- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

مکثی کوتاه بر لزوم مطالبه گری در جامعه مدنی

چندی پیش برای تهیه این نگرخواهی از دوست هنرمندی خواستم مطالباتش را از مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بنویسد. وی گفت «تا کنون هر درخواستی برای هر کدام از مدیران کل ارشاد استان نوشتم بی فایده بود. این کار چه فایده ای دارد؟ نه می خواهم بدانم واقعا چه فایده ای دارد؟ » گرچه ظاهرش به بی تفاوتی شبیه بود، اما خشمی فرو خفته ناشی از عدم توجه مدیران قبلی به خواسته هایش را حس کردم. پاسخی نداشتم. پس از مکثی گفتم : «تنها راه مطالبه است. نمی توان ساکت نشست.»

در این موارد طبیعی است چنین خشمی به بی اعتمادی منجر شده و در نهایت به واکنش های مختلف می انجامد. چه بسا هنرمند با ترک فعالیت هنری اش دست به حرکتی «انتحاری» بزند. بر انتحاری بودن این فعل اصرار دارم چرا که بر این باورم هنرمند با دست کشیدن از فعالیت اش هم خودش را از بین می برد و هم جزیی از جامعه را. اما پرسش اینجاست که با چه مکانیزمی می توان مدیران را به پاسخ گویی و اجابت درخواست های به حق و قانونی طیف های مربوط به خودشان واداشت؟
«مطالبه (درخواست)» و «پیگیری»، اصولی حیاتی برای تحقق هر خواسته ی به حق، در هر نظام سیاسی یا حقوقی هستند. گاهی مشاهده شده برخی از خواسته تنها در مرحله درخواست رها می شوند. از این مسئولیت عدم حصول نتیجه که در این جا بیشتر متوجه درخواست کننده است، تردیدی نیست، اما نکته اسف بار اینجاست که برخی مواقع علی رغم پیگیری های فراوان نتیجه ای حاصل نمی شود. این چرخه ی درخواست و پیگیری آن قدر ادامه می یابد که منجر به بی اعتمادی می گردد. به راستی چه باید کرد؟
یکی از نقاط ضعف جامعه مدنی در ایران و به خصوص در استان بوشهر وجود نوعی وخیم از بی تفاوتی میان مردم است. بی شک این ویژگی در میان هنرمندان که قشری از جامعه است نیز وجود دارد. شگفت آور آن که هنرمندان به عنوان نخبگان جامعه در برابر اتفاقات پیرامون شان – در حوزه کاری شان – آن چنان سکوت می کنند که گویی اصلا اتفاقی نیفتاده است! کمتر به ذهن دارم در برابر حادثه ی ناگواری در حوزه فرهنگ و هنر استان، جمع قابل توجهی اعتراض خود را علنی نموده باشند. ایشان تنها به گله و شکایت بسنده می کنند. چطور می توان انتظار داشت با چنین رفتاری خواسته های این قشر از جامعه تحقق یابد؟
بی شک بر این باورم تنها راه رسیدن به خواسته های به حق و قانونی هر قشری مطالبه است نه مشاهده . چه آن که هیچ قومی با مشاهده و بی تفاوتی و قهر به خواسته ای نرسیده اند. چرا که اگر این چنین بود، این همه مبارزه و تحصن و حضور در میدان های مختلف در سرزمین های متفاوت محلی از اعراب نداشت. با صدایی بلند می گویم تنها راه رسیدن به اهداف مان مطالبه و پیگیری است و تا تحقق آن ها ذره ای عقب ننشینیم. البته به زعم محمود دولت آبادی «امیدوارم دیر نشده باشد!»

