- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

پرونده هامون(۷):محیط زیست،توسعه پایداروجامعه مدنی

 پرونده ویژه هامون در باب محیط زیست

فهرست:

۱- هامون؛ اولویت طبیعت گرایی بر انسان گرایی- تاملاتی در باب خاستگاه بحران زیست محیطی در جهان مدرن- اسماعیل حسام مقدم

۲- جامعه شناسی محیط زیست؛ مسائل و رویکردها- مصطفی مهرآیین

۳-“صدایتان را بالا ببرید، نه سطح آب دریاها را”- گفت وگوی “هامون” با مدیرکل سازمان حفاظت محیط زیست استان بوشهر؛ دکتر حسین دلشب

۴- کتاب شناسی زیست محیطی- معرفی هفت کتاب در حوزه محیط زیست- تدوین : انجمن زیست محیطی سوز (NGO)

۵-«سبز تویی؛ که سبزت می خواهم »- درنگی کوتاه بر وضعیت محیط زیست دشتستان؛ راه کارها ، پیشنهادها و معضلات محیط زیستی- رضا شبانکاره

۶-خاموشی دریا- تاملاتی زیست­ محیطی بر مفهوم شهروندی- اسماعیل حسام مقدم

۷-نبود تفکر و فرهنگ حفظ محیط زیستدر- درنگی بر وضعیت محیط زیست در شهر بوشهر- مهدیه امیری

۸- مواجهه اقتصاد با محیط زیست- طالب مؤذنی

۹-حله ، سرزمینی که بود…- گزارشی از کارگاه هم اندیشی درباب تالاب حله در سازمان حفاظت محیط زیست استان بوشهر – ستاره تناور

۱۰- گام های معلق لک لک- تاملاتی در باب تاثیر محیط زیست و طبیعت در «هنر»- قاسم تنگسیرنژاد

۱۱- تاملاتی زیست محیطی در باب فیلم مستند “HOME”- همه چیز به هم مرتبط است- علی زمانی – کمال ابراهیم زاده

۱۲- تاملات زیست محیطی درباب زندگی روزمره- حسین پورمودت

۱۳- نگاهی به زیست بوم “حلّه”- راضیه اشعثی

۱۴- توسعه ی محیط زیست با تاکید بر «محله محوری»- تجربه ی شهروند برازجانی در ایجاد فضای سبز محله- شهین بازیار

۱۵- زیست جهان شهروندی و امید اجتماعی- تاملاتی بر نقش سرمایه اجتماعی در توسعه اقتصادی- اشکان نوری زاده

۱

هامون؛ اولویت طبیعت گرایی بر انسان گرایی

تاملاتی در باب خاستگاه بحران زیست محیطی در جهان مدرن

اسماعیل حسام مقدم

۱. بر این پرسش های بنیادین زیست محیطی تامل نماییم و درک نماییم که برای هرکدام چه پاسخی می دهیم؛ به نظر می رسد که زمان آن فرا رسیده که پاسخ دقیق و واضح خویش را برای یک بار هم که شده، به این پرسش های حیاتی با صراحت و روشنی ارائه نماییم:

یک. طرز تلقی صحیح نسبت به طبیعت چیست؟ آیا باید طبیعت را دارای قدرتی روحانی و معنوی بدانیم؟ یا دارای ارزشی سودجویانه و ابزاری؟

دو. نسبت انسان (اشرف مخلوقات) با محیط زیست اش چه وجهی دارد؛ وجهی همزیستی یا وجهی حکمرانانه؟

سه. آیا فلسفه انسان مدار؛ که فقط برای انسان ها ارزش قائل است، می تواند برای نجات محیط زیست کافی و وافی باشد؟

چهار. مسئولیت ما در قبال حیوانات چه می تواند باشد؟ آیا باید به همان اندازه که دغدغه آسایش انسان ها را داریم، دغدغه آسایش این ها را نیز داشته باشیم؟آیا حیوانات حقوقی دارند؛ حق دارد که جز به وقت ضرورت و به قدر ضرورت، آزار و آسیب نبینند، مورد آزمایش قرار نگیرند، شکار نشوند و یا خورده نشوند؟

پنج: مسئولیت ما در قبال دیگر موجودات و باشنده های جهان چه می تواند باشد؟ مسئولیت ما در قبال نابودی همیشگی و انقراض گونه ها چه می تواند باشد؟ جنگل ها، مراتع، دریاها، اقیانوس ها و… چه حقی و حقوقی برای خود دارند؟

شش. مسئولیت ما در قبال محیط زیست انسان های آینده و هنوز نیامده، چه می تواند باشد؟ آیا انسان های آینده، حقوقی بر ما دارند؟ یا اینکه تصور موجود بودن “حقوق آیندگان”، تصوری بی پشتوانه هست؟

۲. ” و خدا ایشان را برکت داد، و به آنان گفت: بارور باشید و تکثیر شوید، زمین را پر سازید و بر آن تسلط یابید. بر ماهیان دریا، پرندگان آسمان، و همه ی جانورانی که بر روی زمین زندگی می کنند، سروری و حکومت کنید.” (آیه ۲۸ از باب اول سفر تکوین از کتاب عهد عتیق)

۳. از آن زمان که انسان به چهره ای تمدن ساز مبدل گشت، همواره خودش را به مثابه ی حاکم مطلق بر جهان و باشنده های آن تصور نموده است. همراه با برآمدن چهره تمدن ساز بشر، الهه ها و اساطیر نیمی انسان/نیمی حیوان از ناخودآگاه انسان رخت بربست و به جای آن خدایگان مقتدری با چهره و تنی کاملن انسانی نشست که بر همه چیز و همه کس حکمرانی می کرد. شکلی از ایده ی خداوندگاری انسان بر روی زمین برساخته شد که مبتنی بر پیش فرضی شکل گرفته بود که همه چیز جهان برای این آفریده شده که در اختیار انسان قرار گیرد تا به نهایت کمال دست یابد. ایده و پیش فرضی که توانست راه خود را در کتب مقدس نیز بجوید و ریشه های ماورایی نیز برای خود دست و پا نماید.

۴. همین انسان با ابزارهای اولیه به جنگ طبیعت رفت؛ و این سرآغاز ایجاد دوقطبی انسان/حیوان (فرهنگ/طبیعت) در ریشه و خاستگاه دستگاه های تفکری و ایدئولوژی های اقتدارگرایانه انسان گردید. دیگر آن پیوند و همزیستی ارگانیکی انسان/حیوان از معنا ساقط شد و جای خودش را به تقابل انسانی در برابر قدرت طبیعت داد.

۵. این انسان مقتدر و متمدن به ناگاه خودش را مسلط بر ابزارهایی تکنولوژیک یافت که می توانست سیطره نهایی انسان بر طبیعت را برای اش رقم زند. انسان دوره روشنگری؛ انسانی کاملن آگاه و آرزومند بود که به تمامی توانست قدرت طبیعت را مهار کند و به سوی تعبیر رویایی گام نهاد که در پشت ذهن انسان متمدن همواره تلالو داشت. حال او با رویکردی سختکوشانه توانسته بود نیروی طبیعت را مقهور خودش کند و این چنین بود که دنیای مدرن با اندیشه های اومانیستی (انسانگرایانه) ربط و پیوندی بسیار عمیق پیدا کرد.

۶. انسان مدرن به چنان نیرویی مسلح گشت که توانست نه تنها طبیعت که بلکه برخی انسانهای دیگر را به مثابه ابزارهایی طبیعی در اختیار خویش گیرد. می شود گفت که در دوره مدرن، انسان به چنان سرمستی از مقتدر بودن نائل شد که نه حتا محیط زیست را مورد هجمه خویش قرار داد بلکه انسان های دیگر را نیز در خود به بند کشید. خاستگاه اندیشه انسانگرایانه  با مدل و نمونه ایده آلی از انسان عجین شد که در نهایت همه چیز در تسخیر بلامنازع انسان (بخوانید: ابرانسان) در آمد.

۷. محیط زیست به جولانگه قدرت های انسانی درآمد؛ آن چنان که نزاع و جنگ این انسان ها، نخستین جایی را که به ورطه نابودی می کشاند همانا محیط زیست بود. جنگ و منازعه ای که می توانست در آن، شهرها و روستاها ویران گردند و یا می توانست برای تسلط بر منابع طبیعی، طبیعت مورد آسیب قرار گیرد. انسان به شکوه قدرت رسیده بود؛ اما با خودش حجم عظیمی از تباهی را به بار آورده بود. شهرها ویران، روستاها خالی از سکنه، جنگل ها آتش گرفته، مراتع بایر، دریاچه ها خشک، هوا آلوده و… .

۸. خاستگاه بحران زیست محیطی در قرن  بیستم را می توان به گونه ای در اومانیسم و رویاهای انسان گرایانه ای جست وجو نمود که نهایت آرزو و میل خویش را در تسلط همه جانبه انسان بر طبیعت می دید. کافی هست که به مطالعه ایده های زیگموند فروید (کتاب تمدن و ناخوشایندی های آن) یا ایده های یورگن هابرماس (در بحثهای اخلاق اکولوژیک) و پیتر سینگر در نقد انسان مدرن / جهان مدرن بپردازیم تا در یابیم که هسته و مرکز ایجاد آسیب و بحران در محیط زیست در شکلی  از نظریه های اومانیستی هست که به طور مطلق انسان را اشرف مخلوقات و حاکم بر همه چیز می پندارد. و به هیچ وجه قائل به کنش متقابل انسان با طبیعت نبوده است.

۹. در تقابل با ایده انسانگرایی محض، ایده اخلاق اکولوژیکی محضی شکل گرفته که ایده بنیادین اش مبنتی بر این نکته هست  که: تمام موجودات عالم هستی چه زنده و چه مرده، با روح و بدون روح دارای حقوق ذاتی هستند. (برای مطالعه بیشتر به کتاب اقتصاد محیط زیست و منابع طبیعی اثر راجر پرمن و همکاران- نشر نی مراجعه نمایید)

۱۰. انجمن هامون ایران (NGO) در راستای معنا بخشیدن به ایده کانونی خویش یعنی؛ بازگشت به جامعه مدنی، از همان ابتدای کنشگری مدنی خویش، تمام تلاش و اهتمام خود را برای درک و فهم ایده هایی قرار داده که باعث ایجاد فرهنگ شهروندی در جامعه معاصر ایران شود. ازهمین رو برای برجسته نمودن امر زیست محیطی و مساله اکولوژی و اکوسیستم ها در سالهای اخیر، ویژه نامه ای ۸ صفحه ای را با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست استان بوشهر در هفته نامه نسیم جنوب منتشر می نماید. این ویژه نامه در اختیار مخاطبین قرار می گیرد تا با مساله مند نمودن امر زیست محیطی در جهان معاصر، هفته محیط زیست (۱۵ تا ۲۲ خرداد ماه) را نیز گرامی بداریم. انجمن هامون ایران از همه شهروندان تقاضا دارد تا ضرورت توجه به امر محیط زیست را چنان درک نمایند که برای همین سالهای نزدیک حتا باید آمادگی مواجهه با پیامدهای آلودگی زیست محیطی و تغییرات اقلیمی را داشته باشیم.

اسماعیل حسام مقدم؛ کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و عضو پیوسته انجمن جامعه شناسی ایران

۲

جامعه شناسی محیط زیست؛ مسائل و رویکردها

مصطفی مهرآیین

۱) بی شک، «مسائل محیط زیست» یکی از مهمترین پرابلماتیک های معرفتی و تجربی است که جامعه بشری در دوره متاخر با آن روبرو گشته و سعی در یافتن راه حل های پایدار برای آنها دارد. در این خصوص نیز هیچ شبهه ای وجود ندارد که دانش جامعه شناسی از مهمترین نقش در تحلیل این مسائل و پاسخ گفتن به آنها برخوردار می باشد. با اینکه مسائل محیط زیست از ماهیت بین رشته ای برخوردار است و می تواند موضوع علوم مختلف از قبیل جغرافیا، جانورشناسی، گیاه شناسی، اقیانوس شناسی، زیست شناسی، فیزیک دریا، شیمی، بیابان شناسی، جنگل شناسی، و….قرار گیرد، بیشترین انتظار از دانش جامعه شناسی می رود تا به ما نشان دهد چگونه می توان با این مشکلات روبرو شد، زیرا این مشکلات در بنیان «مشکلات اجتماعی» هستند که «ریشه در رفتار انسان اجتماعی و فرآیندهای حاکم بر زندگی اجتماعی وی دارند». این مسائل نه تنها ریشه در رفتار اجتماعی انسانها و نظم حیات اجتماعی آنها دارند، بلکه بیشترین تاثیر این مشکلات نیز به زندگی اجتماعی انسان باز می گردد، اگرچه حیات دیگر گونه های جانوری و گیاهی نیز در این میان به خطر می افتد. ازاینرو، دانش جامعه شناسی از دهه هفتاد تاکنون، مسائل محیط زیست را در کانون تحقیقات خود قرار داده و می کوشد با تبیین علل و فرآیندهای حاکم بر شکل گیری آنها و نشان دادن پیامدهای بسیار خطرناک آنها برای حیات اجتماعی انسانها، به تحلیل رابطه مستمر میان جامعه و محیط زیست بپردازد.این اتفاق زمینه ساز شکل گیری دانشی گردیده که امروز آن را با نام امید بخش و زیبای «جامعه شناسی محیط زیست» باز می شناسیم.

۲- همانند همه دیگر حوزه های جامعه شناسی، در جامعه شناسی محیط زیست نیز این رویکرد کارکردگرا بود که از آغاز کوشید نشان دهد چگونه می توان به مفهوم سازی از محیط زیست پرداخت و به صورتبندی پرسش های جامعه شناختی در مقابل این موضوع دست زد. از منظر کارکردگرایی، بررسی رابطه میان جامعه با محیط زیست پیش از هر چیز نیازمند روشن ساختن این موضوع است که محیط زیست از چه کارکردهایی برای جامعه انسانی برخوردار است یا به عبارت دیگر محیط زیست به کدام «نیازهای» جامعه پاسخ می گوید. رویکرد کارکردگرا با مفهوم سازی از محیط زیست به عنوان یک «کارکرد» به آن به عنوان یک حیطه فعالیت اجتماعی یا یک نقش اجتماعی می نگرد که از کارکردهای حیاتی برای جامعه انسانی برخوردار است و باید به حفظ این کارکرد پرداخت و در صورت روبرو گشتن با مشکل باید به اصلاح کارکردهای آن دست زد. جامعه شناسی از این طریق محیط زیست را از یک مقوله صرفا طبیعی خارج می سازد و آن را به عنوان یک «امر اجتماعی» تعریف می کند. بنا به اعتقاد کارکردگرایان، محیط زیست از سه کارکرد برای جامعه انسانی برخوردار است:

الف. محیط زیست منابع لازم از قبیل آب، هوای تمیز، غذا، انرژی و پناهگاه را برای زندگی اجتماعی انسان فراهم می آورد. بنابراین، محیط زیست را می توان به عنوان «بانک مواد اولیه یا ضروریات حیات» مفهوم سازی کرد.

