- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

نوسازی، مشروطیت و لیبرالیسم ایرانی

هشتمین عصرانه ی فرهنگی هامون سه شنبه پنجم شهریور با موضوع لیبرالیسم ایرانی با همکاری انجمن هامون ایران وهفته نامه اتحاد جنوب برگزار شد. این نشست درواقع ادامه ی نخستین نشست هامون بود که به بحث «لیبرالیسم و مولفه ها و پیشینه ی آن» اختصاص داشت و به دلیل کمبود وقت بحث درباره «لیبرالیسم ایرانی در فرهنگ ایران» به این جلسه با ارایه ی علی آتشی، حسین پاپری و بهنام سالانی موکول شد. در این جلسه اسماعیل حسام مقدم در مقدمه اشاره کردند که به دلیل مهاجرت آتشی- نویسنده و فعال فرهنگی و بهنام سالانی به دلیل مشکلات شخصی، نتوانستند این نشست هامون را همراهی کنند.
سپس پاپری، فعال فرهنگی، درباره ی چگونگی ورود مدرنیته به ایران، سخن را آغاز و گفت: «ورود مدرنیته به ایران نتیجه ی ورود مشروطیت بود که فرمان مشروطیت نیز توسط مظفرالدین شاه در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ صادر شد.
در ادامه برای آشنایی با فضای ایران آن روز و درک از موقعیت ایران دوره قاجار، خشک سالی یی که هشت سال قبل از صدور فرمان مشروطیت اتفاق افتاده بود را بیان کرد، که در آن هرج و مرج در دستگاه حکومت، فقر و بی نوایی مردم را نشان می داد. در ادامه رضا شبانکاره ، روزنامه نگار و فعال فرهنگی، به نقل از مهرزاد بروجردی برای پیوند لیبرالیسم و تاثیر مشروطه بر آن گفت: در دوره ی پهلوی کسانی چون فروغی، علی اکبر داور، تیمورتاش، سید حسن تقی زاده علی رغم متمایل شدن به لیبرالیسم، به این نتیجه که پیش از آنکه نهاد آزادی و لیبرالیسم در ایران پا بگیرد، می بایست هرج و مرجی که بعد از شکست انقلاب مشروطه ایجادشده، پایان یابد. اینان حال و روز پس از جنگ جهانی اول را بسیار نابسامان می دیدند، از این رو در پی اقتدار دولت مرکزی برای جلوگیری از فروپاشی، رویارویی با خان ها بودند تا شاید از آن پس خواسته های لیبرالی را به جکومت بقبولانند و از دیگر سو محمدعلی فروغی باورداشت ناسازگاری زمانه در ایران با اندیشه های لیرالی سنخیتی ندارد.وی معتقد بود برای اینکه بتوانیم به لیبرالیسم برسیم باید ابتدا هرج و مرج و فروپاشی دردستگاه حکومت و حاکمیت ملی را پایان بدهیم.
در ادامه پاپری با اشاره به چهار دوره تحول اروپا که زمینه و مقدمه ورود به مدرنیته است گفت: تحول خواهی و اصلاحات از درون حاکمیت قاجار با عباس میرزا آغاز شد که در اثر جنگ های ده ساله ایران با امپراطوری روس دو قرن پیشرفت اروپا را به عباس میرزا نشان داد و او نخستین دسته از محصلین ایرانی را برای فراگیری علوم و فنون جدید پزشکی، نظامی، داروسازی و… به اروپا فرستاد. البته او در این راه مشکلات و مخالفان زیادی نیز داشت .
در ادامه اسماعیل حسام مقدم، نویسنده و مدرس دانشگاه، گفت: «آیا مشروطیت یا سال های پیش از آن جریانی که ایران بدنبال آن بود، به سمت نوسازی بود یا لیبرالیسم؟ پاپری در جواب گفت:«این آشنایی از روی اجبار بود و نه از روی میل و علاقه به غرب و از همان آغاز تنها در صدد کسب دستاورد های مادی و فنی غرب بوده ایم و نیازی به شناخت اندیشه ها و ارزشهای تمدن غرب احساس نکردیم و این غفلت مهمترین علت فکری توسعه نیافتگی ایران است. در ادامه شبانکاره افزود از دوره عباس میرزا تا تاسیس مدرسه ی دارالفنون، سیاستمداران و برخی از حاکمان متاخر قاجاری و حکومت رضاشاه به این نتیجه میرسند که باید نوسازی را انجام دهند و برای این کار مولفه هایی از لیبرالیسم غربی گرفته شده و تنها در راستای نوسازی استفاده شد ونه بسط و گشترش مفاهیم لیبرالیستی.