مدیریت استراتژیک حوزه فرهنگ
درباب آنچه که می توان مطالبه از مدیرکل فرهنگ و ارشاد نامید
اسماعیل حسام مقدم
روزنامه نگار و نویسنده

آن چه که در تمام طول هشت سال گذشته بر حوزه فرهنگ رفت، به زعم نویسنده وضعیت مصیبت بار مدیریت در حوزه فرهنگ بوده است. مدیریت لحظه ای، عدم وجود ثبات رویه در سیستم سیاستگذاری فرهنگی، بی توجهی به چندساحتی بودن امر فرهنگ و فقدان شناخت بر سطوح متعدد فرهنگ؛ همان آسیب هایی بوده که کلیت فرآیند مدیریت استراتژیک در حوزه فرهنگ را در آن دوره ناممکن نموده بود. ازهمین رو به زعم نویسنده مدیریت در سطوح کلان و استراتژیک فرهنگ (که در اینجا مدیریت کل اداره فرهنگ و ارشاد موردنظر می باشد) باید مبتنی بر “ماموریت بنیادی” حوزه مدیریتی خویش باشد، یعنی این نکته را همواره درنظر بگیرد که امر فرهنگ را باید به اصناف تخصصی بسپرد. به زعم امیل دورکیم بالاترین نقطه انسجام اجتماعی / فرهنگی آنجا هست که بتوان براساس اصناف خاص تقسیم کار نمود و همه اصناف در این تقسیم کار تخصصی؛ بالاترین کارایی و اثربخشی خویش را داشته باشند. آنچه که این مرحله از مدیریت استراتژیک را به وجود می آورد؛ وجود اعتماد اجتماعی و سرمایه فرهنگی بین مدیریت و عاملان فرهنگ(هنرمندان، ادیبان، روزنامه نگاران و…) هست.
مدیریت استراتژیک مبتنی بر اعتماد متقابل نیازمند چند فرضیه بسیار حساس هست: اول اینکه مدیریت استراتژیک با مدیریت امنیتی اشتباه گرفته نشود، دوم اینکه تاکتیک های عملیاتی (برنامه های کوتاه مدت) در راستای استراتژی های کلی برنامه ریزی شود (؛ نه اینکه مثلن در خط مشی های کلی از اصلاح و اعتدال حرف زده شود اما در جزئیات همه چیز حول محور همان مدیریت هشت سال گذشته بچرخد!)، سوم اینکه اصناف تخصصی اگر بوده اند بازگشایی شوند و اگر نبوده اند تاسیس شوند، چهارم اینکه به تدوین “سند چشم انداز بلندمدت درحوزه فرهنگ” اقدام شود تا تمام گام های مدیریتی در کوتاه مدت با این چشم انداز هماهنگ باشد. و درنهایت اینکه مدیریت استراتژیک چیزی فردی نباشد بلکه به گونه ای مدیریت مشارکتی مبدل شود؛ یعنی این که مدیرکل در جریان مدیریت استراتژیک باید شبکه ای از مشاوران درحوزه های متکثر و متنوع فرهنگ را به همراه داشته باشد.
همان گونه که در این نوشتار کوتاه می توان انسجام مفاهیم را مشاهده نمود، باید بتوان مدیریت استراتژیک در حوزه فرهنگ را نیز منسجم و آینده نگر یافت. به زعم نویسنده موفقیت دکتر ماحوزی در حوزه مدیریت کل فرهنگ استان بوشهر مرهون داشتن همین نگرش بلندمدت و استراتژیک به فرهنگ خواهد بود.

