- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

نگاهی به ماهیت و تاریخچه سمفونی

اشاره: عصرانه فرهنگی هامون؛ سلسله نشست هایی هست که هر سه شنبه بعدازظهر در دفتر هفته نامه اتحاد جنوب به وسیله انجمن هامون ایران برگزار می گردد. این عصرانه ها تا به حال چهل و چند جلسه اش را پشت سر نهاده که از این بین به هنر موسیقی سه جلسه اختصاص یافته، که هرسه جلسه را نیز محسن دوراهکی؛ مدرس و نوازنده حرفه ای گیتار کلاسیک در استان بوشهر ارائه داده است. تاملاتی بر موسیقی غرب تا دوره رومانتیک، اپرا و سمفونی؛ سه موضوعی بوده اند که ایشان به ارائه بحث پرداخته است. آن چه که در سطور بعدی خواهد آمد یادداشتی از ایشان خواهد بود که به ذکر تمام نکاتی می پردازد که ایشان در این جلسه عصرانه فرهنگی هامون ارائه داده است.  مخاطبان می توانند برای مطالعه بیشتر گزارش های عصرانه فرهنگی هامون به سایت هامون (www.hamooniran.ir) مراجعه نمایند.

با توجه به تغییراتی که سمفونی (Symphony) از آغاز پیدایش تا امروز داشته، ذکر یک تعریف کامل و جامع برای این فرم کار آسانی نیست، اما برای تعریف آن باید گفت سمفونی؛ “یک فرم ارکسترال مرکب است در چهار موومان (۴ بخش مستقل ) که توسط ارکسترسمفونیک با سازبندی مدون و مشخص اجرا می شود. در سمفونی هیچ سازی نسبت به سایر سازها برجستگی یا برتری خاصی ندارد.”

ترتیب و ویژگی های موومان های چهارگانه سمفونی به شکل زیر است:

– موومان اول: به فرم سونات و تمپو نسبتاً تند

سونات مهمترین فرم در ساختار سمفونی است که از سه قسمت تشکیل شده و طرحی این چنین دارد:

در این طرح تم A سنگین تر، سودایی، سرکش و گاه حماسی است. تم B  تعزلی و سبکبال تر است.

– موومان دوم: یکی از فرمهای سونات یا تم و واریاسیون با تمپو آهسته در تونالیته ای متفاوت با سایر موومان ها.

– موومان سوم: یک رقص سه ضربی اغلب مینوئت یا اسکرتزو و گاه والس.

– موومان چهارم: یکی از فرم های سونات، روندو یا تم وواریاسیون با تمپوسریع.

سمفونی را می توان پیچیده ترین و کامل ترین فرم سازی دانست که اصلی ترین ابزار یک آهنگساز برای بیان ایده های اوست .

تاریخچه ی سمفونی

واژه سمفونی ار کلمه یونانی سیمفونیا به معنای همنوایی سازی است .

اولین باری که از این واژه به عنوان یک اثر سازی ارکسترال استفاده شد در سال ۱۵۹۷ میلادی بود که آهنگساز ایتالیایی؛ جیووانی گابریلی اثری سازی و ارکسترال به نام ساکروئه نوشت، البته این اثر با سمفونی واقعی فاصله زیادی داشت.

در قرن هفدهم؛ یعنی دوره ی “باروک” واژه ی سمفونی یا سینفونیا برای آثار مختلفی استفاده می شد که اغلب آثاری سازی بودند در دل آثار بزرگتری همچون کنسرتو، اپرا و سونات .

خاستگاه و جد سمفونی در حقیقت فرمی به نام “اورتور” ایتالیای است. فرمی شامل سه موومان تند، کند، تند که در ابتدای اپراتورهای ایتالیایی اجرا می شد.

در پایان دوره ی باروک و آغاز دوره ی کلاسیک آهنگسازانی همچون جیووانی سامارتینی، یوهان اشامیتز، کارل فیلیپ، امانوئل باخ و یوهان کریستیان باخ به نوشتن سمفونی روی آوردند.

در سال ۱۷۳۴ آهنگساز ایتالیایی؛ جیووانی سامارتینی اولین سمفونی چهار موومانی خود را نوشت که توجه کل اروپا به این اثر جلب شد.

کسی که طرح کلی سمفونی را به اثبات رساند و ارکستراسیون آن را به شکلی که تا امروز با تغییرات جزئی ادامه دارد، پی ریزی کرد؛ آهنگساز اتریشی دوره ی کلاسیک، “ژوزف هایدن” بود. هایدن همچنین رقص سه ضربی مینوئت را به عنوان موومان سوم سمفونی ها تثبیت کرد. از او یکصد و چهار سمفونی به جا مانده و لقب “پدر سمفونی” را به او داده اند. از معروف ترین سمفونی های هایدن می توان به سمفونی های خداحافظی، لندن، ساعت و شگفتی ها اشاره کرد.