ب. محیط زیست به «بازیافت مواد زائد» یا محصولات زائد ناشی از حیات اجتماعی انسان می پردازد. بنابراین، می توان محیط زیست را به مثابه «چرخه بازیابی محصولات زائد انسانی» مفهوم سازی کرد.

ج. محیط زیست محیط مناسب برای زندگی اجتماعی انسان وفعالیت های اجتماعی متفاوت او همانند کارکردن، فکر کردن، بازی کردن، سفر کردن، تشکیل خانواده دادن، و….را فراهم می آورد. بنابراین، می توان محیط زیست را به مثابه «فضای زندگی» (living space) انسان مفهوم سازی کرد.

کارکردگرایان پس از مفهوم سازی از کارکردهای محیط زیست به طرح این پرسش می پردازند  که چگونه ممکن است این کارکردها دچار اختلال گردند و جامعه انسانی با مشکلی به نام مشکل محیط زیست روبرو شود. از منظر کارکردگرایی، در پاسخ به این پرسش بر دو نکته تاکید می شود: ۱- وقتی جامعه انسانی در استفاده از کارکردها و توانایی های محیط زیست افراط می کند، ما با مشکل محیط زیست روبرو می شوییم، و۲- نه تنها استفاده زیاد از این توانایی ها، محیط زیست را دچار مشکل می کند، استفاده از هریک از این توانایی ها نیز انجام دو کارکرد دیگر را دچار مشکل می سازد. بنابراین کارکردگرایان از یک سو ریشه مشکلات محیط زیست را در رفتار مصرفی و نادرست انسان با محیط زیست جستجو می کنند و از سوی دیگر معتقدند مشکلات محیط زیست ریشه در تناقضات ناشی از اجرای این سه کارکرد متفاوت دارد. به عنوان مثال، ناسازگاری های کارکردی میان کارکرد «فضای زندگی» با کارکرد « بازیابی مواد زائد» نمونه ای از این اختلالات است. همین که انسانی بخشی از محیط زیست را برای انجام فرآیند بازیابی مواد زائد اختصاص دهد این بخش از محیط زیست را از تبدیل شدن به عنوان بخشی از فضای زندگی انسان باز می دارد و آن را غیر قابل زیست می کند،. در نمونه دیگر، اگر مواد خطرناک درگیر در فرآیند بازیابی وارد خاک یا آب شوند، دیگر نمی توان از آن آب یا خاک به عنوان منبعی برای فراهم آوردن مواد اولیه یا ضروری حیات انسان نام برد.یا اینکه از بین بردن جنگل ها و مزارع و تبدیل کردن آنها به محیطی برای سکونت و زیست انسان به آن معناست که دیگر نمی توان از این بخش محیط زیست انجام دو کارکرد فراهم آوردن مواد ضروری و بازیابی مواد زائد را انتظار داشت.در خصوص اختلال اول یعنی استفاده بی رویه از محیط زیست نیز می توان به این مورد اشاره کرد که اگر میزان مواد زائد وارد شده به محیط زیست بیشتر از توان بازیابی محیط زیست باشد ما با خطر آلودگی یا تغییرات آب و هوایی روبرو می شویم که خود کارکرد های اول و سوم یعنی فراهم آوردن مواد ضروری و محیط مناسب برای سکونت انسان را دچار اختلال می کند.

رویکرد کارکردگرا در پاسخ به این مشکلات بر دو راه حل تاکید می کند. نخست فراهم آوردن و ایجاد مجموعه ای از نهادها و سازمانها که وظیفه بررسی اختلالات ایجاد شده در کارکردهای محیط زیست و ارائه راه حل ها برای آنها را بر عهده دارند و دوم دعوت مردم به مشارکت مدنی در دفاع از محیط زیست که خود نیازمند تغییر در نگرش های فرهنگی جامعه به محیط زیست و آموزش دوباره مردم دارد. این دو نکته زمینه ساز شکل گیری مفهومی جدید در حوزه رابطه میان جامعه با محیط زیست گشته که عنوان «توسعه پایدار» را بر خود دارد.توسعه پایدار راه حل نهایی کارکردگرایان برای حفظ محیط زیست در عین تداوم فرآیند توسعه جامعه انسانی است. در این رویکرد بر این دو نکته بنیادی تاکید می شود که در ارتقاء کیفیت زندگی انسان باید ظرفیت تحمل محیط زیست را در نظر گرفت و به نیازهای نسل کنونی انسان باید پاسخ داد بدون آنکه توانایی ها و امکانات نسل های آینده برای تامین نیازهایشان محدود شود.

۳- برخورد رویکرد مارکسیستی با محیط زیست و کارکردهای آن، اما، این گونه نیست. مارکسیست ها به طرح این پرسش می پردازند که چه گروه ها یا بخش هایی از جامعه به استفاده افراطی از محیط زیست می پردازند و خطرات محیط زیست به چه گروه ها یا افرادی از جامعه تعلق می گیرد. در پاسخ به این پرسش ها، رویکرد مارکسیستی با تقسیم جامعه به گروه های برنده و بازنده معتقد است که سود استفاده بی رویه از محیط زیست به گروه های دارای منافع اقتصادی در جامعه تعلق می گیرد و زیان آن به گروه های آسیبب پذیر جامعه از قبیل فقرا، کودکان، زنان، سالمندان، معلولان، اقلیت های قومی، گروه های مهاجر و حاشیه نشین،..باز میگردد. ازاینرو، رویکرد مارکسیستی در عین پذیرش کارکردهای محیط زیست برای جامعه انسانی، از محیط زیست به عنوان یکی از «میدان های منازعه اجتماعی» یاد می کند که در آن گروه های متفاوت جامعه با یکدیگر در گیر می باشند. در نگاهی دیگر، رویکرد مارکسیستی مشکلات محیط زیست را به منازعات کلان سیاسی- اقتصادی در جهان مرتبط می سازد و به طرح این ادعا می پردازد که مشکلات محیط زیست جهانی ریشه در استثمار کشورهای ضعیف توسط قدرت های بزرگ جهانی دارد که جهان را دچار مشکلات این چنینی در استفاده از منابع طبیعی خود ساخته است.

۴- در رویکرد وبری، به دو نکته در برخورد جامعه با محیط زیست تاکید می شود. نخست آنکه، بنا به نظریه وبر در خصوص افسون زدایی از جهان، چنین گفته می شود که ما دیگر به محیط زیست به عنوان منبع الهام برای زندگی خود نمی نگریم و بیش از آنکه با محیط زیست  و همراه با محیط زیست زندگی کنیم، در محیط زیست زندگی می کنیم و به نظم و قواعد حاکم بر محیط زیست بی اعتنا هستیم و به آن به عنوان یک موجود زنده در کنار انسان نگاه نمی کنیم. اگر بخواهیم از ادبیات گئورگ زیمل برای بیان این نکته استفاده کنیم می توان این چنین گفت که انسان امروزی قادر نیست به همه محرکات اطرافش پاسخ دهد به دلیل اینکه تعداد این محرکات بسیار زیاد است. رنگ، بو، صدا، چهره های بیگانه، شلوغی، ترافیک و… آنقدر زیاد است که اگر فرد بخواهد به همه آنها پاسخ دهد بی شک باید انرژی روانی زیادی را صرف کند. در نتیجه فرد حالتی را در خودش بسط و گسترش می دهد به اسم «نگرش دلزده». فرد خود را بی احساس می کند. فرد خود را از حساسیت می اندازد و بی اعتنا می شود. امروزه در برخورد با محیط زیست نیز ما دچار این نگرش دلزده هستیم. مجموع مشکلات حیات شهری افسون زدایی شده آنچنان زیاد و فشار آنها چنان سهمناک است که دیگر نمی توان به تجربه حیات موجود در محیط زیست پرداخت. ما به محیط زیست همچون موجود شکار شده ای می نگریم که باید تمامی بخش های آن را برای زنده نگه داشتن خود مصرف کنیم. از سوی دیگر، بنا به رویکرد وبری، یکی از مهمترین مشکلات حیات اجتماعی انسان وجود اختلال در حوزه های متفاوت حیات اجتماعی از منظر اختلاف در میان اشکال متفاوت اقتدار است. وبر معتقد بود در جوامع انسانی با سه شیوه اقتدار کاریزماتیک، سنتی و مدرن روبرو هستیم که اگر هر سه آنها در یک جامعه به طور همزمان عمل نمایند، اختلاف میان این سه الگوی اقتدار باعث خواهد شد آن جامعه در حل مشکلاتش دچار مساله گذر زمان و بر زمین ماندن مشکلات گشته و منابع اجتماعی آن جامعه به هرز خواهد رفت. در برخورد با محیط زیست نیز همواره اختلاف میان این سه الگوی اقتدار زمینه ساز توقع انجام کارکردهای متناقض از محیط زیست گردیده و حل مشکلات آن را دچار مساله گذر زمان ساخته است. به عنوان مثال، اگر ماهیگیران به عنوان یکی از نیروهای اجتماعی که از محیط دریا ارتزاق می کنند و در پیوند طبیعی تر و افسانه ای تر با دریا هستند از یک سو با مسئولان یک کارخانه که در پی دفع مواد زائد خود به دریا هستند و از سوی دیگر با مدیران شهری که به مسئولان آن کارخانه اجازه چنین کاری را داده اند درگیر شوند، این فرآیند منازعه منتهی به یک فرآیند طولانی خواهد شد که در آن مواد زائد به دریا ریخته می شود، ماهیگیران ماهی های آلوده را صید می کنند، مردم ماهی های آلوده را مصرف می کنند، پزشکان به این مساله اعتراض می کنند و وارد ماجرا می شوند و ماجرا همچنان ادامه خواهد یافت و در این میان تنها محیط زیست از میان خواهد رفت و انسان ها از آن ضرر خواهند دید.

۵- در دو دهه گذشته، با رویکرد دیگری در علوم اجتماعی با عنوان رویکرد «جنبش های نوین اجتماعی» روبرو هستیم که هدف خود از مبارزه با نظم سیاسی- اجتماعی موجود را نه تغییر قدرت و سرنگونی نظام حاکم، بلکه ایجاد تغییر در نگرش ها و رویکردها به موضوعات متفاوت اجتماعی می داند. بنا به این رویکرد، جامعه چیزی جز مجموعه ای از بینش ها، گفتمان ها، اندیشه ها، نظام های معنایی و دنیاهای سخن نیست که ما مبتنی بر آنها به فهم از خود و جهان دست می یابیم و به کنش می پردازیم و نظم اجتماعی را شکل می دهیم.ازاینرو، اگر ما امروزه در زندگی اجتماعی خود با مشکلات متعدد از قبیل مشکلات محیط زیست روبرو هستیم، این مشکلات ریشه در گفتمان ها و بینش ها و اندیشه های غلطی دارند که ما آنها را بر خود حاکم ساخته ایم و به جهان از منظر آنها می نگریم. بنابراین، ایجاد تغییر در جهان و حل مشکلات موجود نیازمند تغییر در بینش ها و گفتمان های ما درباره جهان دارد. برای تغییر در حوزه محیط زیست و حل مشکلات آن باید بینش خود نسبت به محیط زیست را تغییر دهیم و با محیط زیست به عنوان یک موجود برابر برخورد نماییم. این رویکرد در حوزه محیط زیست، منجر به خلق جنبش هایی از قبیل جنبش سبز در حوزه عمل و طرح نظریه توسعه پایدار به عنوان یک نظریه بنیادین در برخورد جامعه با محیط زیست شده است.

۶- در کنار رویکردهای بالا، می توان از رویکردهای دیگری همچون رویکرد اولریش بک درباره «جامعه خطر» ، رویکرد گیدنز در خصوص اهمیت مکان در جامعه شناسی متاخر، رویکرد جغرافیای تاریخی دیوید هاروی در برخورد با شهر و محیط وفضا، رویکرد مارکسیستی متاخر هانری لفور در برخورد با شهر و محیط، رویکرد پدیدارشناختی گاستون باشلار در برخورد با فضا و مکان و طبیعت، رویکرد گفتمانی بنکاف در برخورد با محیط و خطرات محیطی، رویکرد ساختن گرا کنث هوویت در برخورد با محیط و خطرات محیطی، رویکرد جامعه شناسی خطر کوارنتلی و….نیز سخن گفت که هر یک از منظری خاص به بررسی تعاملات میان جامعه با محیط زیست، مکان و فضا می پردازند، اگرچه همه آنها در نهایت درگیر با همان سه کارکرد بنیادین محیط زیست و تناقضات عملکردی آن ها هستندکه کارکردگرایان در آغاز مطرح ساختند.

۳

“صدایتان را بالا ببرید، نه سطح آب دریاها را”

گفت وگوی “هامون” با مدیرکل سازمان حفاظت محیط زیست استان بوشهر؛ دکتر حسین دلشب

انجمن هامون ایران: حسین دلشب؛ دانش آموخته دکتری محیط زیست از دانشگاه علوم و تحقیقات تهران، عضو انجمن متخصصان محیط زیست ایران، مدرس دانشگاه  و مدیرکل دولت تدبیر و امید در سازمان حفاظت از محیط زیست می باشد. انجمن هامون در گفت وگویی با ایشان، از حساسیت ها و دغدغه های زیست محیطی ایشان و سازمان متبوع اشان، اطلاعاتی را در اختیار شهروندان قرار می دهد. ایشان در قسمتی از گفته های خویش از تشکلهای غیردولتی خواست که در حوزه محیط زیست استان بوشهر به فعالیت بپردازند. انجمن هامون ایران نیز ازهمین جایگاه و هم کلام با دکتر حسین دلشب، از همه شهروندان تقاضا دارد که برای حفظ محیط زیست صدایشان را بالا ببرند و خود را در قبال آینده نزدیک زندگی خودشان بر روی زمین مسئول تر و متعهدتر بدانند. گفت وگو با دکتر حسین دلشب را با هم مطالعه می کنیم.

۴

کتاب شناسی زیست محیطی

معرفی هفت کتاب در حوزه محیط زیست

تدوین : انجمن زیست محیطی سوز (NGO)

یک.