شرایط جدید، مقتضیات و راه‌کارهای فرهنگی
جلال خسروی
شاعر

مهم‌ترین موردی که اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر، به مثابه‌ی زیرمجموعه‌ی دولتِ جدید که بر خواست میلیونی تغییر و تحول در انتخابات خرداد ۹۲ مبتنی بوده، باید به آن توجه داشته باشد و نسبت به آن اقدام کند، ارائه‌ی و به‌کاربستن نگرش تازه بر اساس مقتضیات جدید، نسبت به فرهنگ، هنر و ادبیات می‌باشد. یکی از مصداق‌های این نگره، در این خواست بنیادین تجلی می‌یابد که دیگر هنر تابع امر سیاسی نباشد. به تعبیری باید به نقش خودآیین اثر هنری اهمیت ویژه داد. این به معنای نفی خصوصبت اجتماعی هنر نیست. عنایت به کارکرد هنر در نقد فرهنگی، زیباشناسی و اجتماعی که نبود آن عامل جمود، ایستایی و نازاییِ فکری و فرهنگی در جامعه‌ی ما بوده، به‌منظور رهایی از استبداد ذهنی و ایجاد، بسط و تعمیقِ گفتمان‌ِ نقادانه؛ اولؤیتِ مهمِ کارگزاران فرهنگی در این برهه‌ی تاریخی‌ست.
شرایط جدید ایجاب می‌کند که مسؤلان فرهنگی به درک و پذیرش مؤلفه‌های هنر مدرن اهتمام ورزند. این امر باعث به‌روز شدن نگاه ‌آن‌ها به مقوله‌ی هنری و اتخاذ راه‌کارهای مناسب با آن خواهد گردید. اهمیت به جلسات نقد و نظریه‌های ادبی ـ آن‌گونه که انجمن شعر و داستان برازجان در برنامه‌های « قاصد روزان ابری » در دوران اصلاحات بانیِ آن بود ـ برداشت‌ها و تعاریفِ رایج و راکد مفهوم هنری را ارتقاء خواهد داد. انسداد فرهنگی در دوره‌ی دولت پیشین، فضای یأس و بیهوده‌گی را در فعالیت‌های ادبی دامن زده و باعث گردید که ما برای مثال شاهد بروز شاعر و داستان‌نویسانی درخور در سطح ملّی نباشیم. خسرانی که باید با دقت نظر و احساس مسؤلیت در جبران آن گام برداشت. بدیهی‌ست در صورت وجود اراده‌ی لازم در مدیریت جدید فرهنگ، به‌منظور رفع این معضل، فعالان ادبی همه‌ی سعی خود را در این زمینه مبذول داشته و تجربه‌ها و دانسته‌های خود را در جهت رسیدن به فضایی سرشار از فعالیت و خلاقیت به‌کار خواهند برد.
اعمال سیاست‌ِ توأم با مدارا با اصحاب مطبوعات و گوش سپردن به صداهای گوناگون از نحله‌های متفاوت فرهنگی و احترام به کرامت انسانی و پذیرفتن حقوق شهروندی افراد از جمله مطالباتی‌ست که باید مورد توجه و دقت نظر قرار گیرد.
اهمیت وبژه به تشکیل و تقویتِ نهادهای مستقل هنری و ادبی و نیز تأسیس انجمن صنفی هنرمندان استان بوشهر، از سوی فعالان هنری و هم‌یاری و مساعدتِ اداره‌ی کل فرهنگ و ارشاد، ضرورت‌ی اجتناب‌ناپذیر است.
همه‌ی این‌ها کوشش و تلاشی مضاعف در رفع محدویت‌ها و تنگ‌نظری‌هایی که به‌ویژه در دوران هشت ساله‌ی قبل اِعمال گردید و حاصلی جز انسداد فرهنگی و انقباض هنری نداشته است؛ طلب می‌کند که بر عهده‌ و از وظایف خطیر مدیریت جدید است. امید که در شرایط جدید شاهد تعامل شایسته‌ی مدیریت فرهنگ و ارشاد استان بوشهر با اهل هنرِ این خطه باشیم.