ولفگانگ آمادئوس موتزارت دیگر آهنگساز اتریشی، همان شیوه ی هایدن را در نگارش سمفونی به کار گرفت و سمفونی کلاسیک را به کمال رساند .

او با به کارگیری خاص سازهای بادی چوبی، رنگ آمیزی بیشتری به سمفونی های خود نسبت به سمفونی های هایدن بخشید. همچنین سمفونی های موتزرات طولانی تر از هایدن هستند.

به عنوان مثال آخرین اثر موتزارت چهل دقیقه و آخرین سمفونی هایدن بیست و پنج دقیقه است. از مهمترین سمفونی های موتزارت : سمفونی های شماره ۲۵- ۳۸ ( با نام پراگ ) -۳۹  – ۴۰ و ۴۱ ( با نام ژوپیتر )

– لودویگ وان بتهوون؛ آهنگساز آلمانی، نه سمفونی آفرید که به عقیده بسیاری از کارشناسان و منتفدان کامل ترین سمفونی های تاریخ  هستند. آثار او از نظر فرم و تکنیک آهنگسازی کلاسیک اما از نظر بیان و احساس رمانتیک هستند .

تفاوت های سمفونی های بتهوون نسبت به هایدن و موتزارت :

۱- ارکستر بزرگتر، استفاده از سازهایی مثل ترومبون، کنترفاگوت و پیکولو برای اولین بار در سمفونی و پررنگ تر کردن نقش سازهای کوبه ای.

۲- استفاده از رقص روستایی و چابک تر اسکرتزو به جای رقص باوقار و درباری مینوئت در موومان سوم سمفونی ها که به سمفونی ها ی بتهوون سرشتی مردمی تر بخشید.

۳- مرتبط کردن موومان های چهارگانه سمفونی به یکدیگر از طریق تم ها و ملودی های واحد (بتهوون این کار را اولین بار در سمفونی پنجم خود با تکرار ملودی سه صدای کوتاه و یک صدای کشیده انجام داد)

۴- استفاده از صدای انسان در سمفونی نهم برای اولین بار .

۵- انعکاس احساسات ، افکار و تأثیرات زندگی فردی در سمفونی های بتهوون که سرشتی رمانتیک به آن ها می بخشید.

از میان سمفونی ها ی بتهوون شماره های فرد سنگین تر و با شکوه تر و سرکش ترند و شماره های زوج تغزلی تر و سبکبال ترند .

معروفترین سمفونی های بتهوون : شماره ۳ ( با نام اروئیکا یا قهرمانی )  –  شماره  ۵ ( با نام سرنوشت )  –  شماره  ۶ (با نام پاستورال یا روستایی )  –  شماره ۷  –  شماره  ۹

دوره ی رمانتیک

آهنگسازان دوره ی رمانتیک را از نظر دیدگاه شان به سمفونی می توان به  چهار دسته تقسیم کرد :

– دسته اول : سنت گراها؛ کسانی که به فرم ها ، قالب ها و تکنیک های دوره ی کلاسیک در نوشتن سمفونی پای بند بودند ، هرچند آثار آن ها از نظر هارمونی، بیان و رنگ آمیزی ارکستر رمانتیک هستند. از جمله فرانتس شوبرت، یوهان برامس،  فیلیکس مندلسون و آنتوان بروکند.  سمفونی های این آهنگسازان به وضوح تأثیر گرفته از سمفونی های بتهوون است.

 – دسته ی دوم: رمانتیک ها؛ کسانی که آثار آنها کاملن رمانتیک است و سمفونی را ابزاری برای بیان اندیشه های رمانتیک خود می دانستند از جمله رابرت شومان ، هکتور برلیوز  و چایکوفسکی . البته در میان رمانتیک ها آهنگسازانی مثل لیست و واگنر سمفونی را اثری قدیمی و کسالت آور می دانستند و از تصنیف این فرم حذر کردند .

از آهنگسازان این گروه هکتور برلیوز با نوشتن سمفونی فانتاستیک که بر اساس عشق نافرجام اوست؛ نقطه ی عطفی را در تاریخ سمفونی به وجود آورد. او برای اولین بار در این اثر از پنج موومان استفاده کرد. علاوه بر این برلیوز در به کارگیری ارکسترهای عظیم و رنگ آمیزی های جدید صوتی در سمفونی تأثیرگذار بود.

– دسته سوم: ملی گراها؛ آهنگسازانی همچون کورساکف، دورژاک، گریگ و سبیلیوس که در سمفونی های خود به انعکاس ملودی های و فرهنگ های قومی کشورشان پرداختند.