شناخت محیط زیست (مجموعه قدم اول)، نوشته ی استفان کرول و ویلیام رانکین، ترجمه بهرام معلمی، تهران: انتشارات شیرازه، سال ۱۳۸۳

شناخت محیط زیست بر زندگی تک تک ما بر کره خاکی تاثیر می گذارد. هوایی که تنفس می کنیم، غذایی که می خوریم و تکنولوژی هایی که به کار می بریم. همه و همه ارتباط تناتنگی با محیط زیست ما دارند و به این معنا حفاظت محیط زیست می بایست در زمره نگرانی های محوری همه ما باشد. کتاب حاضر با یادآوری گسترده موضوعاتی ذیل مدخل شناخت محیط زیست قرار می گیرند، قدم اولی است برای خواننده ای که بخواهد به زبان ساده با مشکلات زیست محیطی ناشی از زندگی صنعتی، ازدیاد جمعیت و گسترش فقر که جهان امروز با آن مواجه است، آشنا شود. همچنین در این کتاب به راه حل های جایگزینی که در صورت اتخاذ می توانند مانع روند قهقرایی ازبین رفتن محیط زیست شوند، نیز اشاره شده است.

در قسمتی از پایان بندی این کتاب آمده است: « ما حالا دیگر به تهدیدی برای هستی خود تبدیل شده ایم. در این وضعیت، این اعتقاد که “کارشناسان رفع و رجوعش می کنند”؛ همان قدر می تواند خطرناک باشد که با بی اعتنایی شانه بالا انداختن و گفتن این که “بگذریم، کار از کار گذشته است”. قضیه این نیست که “مردمی شریر” می خواهند محیط زیست طبیعی را ویران و “آدم های نیک نهاد” از آن دفاع کنند. خیر و شر در وجود همه ما در کنار هم هستند. آن چه که بیش از همه چیزهای دیگر به آن نیاز داریم عبارت است از مفهوم شایسته تر و معنادارتری که از واقعیت به دست می آوریم. وقعیتی که تمامی حیات روی زمین را در بر می گیرد، زمینی که همه ما جزئی از آن هستیم و وابسته به آنیم. ما زمین را از پدر و مادرانمان به ارث نبرده ایم. ما آن را برای کودکانمان به وام گرفته ایم. ما همگی آن را وام گرفته ایم و جملگی، باید آن را پس بدهیم.»

در این کتاب مصور، عناوینی برای هر بخشی مورد استفاده قرار گرفته مانند: اکولوژی چیست؟، حیات، انقلاب نوسنگی، اکوسیستم، تمدن، انقلاب ها، نظام صنعتی، قحطی در مستعمرات، پاگرفتن امپراتوری ها، انهدام محیط زیست، فوتوسنتز، چرخه، اثر گلخانه ای، لایه اوزون، باران اسیدی، تثبیت نیتروژن، زنجیره غذایی سالم، شبکه و زیستخوان و هرم غذایی، پایدار و ناپایدار، تاخیر مرگبار، آب و سوخت، فرسایش، بیابان، جنگل، انقلاب سبز، محصولات زودبازده، سوء تغذیه، جمعیت، منابع طبیعی، کمیابی و نیاز، برنامه ریزی اکولوژیکی، کشاورزی اکولوژیکی، بازیافت، تکنولوژی سازگار با محیط زیست، اکولوژِ در خانه آغاز می شود و مطالبات سبز.

در قسمت مطالبات سبز که پایان بخش کتاب هست این چنین مطالباتی را مطرح می کند:

بگذارید نیازهای اساسی و دغدغه اکولوژیکی انسان، تولید، مصرف و سبک زندگی را شکل دهند!

کار هدفمند، یک استاندارد زندگی معقول و یک محیط زیست پاکیزه برای همگان!

صرفه جویی در مصرف انرژی و مواد خام، و سیاستگذاری های محیط زیست پایدار!

قوانین، جریمه ها و مالیات های سبز برای هدایت همه امور در جهت صحیح!

دو.

جنسیت و محیط زیست(Gender and Environment)، نوشته سوزان باکینگهام هاتفیلد، لندن: انتشارات راتلج،  سال ۲۰۰۰

بحران‌ های زیست محیطی درسال‌های ۱۹۸۰ـ۱۹۷۰ سبب شد تا رویکرد صرفا فنی و بهره‌ بردانه نسبت محیط زیست دچار تغییر شود. امروزه محیط زیست یک مولفه فرهنگی و اجتماعی است که از ابعاد گوناگون قابل بررسی است، مولفه‌ ای که از یک سو دارای تاثیرات قطعی بر اشکال زیست انسانی است و از سوی دیگر مولفه ‌ای است که به به شدت از سایر مولفه‌ ها نظیر سیاست، اقتصاد، جنسیت، فلسفه و رویکردهای شناختی تاثیر می ‌پذیرد. انتشارات راتلج با هدف بررسی ابعاد گوناگون رابطه پیچیده و پویای طبیعت با سایر مولفه‌ های دست به انتشار مجموعه کتاب‌ هایی زده ‌است که پیوند میان محیط‌ زیست و سایر حوزه ‌های کلاسیک و جدید مطرح در علوم انسانی را به ویژه با تاکید بر وضعیت کنونی مورد بررسی قرار می ‌دهند.

جنسیت و محیط زیست در ابعاد گوناگونی با یکدیگر پیوند می‌یابند. پیوندی که عموما بر روی گروه اجتماعی زنان در کشورهای در حال‌توسعه و فقیر مورد بررسی و تاکید قرار گرفته‌است. زنان در چنین کشورهایی به دلیل اشتغال به فعالیت‌هایی نظیر کشاورزی و سکونت در پهنه‌های محروم اجتماعی و شکننده محیطی در ارتباط مستقیم و بدون واسطه‌ با طبیعت قرار می‌گیرند. باکینگهام در کتاب جنسیت و محیط‌زیست با بررسی مطالعات زیادی حوزه‌های دیگری از پیوند میان جنسیت و محیط‌زیست را نیز مطرح می‌کند. ارتباط بیشتر زنان با طبیعت در میان کشورهای توسعه ‌یافته به دلیل کالبد زنانه (زایمان و مادر بودن)، چگونه علم قلمرویی مردانه تلقی می‌شود و دانش زنان درباره طبیعت ناچیز انگاشته می‌شود، اشکال گوناگون جنبش‌های فمنیستی و ارتباط و نحوه تعریف آنان در ارتباط با طبیعت و بسیاری از قلمروهای دیگر. باکینگهام در فصول گوناگون کتاب نشان می‌دهد که الگوهای پدرسالارانه همزمان سبب محدودیت زنان می‌ شوند و طبیعت را تخریب می‌ کنند و به دلیل همین تخریب گسترده حیات و در نتیجه بقای خود را با مشکلات زیادی روبه‌ رو ساخته ‌اند.

فهرست مطالب   به شرح ذیل می باشد:
فصل اول: پیوند میان جنسیت و محیط‌ زیست.
تعریف جنسیت/ توسعه نقش‌های جنسیت/ جامعه، جنسیت و محیط زیست/ ساختار کتاب.
فصل دوم: ساخت علم، این یک جهان مردانه است.
ریشه ‌های غربی تفکر علمی/ نقش‌ های زنانه و مردانه در عمل مربوط به علم/ جنسیتی ‌کردن علم/ اصلاح تبعیض جنسیتی در علم.
فصل سوم: بیان روابط جنسیت ـ محیط زیست.
فمنیسم بومی فرهنگی/ فمنیسم بومی اجتماعی/ انتقادات و آرمان‌ ها.
فصل چهار: بدن و محیط ‌زیست.
مردان بهنجار، زنان گمراه/ خرد زنان در برابر پزشکی مردان/ زنان گمشده/ اثرات جنسیتی مربوط به آلودگی.
فصل پنج: نقش ‌های جنسیتی در خانواده.
سازمان خانواده/ تقسیم درونی نیروی کار/ جنسیتی کردن اثرات زیست‌ محیطی توسط نقش‌ های خانگی
فصل شش: نقش‌ های جنسیتی در جامعه.
جنسیت و قدرت/ جنسیتی شدن اعتراض ‌های زیست محیطی/ تصمیم ‌گیری زیست‌ محیطی.
فصل هفت: ابعاد بین‌المللی.
اقتصاد سیاسی بین‌ المللی/ حنسیت و سرمایه‌ گذاری/ مداخلات بین ‌المللی.
فصل هشت: نتیجه ‌گیری.
تعاریف رابطه جنسیت ـ محیط‌ زیست/ مشکلات زیست محیطی و جنسیت/ ظرفیت متفاوت در برابر اثرگذاری محیط زیست/ استراتژی برای تغییر جنسیت – محیط زیست.

سه.

اقتصاد محیط زیست و منابع طبیعی، نوشته راجر پرمن و یو ما و جیمز مک گیل ری، ترجمه حمیدرضا ارباب، تهران: نشرنی، سال ۱۳۸۲

کتاب اقتصاد محیط زیست و منابع طبیعی هرچند که یک کتاب درسی برای رشته های اقتصاد، محیط زیست، منابع طبیعی و سابر رشته ها در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد محسوب می شود، اما مطالب و موضوعات بسیار گسترده و متنوع آن می تواند طیف وسیعی از خوانندگان غیرمرتبط را نیز دربرگیرد. نویسندگان کتاب با دقت و حوصله تحسین برانگیز، هیچ نکته مهمی را از قلم نینداخته اند. لذا حجم کتاب (۷۳۰صفحه) ناشی از تدریس، مطالعه و تحقیقات بیشمار نویسندگان آن است که می تواند مرجع بسیار خوبی برای مطالعات بیشتر در زمینه محیط زیست و اقتصاد  به شمار آید. موضوعی که هم به لحاظ وجود منابع طبیعی فراوان  و هم به لحاظ عقب ماندگی پژوهش های مرتبط در این زمینه، باید بیش از پیش در کشور خود به آن بپردازیم.

مترجم در مقدمه اش بر روی کتاب این چنین می نویسد: «اقتصاد و منابع طبیعی زیست محیطی هیچگاه از یکدیگر جدا نبوده اند. فعالیت های اقتصادی که منجر به تولید و عرضه کالاها و خدمات مختلق به مصرف کنندگان می شود، بدون بهره برداری، استخراج و تخلیه منابع طبیعی، امکان پذیر نیست. لذا حفاظت از محیط زیست به هیچ وجه به معنای نگهبانی از منابع طبیعی و عدم بهره برداری از آن ها نبوده و نیست. آن چه از نظر اقتصاددانان در فعالیت های اقتصادی حائز اهمیت است، استفاده صحیح، کارآمد و یا بهینه از منابع طبیعی زیست محیطی است، در این صورت اقتصاددانان با استفاده از روش های نهینه بهره برداری ضمن تامین توسعه اقتصادی مطلوب و موردنظر جامعه، به حفظ پایدار و دائمی منابع طبیعی (به ویژه منابع طبیعی پایان پذیر) می پردازند. به نظر می رسد یکی از مهمترین منازعات اقتصادی در دوران اخیر و دهه های آتی؛ منازعه بر سر منابع طبیعی پایان پذیر (مانند نفت و گاز طبیعی) و منابع طبیعی پایان پذیر تجدیدشدنی خواهد بود.»

مطالبی که در این کتاب آمده است، زیر هرکدام از این عناوین قرار گرفته: درآمدی بر منابع طبیعی و اقتصاد محیط زیست، علم اخلاق و تنزیل آتی و محیط زیست، پایداری و توسعه پایدار، اقتصاد رفاه محیط زیست، استفاده بهینه و کارآمد از منابع زیست محیطی، نظریه استخراج بهینه منابع طبیعی، اقتصاد آلودگی، سیاست کنترل آلودگی، ارزیابی منابع زیست محیطی، رشد جمعیت و رشد اقتصادی و محیط زیست طبیعی، مشکلات بین المللی و جهانی آلودگی محیط زیست، الگوی داده-ستانده محیط زیست، حسابداری محیط زیست.

این کتاب در درون خود علاوه بر توابع ریاضیاتی در تحلیل اقتصادی محیط زیست، مباحثی نیز درباب فلسه اخلاق زیست محیطی نیز دارد که بر اساس نظام های فکری متفاوتی به تحلیل برخورد انسانها با محیط زیست می پردازد. به گونه ای که در قسمتی از این فصل این چنین آمده است: «تمام موجودات عالم هستی چه زنده و چه مرده، با روح و بدون روح دارای حقوق ذاتی هستند. این همان نظریه اکولوژی ژرف (Deep Ecology) لئوپولد است.»

چهار.

پیش از نهار (Before Dinner)؛ فلسفه و علم اخلاق غذا، نوشته میشائیل کورتال، (هلند)؛ اسپرینگر، سال ۲۰۰۴

این کتاب به عنوان پنجمین کتاب از مجموعه کتب “کتابخانه بین المللی علم اخلاقی/زیست محیطی/کشاورزی غذا” توسط  یکی از سردبیران این مجموعه یعنی میشائیل کورتال؛ استاد فلسفه دانشگاه واگنینگن هلند از سوی انتشارات اسپرینگر منتشر گریده است. این کتاب در اصل به زبان هلندی بوده است که توسط فرانس کویمانس به زبان انگلیسی برگردانده شده است.

نویسنده در بخش مقدمه این کتاب این چنین می گوید: «روزهای بسیار سختی خواهند آمد  که با مساله کشاورزی و غذا مرتبط خواهند بود. بالا رفتن میزان سرطان که بر اثر رژیم غذایی به وجود می آید، و یا دیگر بیماری هایی که مواد غذایی پروتئینی شکل می گیرد. همه و همه اهمیت توجه به غذا و نحوه عمل آوری این منابغ غذایی را در علم کشاورزی مهم و ضرورت می بخشد.»