اندیشه نو باید داشت
رضا مختارزاده
کارگردان تئاتر

مطلقا نباید زیاده گویی کرد . دوست ندارم جوابم را با مقدمه ای اساسا این روزها بی اساس در مقوله فرهنگ و فرهنگ دوستی مردمان این سرزمین به بیراهه بکشانم . گستره فرهنگ این روزها حتی به یک بازی فوتبال محله ای هم رسیده و از آن ور مثلا بابک زنجانی هم دوست دارد باشگاه راه آهن را که خریده فرهنگی ورزشی بنامد و شرکت سورینت فیلم هم راه بیندازد . در استان ما وضع فجیع تر از این حرفاست . یادمان نرفته در ۸ سال گذشته تمام بودجه های فرهنگی مربوط به اداره کل فرهنگ و ارشاد این استان که لزوما می بایست در مجموعه های هنری ذیربطش به انجام می رسید سر از چه اموری درآورد ! آن قدر که به هنگام برپایی جشنواره تئاتر (مهم ترین رویداد هنری در استان)این دلهره در بین مسولین انجمن نمایش مبنی بر برگزار نشدن این جشنواره همیشه وجود داشت . باید توجه داشت که مدیریت فرهنگ و ارشاد مدیریت فراگیری ست . از روزنامه نگاران و نمایشگران شروع می شود و به کانون های مساجد و بعضا موسسات قرآنی هم می رسد . پس آن مقدار از آن بودجه ناچیز(واقعا ناچیز) که پس از کش و قوس های فراوان(واقعا فراوان) به دست مدیریت فرهنگ و هنر می رسد می بایست مابین مجموعه ها تقسیم گردد که بعضا متاسفانه این تقسیم بندی ها غیرعادلانه صورت گرفته و انجمن های هنری دستشان کوتاه می ماند .اما مهم تر از بودجه در این استان بهبود فضایی امن جهت فعالیت هنرمندان در حوزه های مربوطه خود می باشد. متاسفانه اخیرا اخذ مجوز در اکثر فعالیتهای هنری با سخت گیری های بسیار عدیده روبرو گردیده و بعضا بسیاری از هیات های نظارت در بسیاری از مجموعه های هنری فاقد تخصص و نگاه منعطف می باشند. اعتقادی به استفاده یا عدم استفاده از جوانان در این مجموعه ها را نداشته و ندارم اما مهم تر از نیروی جوان، فکر و اندیشه نو را جهت بسترسازی برای حضور افراد مختلف در این فعالیت ها لازم می دانم . لازمه ی اندیشه نو هم دید پلورالیزمی (تکثرگرایانه) به حوزه های مختلف هنری ست و هنر را از دید هنر نگریستن می باشد چراکه اگر اول بار هنرمند نتواند آزادانه به خلق اثر خود بپردازد در پی آن امر انتقال به مخاطب نیز به وجود نمی آید . انتظار می رود با توجه به نوع نگاه ویژه رییس جمهور روحانی به امرهنر و با تجربه بسیار خوب مدیریت فرهنگی هنری در دوران اصلاحات، هنرمندان این استان نیز بتوانند از قافله هنرورزی عقب نمانده و دست به تولیدات عمده ای در این عرصه بزنند .

اقتصادِ تئاتر
سعید گلچمن
بازیگر و کارگردان تئاتر

معمولا سطح انتظارات از متولی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بسیار بالا است و همین موضوع شرایط سختی را برای مدیر این حوزه فراهم می کند. البته به اعتقاد من بیشتراین توقعات به جا وحق طبیعی جامعه فرهنگی و هنری استان است اما برخی از مطالبات و رفع بعضی از مشکلات از عهده اختیارات یک مدیر کل خارج است و به سادگی نمی توان این خواسته ها را اجابت نمود. اگر بخواهم در مورد حوزه تخصصی خود یعنی تئاتر صحبت کنم باید بگویم که مدیر آینده کار بسیار سختی در این حوزه دارد چون در این چندسال اعمال سلیقه های مختلف مدیریتی آسیب های جدی را به این رشته وارد کرده است.بزرگترین معضل تئاتر در استان جشنواره زدگی و عدم درآمدزایی برای هنرمندان آن است که باعث بی انگیزگی و عدم رغبت به ادامه کارتئاتربه شکل حرفه ای می شود. در واقع مشکلات اقتصادی این حوزه تا حل نشود به هیچ عنوان نمی توان به دیگر مسائلی مانند آموزش، گسترش اجراهای عمومی و شعار “تئاتر برای مردم” فکر کرد. در نظر بگیرید که اکثر گروه های تئاتر استان بوشهر ماهها در گرما و سرما و با حداقل امکانات صرفا برای شرکت در جشنواره ها تمرین می کنند و در نهایت تنها چیزی که دستشان را می گیرد ورودی های ۴۰۰ – ۵۰۰ هزار تومانی و جایزه های اندک است که آن هم بخشی از هزینه های سنگین دکور و لباس را تامین می کند و این در حالی است که ازطرف دیگر، شرکت های مناطق ویژه نفت و گاز استان ملیون ها تومان بودجه فرهنگی خود را به پای هنرمندان غیربومی می ریزند. من معتقدم که چرخه تئاتر استان به شدت نیازمند تزریق بودجه است و سال ها است که انجمن هنرهای نمایشی شهرستان ها ازحداقل بودجه ریالی محرومند و البته نباید فراموش کرد که با توجه به وابستگی تئاتر استان به جشنواره ها، تعطیلی جشنواره های تئاتر طنز تنگستان،کودک دیر،دشتستان و غیره لطمه های جبران ناپذیری را به پیکره تئاتر شهرستان ها وارد کرده است و مدیر آتی باید احیای این جشنواره ها را در دستور کار خود قرار دهد .مجموعا پیشنهاد من به مدیر آینده تقویت این حوزه هاست:
۱- ارتقا چرخه اقتصادی تئاتر استان در جهت درآمدزایی و در نتیجه ایجاد انگیزه در بین هنرمندان
۲- حمایت از گروه های تئاتر استان و به خصوص شهرستان ها در جهت اجراهای عمومی
۳- ساماندهی جشنواره های تئاتراستانی
۴- تعامل با شرکت های نفت و گاز در جهت خرج منابع خود در راستای حمایت از تئاتراستان
۵- تخصیص اعتبارات سالیانه به انجمن های هنرهای نمایشی بوشهر و شهرستان ها
۶- دعوت از گروه های نمایشی حرفه ای از شهرهای مختلف کشور جهت اجراهای عمومی در سطح استان
۷- اعزام سالیانه کارگردانان و بازیگران شاخص استان به تهران جهت دیدن اجراهای جشنواره بین المللی تئاتر فجر در راستای تقویت بنیه علمی و تجربی آن ها

