- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

نگاه خیره پزشک

قاسم تنگسیرنژاد:

درباره قدرت پزشکان در جامعه با نگاهی به سقط جنین (یا مرگ و زندگی)

آنچه که امروزه به عنوان دانش پزشکی می شناسیم به روایت فوکو جریان قدرتی است که افراد را ملزم می کند که برای رسیدن به مفاهیمی چون سلامت عمومی، کنترل زاد و ولد و … به معاینات و کنترل های پزشکی تن بدهند. این برخلاف تصور و اعتقاد بشر از پزشکی در بیش از سه قرن پیش است. از سه قرن پیش حرکتی آغاز شد که پزشک از منازل به مطب ها، کلینیک ها و بیمارستان ها برود و قدرت بلامنازعی به متخصصان و پزشکان بدهد. پزشکی نوین با مطرح کردن مسائلی چون سلامتی عمومی، بدن را از فضای شخصی و خصوصی آن خارج کرده و به عنوان یک مسئله اجتماعی به فضای عمومی می کشاند. افراد ناگزیراند که بدن‌های خود را تحت معاینات، مراقبات و شناخت دانش جدید پزشکی قرار دهند و با آن هماهنگ شوند. این کنترل و نظارت تا آنجا درونی شده است که افراد خود به صورت داوطلبانه به آن تن می دهند. دستاوردهایی که منجر به پیدایش مدل های مختلف پزشکی و نقض آشکار آزادی های روانی انسان و در کل جامعه شد. علم پزشکی در دوران مدرن به فرد بیمار به عنوان یک «آسیب» نگریسته می شود که می بایست بدون توجه به رفاه یا سعادت وی مورد «معالجه» قرار گیرد.

متخصصان پزشکی از دریچه ی «نگاه خیره پزشک» به بیمار می نگرند. یعنی رویکردی منفصل و فاصله دار در معاینه و معالجه ی بیمار. این معالجه باید به روش خنثی و فارغ از ارزش انجام گیرد. این دیدگاه به اندازه ای قدرتمند و فراگیر شده که بشر داوطلبانه خود را در اختیار آزمایشات قرار می دهد به گمان اینکه از انسان های ماقبل خود سالم تر خواهد ماند و به راحتی از کنار هرگونه اشتباه و قصور پزشک می گذرد در حالی که حاضر نیست از کنار تقصیرات دیگر انسان ها بگذرد. گویی در ناخودآگاه او، پزشک یک قدرت ماورایی دارد که قادر به مواخذه شدن نیست. این تصور سالم بودن در حالی است که مطالعات نشان می دهند مردمان امروزی طولانی تر از مردمان قبلی عمر می کنند ولی نسبت به ایشان که عمر کوتاه‌تری داشتند، از سلامتی عمومی پایین‌تری برخوردارند. به نظر می رسد که ایشان فقط مقاومتشان در برابر بیماری ها افزایش یافته است. در نتیجه بدن شان در طول این عمر بیشتر به میدان نبرد با بیماری ها شباهت دارد.

از طرفی متخصصان پزشکی و «نگاه خیره پزشک»، آموزش های علمی و رهیافتی خشک و بی احساس را همراه خود وارد معالجه ی امراض می کنند، به نحوی که گاهی موجب گیجی و دستپاچگی بیمار می شوند. به طور واضح و مشخص این رهیافت به راحتی و تنها با مطالعه «بدن» و بدون توجه به «روح» انسان درباره ی مرگ و زندگی او تصمیم گیری می کند. نمونه بسیار واضح و مبرهن این مسئله، موضوع «سقط جنین ارادی» است که در نظام حقوقی کشور به رسمیت شناخته نشده است.  این امر باعث جولان برخی از متخصصان در به خطر انداختن زنان درخواست کننده سقط جنین غیر درمانی (ارادی) و تحمیل هزینه های مالی و جانی علیه ایشان است.

برخی از زنان کوبنده ترین انتقادها را نسبت به این موضوع مطرح کرده اند و معتقدند پزشکی مدرن فرآیندهای بارداری و زایمان را مصادره و غصب کرده است. زایمان به جای آنکه در اختیار خود زنان باشد، اکنون در بیمارستان ها و تحت هدایت متخصصانی که عمدتا مرد هستند، صورت می گیرد. بارداری که پدیده ای همگانی و «طبیعی» است همچون یک بیماری آکنده از بیم و خطر مورد «معالجه» قرار می گیرد. حداقل حق یک زن که انتخاب بارداری است از او سلب شده و تنها در برابر بیم خطر مرگ او می تواند جنین خود را سقط کند. این نشان می دهند که نظام حقوقی و پزشکی ما و برخی  از کشورهای دیگر ذره ای برای احساسات، عواطف یا تفکرات شخصی زنان ارزش قائل نبوده و به آن ها به مثابه ی یک جسم بی روح می نگرد. این در حالی است که سازمان بهداشت جهانی سقط جنین را به دلایل اقتصادی یا اجتماعی، بنا به درخواست فرد ( on request) مجاز شمرده ولی در همه ی کشور ها تمامی موارد به مورد اجرا گذاشته نمی شود. گرچه بررسی این مورد بیش از آنکه مسئله ای پزشکی باشد، مسئله ای حقوقی است. اما بدون شک علم پزشکی می تواند با استفاده از قدرت خود این حق را به قانون تعمیم دهد.

برخی از جامعه شناسان این استدلال را پیش کشیده اند که حرفه ی پزشکی قدرت سرکوبگر سهمگینی برای تعریف بیماری و سلامتی به کار می بندد. پزشکی قادر است از موقعیت خود در مقام داور و قاضی «حقیقت علمی» استفاده کند تا حوزه های بیشتر و بیشتری از زندگی انسان را تحت امر و کنترل پزشکی درآورد. علی رغم آگاهی انسان از این قدرت بلا منازع، گویا این قدرت مهارشدنی نیست و روزانه به شتاب بیشتری به این قدرت افزوده می شود.

قاسم تنگسیرنژاد؛ روزنامه نگار و فعال مدنی