فهرست مطالب   به شرح ذیل می باشد:

فصل اول: غذای خوب، خوردن خوب، زیستن خوب

کلیات / چه مساله ای برای غذایمان وجود دارد / نحوه خوانش کتاب

فصل دوم: فیلسوفان درباره تغذیه چه گفته اند؟ (خلاصه ای تاریخی)

تولید کردن غذا/ مصرف کردن غذا/ جمع بندی

فصل سوم: به سوی فلسفه تغذیه

زیبایی شناسی غذا، کارکردهای اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی غذا/ تو نیستی آنچه که می خوری

فصل چهارم: سبک زندگی و روش تغذیه مدرن و پست مدرن

طبیعت، ریسک پذیری، جهانی شدن و فردی شدن/ سبک زندگی و روش تغذیه در مدرنیته متاخر

فصل پنجم: علم اخلاق و سیاست در تغذیه (چشم انداز لیبرال در مقابل شورایی)

خودمختاری و بی طرفی در مقابل هویت درون یک اجتماع/ چشم انداز لیبرالی تغذیه درون اصل خودمختاری/ مسائلی که در چشم انداز لیبرال وجود دارد/ چشم انداز شورایی در علم تغذیه/ پیش به سوی علم تغذیه ای سیاسی و غیرطبیعی

فصل ششم: زیستن درون معماهای اخلاقی

معماهای اخلاقی درون کشاورزی و علم تغذیه / سه رویکرد در علم اخلاقی غذا / علم اخلاق شورایی (نقدها، ارزشها و حقیقتها) / استدلال های اخلاقی

فصل هفتم: رفاه و پاسخ هایی به زیستن

گیاهان / انسان در مقابل حیوان؟ انسان مداری در مقابل حیوان مداری / فیلسوفان درباره خوردت گوشت چه می گویند؟ / نگهداری از حیوانات برای استفاده از آنها / مباحثی درباب کشتن و خوردن حیوانات / تحلیل هایی بر بحران

فصل هشتم: بهشت یا دوزخ: آماده سازی و تولید علمی غذا

تولید و پختن و خوردن علمی غذا / پیشنهادهای بزرگ/ در میانه غذا و غذای عمل آوری شده / ژنتیک و ژنتیک تغذیه

فصل نهم: جهانی شدن سیستم های تولید غذا

جهانی شدن و آنچه درونش هست / تجارت غذا (ریسک ها و فرهنگ ها) / فقر و گرسنگی / ساختارها و شکل های عمومی دموکراسی بین المللی

فصل دهم: مصرف کنندگان، وفور و مسئولیت پذیری

جامعه مصرفی یا جامعه مصرف کنندگان / مصرف کنندگان و شهروندان و بازارها / چشیدن، لذت بردن، مهمانی و روزه گرفتن / شکم پرستی / حقوق فردی و مسئولیت ها

فصل یازدهم: آینده علم تغذیه و کشاورزی

سه چالش / مفاهیم کلیدی اخلاق / چشم انداز اروپا و بقیه جهان / مصرف کنندگان آگاه / دولت خوراکی / زیستن خوب در پرتو مسائل اخلاقی تغذیه

پنج.

بوم شناسی و مدیریت حیات وحش ، نوشته گرام کالی و آنتونی سینکلایر، ترجمه منصور مصداقی، مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد، سال ۱۳۸۸

این کتاب که منبعی درسی در رشته مدیریت حیات وحش، مرتع داری، محیط زیست و… می باشد، دارای سه بخش بهم مرتبط می باشد. این کتاب با ارائه مثال هایی در سطح جهان، دیدگاه وسیعی از مسائل بین المللی حفاظت را پیش روی خواننده قرار می دهد و با ارائه جدیدیترین تئوری های پویایی جمعیت، دستیابی به اهداف مدیریت را میسر خواهد کرد.

در فصل اول به تعریف مدیریت حیات وحش و اهداف سیاسی و مدیریتی آن می پردازد. در فصل دوم به تعریف زیست بوم های کره زمین مانند زیست بوم های جنگلی، بیشه ای، معتدله، علفزار، نیمه بیابانی، بیابانی و دریایی می پردازد. سپس در سومین فصل کتاب به بررسی انفرادی جانوران می پردازد. در این بررسی به مفاهیمی همچون سازگاری، تئوری انتخاب طبیعی، سازش، اثرات تاریخی، عوامل محیطی زنده، خصوصیات ژنتیکی و جنبه های کاربردی پرداخته شده است. در ادامه به بررسی اجتماعی جانوران حول محورهایی مانند نرخ افزایش، نرخ باروری، نرخ مرگ ومیر و الگوهای رشد جمعیت می پردازد. این جریان بررسی اجتماعی را در فصل بعدی نیز ذیل مباحثی مانند انتشار، پراکندگی و توزیع نیز دنبال می کند.

فصل ششم به بحث منابع و علفخواری مربوط می شود و در فصل هفتم مساله غذا و تغذیه را در جریان بررسی خود قرار می دهد. در این فصل به تغییرات در  فرآورده های غذایی، مرفولوژی هضم، نیازهای غذایی و شاخصهای وضعیت بدن می پردازد. فصل هشتم به رقابت درون گونه ای اختصاص یافته و در ادامه در فصل نهم رقابت و تسهیل بین گونه ای را مورد تحلیل قرار داده اند. فصل دهم به تحلیل طعمه خواری پراخته شده وو در آن از اثرات طعمه خواران بر روی تراکم طعمه، رفتار طعمه خواران و عکس العمل عددی طعمه خواران گفته شده است. در فصل بعدی به پارازیتها و پاتوژنها پرداخته و تفاوت بین طعمه خواری و زندگی انگلی را با بیان ملاحظاتی درباب مدیریت حیات وحش ارائه داده است.

در فصل های بعد به بررسی مفاهیمی مانند شمارش حیوانات،روشهای برآورد غیرمستقیم اندازه جمعیت، مدیریت آزمایشی، حفاظت نظری و حفاظت عملی، استحصال حیات وحش و کنترل حیات وحش پرداخته شده است. در فصول پایانی کتاب به تجزیه و تحلیل مفاهیمی مانند ریسک انقراض، اندازه موثر جمعیت، انقراض به واسطه تغییرات محیطی، نجات و بازسازی جمعیت های در آستانه انقراض، حفاظت پارکها، حفاظت های بین المللی و روشهای کنترل حیات وحش بررسیده شده است.

شش.

فلسفه و اندیشه سیاسی سبزها، نوشته اندرو دابسون، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: انتشارات آگه، سال ۱۳۸۴

فلسفه و اندیشه سیاسی سبزها اثری است به قلم اندرو دابسون و ترجمه‌ی محسن ثلاثی که انتشارات آگاه آن را منتشر کرده است. این کتاب در پنج بخش تدوین شده است که در پیش در آمد آن رابسون نوشته است: «این کتاب درباره اندیشه های زیست محیطی است.» دابسون درادامه هدف اصلی خود را از نگارش این کتاب توصیف و ارزیابی یک رشته افکار راجع به محیط زیست عنوان می کند که به درستی می توان آن‌ها را به عنوان یک ایدئولوژی به شمار آورد که همان ایدئولوژی زیست بوم گرایی (ecologism) است. نویسنده در ادامه با تفکیک بین محیط زیست گرایی و زیست بوم گرایی به تعریف و تحلیل این دو واژه می پردازد. دابسون در ادامه می نویسد:«می خواهم استدلال کنم که محیط زیست گرایی و زیست بوم گرایی را باید از یکدیگر جدا کرد وباز می خواهم از این نظر دفاع کنم که این دو را به این خاطر باید جدا دانست که نه تنها از جهت درجه بلکه از نظر نوعی نیز متفاوت‌اند ….. این نظر بحث انگیز می‌نماید، زیرا نظر پذیرفته شده این است که محیط زیست گرایی و زیست بوم گرایی از یک خانواده‌اند، با این تفاوت که دومی بیان بنیادی تر نگرانی راجع به محیط زیست به شمار می آید. زیست بوم گرایی البته ریشه‌ای تر است که این خود بدون اهمیت نیست، اما در این جا می‌خواهم بگویم که تفاوت میان این دو دیدگاه ما را به نوعی دیدگاه بنیادی‌تر رهنمون می شود و همچنان که لیبرالیسم و سوسیالیسم با آن که تبار یکسانی دارند ولی از یک پدر و مادر نیستند، این دو دیدگاه نیز با وجود همسویی از بسیاری جهات با یکدیگر تفاوت دارند. در بخش نخست کتاب با عنوان«اندیشیدن درباره زیست بوم گرایی» نویسنده به تجلیل این واژه از دیدگاه ایدئولوژی های مختلف بررسی شود و ارائه تعریف و تحلیل از دلایل مراقبت از محیط زیست می پردازد. نویسنده در بخش دوم تحت عنوان بنیادهای فلسفی به بررسی فلسفی زیست بوم‌گرایی پرداخته و در فصل سوم با عنوان«جامعه ماندگار» از قول ایروین و پونتن می نویسد:«سبزها کوشیده‌اند نشانه های سطحی را از علت‌های رشته ای مسائل فزاینده‌ی ما جدا سازند. آن‌ها به جهتی توجه دارند که جامعه ما باید در پیش گیرد، البته اگر که این جامعه خواستار آینده‌ای ماندگار وارضا کننده باشد. در فصل چهارم «راهبردهای دگرگونی سبز» مورد بررسی قرار می گیرد و در بخش پایانی ارتباط زیست بوم‌گرایی، فمینیسم و سوسیالیسم بررسی می شود. دابسون در صفحات پایانی کتاب می نویسد: «هیچ چیزی فراتر از اصلاح امکان پذیر نیست، اما در ضمن می توان استدلال کرد که بالا رفتن هوشیاری در مورد محیط زیست کلیه دگرگونی بنیادی تر است، زیرا ما در مورد خطرهای عملکردهای اجتماعی و اقتصادی کنونی حساس می سازد. همین هشیاری است که برای یک خط مشی سبز و توافقی نوین بر سر رابطه‌ی ما با محیط فراهم می سازد که بر پایه‌ی آن می توانیم به سوی عملکردهای سبز بنیادی‌تر جهش کنیم… . سبز شدن خانوارها، خرده فروش، صنعت و دولت ها- هر چند به گونه ای نامطمئن –دستاورد اساسی زیست بوم گرایی در دهه‌های آینده خواهد بود. این به معنای آن است که بگوییم پرده‌ی اول بهشت جنبش سبز باز شده و سبزهای بنیادی درصدد آماده کردن صحنه برای پرده‌ی دوم آن‌اند

هفت.

تغییر اقلیم؛‌ چالش زیست‌محیطی قرن بیست‌ویکم، گردآوری کننده صدیقه ببران، تهران: انتشارات مرکز تحقیقات استراتژیک، سال ۱۳۸۶

کتاب ” تغییر اقلیم؛‌ چالش زیست‌محیطی قرن بیست‌ویکم” توسط گروه مطالعات توسعه پایدار و محیط زیست معاونت پژوهشهای بین‌الملل مرکز تحقیقات استراتژیک منتشر شد.

جدیدترین گزارشها و نتایج تحقیقات علمی جهانی تایید و تاکید مجددی بر خطرات یکسویه و جبران‌ناپذیر تغییرات آب‌و‌هوا و گرمایش زمین است. تحولات ناشی از گرمایش زمین می‌تواند به رقابت و بروز درگیری بر سر دسترسی به منابع آب منجر شود و به این ترتیب،‌ صلح و امنیت مناطقی از جهان را تهدید کند، ‌لذا تغییر در آب‌و‌هوای زمین را باید در کنار تهدیداتی مانند گسترش جنگ‌افزارهای کشتار جمعی بطور جدی مورد توجه قرار داد.  کتاب ” تغییر اقلیم؛‌ چالش زیست‌محیطی قرن بیست‌ویکم” مجموعه مقالاتی است که توسط اساتید و صاحبنظران محیط زیست تهیه و تدوین شده است و مهمترین محورهای تغییر اقلیم،‌ امنیت انرژی و چالشهای زیست‌محیطی پیش‌روی آن را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. امید است این مجموعه به عنوان تلاشی ارزنده در زمینه مطالعات مربوط به به تغییرات اقلیم و چالشهای زیست‌محیطی قرن حاضر،‌ بتواند کاستی موجود در منابع علمی کشور را تا حدودی جبران نماید و دستمایه ارزشمندی برای کارشناسان و مسئولان کشور به‌منظور گسترش اقدامات در جهت تحقق توسعه پایدار باشد.

این مجموعه شامل مقالات ذیل است:

۱- تغییر اقلیم،‌ گرمایش زمین؛‌ بزرگترین چالش زیست‌محیطی قرن بیست‌و‌یکم

۲- تغییر آب‌و‌هوا و هزینه‌های خارجی ناشی از آن

۳- بازتاب حق برخورداری از محیط ‌زیست سالم در کنوانسیون تغییر آب‌و‌هوا و پروتکل کیوتو

۴- اصول انصاف و انعطاف‌پذیری در رژیم تغییر آب‌و‌هوا؛‌ مسائل انتزاعی و عملی

۵- امنیت انرژی و تغییرات اقلیمی: راهبردها و سیاستها

۶- چالشهای پایداری انرژی در ایران از منظر محیط زیست

۷- ورای نفت، امنیت انرژی و امنیت محیط زیست

انجمن زیست محیطی سوز (NGO)، تشکلی غیردولتی هست که از سال ۱۳۸۳ با حضور دکتر ایرج نبی پور و حمید موذنی در استان بوشهر تاسیس شده است.

۵

«سبز تویی؛ که سبزت می خواهم » (۱)

درنگی کوتاه بر وضعیت محیط زیست دشتستان؛
 راه کارها ، پیشنهادها و معضلات محیط زیستی

رضا شبانکاره*

۱-  امیل دورکیم؛ معتقد است: «این زمین نیست که انسان را تبیین می کند، بل که انسان است که زمین را تبیین می کند.» انسان با حضورش در زمین؛ همواره برای تامین نیازهای روزمره ی خود با طبیعت و زمین، دشت و کوه و دریا در ارتباط بوده و همواره برای رفع نیازهای خود، طبیعت، زمین و خاک را مورد دستخوش تغییرات مبتنی بر منویات آدمیان قرار داده است. در موقعیت کنونی که رشد صنعت و تکنولوژی و… رشد چشمگیری داشته و به لحاظ کمی هر روز شاهد فزونی آن باشیم و همواره هم از وجه کیفی آن غافل می شویم؛ بی شک بیش از پیش خطرات زیست محیطی- زود یا دیر- گریبان انسان و مسئولیت ناپذیری انسان ها را در چنین جوامعی خواهد گرفت. همان طور که گفته شد انسان برای برآورده شدن نیازهای خود، طبیعت و اقلیم جغرافیایی مناطق تحت نفوذ و در دسترس بودن ِ خود را دست خوش تغییرات نا بهنگام  قرار داده است. همواره این تغییرات منتج به زوال طبیعت و محیط زیست شده و آدمیان، صاحبان قدرت و صنعت و تکنولوژی نسبت به نیات و اهداف کوتاه مدت و صرفن اقتصادی خود توجه کرده و نسبت به زیست بلندمدت نسل های آتی توجهی نداشته و برنامه یی مشخص نیز ترسیم نکرده اند.

در سرزمین هایی که اقلیم جغرافیایی آن خشک ،کم آب و نامناسب می باشد، بیش از پیش توجه به مقولات زیست محیطی و جغرافیایی آن ضروری به نظر می رسد؛ لذا شایسته است نهادها و مدیران سیاست گذار در حوزه ی صنعت و تکنولوژی به مباحث زیست محیطی و اکوسیستم مناطق شهری و روستایی و زیست گاه های جانوران و…. توجه ویژه  داشته باشند و با تدوین برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت راهکارهایی مناسب و مشارکت جویانه پیش روی خود، مدیران شهری، صاحبان صنایع و فعالیت زیست محیطی و دوستداران طبیعت قرار دهند.

