- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

آسیب شناسی نظام آموزش و پرورش ایران

آموزش و پرورش به عنوان اساس و پایه تعلیم و تربیت مطرح است، از این رو هرگونه تصمیم گیری که در وضعیت تعلیم و تربیت موثر باشد بایستی نگاه ویژه ای به آموزش و پرورش داشته باشد. بنابراین با توجه به وقوع پدیده جهانی شدن و تاثیر آن بر آموزش – اقتصاد – سیاست و نظام حاکم بر خانواده می بایست در تدوین کتب درسی  و سایت های الکترونیکی دقت لازم را داشته و با ایجاد تغییر در نگرش و روش معلمان و به روز کردن مواد آموزشی فرایند تعلیم و تربیت را به دلخواه تغییر دهیم.

تعلیم و تربیت فرایندی است که از نطفه آغاز می شود از آن به بعد در هر شرایطی که این امر مورد غفلت واقع شود با مسیر آن انحرافی صورت گیرد تاثیر جبران ناپذیری بر شکل گیری این نظام خواهد داشت.

در اینجا به آسیب هایی که نظام آموزش و پرورش را تهدید می کند اشاره می کنم؛ مواردی را تیتروار و تعدادی را با توضیحات بیشتری بیان می کنم.

۱- تسلط فرزندان بر والدین

به دلیل ضعف بنیان خانواده رابطه فرزندان با والدین در حال گسستن است جهشی که در تغییر دیدگاه فرزندان نسبت به خانواده و زندگی به وجود آمده آینده بسیار نامطمئنی را برای خانواده ها ترسیم می کند. پدر و مادر که تا دیروز به عنوان الگو شناخته می شدند امروز تنها به عنوان نان آور خانواده ایفای نقش می کنند کلام آنان از نفوذ چندانی برخوردار نیست . بنابراین قطب اساسی تعلیم وتربیت تقریبن از چرخه آموزش و پرورش حذف گردیده است.

۲- کم شدن انگیزه تحصیل در پسران

یکی از مصیبتهایی که دامن آموزش و پرورش را گرفته و در آینده نزدیک تاثیر آن بیشتر خواهد شد انتقال استرس توسط مدیر و معلم، والدین و رسانه های ارتباط جمعی به کوچکترهاست که موجب شده دانش آموزان در خانه و مدرسه آینده خود را تیره ببینند. خصوصا وقتی با هزار و یک دلیل برای آنان ثابت می کنند نتیجه کسب مدرک (در حال) بیکاری خواهد بود (در آینده) و نیز تعریف و تمجید می شود از کسانیکه به پول های باد آورده دسترسی پیدا کرده و یک شبه ره صد ساله را پیموده اند.

باتوجه به این که تحصیل برای بعضی از دختران از قید و بند سخت خانواده است، گرایش دختران به به تحصیل رو به فرو نیست. لیکن پسران که می بایست مسئولیت خانواده یی را در آینده پذیرا باشند، به افسرده گی شدید و کم شدن انگیزه تحصیل مبتلا شده اند. بی انگیزگی دانش آموزان به مدیر و معلم و برنامه ریزان نیز سرایت کرده است و این موضوع به یک دور تبدیل شده است. انتقال احساس بد از دانش آموز و برعکس آن.

۳- سیاست زدگی

آموزش و پرورش مانند درختی است که بر بالای تپه ای قرار گرفته هر تند بادی از هر طرف وزید شاخه ای از آن را می شکند. سالهاست که سیاستمداران ، نه برای ترقی که برای رای آموزش و پرورشی ها سرمایه گذاری می کنند هر چند نتیجه غلط گرفته اند لکن هر دوره بیش از دوره پیش به آن توجه داشته اند آن هم با این ادعا که قصد بهینه سازی را دارند. جالب اینجاست معایبی را برای قبلی ها می شمارند که بعدیها برای آنان و این روند سالهاست که نه تنها شاخ و برگ آموزش و پرورش را شکسته بلکه ریشه آن را کاملن سست کرده است. البته تغییرات اساسی در سازمانهایی که، در عملکرد به مرده متحرکی تبدیل شده اند بسیار ضروری است لیکن نحوه گزینش نیروها به گونه ای بوده که هیچوقت این اشکالات مرتفع نشده و نقطه پایانی هم برای آن متصور نیست. امید است این دوره با سنت شکنی، در انتخاب نیروها دقت لازم شود.