در پاسخ اسماعیل حسام مقدم گفت:«ممکن است ریشه های انقلاب مشروطیت مارکسیستی باشد، ولی میوه های آن ایده های لیبرالیستی شد» وی افزود:«برای مثال اگر ما کلمه آزادی را استفاده میکنیم ممکن است، ریشه ی مارکسیستی داشته باشد نه لیبرالیستی»
پاپری در ادامه گفت: در دوره ی دوم جنگ ایران و روس عباس میرزا کشته و خاموش می شود. نفر دوم امیرکبیر بود که کار های بسیار گسترده ای در زمینه ی نوسازی انجام داد و از جمله مخالفان او انگلیس و دربار بوده که موجب سرکوب می شوند. بعد از عهد نامه ی پاریس و از دست دادن افغانستان این بار مجموعه ی دربار و در راس آن ناصرالدین شاه خواهان اصلاحات بود و آخرین نفر میرزا حسین خان سپهسالارصدر اعظم ناصرالدین شاه بود که ناصرالدین شاه از وی حمایت داشت، اما او نیز با مخالفت های عمده دربار و شاهزادگان به اجبار برکنار شد. سقوط سپهسالار نقطه پایان تلاش ها ی اصلاح طلبانه بود . پاپری با بیان این جمله از «موسا غنی نژاد» که ما به علل پیدایش تجدد در غرب و اینکه تجدد تحت چه شرایطی و بدنبال چه تحولی وجود آمده، توجه نمی کنیم گفت: در واقع به میوه های تجدد توجه کرده اند و نه به ریشه های آن. در ادامه حسام مقدم گفت: اگر ما ابزارهای مدرنیته را گرفته ایم، ولی نتوانستیم روح آن را درک کنیم و ما تنها به طور فرمی (ظاهری) مدرنیست شدیم.
در ادامه مجید عوض فرد- فعال فرهنگی و هنری- گفت:«ورود سخت افزاری مدرنیته به ایران خیلی کمک میکند و نیازی نیست که از نتیجه ای که غرب از آن استفاده کرده به همان شکل نیز در ایران اتفاق بیفتد یاهمان مسیر و خطی که غرب رفته، در ایران نیز به همان شکل ادامه یابد.
در ادامه حضار، کشور هایی مانند برزیل، ژاپن،کره جنوبی و…را مثال زدند که بدون اینکه همان مسیر چهار دوره ای اروپا و یا سپری کردن آن همه زمانی که اروپا آن را از سر گذراند طی کنند، توانستند به مدرنیته برسند.
در ادامه پاپری یادداشت هایی ازمیرزا ملکم خان را خواند که اصول تمدن غرب را میتوان براحتی به اسیا منتقل کرد، بشرط آنکه مردم مشرق این اصول را برگرفته از مذهب و فرهنگ خود بدانند نه برگرفته از اصول مسیحی و فرهنگ اروپا. پاپری گفت:«او سعی دارد اندیشه های تجدد طلبانه را رنگ و لعاب اسلامی بدهد»حسام مقدم در پاسخ گفت: ما در روانمان این استعاره و نمادها را داریم و تمام آن ها با یک سنت فکری شکل می گیرند. مثلن اگر پدرکشی ادیب را در غرب داریم، در شرق پسر کشی رستم را داریم؛ اگر ملکم خان این حرف را میزند چه بسا در آن زمان دین قدرت بسیار داشته است.