۲-  پیچیده گی روابط بین انسان ها، جامعه و جهان طبیعی در جهان معاصر، به معنایی بیش از پیش نشان گر شکاف و تشدید روابط پیچیده ی بین انسان و محیط است و به زعم «مارتین البرو»: این چیزی است که ارنست هکل (ٍErnest haeckel)- زیست شناس آلمانی، را واداشت اصطلاح “اکولوژی” را در سال ۱۹۶۸ برای اشاره به مطالعه ی محیط زیست ابداع کند. البرو معتقد است: «در اواخر قرن بیستم، تغییر عمده ای در جهت دور شدن از تلقی محیط به عنوان منبع پایان ناپاپذیر توسعه ی مدرن پدید آمده است. فعالیت های انسانی ممکن است با آسیب زدن به شرایط وجودی خود و دیگران خودپایا باشد»

از سال ۱۹۸۷ مفهوم “توسعه ی پایدار” شعار سیاست جدید محیط زیست شده است. اکوسیستم؛ «خودپایا» انگاشته نمی شود، بل که در واقع، با واکنش های پایان ناپذیر انسان نسبت به محیط اشاره می شود. فعالیت های انسانی بر محیط زیست تاثیر دارند، اما محیط نیز متقابلن تاثیرگذار است. در وضعیت امروزی تهی شدن منابع فسیلی،  شرایط و سبک زیست روزمره ی نابهنجار انسان در اثر فعالیت های ناصحیح انسانی- نابودی لایه ی اوزن، آلودگی دریا، خشکی، رودخانه و نابودی جنگل ها و …. که شاملش می شود؛ منتج به فاجعه زیست محیطی می شود. در کنار این ها، هم چنین پیامدهای فاجعه پیشرفت های تکنولوژی که در سال ها و دهه های اخیر به مبحثی رقابت انگیز و پُردامنه بین روسای کشورها و سیاستمداران، تبدیل شده است مثل راکتورهای هسته یی، تولید روزافزون گازهای گُلخانه یی و… ساخت کارخانه های صنعتی در مناطقی که انسان ها ساکن می باشند.

از این منظر این مشکلات را می توان در بسیاری از کشورها و شهرهای جهان جست و جو کرد و موارد بسیاری را یافت.

۳-  شهرستان دشتستان با اینکه در منطقه ی گرم سیر و نیمه خشک است، دارای وضعیت اکولوژی ویژه و خاصی هم هست که وارد شدن صنعت و تکنولوژی در آن مخاطراتی را پیش روی مردمان آن و وضعیت زیست محیطی منطقه ی دشتستان وارد کرده و می کند. خوشبختانه در یک دهه ی اخیر تشکل های مردم نهاد و مردمی نیز با دغدغه های زیست محیطی در شهرستان دشتستان شکل گرفته اند، که با داشتن وجه استراتژیک و جذب نیروهای انسانی و دعوت به مشارکت عمومی و جمعی در مباحث زیست محیطی،  می توان چشم انداز مثبتی در سالیان پیش رو، به مساله ی محیط زیست در دشتستان باز کنیم. این تشکل ها کم و بیش دغدغه و معضلات زیست محیطی را در حوزه دشتستان مطرح و نسبت به آموزش شهروندی در حوزه ی مسایل زیست محیطی اقدام کرده و می کنند. لذا با توجه به وضعیتی که در شهرستان دشتستان جاری و ساری است؛ شایسته است بیش از پیش به این مهم جدیت داشته و وارد مسایل پیش گیری آسیب های زیست محیطی و آموزش شهروندان در راستای حفظ محیط زیست و همزیستی مسالمت آمیز صنعت و حیات محیط زیست گردند. حضور کارخانه های آلاینده ی زیست محیطی مثل کارخانه ی سیمان دشتستان، کارخانه ی سنگ شکن به خصوص کارخانه ی سنگ شکن شهرداری سعدآباد

الف) کم آبی و خشکسالی های پیاپی در شهرستان دشتستان و روش غلط استفاده از آب در سیستم شهری و سیتم آبیاری غرقابی کردن نخیلات که معضلات بسیار زیادی به وجود آورده است.

ب‌)  ناصحیح زباله های محیطی، تولید بسیار زیاد زباله های شهری و روستایی توسط شهروندان و صنایع

پ) پیوند ناصحیح صنعت با محیط زیست، که در این مساله؛ همواره محیط زیست و دغدغه های زیست محیطی قربانی رشد صنعت و امثال آن می شود.

ت‌)  کم عمق شدن و کم وسعت شدن رودخانه های شهرستان دشتستان نیز، از معضلات جدی زیست محیزی علاوه بر خشک شدن آن رودخانه ها، باعث از بین رفتن یا مهاجرت بی برگشت گونه های جانوری و پرنده گان از شهرستان و زیست گاه های انان می شود.

ث‌)  کشاورزی یکی از منابع و قابلیت های مهم شهرستان دشتستان بوده و در استان بوشهر یکی از قطب های کشاورزی به شمار می رود؛ همین مساله کم آبی، خشکسالی، تغییرات اقلیمی و معضلات زیست محیطی و افزایش ریزدگردها محصولات نخیلات مردم دشتستان را با آسیبی جدی مواجه کرده است.

ج‌)  تجاوز به حریم رودخانه های فصلی، در سال های گذشته باعث طغیان رودخانه های فصلی در فصل زمستان نموده و به دلیل دست کاری انسان در وضعیت رودخانه های فاصلی باعث سیل های آسیب پذیر در سطح شهر برازجان و شهرستان دشتستان شده است. (این مهم بحث درازی می طلبد.)

۴) همان طور که گفته حضور چندساله ی تشکل های مردم نهاد در دشتستان ظرفیت و فرصت مناسبی است که دغدغه های زیست محیطی و دعوت از مردم جهت اموزش و مشارکت اجتماعی، مطرح شود.
کانون همیاران جوان، انجمن شباویز، انجمن هامون، موسسه ی غیردولتی محیط سبز دشتستان، انجمن همیاران سلامت دشتستان، جامعه کنشگران مدنی برازجان، انجمن دوستداران دشتستان، انجمن دشتستانی ها و حضور متکثر رسانه های جمعی (مطبوعات و وبسایت های مجازی) و نقش پُررنگ شبکه های اجتماعی در زیست روزمره ی مردم فرصت و پتانسیلی است که موارد فرهنگ سازی زیست محیطی در سطح شهرستان آموزش داده شود و به شکل بنیادین در جامعه نهادینه گردد.

“هامون” در راستای بیان دغدغه ها و عملکرد تشکل های مردم نهاد که در حوزه های زیست محیطی در سطح شهرستان دشتستان؛ با برخی از آن ها به گفت و گویی کوتاه نشسته است.

الف) موسسه محیط سبز دشتستان، یکی از نهادهای غیردولتی است که در سال ۱۳۷۸ تاسیس شده و تا الان در حوزه های زیست محیطی در سطح شهرستان دشتستان و استان بوشهر به فعالیت می پردازد. دفترمرکزی این نهاد در شهر شبانکاره واقع در خیابان امام خمینی روبروی کانون شهید خواجه می باشد. «موسسه ی محیط سبز دشتستان» مجوز رسمی خود را از سازمان ملی جوانان دریافت داشته است. اعضای هیات موسس  این تشکل، کیامرث بارگاهی، روح الله بارگاهی، همت الله منصوری نیا و قاید جلالی می باشند.دبیرکلی این نهاد به عهده ی «کیامرث بارگاهی» است. وی در گفت و گو با «هامون» اهداف شکل گیری تشکل خود را مبنی بر فرهنگ سازی و آموزش دغدغه های محیط زیستی و منابع طبیعی به شهروندان، ترغیب درخت کاری و آموزش صحیح جمع آوری صحیح زباله به افراد جامعه و حفاظت از محیط زیست شهرستان دشتستان دانست. وی در راستای رسیدن به اهداف تشکل خود در حوزه ی محیط زیست گفت: طرح در ختکاری در منطقه شبانکاره؛ روستای میلک، گلدشت و…، طرح جمع آوری زباله، طرح توزیع سطل های زباله، برگزاری کلاس های آموزشی حفظ محیط زیست و منابع طبیعی: آموزش به مردم برای منع شکار، قطع جنگل و درختان، آموزش پیش گیری از تولید انبوه زباله و آموزش فرهنگ تخریب محیط زیست از جمله برنامه های اجرا شده ی «موسسه محیط سبز دشتستان» دانست.
کیامرث بارگاهی؛ «آلوده گی رودخانه، که ناشی از کلرریزی در رودخانه شاپور می باشد؛ صید شکار غیرمجاز در منطقه ی دشتستان: مثل کوه های نرگسی وحدتیه؛ پشتکوه و تنگ ارم و کوه های شبانکاره؛ سد رییس علی دلواری شبانکاره که به تازه گی هم توسط یکی از شرکت های بوشهر در حال اقدام جهت راه اندازی پرورش ماهی و آبزیان به صورت قفس در سدرییس علی دلواری می باشد، از معضلات زیست محیطی شهرستان دشتستان به ویژه در منطقه شبانکاره دانست.»
وی در ادامه افزود: « راه اندازی خود طرح پرورش ماهی در قفس؛ خودش عامل آلوده گی زیست محیطی می شود. این امر  جانورانی را که در دریاچه زندگی می کنند و زیستگاه طبیعی ماهیان بومی را با مخاطره  جدی رو به رو می کند.»
این فعال امور زیست محیطی دشتستان؛ دفع غیراصولی زباله توسط شهرداری شبانکاره در کنار جاده ی گلدشت را از دیگر معضلات زیست محیطی منطقه ی شبانکاره دشتستان دانست و گفت: «علی رغم رسانه یی کردن آن متاسفانه کماکان  به این کار مبادرت می کنند؛ به نحوی باید جلوی این گونه اقدامات به طور جدی گرفته شود.»
بارگاهی افزود: «نبود پوشش گیاهی کافی؛معضلات زیست محیطی فراوانی برای مردم منطقه و محصولات کشاورزی آنان به وجود آورده است. وی تصریح کرد: باید در منطقه دشتستان، پوشش گیاهی مناسبی ایجاد شود. در این راستا باید طرح های عظیمی با مشارکت دولت، تشکل های مردم نهاد و مردم و بخش خصوصی، طرح های درختکاری، بیابان زدایی و ایجاد پوشش گیاهی را ایجاد کرد و باید طرحی نیز برای جلوگیری از ورود ریزگردها که باعث آلودگی هوا و تغییر وضعیت اکوسیستم منطقه می شود، هر چه زودتر اجرایی کرد.»

ب) انجمن مردم نهاد همیاران سلامت، یکی دیگر از نهادهای مردمی است که از سال ۱۳۸۱ با صدور مجوز از سازمان ملی جوانان در حوزه سلامت و محیط زیست به فعالیت می پردازد. دبیرکلی این انجمن را در حال حاضر «مطهره ی جوکار برازجانی» عهده دار است- اما به دلیل موفق نشدن در تماس با وی؛ از خانم عابدی؛ عضو هیات موسس، دغدغه های محیط زیستی این انجمن را جویا شدیم.
عابدی در گفت و گو با هامون گفت: «ترویج فرهنگ بهداشت و سلامت در بین افراد جامعه، ارتقاء فرهنگ زیست محیطی در بین جوانان و شهروندان و پیش گیری از آسیب های اجتماعی  شهرستان دشتستان از اهداف ما در شکل گیری انجمن بوده است.»
این فعال زیست محیطی در دشتستان افزود: « در راستای ارتقا فرهنگ زیست محیطی دشتستان؛ برگزاری کارگاه و کلاس های آموزشی زیست محیطی برای جوانان – حضور فعال در جشنواره های استانی و شهرستانی در حوزه زیست محیطی مثل جشنواره آب در شبانکاره؛ جشنواره میگو در اداره شیلات بوشهر و دایر کردن چندین غرفه در نمایشگاه های یادشده، پاک سازی مناطق مختلف دشتستان:  مثل پاک سازی منابع طبیعی دشتستان، روستای بنداروز در زمان اکسیر، فرماندار وقت دشتستان؛ پاکسازی برخی از محلات برازجان؛ کوه پیمایی همراه با پاکسازی کوه های اطراف برازجان مثل بوم بلند؛ و پاک سازی کوه سنچک در دالکی و اجرای برخی اقدامات زیست محیطی در روز هوای پاک و اجرای مسابقات هنری از جمله اقدامات زیست محیطی همیاران سلامت در سطح شهرستان و استان بوشهر بوده است.»
عابدی؛ معضلات محیط زیستی دشتستان را ناشی از کمبود فرهنگ سازی زیست محیطی نزد شهروندان به ویژه در حاشیه های شهر، رعایت نکردن مسایل زیست محیطی، آلوده گی زیست محیطی کارخانه ی سیمان دشتستان و زباله های  محیط دانست. وی در پایان گفت: همکاری مستمر با محیط زیست شهرستان دشتستان و استان بوشهر و برگزاری کارگاه ها در حوزه ی محیط زیست؛ راهکار مناسبی است، که می توان در راستای فرهنگ سازی محیط زیستی در بین شهروندان و احاد جامعه گام برداشت و برنامه های عملی زیادی را اجرا کرد. ترویج آموزش های زیست محیطی در خانواده و دانش آموزان و ارایه ی آن در تبلیغات شهری و رسانه ها نیز یکی از مسایلی است که در رشد ترویج فرهنگ سازی موثر است.»

ج‌)  «انجمن هامون ایران» نیز، در طول فعالیت های حدود دو سال خود، مسایل حوزه بهداشت و زیست محیطی را نیز از دغدغه های مهم خود در پیوند با «حقوق شهروندی» دانسته و در همه ی برنامه های خود – عصرانه های هامون، صفحات مطبوعاتی هامون در مطبوعات محلی استان بوشهر، مطالب ارایه شده در تارنمای هامون، نشست های تحلیلی  هامون و مشارکت در برنامه های اداره کل محیط زیست استان بوشهر، این مهم را مورد توجه قرار داده است. به تازه گی نیز در کارگاه و برنامه های اخیر اداره کل محیط زیست استان بوشهر در حوزه ی تالاب ها، انجمن هامون با معرفی چندتن از اعضای خود از جمله حسین پورمودت، علی (هومن) زمانی، طیبه تناور و شهین بازیار حضور یافت. انجمن هامون همچنین در نخستین عصرانه های فرهنگی خود در سال ۹۳، به پخش فیلم مستند خانه (home) و نقد و بررسی زیست محیطی آن پرداخت. (عصرانه های هامون به صورت هفتگی در روزهای سه شنبه در دفتر هفته نامه اتحاد جنوب برگزار می کند و تا کنون حدود پنجاه نشست آن را به صورت مستمر برگزار کرده است.) انجمن هامون برنامه و طرح هایی نیز برای اجرایی شدن به سازمان محیط زیست استان ارایه داده است که با ایده و مشارکت انجمن هامون ایران و سایرنهادهای مدنی برگزار شود. هامون با توجه به ظرفیت های بالقوه و بالفعل خود در حوزه ی کارهای مدنی و گروهی، مطبوعاتی و رسانه یی، همکاری خود را با نهادهای مردمی و تشکیلاتی مردم نهاد مدنی اعلام داشته و می دارد.

