نامند و فرد می تواند خیلی از چیزها را در این سن، تجزیه و تحلیل کند ولی در این دوره نیز کودکی نقش و هژمونی بیشتری دارد.»
موسس و مدرس آموزشگاه آزاد هنری آرتا خاطرنشان کرد: «در رابطه پیوند کودک با هنر، به گمان من کودک ابتدا با خط آشنا شده و بعد به نقاشی روی دیوار علاقمند می شود. کودک دوست دارد روی دیوار نقاشی کند، زیرا کاغذ را بخاطر شکننده بودن و دفتر نقاشی را بدلیل سفت بودن، برای نقاشی انتخاب نمی کند. وی در ادامه از تجربه زندگی خود با فرزندش شبنم پناهی- از هنرمندان نقاشی که در جشنواره های بین المللی در دوران کودکی حائز مقام اول شده- گفت: شبنم اولین بار کاغذی برداشت و نقطه هایی را روی آن گذاشت که نشانه ماشین حساب بود، او با نقاشی کردن، با من ارتباط برقرار می کرد و با توجه به ذهنیاتش آن ها را روی کاغذ می آورد، بدون اینکه به مقامی فکر کند.» وی در ادامه افزود: اما بعد همین شبنم بود که با کارهایش مرا دعوت می کرد به
صورت جدی و حرفه ای فعالیت های نقاشی را دنبال کنم. من توانستم آن شوق و ذوق شخصی کودکم را پرورش را بدهم و نه تنها او بلکه کودکان نقاش دیگری را نیز در سطح ملی و بین المللی حائز رتبه کنم»
دهملایی معتقد است: باید شرایط فعالیت کودک در منزل را فراهم کرد، تا او بتواند خلاقیت و پرورش فکری و هنری خود را افزایش دهد. وی از نحوه ی ساخت و ساز منازل کوچک و نامناسب برای زیست کودکان، انتقاد کرد و گفت: «باید ساختاری فراهم شود تا در ساخت و ساز آپارتمان ها، ترتیبی اتخاذ شود تا فضاهای مناسب در مجموعه آپارتمان ها و یا فضاهای سبز، پارک ها و … برای حضور فعالانه ی کودکان فراهم شود.»
وی در ادامه تعدادی از نقاشی های دخترش- شبنم پناهی- را که در دوران کودکی کشیده بود نشان داد و به تحلیل آن ها پرداخت. وی گفت:« برای رشد و خلاقیت کودکان باید به آن ها اجازه داد تا در کنار والدین خود و در محیط خانه بازی کنند و امکانات بازی کردن، نقاشی کردن و … را فراهم کرد. کودکان امروز کمتر در کارهای گروهی مشارکت دارند، زیرا بسیاری از بازی هایی که ما در کوچه و خانه با همسالان خود انجام می دادیم، انجام نمی دهند»
وی در ادامه افزود:« شرایط زندگی کودکان امروز نامطلوب و نامناسب سن کودکی است. کودکان بیشتر دنیایشان را با کامپیوتر و بازی های کامپیوتری که بدون احساس و پر از خشونت هستند، پُر کرده اند و به گمان من در کنار این ها، به طور ناخوداگاه سیستم آموزشی ما نیز به سوی خشونت در حرکت است.» وی خاطرنشان کرد:
« در حال حاضر کودکان متولد دهه ی هشتاد به این سو، از سنت، آداب و رسوم، فعالیت های فکری و ورزشی مناسب و آن شور و هیجانی که نسل من وحتی دهه شصتی در فعالیت های کودکانه ی خود داشتند، برخوردار نیستند و متاسفانه هر چه سالها میگذرد نسلی پرورش پیدا میکند که بجای بازیهای خلاقانه وپر تحرک وقت خود را صرف بازی های رایانه ای، پلی ستیشن و تماشای برنامه های به ظاهر کودکانه اما خشن و آسیب زا کرده اند.» دهملایی گفت: «با این وضعیت رشد، خلاقیت و توانایی های فکری کودکان از بین می رود»

در این بین، حسین پاپری، خلاف نظر دهملایی را داشت و گفت: « به نظر من کودکان امروز، کودکان هوشمند، توانمند و باهوش تری هستند.» وی خاطرنشان کرد: بسیاری از کودکان در کلاس های زبان انگلیسی شرکت می کنند، برای استفاده کردن از وسایل الکترونیکی مثل رایانه، اینترنت، تبلت، تلفن همراه و امثالهم توانایی های لازم را برخوردار هستند و نسبت به فهم کودکان در دهه های قبل، باهوش تر و از فهم بیشتری برخودار هستند.»