۴-  سیستمی عمل نکردن

تصمیم گیری های لحظه ای ممکن است در کارهائیکه عمر مفید دارند قابل توجیه باشد اما در آموزش و پرورش جز زیان نتیجه ای دیگر نخواهد داشت. انجام تغییرات (اساسی) و (بنیادین) اعم از نظام آموزشی و نظام نمره دهی و در نتیجه برگشت به دهه (۴۰) حکایت از آن دارد که مسئولین تعلیم وتربیت قبل از توجه به نتایج تحقیقات به نظرات شخصی خود متوسل شده و هر بار سعی کرده اند نظام مورد تائید خود را بر دولت و فرهنگیان تحمیل کنند.

۵-  حافظه محوری به جای مفهوم محوری

آنچه می گویم اشکال بر کلیات نظام آموزشی است . آموزشی که نتیجه آن کسب مدرک عالیست اما این نمرات نشات گرفته از آموخته هائیست که فقط تا روز امتحان کاربرد دارند. بعد از امتحان بخش وسیعی از این یادگیری به فراموشی سپرده می شود.

۶- فارغ شدن مدرسه از برانگیختن حس احترام شاگرد نسبت به معلم و مدرسه

سرچشمه این موضوع در روابط اجتماعی معلمان با جامعه و عکس العمل رسانه های جمعی نسبت به رفتار معلمان نهفته است. رفتارهای چندگانه مدارس و معلمان با دانش آموزان و بی توجهی خانواده ها و جامعه به موقعیت معلم، هم چنین نیازهای اقتصادی معلمان دست به دست یک دیگر داده، دانش آموزان را از رعایت احترام لازم نسبت به شخص معلم و موقعیت او در کلاس و اجتماع بی توجه کرده است. هرچند پس از گذشت زمان و وارد شدن دانش آموزان به دوران بزرگسالی تعدادی در صدد جبران بر می آیند لیکن احترام در حین تحصیل ارزش دیگری دارد که می تواند هم روی یادگیری دانش آموزان و هم عملکرد معلمان تاثیر مثبت ایجاد کند. این موضوع در تغییر نگاه مدیر و معلم به موقعیت اجتماعی خود و بازنگری در کلاس داری آنان نهفته است.

۷- کم شدن انگیزه خدمتی و تقاضا برای بازنشستگی پیش از موعد

هر چند جمعی از متقاضیان خدمت در آموزش و پرورش با عشق و علاقه به معلمی روی اورده اند، اما مشکلاتی که حین خدمت در مسیر فعالیت آنان ظاهر شده موجب سردرگمی و کم شدن انگیز شده است. این سکه دو روی دارد؛ یک روی آن دانش آموز است، وقتی انگیزه تحصیل کم می شود بعد از شاگردان، اولین گروهی که آسیب می بیند معلم است. زیرا عدم علاقه دانش آموزش به درس موجب بی نظمی در کلاس، خستگی معلم و کم شدن نتیجه تلاش وی در مدرسه می شود. روی دیگر آن مشکلات اقتصادی است که زندگی کارمندان را تحت تاثیر قرار داده خصوصن فرهنگیان که شغل دوم با عزتی که آنان را محتاج دانش آموزان نکنند را پیدا نمی کنند. از این رو جمعی با وارد شدن در بازار، فرصت خوب معلمی کردن را از دست می دهند و گروهی با تقاضای بازنشستگی پیش از موعد، خود را از رنج معلم دو شغله بودن می رهانند.

۸- استفاده ابزاری از دانش آموزان

حضور دانش آموزان در فعالیت های سیاسی هر چند لازم به نظر می رسد اما به دلیل این که دانش آموزان در سنین پایین از منبع اطلاعات بی طرف برخوردار نبوده و قدرت تجزیه و تحلیل مسایل را ندارند. معمولن گردانندگان صحنه آنان را با توجه به اهداف خود، سازمان دهی کرده و بهره برداری می کنند. وقتی نگاه مسئولین به منافع جناح ها تغییر می کند، این تغییر به دانش آموزان نیز منتقل شده و آنان را وارد جناح بندی هایی می کند که گاهی احساسات را بر تصمیمات منطقی ترجیح می دهند. عدم شفافیت جریانات سیاسی و زد و بندهای پشت پرده سیاسیون را به اشتباه می اندازد، دانش آموزان که جای خود دارند.