۱-برگرفته از سطر شعری از فدریکو گارسیا لورکا(شاعر اسپانیایی) با ترجمه ی فارسی شده ی زنده یاد احمد شاملو

*عضو شورای نویسندگان هامون

۶

خاموشی دریا

تاملاتی زیست­محیطی بر مفهوم شهروندی

اسماعیل حسام مقدم

درفضای زیست-جهانِ شهری که در بی­توجهی به اصول زیستی و نبود تشکل­های قوی و ریشه­دار غیردولتی، همواره با از بین رفتن حق اولیه­ی حیاتِ نباتات، حیوانات و حتی انسان­ها مواجه می­شویم و در روند عادی­شدگی وحشتناکی که مایه­های اعتراض و انتقاد را در شهروندان نسبت به وضع موجود را می­خشکاند، هرلحظه با وخیم­شدگی زیست­بوم و اکولوژی شهری مصاف می­کنیم. وقتی ­که زایش نگرش­های انسان­گرایانه آن­چنان سترون می­شود که چشم بر وضعیت وخیم زیست محیط دریایی خلیج­فارس بسته می­شود، یا آن هنگام که در احساس سرخوشانه­ی چشم­چرانی حیواناتی که در بدترین وضعیت نگهداری می­شوند و صرفن به ابژه و مفعولی برای کسب درآمد تقلیل داده می­شوند، همه و همه به عقیم­ماندگی اندیشه­های دگرخواهانه اشاره می­کنند. به­زعم یورگن هابرماس؛ فیلسوف اجتماعی آلمانی، وقتی که “عقلانیت ابزاری” همواره به مستعمره­ سازی کنش­های انسان­باورانه بپردازد و زیست-جهان او را به­مثابه­ی وسیله­ای در چنگ خویش کشد، دیگر حتی مقوله­ی زیستِ انسان نیز در ردیف مفاهیمی قرار می­گیرد که از معنا تهی شده­اند و هرگز به درون دغدغه­ها و چالش­های اخلاق زیستی شهروندان قرارنخواهندگرفت. دشت سترونی از کنش­های انسانی که هرگز رو به سوی حیات و زندگی ندارد بلکه در فقدان درک حضوردیگری، همه­چیز خود را در این فضای تهی معنا بخشیده؛ معنایی که فقط برپایه­ی عقلانیتِ ابزاری، هرچیزی را به وسیله­ای بی­ارزش مسخ می­کند.

درفضای متوازنِ زیستِ شهری، از این­که اکولوژی و زیست­بوم شهروندی مورد هجمه و نقصان قرار گیرد، همواره جامعه­ی مدنی قوی و ریشه­دارهم­چون میزان­الحراره­ی زیستِ مدرن شهری ایفای نقش می­کند و در فرآیندی گفت­وگو-محور، از انقیاد معانی انسان باورانه ممانعت می­کند، اما بالفرض هنگامی­که زیست­بوم واقعی خلیج فارس در هیاهوی بزرگنمایی عنوان “خلیج فارس” به فراموشی سپرده می­شود و از “جنگل حرّا” صرفن عنوانی برجای می­ماند، از کدام اخلاق زیستی می­توان حرف زد؟! به نظر می­رسد چنان به درون فراموشی و بی­توجهی ساختاری­ای سقوط کرده­ایم که حساسیتِ انسانی خویش را نیز ازدست داده­ایم. حساسیت به توازن زیستی در یک زیست­بوم مشترک که همه­چیز به­طور نظام­مند و ساختاری به­هم مفصل­بندی شده و عدم درک حضور یکی از اجزا، در طولانی­مدت می­تواند به بی­توجهی نسبت به کل این زیست-جهان بیانجامد. این انسجام و درهم تنیدگی زیستِ مدرن، به ناگزیر انسان را به گونه­ای اخلاق زیستی رهنمون می­شود که به­زعم امانوئل لویناس؛ فیلسوف لیتوانیایی، اخلاقی کاملن مبتنی­بر “دیگری” را سامان می­دهد؛ آن­چنان­که هر انسانی درقبال دیگری نباتی، حیوانی و بالاتر از همه­ی این­ها نسبت به دیگری انسانی، مسئولیتِ اخلاقی دارد، مسئولیتی که درعدم توجه و فراموشی آن، به ناگریز به چیزهایی ختم می­شود که در تاریخ قرن بیستم می­توان از آن­ها به­مثابه­ی فاجعه یاد کرد؛ نسل­کشی­ها، انقراض گونه­های حیوانی متعدد، کوره­های آدم­سوزی و جنگ­های ویرانگری که هنوز از ضایعات آن می­توان یاد کرد. لویناس اخلاقی را مبتنی­بر درکِ مطلق دیگری شاکله­بندی می­کند، ریشه­ها و خاستگاه­های آن را نیز بر بی­نهایت­بودگی مسئولیت درقبال دیگری بنا می­نهد و قرائتی دگرخواهانه و دگراندیشانه از زیستِ اخلاقی در جهانِ مدرن ارائه می­دهد که کرانه­های درکِ اخلاقی از هستی و باشیدنِ دیگری در جهان را چنان فراخ می­کند که درقبال حتی نباتات نیز متوجه و متذکرِ رفتار و قاعده­ی اخلاقی خواهیم شد، حالا چه برسد به زیستِ انسانی دیگر.

اخلاقِ‌ شهروندی و بستر‌های مرتبط با آن، در مقولات انتزاعی و مفهومی قرار نمی­گیرند، بلکه با موقعیت‌های “خاص” پیوند دارند. به­جای این­که اخلاق را به دلسوزی به حالِ قربانیان تقلیل دهیم، باید آن را دستورِ اخلاقی پاینده‌ی فرآیندهای منفرد به حساب آورد. آن­چنان­که اخلاق، امروزه قاعده‌ای است که تعیین می‌کند با آن چه «در حال رخ دادن است.» چگونه روبه‌رو شویم. اخلاق؛ شیوه‌‌ای است «برای سامان دادن به برداشت­امان از موقعیتِ‌ تاریخی(اخلاق حقوق بشر)، موقعیت علمی، فنی (اخلاق‌ پزشکی ـ اخلاق زیستی)، موقعیت اجتماعی ( اخلاق با ـ هم ـ بودن) موقعیت‌ رسانه‌ای (اخلاق‌ ارتباطات) و غیره که در این خاص بودگی کنش‌های اخلاقی‌، اخلاق مبتنی­بر تفاوتِ دیگری را می‌توان تبیین کرد. این­گونه واکنش‌های منفرد فردی، سپهر زیست اخلاقی‌­امان را با گونه‌های خاصی از اخلاق و تفاوت‌های­اش، سرشار و مملو می‌کند که این خود در تشخص بخشیدن به افراد جامعه نقش به سزایی ایفا می‌کند. اما هنگامی­که این اخلاق و کنش­های اخلاقی با کلان­روایتی ایدئولوژیک همنشین می‌شود و از خاص­بودگی به درمی­آید، علاوه­بر همسان کردن افراد و عشیره‌ای کردن کنش‌های اجتماعی آنها، رفتارهای اخلاقی‌‌اشان را با دروغ ـ ریا ـ تهمت ـ انتقام ـ خشونت و فراموشی همزاد و توامان می‌کند و از این جاست که “اخلاق دروغ” در جامعه‌ای بر تمام شرایط و موقعیت‌های انسانی ـ محیطی، سلطه‌ می‌یابد، تفاوت‌های فردی از بین می‌رود و همه‌ی شهروندان، تبدیل به سیاهی لشکر می‌شوند و از این فضای بیمارگونه چیزی جز عدم درک حضور دیگری صورتبندی نخواهد شد.

درون این هزارتوی پیچیده­ی زیستِ انسان مدرن، نقشه­ی راه­های اخلاقی متعددی ترسیم شده تا از درافتادن در دشت سترون انسانی دور نگه داشته شویم، اما چنان عدم حساسیت اخلاقی در زیست­بوم شبه مدرنِ ایرانی، خود را در ذهنیت تاریخی به رخ می­کشد که این نادیده گرفتن های حق حیات نباتات و حیوانات، به زیست-جهان انسا­ن­ها نیز سرایت می­کند؛ آنجاکه تصادفات جاده­ای هم­چون جنگ می­ماند و یا آن­جاکه شرایط نگهداری انسانها در آسایشگاه­ها و بیمارستان­ها چنان غیرمسئولانه و غیرانسانی هست که از فرط تکرار، عادی شده و وجدان خواب آلوده­ی هیچ انسانِ شبه مدرنِ ایرانی را هرگز به درد نمی­آورد و این روایتی تلخ از والتر بنیامین؛ فیلسوف ادبی آلمانی هست که می­گوید: “این­که همه چیز همین­طور که هست پیش می­رود، همین فاجعه است.”

یادداشت­ها:

عنوان مقاله، نام رمانی از ورکور؛ نویسنده فرانسوی می باشد.

۷

نبود تفکر و فرهنگ حفظ محیط زیستدر

درنگی بر وضعیت محیط زیست در شهر بوشهر

مهدیه امیری

یک.

 تعریف های گوناگونی از محیط زیست در متون مختلف ارایه شده است که از میان آنها می توان متن حقوقی مصوب شورای جامعه اقتصادی اروپا در تاریخ ۲۷ ژوئن ۱۹۶۷ اشاره نمود که در تعریف محیط زیست چنین می گوید: “محیط زیست شامل آب و هوا، خاک، عوامل درونی و بیرونی مربوط به زیست هر موجود زنده می شود.”

به نظر برخی از دانشمندان؛ محیط زیست شامل “مجموعه ای از به هم پیوستگی عوامل بیرونی است که حیات و کلیه جنبه های زیستی موجودات زنده از آن تاثیر می پذیرد.” و اما یکی از جامع ترین تعریفی که در ارتباط با واژه محیط زیست به ویژه از سوی یونسکو به کار می رود اصطلاح زیست سپهر (زیست کره یا بیوسفر) می باشد که عبارت است از “محیط زندگی بشر یا بخشی از جهان که طبق دانش کنونی بشر امکان زیستن در آن وجود دارد.”

دو.

استان بوشهر با بیش از هفتصد کیلومتر سواحل، دو پهنه آبی خلیج فارس و دریای عمان، موقعیت استراتژیک، دمای مناسب آب و وجود منابع طبیعی گوناگون از اهمیت بسیار زیادی در عرصه اقتصاد محیط زیست برخوردار است. اما متاسفانه مساله محیط زیست در بعضی موارد در این استان، زیاد مورد توجه قرار نگرفته است. از جمله مواردی که می توان به آن اشاره نمود وضعیت فاضلابها می باشد. در حال حاضر هیچ کدام از شهرهاى استان از نظر دفع آبهاى سطحى و فاضلاب داراى وضعیت مطلوبى نمى‏باشد. این امر در شهرهاى ساحلى استان بخصوص شهرهاى بوشهر، گناوه و دیلم وضعیت اسفبارى را سبب شده است. فاضلاب اکثر شهرها و روستاهاى استان یا وارد سفره‏هاى آب زیرزمینى شده یا به رودخانه‏ها و یا به مناطق جزر و مدى تخلیه مى‏گردند که وارد زنجیره غذایى انسان از طریق استفاده از ماهى و میگو مى‏شوند. بخش اعظمی از پساب های شهری یا از طریق چاه های زمینی جذب زمین می شود و یا از طریق مجاری آبی زیرزمینی راهی دریا و باعث آلودگی های محیطی پهنه های خلیج فارس می شود. در شهر بوشهر از طریق ۱۶ شبکه، فاضلاب خام مناطق مسکونى وارد دریا مى‏گردند. همچنین شنیده ها حاکی از آن است که فاضلاب بیمارستان و بعضی مراکز درمانی دیگر نیز به دریا وارد می شود که این امر سبب بروز برخی بیماری های پوستی و به خطر انداختن حیات آبزیان نیز می گردد.  جدای از مورد فاصلاب های خانگی بوى مشمئز کننده در اغلب خیابان‏ها و معابر منتهى به دریا در بوشهر به مشام می خورد و مسیرهاى عبور فاضلاب در شهر آکنده از حشرات موذى و پشه است. در شهر بوشهر مدیریت مناسب بر فاضلاب های شهری وجود ندارد. مدیریت فاضلاب های شهری و صنعتی با شرکت های آب و فاضلاب شهری است که متاسفانه این موضوع در بوشهر آنطور که باید مد نظر قرار نگرفته است. امید است با تخصیص اعتبارات لازم به دستگاه های متولی و مدیریت بهینه بر پساب های شهری از تخلیه فاضلاب های شهری به سمت دریا جلوگیری کرد تا بیش از حیات آبزیان به مخاطره نیفتد.

سه.