به کودکان توجه کنید
فریده دهملایی
نقاش مجسمه ساز ومدیر وموسس آموزشگاه آزاد هنری آرتا

خداوند چنان عشق و لطافت و هنر را در وجود زن نهادینه کرد که این صفات برازنده و زیبا را ازان هیچ موجود دیگری نکرد و حال چه زیبا و نیکوست مدیریت سازمانی که وقف هنر و هنرمندان است در دستان شخصی از جنس زن باشد. خانم حمیده ماحوزی ضمن تبریک به شما در چنین پست حساسی که انسانهایی حساس که نبض و احساس جامعه در دستان خلاق و توانای آنهاست سر وکار دارید برآورده کردن حداقل خواسته های آن ها تحقق نگاهی نو به آینده هنر در استان است. امید است که طی سال های مدیریت شما جفایی که در حق این هنرمندان شده برطرف شود. به عنوان عضوی از این جامعه هنری و مادر اولین افتخار آفرین استان (شبنم پناهی) که خود را مادر همه کودکان استان می دانم که با پرورش بیش از چهل مدال آور برتر بین المللی به اثبات رسانده ام وداشتن سابقه ۲۰ سال تدریس نقاشی به خصوص در حوزه کودک بر خود لازم می دانم به مواردی که بسیار مهم می باشد اشاره نمایم به این امید که با مدیریت شما احقاق حق شود.
همان طور که واقف بر این امریم داشتن جامعه سالم با داشتن و پرورش کودکان سالم است که این امر بدون برنامه ریزی برای کودکان که آینده سازان جامعه می باشند میسر نیست. خوشبختانه کودکان ما با افتخارافرینی های خود در مسابقات بین المللی گوی سبقت را از همه استانهای دیگر ربوده اند وتوانسته اند نام گلادیاتورهای هنر کودک را به خود اختصاص دهند نامی که در اولین جشنواره بین المللی کودک ونوجوان داوران این جشنواره برکودکان این استان نام گزاری کردند (جشنواره بین المللی کودک ونوجوان در اصفهان که در این مسابقه حضوری ۳ روزه در ۶ رشته هنری هنرمندان اموزشگاه ازاد هنری ارتا به نمایندگی از استان بوشهر توانستند در۶ رشته هنری رتبه های اول تا دوم را به خود اختصاص دهند بردی شیرین که هیچ گاه فراموش نخواهد شد) و حال ایا تاکنون از این فرزندان افتخار افرین حداقل تقدیری به عمل امد.لذا به عنوان نماینده این کودکان گوشه هایی از در خواستهای خود را ارائه میدهم امید است که دستان توانمند شما اجحافی که در حق این خلاقان کوچک وهنرشان وارزوها وحرکتشان شده بر طرف شود .
۱- بیش از صد اثرکلاژ با دستان کوچک خردسالان در پروژه ای با عنوان این با کودکان به یاری کودکان میشتابند خلق شده است (برگزاری نمایشگاهی از این اثار در همه استانهای کشور وفروش همزمان عکسهای این اثارواهدا در امد حاصله به کودکان دارای بیماریهای خاص)که به علت هزینه سنگین چاپ اثار این ارزو تاکنون تحقق نیافته که مساعدت شما مدیر کل محترم به کودکان مفید بودن انها در جامعه رانشان داده و رنگ شادی بر چهره انها نشاند.
۲-جمع اوری وچاپ حداقل یک اثر از کودکان افتخار افرین استان
۳-امکان شرکت کودکان اموزشگاهای ازاد در مسابقات بین المللی خارج از کشور (از طریق کانون پرورش فکری این امکان از آموزشگاهای ازاد سلب نموده ودر صورت شرکت باید خود را عضو کانون دانسته ودر صورت برنده شدن مدرسان کانون را مدرس خود بنامند ودر غیر این صورت به عنوان افراد زخیره محسوب می شوند)و در آخر این افتخاران استان به فراموشی سپرده نشوند. با آرزوی موفقیت و برآورده کردن حداقل خواسته های جامعه هنری