–  دسته ی چهارم: آوانگاردها؛ آهنگسازانی همچون گوستاو ماهلر، ریچارد اشتراوس که با استفاده از تکنیک هایی در سمفونی های خود رای راه برای آثار مدرن باز کردند. گوستاو ماهلر؛ آهنگساز اتریشی را می توان آخرین آهنگساز بزرگ رمانتیک دانست.

آثار ماهلر همگی عظیم، برنامه ای، پیچیده و حاکی از زندگی شخصی او در دریافت معنای زندگی هستند. او می گفت: “سمفونی جهان است و باید همه چیز را در بر گیرد.” ماهلر  نه سمفونی دارد که در چهار تای آن ها به تقلید از بتهوون از صدای انسان استفاده کرده است. سمفونی هشتم ماهلر معروف به سمفونی هزار نیازمند؛ یک ارکستر عظیم،  شش تک خوان، یک گروه کر کامل و گروه کر پسران است که اجرای آن  یک ساعت و نیم به طول می انجامد.

ماهلر با از دست دادن دختر  ۴ ساله خود در هم شکست و این اتفاق تمام زندگی و آثار او را تحت تأثیر قرار داد. چنانچه اورا به فردی افسرده و “مرگ-آگاه” تبدیل نمود. او در سمفونی نهم خود  پنج مرحله مرگ یعنی؛ انکار، خشم، تقلا، افسردگی و تسلیم را به شکلی تلخ، غمناک و نیش دار به تصویر می کشد. اقدامات ماهلر که سرشتی مدرن داشت: استفاده از سازهای جدید مثل گیتار، ماندولین، چلستا و ناقوس در سمفونی برای اولین بار .

– مدلاسیون های زیاد به تونالیته های دور

– نوشتن سمفونی هایی با بیش از  چهار موومان

– پایان دادن سمفونی در تونالیته ای متفاوت با تونالیته ی آغازین.

دوره ی مدرن

سمفونی نویسان این دوره را می توان به سه گروه تقسیم کرد :

–  گروه اول رمانتیک هایی که در دوره ی مدرن زندگی کمی کردند . آن ها حس، بیان و ملودی های رمانتیک داشتند اما از نظر ارکستراسیون، هارمونی و بافت مدرن بودند. به عنوان مثال استفاده از ساز پیانو در ارکستر به عنوان یک ساز کوبه ای.  از آهنگسازان این دوره می توان به دیمیتری شُستاکوویچ روس که  پانزده سمفونی نوشت. او ناچار بود بیشتر آثار خود را بر اساس خواست و سلیقه ی دفتر حزب کمونیست شوری بنویسد.

– گروه دوم شامل نئوکلاسیست ها هست که آهنگسازان مدرنی هستند که بازگشت به دوره ی باروک و کلاسیک را شعار خود قرار دادند. آن ها از تم ها و ملودی های آشنای آهنگسازانی همچون: باخ، هندل، هایدن و موتزارت در آثارشان استفاده می کردند. سمفونی های این آهنگسازان کاملا ً فرم و قالب کلاسیک دارند اما از نظر هارمونی و سازبندی مدرن هستند.  سمفونی نئوکلاسیست ها کوتاه و پر صدا هستند و بافتی واضح دارند. از جمله آهنگسازان این مکتب می توان به ایگور استراونیسکی، سرگی پروکفیف و پاول هیندمیت اشاره کرد .

– گروه سوم تجربه گراها و سنت شکن هایی هستند که سمفونی را بستری مناسب برای انعکاس نوآوری های و ایده ها های جدید موزیکال خود می دانستند، آهنگسازانی که در مکتب های پلی تونالیته و پلی ریتم فعالیت داشتند از این دسته اند . به عنوان مثال چارلز آیوز؛ آهنگساز معاصر آمریکایی در چهارمین سمفونی خود معروف به “سمفونی آمریکایی” به طور همزمان دو ارکستر مجزا را به کار می گیرد که دو رهبر مستقل دارد و هرکدام از ارکسترها در تونالیته ای متفاوت می نوازند. همچنین او یک ارکستر متشکل از کوبه ای ها را به کار می گیرد که در تمپو و ضرب آهنگی متفاوت با بقیه ارکستر می نوازند. در این سمفونی از پیانو و صدای انسان نیز استفاده شده است.

 

توصیه های آثاری برای شنیدن :

–         سمفونی خداحافظی (ژوژف هایدن )

–         سمفونی شماره ۴۰ (موتزارت )

–         سمفونی شماره  ۵ (بتهوون )

–         سمفونی پاتیتک ( چایکوفسکی )

–         سمفونی فانتاستیک ( هکتور فسکی )

–         سمفونی شماره  ۹ ( گوستاو ماهلر )

–         سمفونی شماره  ۱۱ (شستاکوویچ)

–         سمفونی متامورفسیس (هنیدمیت )

–         سمفونی آمریکایی (چارلز آیوز )