۹- گم شدن هدف تعلیم و تربیت در میان انبوه فعالیت ها

از آن جایی که آموزش و پرورش محل یادگیری (دانش، فن، تربیت اخلاقی و مدنی، دینی و اجتماعی و…) است، شکی نیست لیکن در سال های اخیر اغلب کسانی که در انجام وظایف خود سهل انگاری کرده و بودجه های فرهنگی اختصاصی را در جای مطلوب و مناسب هزینه نکرده اند، برای توجیه عملکرد خود، آموزش و پرورش را مورد تهاجم قرار داده اند که: چرا آموزش و پرورش فرهنگ سازی نکرده است!!؟

این موارد باعث شده برنامه های آموزشی و پرورشی را که بایستی توسط کارشناسان تربیتی و آموزشی طراحی شود، تحت فشار سازمان های دیگر بر آموزش و پرورش تحمیل می شود. آن طور که اهداف تعلیم و تربیت و این که در پایان دوره ی تحصیل به چه نقطه ای از توانایی باید برسد مغفول مانده است.

۱۰- عدم جذابیت شغل معلمی برای فارغ التحصیلان ممتاز مدارس و دانشگاه ها

شاید این جمله که: دارندگان رتبه های بالای کنکور جذب آموزش و پرورش نمی شوند، به من معلم خوش نیاید. اما واقعیت امر این است که رتبه های یک رقمی، دو رقمی و حتا سه رقمی کنکورها مگر اتفاقی و گر نه، رشته هایی را انتخاب می کنند که هم موقعیت ظاهری و پرستیژ اجتماعی بهتری داشته باشد و هم آینده ای پول دار را برای آنان رقم بزند. جذابیت مورد نظر به هیچ وجه محقق نمی شود، مگر توجه کامل به آموزش و پرورش آن گونه که فراغت بال معلمان و آرامش خاطر آنان و نیز فراهم شدن فرصت تحقیق و مطالعه (به جای کار در نوبت های اضافی) به میزانی برسد که توجه همه ی نخبه ها را جلب کرده و جذابیت لازم را ایجاد نماید. البته این موضوع جدای از شرایط سخت گزینش در آموزش و پرورش نسبت به سازمان های دیگر است. این را فارغ التحصیلان ممتازی که شرایط گزینش را دارند هم آموزش و پرورش را اولویت چندم خود قرار می دهند. در مقابل به رشته هایی روی می آورند که برای آنان نام و نان بیشتری دارد.

۱۱- عدم توجه لازم به تربیت دینی (تاریخ و جغرافیای دین مدنظر نیست)

۱۲- غفلت از پرورش استعدادهای هنری و نگارشی در مدرسه

۱۳- کوتاهی در رشد عادت مطالعه

۱۴- ضعف شدید مدرسه در تربیت افکار جنسی و جنسیتی دانش آموزان این موضوع به دلایل زیر کنار گذاشته شده دلیل اول اینکه سیاست گذاران آموزش و پرورش تعریف درستی از این موضوع ارائه نداده اند دوم عدم اطلاعات کافی معلمان و خارج شدن کنترل کلاس در باز کردن چنین مباحثی موجب شده تا مدرسه از این قضیه دوری کند.

۱۵- وجود سرگرمیهای فراوان و وسایلی که به جای استفاده مفید اسباب بازی گوشی را فراهم کرده است .

۱۶- هدر رفتن اوقات فراغت و استفاده مطلوب نشدن از آن

۱۷- نقص ابزار تعلیم و تربیت. علی رغم تغییرات وسیعی که در جهان صورت گرفته است ابزار تعلیم و تربیت هنوز همان وسایل، روش ها و تعاریف قدیمی است.

۱۸- دادن نمرات بی ضابطه در پاره ای از مدارس

هر چند در این مقاله راهکارهایی رسمی ارائه نشده اما می توان گفت راهکار در عمل به (عکس) خیلی از مطالب ذکر شده است.

*محمد عابدی؛ مسئول امور آموزش جامعه کنش گران مدنی برازجان و از فعالین حوزه آموزش و پرورش