در ادامه پاپری این سوال را طرح کرد که دموکراسی سیاسی و دموکراسی اجتماعی چه تعریفی دارد؟.که حسام مقدم گفت :دموکراسی اجتماعی به این معنی است که اصناف و احزاب نیروهای اجتماعی هنگامی فعال باشند و نیرو داشته باشند و بتوانند چیزی را تغییر دهند. امین دانشگر افزود: در مورد دموکراسی اجتماعی، جامعه باید ظرفیتش را داشته باشد. یکی از حضار نیز گفت: برای مدرن شدن جامعه، حکومتی که وجود دارد موثر است یا افراد روشن فکری که در آن جامعه فعالیت دارند؟ که در پاسخ گفته شد که:«هر دو باید با هم در تعامل باشند»
در ادامه پاپری با خواندن این جمله از میرسپاسی که:«روشن فکران برای اینکه با توده ارتباط برقرار کنند باید خود را تقلیل دهند. پس نهاد های مدنی وظیفه دارند که این مطالبات روشن فکران را، به مردم انتقال دهند. پاپری نیز گفت: روشن فکران نمی توانند با توده ارتباط برقرار کنند. عوض فرد در پاسخ گفت: کدام یک از نهاد ها، باید این کار را انجام دهند، در حالی که نهادهای مدنی در ایران ریشه یی نبوده اند. یکی از حضار نیز افزود: اما هرموقع حکومت اجازه داده است، این نهاد ها فعالیت کنند نتایج بسیار خوبی داده که در این موقع نهاد سنت احساس خطر کرده وبا برخورد شدید نهاد های اجتماعی و مدنی را سرکوب می کند. احمد حسام مقدم افزود : سنت و روشن فکری دو جناح متقابل هستند و بدلیل اینکه روشن فکران نتونستند مردم را جذب خود و مطالبات مدنی را در مردم نهادینه کنند، حذف شدند. عبدالله قائدی،مدرس زبان انگلیسی، افزود: عدم ارتباط روشنفکران با قدرت موجب عدم تداوم گفتمان روشنفکری در ایران شده، ولی سنت توانسته همیشه با قدرت در ارتباط باشد.
در ادامه احمد حسام مقدم این سوال را طرح کرد که چرا روشن فکری و روشن فکران همیشه خود را از قدرت دور می داشته و به این موضوع افتخار می کردند. شبانکاره پاسخ داد: ما دونوع جریان روشن فکری داریم،یک نوع آن هایی که ارتباط با قدرت دارند و معتقدند که میتوان مطالبات مدنی خود را از قدرت مطالبه و اصلاحات از بالا به پایین را در حکومت ایجاد کرد مانند، محمدعلی فروغی، علی اضغر حکمت، احسان نراقی و… دیگری آنهایی که از قدرت و حکومت دور هستند. افرادی مانند احمد شاملو،احمد کسروی،مصطفا رحیمی و … که اعتقاد دارند یکی از مولفه های روشنفکری، دور بودن از قدرت است و باید از جامعه مدنی نیروهایشان را جذب کنند. مهدیه امیری، روزنامه نگار افزود:اگر بخواهد حکومت از روشنفکران استفاده کند احساس خطر میکند. در ادامه پاپری تعریف محمدعلی همایون کاتوزیان را از جامعه کوتاه مدت بیان کرد، که میگوید: انباشت دراز مدت علم و دانش و سرمایه و فرهنگ مشکل است، در نتیجه یا در جا میزند یا در اثر نوسانات گاهگاهی از نوع شروع می کند و او این را بیان میکند که در جامعه هرج و مرج وجود دارد. در پاسخ اسماعیل حسام مقدم گفت: کاتوزیان نگاه چپ به تاریخ ایران دارد و این اتفاق در دوره معاصر اتفاق می افتد و با آمدن پادشاه جدید آثار پادشاه قدیم محو میشود، در حالی که قبل از این چنین نبوده است.
در پایان جلسه اسماعیل حسام مقدم با جمع بندی موراردی که در جلسه مطرح شد، با طرح چهار سوال، موضوع ناتمام جلسه را با بررسی موردی، به جلسات دیگر موکول کرد.
۱- زبان و جامعه شناسی ،معرفت و دانش چقدر میتواند به روشن فکری و روشن فکران و جامعه کمک کند؟ ۲-نقش گفتمان نقد ادبی و رویکرد جامعه شناختی ادبیات در بسط مدرنیسم چیست؟ ۳- چرا ارتباط ارگانیک بین روشن فکران و قدرت شکل نمی گیرد و همواره این سنت است که همیشه با مردم ارتباط دارد؟ ۴- اینکه چگونه در جامعه ایرانی، می تواند حوزه ی عمومی با روشن فکران ارتباط خود را بیشتر کنند؟
جلسه ی بعدی که به نهمین عضرانه ی فرهنگی هامون می رسد، اختصاص به بررسی «آثار ایران درودی»، نقاش مدرنیست ایرانی دارد، توسط «نغمه ی بلالی»- دانشجوی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی و فعال فرهنگی ارایه خواهد شد.
نشست بعدی عصرانه ی هامون مانند هر سه شنبه ها راس ساعت ۱۸ در محل دفتر اتحاد جنوب برگزار و حضور همه ی علاقمندان آزاد می باشد.