روزهای بهاری فرهنگ و هنر را آرزومندیم!
قدرت الله مظاهری، طنزنویس مطبوعاتی و نویسنده

یادم می آد یکی از روزای بهاری روزگار اصلاحات بود. روزای بهاری قشنگی که دیگه تکرار نشدن و فکر هم نکنم تکرار بشن . جمع شده بودیم توی یکی از سالنای مرکز استان و قرار بود نویسنده ها، شاعران، روزنامه نگاران، هنرمندان و خلاصه همه اونایی که توی حوزه فرهنگ و هنر دستی بر آتش داشتن، دغدغه ها و دل مشغولی های خودشون رو با وزیر فرهنگ و ارشاد وقت در میون بزارن. وزیر فرهنگ و ارشاد اون روزا، آقای دکتر مهاجرانی بود. آدمای توی سالن، یکی یکی رفتن وایسادن پشت تریبون و با حرفای خودشون، وزیر رو مورد خطاب قرار دادن. نویسنده ها از نوشته های ناتموم شون گفتن/ نقاشا از تابلوهای نصفه نیمه شون/ تجسمیا از مجسمه های نیمه کاره شون/ فیلمسازا از فیلماشون گفتن که توی مرحله فیلم برداری مونده بود و تآتریا هم از نمایشای توی محاق مونده شون گپ زدن و آخر سر هم نوبت رسید به شاعران. چن تایی از شاعرا هم لب به شکوه باز کردن و دغدغه های خودشون رو از توی تریبون فریاد زدن. جالب اینجا بود که دغدغه همه آدما به نوعی به مسایل مالی برمی گشت. انگار هیچ کدوم از صنوف حاضر توی سالن، غیر از مشکل مالی، هیچ دغدغه دیگری نداشتن. به عبارتی، انگار اگر حساباشون رو با چن تایی عدد و رقم پر می کردن، همه نویسنده ها، می شدن ساعدی و گلشیری. همه نقاشا، می شدن کمال الملک. همه فیلمسازا، دست بیضایی و تقوایی رو از پشت می بستن. همه تآتریا، می شدن رادی و چرمشیر و همه شعرا هم، یا فروغ می شدن و یا شاملو!
توی همین حال و هوا بود که چشم آقای وزیر، افتاد به پیرمرد سپید موی خوش چهره ای که روی یکی از صندلی های سالن نشسته بود و با وقار و متانت به حرفای باقی آدما گوش می دا . آقای وزیر دستور داد تا تریبون رو بدن به پیرمرد و بعد هم اون رو با لقب “استاد” مورد خطاب قرار دادن تا چند کلمه ای در مورد مشکلات صنف خودش حرف بزنه. پیرمرد یه زهرخند کوچیک زد و خطاب به آقای وزیر گفت: ” من واسه شعر گفتن، فقط یه قلم می خوام و یه برگ کاغذ . قلم و کاغذ هم توی هر خونه ای پیدا می شه. بنابراین من مشکل خاصی ندارم که ذهن آقای وزیر رو به اون مشغول کنم. ” همون وقت بود که پی بردم جواب پیرمرد، دقیقن شبیه جواب دیوجانس به اسکندره. همون جایی که اسکندر توی اوج قدرت، وایمیسه روبروی دیوجانس و بهش می گه: ” از من چی می خوای پیرمرد ؟ ” و دیوجانس بلافاصله جواب می ده : ” از جلوی آفتاب برو کنار ! ” … پیرمرد سپید موی خوش چهره توی سالن، کسی نبود جز زنده یاد استاد منوچهر آتشی .
ببخشید . داشت یادم می رفت که این مطلب رو به چه بهانه و یا سفارشی می نویسم. این سطور در پی درخواست “هامون” در باب مطالبات صنوف فرهنگی و هنری از مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد استان نوشته شده و قصد بر این بوده که مدیرکل جدید در جریان دل مشغولی های این تشکل ها قرار بگیره. با مقدمه ای که در بالا عرض شد، اگه مدیرکل عزیز بتونه یه بار دیگه اون روزای بهاری رو با اومدن خودش واسه اهالی فرهنگ و هنر به ارمغان بیاره، نور آفتاب رو هم بی خیال می شیم و زیر سایه بهار به کارامون می رسیم … تا بعد !