وجود چاه های نفت و گاز و خطوط انتقال آنها به دریا، استقرار صنایع عمدتن نفت و گاز و پتروشیمی و از طرفی نبود مدیریت پساب های شهری از منابع آلاینده ثابت، پسابهای صنعتی، تخلیه آب شتشوی کشتی‌ها به داخل دریا، نشت مواد نفتی ناشی از حوادث مربوط به نفت کشها و سکوهای نفتی، عوامل طبیعی نظیر طوفانها، گرد و غبار و مواد زائد ناشی از ارگانیزمهای دریایی نیز در آلودگی خلیج فارس نقش بسزایی دارند.ناگفته نماند، تردد کشتی در پهنه خلیج فارس از جمله کشتی های نفت کش و غول پیکر از دیگر عوامل آلاینده این حوزه دریایی و از دغدغه های زیست محیطی این شهر به شمار می رود.یک مقام مسئول در سازمان محیط زیست ایران اعلام کرد سالانه حدود یک میلیون و دویست هزار بشکه نفت وارد خلیج فارس می‌شود. در همین حال به گفته مسئولان سازمان محیط زیست، ایران قصد دارد با انجام یک سرمایه گذاری ۳۰ میلیون دلاری با این آلودگی‌های گسترده مقابله کند. دهقانی استاد دانشگاه خلیج فارس بوشهر در گفت و گویی با مهر اظهار داشت: “وجود نیروگاههای تولید برق و آب شیرین ‌کنها و فاضلاب شهرها از دیگر مواد آلاینده های خلیج فارس به حساب می آیند. هر نیروگاه به طور متوسط ۱۷۵ هزار متر مکعب در ساعت پساب از طریق پالایشگاه به سمت دریا تخلیه می کند.پسابهای شهری که غالبا فاقد سیستم جمع آوری و انتقال تصفیه فاضلاب شهری هستند روزانه ۷۰ هزار متر مکعب آلودگی وارد خلیج فارس می کنند.” بنابراین لازم است با تدوین برنامه ریزی های راهبردی و عملیاتی کردن آنها و همینطور با تخصیص اعتبارات کافی برای دستگاه های متولی و مدیریت بهینه گامی جدی برای برون رفت از وضعیت فعلی برداشته شود در غیر اینصورت در سال های آتی دیگر خبری از دریای پاک و سالم نخواهد بود. انتظار می رود همان اندازه که به حق برای حفظ نام خلیج فارس تلاش می شود، برای حفظ هویت حیاتی و زنده ماندن آن نیز تلاش گردد.

چهار.

عوامل زیست محیطی مانند آب، هوا، خاک و… می تواند جامعه را از خطر بیماری های روحی وروانی و جسمی نجات دهد. زمانی که محیط زیست سالمی برای زندگی وجود داشته باشد، بیماری ها کمتر به سراغ انسان می آید. با تخریب هر بخش از محیط زیست بخشی از وجود انسان نیز تخریب می گردد و این امر سبب تضعیف روحیه ی وی می شود. تخریب محیط زیست یعنی نابودی انسان. متاسفانه درجامعه کنونی ما، از معجزه ی محیط زیست سالم؛ کسی خبر زیادی ندارد و با محیط زیست به عنوان ابزاری برای رسیدن به صنعتی شدن برخورد می گردد. ما روزانه شاهد قطع درختان جنگل، خشکی تالاب ها و دریاچه ها، تهدید و تخریب باغ ها،  آلودگی های هوا و دریا و… هستیم و به آسانی از کنار آنها می گذریم و این امر باعث گردیده که مشکلات زیست محیطی را مشکلاتی حاشیه ای و بی اهمیت بدانیم. به طور مثال در شهر بوشهر درختان کاشته شده در حاشیه خیابان توسط برخی ادارات به بهانه های مختلف از جمله نصب تیرهای برق، قلع و قمع می شود و “فضای سبزشهرداری بوشهر” که از جمله مهم ترین وظیفه ی آن ” سبز نگه داشتن پارک ها، میادین، سطوح فضای سبز و انجام هر گونه تحقیقات علمی و کشاورزی در ارتباط با مسائل فضای سبز و طرح  و برنامه ریزی در جهت گسترش این امر و ارائه خط مشی های اساسی و بنیادی و پیگیری اجرای قانون حفظ و گسترش فضای سبز در شهر و سایر مقررات مرتبط در این زمینه می باشد” توجه چندانی به این مورد نمی کند!!! وجود درختان و فضای سبز می تواند بر روحیه شهروندان بوشهری تاثیر مثبت زیادی داشته باشد و باعث افزایش روحیه نشاط و شادی در سطح شهر گردد. انتظار می رود مسئولان فضای سبز بروضعیت درختان و فضای سبز توجه بیشتری نمایند و در حفظ درختان به عنوان بخشی از محیط زیست شهر بوشهر برنامه ریزی های اصولی تر و کاربردی تری صورت دهند.

پنج.

در مقدمه بیانیه کنفرانس سازمان ملل متحد (استهکلم۱۹۷۲) آورده شده است که: “انسان شکل دهنده محیط زیست خود است. محیطی که به وی توانایی های فیزیکی و فرصت رشد معنوی (اخلاقی، اجتماعی و روحی) می بخشد.” معنای این گفتار این است که انسان شکل دهنده محیط زیستی است که به دست وی ساخته شده است، پس باید مورد توجه قرار گیرد، به گونه ای که باید آن را بخشی یا حداقل جز اصلی محیط طبیعی به حساب آورد. در اینجا وظیفه بر عهده انسان گذاشته شده است. انسانی که خود یکی از عوامل تخریب محیط زیست به نفع خود می باشد و این خودخواهی سبب از بین رفتن  محیط زیست سالم گردیده است. اما انسان های دلسوزی که به محیط زیست احترام می گذارند و آن را جدای از خود نمی دانند، می توانند با کمک دولت اقدام به تشکیل انجمن ها و تشکل های مردمی حفاظت از محیط زیست، حمایت از دیدگاه های این گونه تشکل ها و تخصیص اعتبار لازم برای اجرای طرح های ارائه شده توسط این نهادها، آموزش در مدارس و دانشگاه ها، برگزاری جشنواره های آشنایی بیشتر مردم با محیط زیست و … نمایند و این خود از جمله مواردی است که سبب می شود تا حدودی محیط زیست سالمی داشته باشیم و از تخریب آن به دست خود انسان ها تا اندازه ای جلوگیری کرد. همچنین می توان به این نکته اشاره نمود که نبود تفکر و فرهنگ حفظ محیط زیست در کشور، از جمله مشکلاتی است که می توان بر آن تاکید کرد. جهت رفع این موضوع نیز می توان با بهره گیری از رسانه های تصویری و نوشتاری، ارزش، اهمیت و ضرورت حفظ محیط زیست و زیان های نابودی تدریجی این منابع را برای آگاهی افکار عمومی بیان کرد تا با بسیج ملی، به احیای منابع و جلوگیری از تخریب بیشتر آنها اقدام شود. مجددن در این زمینه نیز می توان به حضور و فعال نمودن ان جی اوها یا سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه محیط زیست و بها دادن به آنها اشاره نمود که با طرح ها و برنامه های خود در این زمینه باعث گسترش هر چه بیشتر تفکر و فرهنگ محیط زیست شوند.

مهدیه امیری؛ عضو هیئت موسس انجمن هامون ایران و سردبیر سایت هامون (www.hamooniran.ir)

۸

مواجهه اقتصاد با محیط زیست

طالب مؤذنی

    اگر دولت بخواهد یک کارخانه بزرگ مولد هزاران شغل در کنار یک شهر احداث کند مردم آن شهر کدامیک را انتخاب می کنند؟ بهبود وضعیت اقتصادی شهر یا جلوگیری از احداث آن جهت تمیز ماندن هوای شهر؟ در چین دولت اولی و مردم دومی را انتخاب کرده اند. این نوشتار به شرح گزارشی از چند مورد اعتراضات خیابانی مردم در چند نقطه از کشور چین در اعتراض به دولت جهت احداث این دست کارخانه ها می پردازد. گزارش، گرفته شده از مطلبی از روزنامه نیویورک تایمز است که در  صفحه اول بخش کسب و کار آن چاپ شده است.

    تابستان امسال در شهر شیفنگ چین رهبران محلی در یک جشن باشکوه همگی خوشحال از اینکه پروژه عظیم گدازگری مس می تواند پاسخی به مشکل بیکاری مزمن شهر شمالی سیچوان باشد. شهری که بیکاری پس از زلزله مصیبت بار سال ۲۰۰۸ آن را مثل طاعون بستوه آورده است. در شیفنگ شهری پر از بازنشسته هایی که امیدوار بودند با ایجاد اشتغال بیشتر با این پروژه، جوانان خود را به جای فرستادن به کارخانه های چنگدو (در فاصله ۹۰ دقیقه ای با اتوبوس) یا حتی به گوانگدونگ در جنوب چین (۳۰ ساعت با قطار) در شهر خود مشغول شوند. با این حال بسیاری از جوانان به معترضان پیوستند و حتی بعضی از آنها از شهرهای مجاور به جمعیت معترضان پیوسته بودند. آن هم در شرایطی که  مقامات چینی نشان داده اند که مسافرت به شهری دیگر جهت شرکت در اعتراضات را خیلی کم تحمل می کنند.   اما در عرض چند روز قلب شهر مملو شد از هزاران جوان معترض فقط به این علت که کارخانه ۱.۶ میلیارد دلاری هوای شهر را به مخاطره می اندازد. پس از دو شب درگیری جوانان چاله کن علیه پلیس، رهبران شهر پروژه را تعطیل کردند. زن جوانی در بین معترضان می گوید محیط زیست مهم تر از سرمایه گذاری های جدید یا اشتغال است. شکوفایی اقتصادی چین در سه دهه ی گذشته در چین متکی بر سرمایه گذاری های هزینه داری بوده که نگرانی های آلایندگی را در پی داشته است. این رویه در حال نتیجه معکوس دادن است و چالشی شده برای نسل جدید تصمیم سازان کنگره حزب کمونیست این کشور که تازگی شروع به کار کرده اند. پروژه های سرمایه گذاری همیشه به عنوان بهترین راه برای راضی نگه داشتن مردم از اشتغال و افزایش درآمدها و اطمینان بخشی از ثبات اجتماعی دیده می شده است و یکی از اهداف برتر این حزب بوده است.    اما از شهر شیفنگ در غرب تا بندر نینگبو در شرق بک هفته درگیر اعتراض مخالفان بوده که منجر به تعلیق ۲۸ برنامه توسعه تأسیسات شیمیایی شده است. در بسیاری از موارد دامنه اعتراضات نه فقط به قشر کشاورزان که نمی خواهند مساکن و مزارعشان مصادره شود بلکه به عموم مخالفان اعم از طبقه های متوسط که بیمناک از آسیب های زیست محیطی هستند کشیده شده است.

    در پاسخ به این نگرانی ها بوده که تعدادی از مقامات رسمی با نفوذ و تجار چینی شروع به اعلام فراخوان هایی جهت اتخاذ استراتژی های رشد اقتصادی مبتنی بر رشد پایدار و اعتماد بیشتر بر مصرف کرده اند. در سال گذشته سرمایه گذاری به رقم ۴۶ درصد خروجی اقتصاد چین رسید. در مقام مقایسه، سرمایه گذاری ژاپن به اوج ۳۶ درصد در اوایل دهه ۷۰ میلادی و کره جنوبی به حداکثر ۳۹ درصد در اواخر دهه ۸۰ میلادی رسیده بود. با ابن حال بلند شدن معترضان علیه پروژه های سرمایه گذاری بزرگ فشار دیگری بر پکن علیه رشد سریع وارد می کند.  در سال گذشته تقریباً تمام مناطق چین درگیر اعتراضات عمومی به کارخانه های بزرگ شیمایی بوده است. فقط در دو هفته اخیر تظاهرات متعددی علیه یک نیروگاه زغال سنگ در ساحل جنوب شرقی جزیره هینان و همچنین علیه گسترش کارخانه پتروشیمی در نینگبو (بندری نزدیک شانگهای) وجود داشته است. در برخی موارد دولت محلی ابتدا قول به بسته شدن کارخانه می داده اما پس از به خانه رفتن جمعیت کارخانه به کارش ادامه داده است.

    در ادامه دو نکته دیگر در آغشتگی محیط زیست با دغدغه های دانشمندان و ورزشکاران اضافه می شود.

    اول اینکه بسیاری از دانشمندان مهمترین مسأله قرن ۲۱ را محیط زیست و تغییر آب و هوای جهان دانسته اند. می گویند این مسأله، سیستم های طبیعی و انسانی را در هم می شکند. با افزایش امراض حساس به هوا و کاهش تولیدپذیری کشاورزی در کشورهای در حال توسعه، بالا آمدن سطح دریاها و تغییر اکوسیستم ها، جنگل ها و تنوع های زیستی این اتفاق رخ خواهد داد.

    دوم اینکه نه تنها در بین دانشمندان، بلکه در بین جامعه ورزشی جهان هم مسأله محیط زیست به عنوان یک مسأله مهم قلمداد شده است. فیفا برای جام جهانی ۲۰۱۴ در برزیل محیط زیست را به عنوان مسأله اصلی مورد تأکید قرار داده است. بیش از ۹۰ درصد برزیلی ها معتقدند که جام جهانی کشورشان باید محیط زیست دوستانه باشد. در رأی گیری عمومی، مردم این کشور برای نامیدن واژه خوش یمن (Mascot) این جام نامFuleco  انتخاب کرده اند که مرکب از دو کلمه Futebol و Ecologia  (به معنی بوم شناسی) است. جالب است که گزینه دوم  (Zuzeco) هم دارای همین بخش مربوط به محیط زیست بوده است.

    به هر حال محیط زیست محیط انسان ها است و دارای حقوقی است. طبیعت هم مثل انسانیت مطالباتی دارد که اگر به موقع توسط انسان ها پاسخ داده نشود خودش پس از موقع پاسخ انسان ها را خواهد داد.

طالب موذنی؛ پژوهشگر فوق دکترادر رشته مهندسی برق دانشگاه نوادا

منابع:

http://www.nytimes.com/2012/11/07/business/global/facing-protests-chinas-business-investment-may-be-cooling.html?pagewanted=all&_r=0

 http://goklany.org/library/Goks%20Adapt%20or%20Die%20FINAL.pdf

۹

حله ، سرزمینی که بود…

گزارشی از کارگاه هم اندیشی درباب تالاب حله در سازمان حفاظت محیط زیست استان بوشهر

ستاره تناور

دلی خوش کرده ام با این پرستو ها و ماهی ها/ و این نیلوفرآبی و این تالاب مهتابی (اخوان ثالث)…

 محل تلاقی دو رودخانه دالکی و شاپور در منطقه حله تالاب بزرگی به وجود آورده است که یکی از تالاب های مشهور سراسر قلمرو جنوبی ایران محسوب می شود. آب این تالاب از سرریز جریان رودخانه دالکی و شاپور، بارندگی زمستانه و تا حدودی جزر و مد خلیج فارس تامین می گردد. اطراف تالاب را نیزاری فرا گرفته و در داخل آن حیات گیاهی و جانوری ویژه ای به وجود آمده است. این تالاب درسال ۱۳۴۲براثر طغیان رودخانه حله بوجود آمد و از آن سال به بعد به عنوان تالاب و منطقه حفاظت شده زیر نظر محیط زیست استان بوشهرقرار گرفت تالاب حله به عنوان یکی از گنجینه‌های ارزشمند حیات وحش وپرندگان بومی و مهاجر کشور در فاصله ۱۰کیلومتری شمال شرق بوشهر قرار دارد. تنوع گیاهی، وجود رودخانه حله و نزدیک بودن به سواحل این تالاب را به زیستگاه و چراگاه بسیار غنی برای حیات وحش تبدیل کرده‌است. وسعت منطقه حفاظت شده حله به ۴۲هزار و ۶۰۰هکتار می‌رسد که یکی از زیباترین مناظر طبیعی سواحل جنوبی کشور است. ۲۰هزار هکتار از منطقه حفاظت شده حله تالابی است و رودخانه دائمی حله منبع تامین آب این تالاب و منطقه است. درحاشیه رودخانه و تالاب حله انواع گیاهان آبزی رویش یافته وچراگاه مهمی برای جانواران و پرندگان آبزی و کنار آب چرایجاد کرده‌است. پرنده دراج و جغدانبار دو گونه پرنده بسیار کمیاب است که درحله می‌توان سراغ آنها را گرفت. انواع پرندگان شکاری ونوعی از عقاب هادرمنطقه حفاظت شده حله وجود دارند که کمتر در تالاب‌ها و مناطق حفاظت شده کشور به چشم می‌خورند.