اسماعیل حسام مقدم نیز گفت: «باهوش ترشدن کودکان امروز را قبول ندارم. با توجه به تجربه های زیستی بشری و انباشت فکر، فرهنگ و تمدن انسان ها، نسل های بعدی بی شک از فرهنگ انباشت شده ی بیشتری برخوردار هستند، و این بخاطر انباشت فکر و تجربه های زیستی است، و ربطی به هوشمندی و ذکاوت نسل کودکان کنونی ندارد»
در ادامه رضا شبانکاره این سوال را با دهملایی مطرح کرد که آموزشگاه های آزاد هنری و علمی و مربیانی چون شما، که دهه هاست در این زمینه تلاش و تجربه دارند، چه کمکی می توانند به پرورش خلاقیت و ذایقه ی هنری کودکان داشته باشند؟ دهملایی نیز در پاسخ گفت:« ما به تنهایی نمی توانیم کاری بکنیم؛ مثلن ما در آموزشگاه ابتدا سه رنگ آبی، قرمز و زرد را در اختیار کودک قرار می دهیم تا با آن دنیای خود را بسازد و به تصویر بکشد و با ترکیب آن ها، رنگ های جدیدی را بدست آورد. وی افزود:«ما شرایط سخت افزاری و آزاد و خلاقانه را برای کودک فراهم می سازیم، تا او آزادانه دنیای پیرامونی خود را به تصویر بکشد، ولی سیستم آموزش وپرورش و نهادهای رسمی، نقاشی را با موضوع برای شرکت در مسابقه به کودکان ارایه می دهند و به آنها می گویند نقاشی را در خانه بکشید. دهملایی افزود: « در این حالت معلوم است که کودک نمی تواند از خلاقیت خود استفاده کند زیرا والدین بجای اینکه ازکودک بخواهند که خود با توجه به موضوع داده شده تصورات وخلاقیت خود را بر روی کاغذ بیاورد بجای اوتصمیم میگیرند وخود اقدام به نقاشی یا در صورت ناتوان ماندن از دیگران کمک میطلبند.
وی خاطرنشان کرد: «در مدارس زنگ های هنر، آن طور که باید مورد توجه و اهمیت قرار داده نمی شود و گاه حتا به درس های دیگراختصاص داده می شود یا فردی غیر متخصص آن را تدریس می کند که در هر دو حالت به هنر در آموزش و پرورش که از عوامل مهم در پرورش و خلاقیت کودکان است بهای کمی داده می شود.»
وی تصریح کرد:«اگر کودک رنگ درختی را قرمز یا آبی می کند، حتمن دلیلی دارد بگذارید او خود به این نتیجه برسد که درخت سبز است و به خاطر این کار او را سر زنش نکنید»
دهملایی گفت:«نباید در امر آموزش و پرورش، نگاه های ایدئولوگ استیلا داشته باشد»
وی در ادامه افزود:«ما می بینیم شهرداری، آموزش و پرورش، و نهادهای فرهنگی و یا غیر فرهنگی همواره جشنواره یا نمایشگاه های هنری برگزار می کنند، به گمان من نباید این نهادها، خود برگزار کننده ی این گونه برنامه و مراسم ها باشند. بل که کار را باید به عهده ی متخصین و فعالان این حوزه بگذارنند و آنها باید تنها در نقش حامی و اسپانسر- و نه به عنوان اجرا کننده ی برنامه ها – حضور داشته باشند»
در ادامه ی نشست، رضا شبانکاره درباره ی ایستایی و متوقف شدن وجه هنری کودکان و نوجوانانی که در مسابقات و جشنواره های ملی و بین المللی حایز رتبه و مقام می شوند، اشاره کرد و گفت اما پس از مدتی که از این دوره گذر می کنند، و حداقل برای مدتی نامشان در رسانه ها و محافل هنری و عمومی مطرح می شود، اما یک دفعه نامشان ناپدید می شود، و اگر مخاطب کنجکاو و پی گیری هم باشد اثری از آنها به عنوان یک چهره ی هنری پیدا نمی کند. وی در ادامه افزود در این میان نام های زیادی در همین شهرستان دشتستان می توان نام برد که بعد از دست یابی به موفقیت های ملی یا بین المللی شاهد موفقیت های مستمر یا برگزاری نمایشگاهی از آنها نیستیم. شبانکاره با نشانه گرفتن عدم سیاست گذاری های مناسب آموزشگاه های هنرهای تجسمی و مربیان آنها، چرایی آن را از دهملایی پرسید.
