- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

فضای جریان‌ها و معماری سکوت

دکتر هادی خانیکی

اهیمت فراوان مقولۀ «جامعۀ شبکه‌ای» و نسبت آن با تحوّلات فن‌آورانه، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جهان معاصر ایجاب می‌کند که در حوزۀ ارتباطات، این مفهوم، نقش مبنایی بیشتری بیابد. در جامعۀ شبکه‌ای که ز سوی مانوئل کاستلز مطرح شده است، مفاهیم زمان و مکان، معانی تازه‌ای دارند که با مفهوم سنتی آنها در جوامع ما قبل مدرن و یا حتّی صنعتی، تفاوت بیّن دارد.
حضور در مکان، معنای تازه‌ای به خود گرفته که می‌تواند تعیین‌کنندۀ ارتباط و اتصال شخص به جامعۀ شبکه‌ای و یا طرد و حذف او از این مکان فراگیر و در عین حال انحصاری به شمار آید. (کاستلز، ۱۳۸۰، ۱۸)
«زمان بی‌زمان» نامی است که او برای زمان‌مندی مسلط جامه برگزیده است و وقتی ایجاد می‌شود که ویژگی‌های یک متن بخصوص، یعنی پارادایم اطلاعاتی و جامعۀ شبکه‌ای به ایجاد آشفتگی در توالی پدیده‌هایی می‌انجامد که در آن متن اجرا می‌شوند. (همان: ۵۳۴)
در نظریۀ «جامعۀ شبکه‌ای» کاستلز، فضای جریان‌ها به تعبیر خود او بنیادی‌ترین و دشوارترین مفهوم آن است. (کاستلز و انیس، ۱۳۸۴: ۸۴)
کاستلز «فضای جریان‌ها» را شکل مکانی مسلّط در جامعۀ شبکه‌ای می‌داند که از جریان‌های سرمایه، جریان‌های اطلاعات، جریان‌های تکنولوژیک، جریان‌های متقابل سازمانی، جریان‌های تصاویر، صداها و نمادها به وجود می‌آید. تکیه‌گاه‌های مادّی فضای جریان‌ها را می‌توان در سه لایه طبقه‌یندی کرد:
۱. زیرساخت‌های تکنولوژیک و شبکه‌های ارتباطی،
۲. گره‌ها و محورهای ارتباطی مثل «شهر جهانی» که به عنوان یک فرآیند و نه مکان، محل‌های مختلف را به یکدیگر پیوند می‌دهند،
۳. سازمان‌دهی نخبگان فن‌سالار، مالی، مدیریتی و اطلاعاتی که فرهنگی جهان‌وطن و خارج از قید و بند تاریخ و فرهنگ هر جامعه را اشاعه می‌دهند.
فضای جریان‌هایی که کاستلز از آن سخن می‌گوید، به مفهومی انتزاعی نزدیک‌تر است تا مقوله‌ای عینی، زیرا خود آن را محصول تسلّط مکان بر زمان می‌داند و این مکان نیز ورای تجربیات مردم که محدود به مکان، فرهنگ و تاریخ است، در «شبکه‌ها» شکل می‌گیرد.
عوامل شکل‌دهنده به فضای جریان‌ها از نظر کاستلز، بیشتر در چارچوب «پارادایم تکنولوژی اطلاعات» قابل تبیین هستند، اما محدود به «فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات» و یا دیدگاه‌های جبرگرایانه تکنولوژیک نیز نیستند، بلکه فرآیندهای اجتماعی را در قالب شبکه‌ها و جامعۀ شبکه‌ای در بر می‌گیرند.
این نوع نگاه کاستلز به فضا، در معماری به تعاریف جدیدی از نسبت میان معماری و جامعه و صورت‌های انتزاعی معماری منجر می‌شود. او «حصر معماری در انتزاع تاریخی» را مرز رسمی فضای جریان‌ها و «پست مدرنیسم را معماری فضای جریان‌ها» می‌داند. (کاستلز، ۱۳۸۰: ۴۸۳ و ۴۸۵) فرضیۀ او این است که «با آمدن فضای جریان‌ها، رابطۀ معنادار معماری و جامعه مبهم شده است. ازآن جا که تجلّی فضایی منافع مسلّط در سرتاسر جهان و در فرهنگ‌های مختلف رخ می‌دهد، ریشه‌کن ساختن تجربه، تاریخ و فرهنگ خاص به عنوان پس‌زمینۀ معنا به تعمیم معماری غیرتاریخی و غیرفرهنگی منجر شده است». (همان: ۴۸۴)
کاستلز این نوع معماری را «معماری برهنگی» می‌نامد که شکل‌های آن به حدی خنثی، ناب و خالص است که تظاهر به گفتن هیچ چیز نمی‌کند و با این سکوت، تجربه را رویاروی خلوت فضای جریان‌ها قرار می‌دهد. پیام این معماری‌، سکوت است. (همان: ۴۸۶)
به نظر کاستلز از آن جا که معماری و طراحی در برابر مادّیت انتزاعی فضای جریان‌های مسلّط مقاومت می‌کند، ممکن است به دو طریق عمده به ابزارهای نوآوری و استقلال فرهنگی در جامعۀ اطلاعاتی تبدیل شود؛ یا از طریق «فضای جریان‌ها» و یا از راه «فضای مکان‌ها»، چون فضای جریان‌ها به تمام حوزۀ تجربۀ انسانی درجامعۀ شبکه‌ای نفوذ نمی‌کند و در واقع اکثریت مردم در مکان‌های اگر چه پراکنده‌ زندگی می‌کنند و فضای خود را به گونه‌ای وابسته به مکان درک می‌کنند. روابط میان فضای جریان‌ها و فضای مکان‌ها، بین جهانی شدن و محلّی شدن همزمان است و این یعنی دوگانگی ساختاری و دو منطق فضایی و زندگی در دنیاهای موازی: در یک سو فضای جریان‌های شبکه‌ای و غیرتاریخی که می‌خواهد منطق خود را بر مکان‌های تکه‌تکه و پراکنده تحمیل کند و در سوی دیگر مکان‌هایی که هر روز بیشتر با یکدیگر بی‌ارتباط می‌شوند و کم‌تر می‌توانند دارای قواعد فرهنگی مشترک باشند. (همان: ۴۹۴)

منبع خبر: http://iaocsc.ir/Note/?nId=%20205

منابع:
ـ مانوئل کاستلز (۱۳۸۰)؛ عصر اطلاعات: اقتصاد،جامعه و فرهنگ، ج ۱، ترجمه احد علیقلیان و افشین خاکباز، چاپ اوّل، طرح نو.
ـ مانوئل کاستلز و مارتین انیس (۱۳۸۴)؛ گفت و گوهایی با مانوئل کاستلز،ترجمۀ حسن چاوشیان و لیلا جو افشانی، نشر نی.