خواستار اجرای زنده موسیقی هستیم
محسن دوراهکی
نوازنده و مدرش گیتار گلاسیک

همانطور که مستحضرید طی حدود ۲ سال اخیر بنا به دلایلی هیچ گونه مجوزی برای کنسرت های موسیقی در سطح استان صادر نشده که این امر منجر به انزوا و سرخوردگی هنرمندان موسیقی و همچنین رکود فعالیت های موسیقیایی در استان هنرپرور بوشهر شده است. لذا تقاضای همه هنرمندان و فعالان موسیقی از سرکار عالیه، پیگیری این مشکل و در نظر گرفتن راه حلی در جهت تسهیل و تسریع روند صدور مجوز برای برگزاری کنسرت ها و برنامه های زنده موسیقی است.
امید است در سایه لطف پروردگار، با مدیریت و تدبیر شما و همت هنرمندان شاهد شکوفایی و موفقیت بیش از پیش هنر موسیقی استان باشیم.

نگرانیم؛ رمقی برای فعالیت در عرصه ی فرهنگ و هنر نیست!
یوسف اعتصامی؛ هنرمند حوزه هنرهای تجسمی

در مورد وضعیت حوزه ی کاری خودم، با دوستان هنرمند که صحبت می کنیم همگی از خاطرات خوب گذشته می گن. از جمعی که الان دیگه به ندرت هم دیگه رو می بینیم همه یه جورایی از وقت و زمانی که تلف کرده اند صحبت می کنند و این که سو استفاده از هنر و هنرمند چه اثر مخربی روی فرهنگ یک جامعه می تونه وارد کنه. در کل با این وضعیت اقتصادی موجود دیگه اغلب هنرمندای با تجربه استان مشغول کسب درآمد برای زندگی شون هستند و دغدغه ی بزرگشون مسکن و آینده ی خانوادشون هست. با تاسف باید گفت هنرمندان دیگر رمقی برای فعالیت در عرصه ی فرهنگ و هنر ندارند. این شرح حال کاری من و ۹۵درصد از قشر هنرمند استان می باشد. مسئولین محترم اگر واقعن نگران فرهنگ و هنر این استان می باشند باید نخست به فکر «هنرمند» باشند تا «هنر» و «فرهنگ» دوباره جانی تازه بگیرد.
اگر مدیریت جدید خواهان حضور گسترده هنرمندان در عرصه های مختلف هنری می باشد، باید شرایط ویژه ای برای هنرمندان به وجود آورد. فضایی بدون دغدغه های سیاسی و حزبی؛ فضایی که هنر برای هنر به کار گرفته شود و رویکرد زیبایی شناسی بر هنر استوار باشد نه چیز دیگری. در زمینه ی هنرهای تجسمی نیاز به گفتن نیست که هنرمندان این رشته چه بوده اند و چه هستند و چه پتانسیلی دارند ولی متاسفانه شرایط اقتصادی موجود از فعالیت مدام این عزیزان جلوگیری می کند. اگر مدیریت فرهنگ و ارشاد استان خواهان حضور تاثیرگذار هنرمندان نامی و بزرگ این رشته ی هنری هستند باید شرایط مناسبی را برایشان به وجود آورند تا مثل گذشته بتوانند در کشور و حتا عرصه ی بین المللی حضور پُررنگی داشته باشند.