موسس و مدرس آموزشگاه آزاد هنری آرتا نیز در پاسخ گفت: «من در دوره یی که به آموزش کودکان می پرداختم همواره با امکانات محدود رو به رو بودم و تنها نیت ام از پرورش کودکان در حوزه های هنرهای تجسمی این بود که بگویم شهرستان دارای چه استعدادها و توانمندی هایی است، و صرفن بالندگی و شکوفایی این بخش از توانمندی های کودکان در شهرستان برایم مهم بود.» وی در ادامه افزود: «یادم می آید موقعی که خبرنگار صدا و سیمای مرکز بوشهر از شبنم درباره ی احساس اش از اینکه مدال طلای نقاشی در جشنواره ی بین المللی هیتو کاری ژاپن را بر گردن انداخته، چیست گفت: از یک طرف خوشحال ام که این افتخار را بدست آورده ام و از طرف دیگر ناراحت هستم زیرا احساس میکنم دوستانم با نگاهشان میگویند ما هم میتوانستیم این جایگاه را داشته باشیم اگر استعداد ما هم پرورش پیدا میکرد. من نیز از همان موقع سعی کردم کودکان دیگر که مستعد در کار و هنر نقاشی هستند، به انها کمک کرده و آنها را تا جایی که امکان دارد به مدارج بالای جشنواره ها برسانم. اما در این کار با مشکلاتی مواجه شدم که بخشی از آن به نگاه بسته و محدود نظام آموزشی، خانواده و جامعه مربوط بود. وقتی برخی از این کودکان در جشنواره های بین المللی به مقامی دست یافتند، ناگهان نگاه جامعه و خانواده و نظام آموزشی به آنها هم تغییر کرد و متاسفانه از آنها توقعات و خواسته هایی داشتند، که ادامه ی مسیر پیشرفت هنری از آنها را سلب کرد»
مجید عوض فرد نیز با تایید صحبت های شبانکاره، به ایستایی هنرمندان کودک دشتستان و عدم نقش پذیری مناسب مربیان این کودکان اشاره کرد و خواستار تغییر نگاه جشنواره ای به فعالیت کودکان شد. وی گفت ما متاسفانه این مشکل را داریم که کودکان به حدی از رشد که می رسند، دیگر خبری از فعالیت های هنری و اجتماعی آنها نیست.
دهملایی نیز در پاسخ ضمن تاکید کردن دوباره به نقش نظام آموزشی، نگاه خانواده ها و جامعه به فعالیت کودکان گفت: من خودم نیز به عنوان یک مدرس در این حوزه، از این وضعیت راضی نیستم و شاید باید خود را مقصر هم بدانم. اما با این تجربه، به این نتیجه رسیدم، که دیگر نگاهمان به فعالیت های جشنواره ای نباشد، بل که بیاییم کودکان برای کودکان را مورد توجه قرار بدهیم. من یک پروژه ی کار هنری کولاژ را تعریف کرده ام که کارهای هنری کودکان را در یک کتاب گردآوری و چاپ کنم، و درآمدهای حاصل از آن را برای کودکان هزینه کنیم. به باور من در کنار فعالیت های هنری کودکان، باید نگاه های اجتماعی کودکان را نیز رشد و توسعه داد.
قاسم تنگسیرنژاد، فعال فرهنگی و کارگردان تآتر نیز در راستای چرایی عدم تداوم کار هنری کودکان و نوجوانان دشتستانی در سنین جوانی، دو نکته را مهم دانست. ۱) مقوله ی علاقه و اشتیاق فردی و شخصی خود فرد است که نسبت به ادامه ی کار هنری مشتاق باشد. ۲) مساله ی عدم درآمد اقتصادی فعالیت های هنری هم هست که باعث می شود فرد برای امرار معاش و گذران زندگی مجبور به متوقف کردن فعالیت های یادشده، شود.
در این میان حسین پورمودت با قبول داشتن این موارد، نقش فعالین فرهنگی و هنری و مربیان و آموزشگاه های هنری را نیز یادآوری و خاطرنشان کرد: به نظر من آموزشگاه ها و مربیان هنری باید توانایی خودشان را به عنوان متولی این کار هم ارزیابی کنند، شاید آنها در یک سطح خاص و مدت زمان معینی می توانند برای رشد هنری آن فرد موثر باشند،بعد از آن باید برای پیشرفت وی او مورد مشاوره و راهنمایی قرار دهند، تا در سطح بالاتر و حرفه یی تر فعالیت خود را استمرار بخشد. در این میان دهملایی، این نظر پورمودت را نظر صائبی ندانست و گفت در همین شهرستان دشتستان، مربیان برجسته یی در زمینه ی هنرهای گوناگون داریم که تا بیست سالگی هم نیاز آموزشی و هنری آن فرد را برآورده می کنند و آن فرد نیز هنوز به آن حد نرسیده که بخواهد به مربی دیگری مراجعه کند.
در ضمن برخی از حضار، به نقش برجسته ی نظام آموزشی ایران در زمینه ی پرورش فکری و هنری دانش آموزان اشاره کردند. سبحان حسن پور و احمد حسام مقدم بر این نظر بودند که برخورد ایدئولوگ آمیزداشتن با امر آموزش در نهاد آموزش و پرورش خسارت زیادی به مقوله ی هنر و خلاقیت هنری در کودکان و نوجوانان می زند.
اسماعیل حسام مقدم، گفت نمی توان به نظام رسمی آموزش و پرورش برای ایجاد خلاقیت و آموزش مناسب امیدی بست . وی بر این باور بود که باید آموزش های موازی توسط تشکل های غیردولتی، آموزشگاه های آزاد هنری و علمی را برای تربیت خلاق کودکان هنرمند در نظر داشت.
نوزدهمین نشست عصرانه فرهنگی هامون اختصاص به «نقد و بررسی اسلام سیاسی در خاورمیانه جدید» دارد که سه شنبه ی هفته ی آینده در دفتر اتحاد جنوب راس ساعت ۱۷ برگزار می شود. حضور همه ی علاقمندان آزاد می باشد.