منطقه حفاظت شده حله زیستگاه انواع پرندگان از جمله مرغابی، چنگر، غاز، درنا، چوب پا، اردک و گونه‌های جانوری گراز، گرگ، شغال و روباه است. تالاب حله به عنوان یکی از گنجینه های ارزشمند حیات وحش وپرندگان بومی و مهاجر کشور در فاصله  ۱۰کیلومتری شمال شرق بوشهر قرار دارد.

طبق گفته ی مردم محلی غازها در دسته های بسیار بزرگ به این تالاب می آمده اند و این سرزمین جایی مناسب برای زندگی آنها بوده است ولی  اکنون…

حله، سرزمینی که اینک هست…
طبق بازدیدی که طی این کارگاه از تالاب حله کردیم و شنیدن صحبتهای مردم محلی باید گفت که تا پیش از راه‌اندازی و آبگیری سد رئیسعلی دلواری، این رودخانه یک رودخانه دایمی بوده و در فصل‌های پر آب به منظور تغذیه اراضی کشاورزی استفاده می شد و زمین‌های مجاور به دلیل طغیان‌های گاه و بی‌گاه و به جای گذاشتن آبرفت‌های حاصلخیز، سرزمین‌های خرمی بود که زبانزد عام و خاص در منطقه بوده است ، شروع آبگیری از سد، باعث کاهش شدید میزان آب رودخانه وافت شدید کیفی آن شده است ، تالاب بشدت با بی آبی مواجه شده  و تعداد قابل توجه ای از پرندگان مهاجر کم شده است و گونه های مختلف زیستی در خطر انقراض قرار گرفته اند. آسمان حله دیگر شاهد پرواز بی شمار پرندگان نیست و زمین حله تشنه است .

این است حال روز حله…

نگاهی به نخستین کارگاه مشورتی تدوین برنامه مدیریت زیست بومی حفاظت از تالابها (تالاب حله)

کارگاه مشورتی آغازین تدوین برنامه مدیریت زیست بومی حفاظت از تالابها (تالاب حله) استان بوشهر در سالن اجتماعات اداره کل محیط زیست استان و سالن کنفرانس و اجتماعات خانه معلم طی روزهای ۱۰ و ۱۱خرداد برگزار شد.

طرح حفاظت از تالابهای کشور ، طرحی است بین المللی که سازمان حفاظت ا ز محیط زیست بعنوان هماهنگ کننده ملی آن را انجام می دهد.

هدف از برگزاری این کارگاه ردیابی مشکلات و مسائل مربوط به تالاب با مشارکت ذینفعان که شامل ارگانهای مختلف و جوامع محلی ، سازمانهای مردم نهاد وغیره می باشند، بود.

برنامه با تاخیر چند ساعته آغاز شد ودر افتتاحیه آن مسئولین(مهندس رستمی معاون عمرانی استانداری بوشهر، هاشمی معاون توسعه و مدیریت سازمان محیط زیست) ، جوامع محلی، ارگانهای مختلف (آب منطقه ای، میراث فرهنگی، جهاد کشاورزی) کارشناسان محیط زسیت و  سازمانهای مردم نهاد حضور داشتند .

بی نظمی و اتلاف وقت و عدم برنامه ریزی صحیح  ، از مشکلات روز اول کارگاه بود. بعد از افتتاحیه گروه به بازدید میدانی از تالاب حله رفت ، که در آنجا جوامع محلی  به بازگویی مشکلات و مسائل خود پرداختند. اعتراض بیشتر مردم محلی به ایجاد آب بند ی در شاخه اصلی تالاب و یک شاخه شدن آن بود که طی این اتفاق به گفته ی آنها در فصل باران خطر سیل زمینها و خانه های مردم منطقه را تهدید می کند ،مورد دوم مردم منطقه کم آبی و نادیده گرفت حق آب آنها توسط مناطق بالا دست بود ، این بازدید چند ساعته برای به وجود آوردن تصویر روشنی از آنچه که وجود داشت و آنچه که قرار بود طی این کارگاه در مورد آن بحث شود بسیار مناسب بود، منطقه حله با تعاریفی که مردم ناحیه از این جا قبل از بی آبی میکردند و چیزی که ما حالا می دیدیم بسیار متفاوت و دردناک بود طی این سالها بخاطر خشکسالی عدم توجه مسئولین و سوء مدیریت ، استفاده نامناسب مردم… همگی باعث شده تا حله به این روز دچار شود سرگذشت غم انگیز حله که اگر در جهت احیای آن قدمی برداشته نشود پایان تاسف باری خواهد داشت.

در نشست بعد از ظهر قرار شد که نفرات در کار گروهایی تقسیم شوند ، سه کار گروه با عناوین ارزشها و کار کردها ، مشکلات و تهدیدات تالاب و تحلیل ذینفعان و دست اندرکاران تقسیم شد. برنامه هریک از کارگروها شرح داده شد که طی بحث و تبادل نظری که انجام می شود به چه چیزی باید برسند. از نکات قابل ذکر این کارگاه هدایت و سرپرستی بسیار خوب محسن سلیمانیمدیر ملی پروژه  بین المللی طرح حفاظت از تالابها بود که با سعه صدر و حوصله به تمامی نظرات گوش داده و سپس همراه با تمام افراد به اجماع رسیدند. افراد زیادی که هرکدام سلیقه و منافع خود را داشتند و رسیدن به یک توافق آنهم طی دو روز به نظر کار سخت و طافرسایی میآمد. مهمترین موضوع این کارگاه که مهندس سلیمانی بر روی آن تاکید داشت این بود که این کارگاه فقط  می خواهد مشکلات و مسائل موجود تالاب حله را از تمام زوایا بررسی کند در اصل مشکل یابی نه حل مشکل .

 سپس بعد از پیدا کردن و طبقه بندی مشکلات به حل آنها پرداخت و راهکار ارائه داد.

هر کدام از کار گروه ها مطابق با عنوان خود جدولی را فراهم کردند که تمام مسائل مربوط به خود را پوشش دهند . کارگروه ارزشها و کارکردهای تالاب، ارزشهای تالاب را مورد بررسی قرار داد که شامل:

زیست گاه مناسبی برای پرندگان تالابی، حضور پرندگان زمستان گذر ، ارتزاق مردم محلی، حفظ تنوع زیستی و ذخایر ژنی،  تامین شکار و صید ،پشتیبانی اکوتوریسم، زیبایی‌شناسی و میراث‌فرهنگی، تامین کننده چوب و علوفه  ، کنترل سیلاب و رسوب رودخانه‌ها،   تنظیم میکرو اقلیم، تلطیف هوا و بادشکن  ، منبع تامین آب ،جذب مواد زائد و کاهش بار آلودگی بیولوژیکی و شیمیاییدر جریانات سطحی، حمل و نقل آبی ،تامین گیاهان دارویی،‌ غذایی و صنعتی،   صنایع دستی ،تثبیت ازت و کربن و غیره از ارزشهایی هستند که تالاب ها دارا هستند.

کارگروه مشکلات و تهدیدات تالاب به مواردزیر رسیدند:

عدم رها سازی سهم آب ، دو شاخه بودن تالاب، نا مشخص بودن حدود منطقه حفاظت شده و حریم تالاب، مناقشات اراضی عدم تامین حق آب از سد رئیسعلی دلواری، احداث سد در بالا دست، نبود آموزش کافی برای جوامع محلی، شکار و صید غیر مجاز، ورود زهکشی نخیلات به تالاب و مسائل دیگری که طی بحث و تبادل نظر گروه از هر طیفی به آن رسیدند و جمع بندی کردند .

کارگروه تحلیل ذینفعان به اینکه چه کسانی بصورت مستقیم و غیر مستقیم به تالاب ربط پیدا می کنند پرداخت و گروهای مختلفی را در جدول خود جای داد :

استانداری (نقش حاکمیت و هماهنگی ، تخصیص اعتبارات) جوامع محلی ،آب منطقه ای ،شیلات ، منابع طبیعی آبخیزداری جهاد کشاورزی، محیط زیست گردشگری و غیره

  حاصل  ساعتها بحث و گفتگوی گروه های مختلف با آراء و نظرات گوناگون  درکارگاه مشورتی ،  ایجاد جداولی از مسائل مربوط به تالاب تحت سه عنوان یاد شده بود که قرار شد بعد از تدوین  به صورت یک مجموعه در اختیار افراد شرکت کننده قرار بگیرد.

طبق گفته ی مهندس نسیمی کارشناس سازمان محیط زیست این اولین کارگاه از سری کارگاه های است که قرار است بصورت دوره ایی تشکیل شود و در کارگاه های آینده که ادامه ی همین کارگاه است سعی خواهد شدبه بُعد دیگر مسائل تالاب پرداخته شود و راهکارایی جهت احیاء تالاب حله ارائه شود.

در آخر افراد شرکت کننده در کارگاه به یک چشم انداز مشترک دست پیدا کردند ، رویایی که همه ی ما دوست داریم به آن برسیم و در رویا پردازیهای خود چنین آرزویی را ترسیم می کنیم، چشم انداز ۲۵ ساله تالاب حله؛

“تالاب حله تالابی است بین المللی ، زیبا با آب کافی و تنوع زیستی غنی و اکو سیستم سالم که کلیه ذی نفعان به وژه جوامع محلی در حفاظت از آن مشارکتی فعال داشته و در کنار هم زندگی سالم و پایداری دارند.”

و هدف کلی که قابل دسترس تر است و در کوتاه مدت قصد رسیدن به آن را داریم ؛

“استقرار نظام هدفمند برنامه و مدیریت زیست بومی با بکارگیری مدیریت بهم پیوسته منابع آب و خاک بر اساس مشارکت موثر مردم و مسئولین جهت احیاء ، حفاظت و بهربرداری پایدار در تالاب.”

کارگاه به اتمام رسید و بعد از ساعتها کنار هم بودن و گفتگو در باره تالاب حله، گروه  به جمع بندی خوبی رسید هر چند که هنوز راه بسیار طولانی در پیش است برای برطرف شدن تمام صدمات ودردهای حله ، اما این از نشستن و هیچ کاری نکردن مسلما خیلی بهتر است بلکه بتوانیم همچنان حله ی زیبا رابرای نسلهای آینده نیز نگهداری کنیم و از مرگ تدریجی این سرزمین شمالی جلوگیری کنیم.

۱۰

گام های معلق لک لک

تاملاتی در باب تاثیر محیط زیست و طبیعت در «هنر»

قاسم تنگسیرنژاد

به زعم ناصر فکوهی – انسان شناس – تا مدتهای بسیار زیادی یعنی تا نیمه قرن بیستم تصور بیشتر این بود که رابطه انسان و طبیعت یک رابطه «گسستی» است یعنی انسان با ابزار ساز شدن و زبان از طبیعت «بریده» و مرز روشنی میان آنها وجود دارد. اما  داده های مختلف بوم شناختی،  رفتار شناسی جانوری، عصب شناسی روانی، باستان شناسی و البته انسان شناسی فرهنگی  و تاریخی نشان می دهند که این تز چندان درست نیست و رابطه انسان و طبیعت رابطه ای بیشتر «پیوستاری» و «تطوری» است. یعنی  موقعیت انسانی شکل و محتوایی از طبیعت است که به صورت تدریجی  به وجود آمده است. ۱  رد پای این ارتباط را به راحتی می توان در گونه های مختلف هنری از زمان پیدایش تا کنون جستجو کرد. به طور مثال بسیاری از متخصصان بر این باورند که هنر تئاتر برخاسته از آیین هایی است که انسان های نخستین برای خدایان و به تقلید از طبیعت به جا می آوردند. ایشان با تقلید از طبیعت مراسمی را ابداع کردند که کم کم به پیدایش تئاتر منجر شد. این دستاورد تنها به هنر تئاتر محدود نمی شود. نخستین نقاشی های کشف شده مربوط به دوران ما قبل تاریخ نیز نشان از پیوند طبیعت و محیط زیست در زندگی انسان و هنرش دارد. از طرفی باید این سخن هادی هزاوه ای۲ را هم در نظر گرفت که انسان از اجتماع، نضج فکری و ذهنی می گیرد و در حقیقت هر انسانی فرزند فرهنگ زمان خود است.

به راحتی در رابطه با موضوع این نوشتار می توان مصادیقی از نظر آقای هزاوه ای را برشمرد. مثلا جنبش های مدنی که برخی از هنرمندان صاحب نام کشور در خصوص مشکلات زیست محیطی کشور در همین چند وقت اخیر انجام داده اند. انصراف از دریافت یارانه نقدی و ایجاد کمپینی برای آن، صدور بیانیه های مختلف در حمایت از مسائل زیست محیطی، حضور بسیار پر رنگ معضلات زیست محیطی از جمله شکار و کشته شدن محیط بانان توسط برخی از شکارچیان و قاچاقچیان پرنده نمونه هایی برای این مدعا هستند. و همه ی این فعالیت ها شاهدی است بر این که هنرمند فرزند فرهنگ زمان خود است. بدیهی است که فعالیت هنرمندان مورد ِ توجه ِ جامعه در این خصوص می تواند بسیار تاثیر گذار باشد.

از طرفی با افزایش معضلات و فجایع زیست محیطی نظیر خشک شدن دریاچه ی ارومیه، مرگ دو میلیون ماهی در فشاشویه یا نظایر دیگر وظیفه هنرمندان – به عنوان افراد تاثیرگذار بر جامعه – را چند برابر می کند. البته در سال های اخیر بر شمار جشنواره ها و رویداد های هنری با موضوع محیط زیست افزوده می شود و هنرمندان با تولید آثار هنری مختلف در برابر این مسئله واکنش نشان می دهند. اما تنها حرکات و تحرکات این چنینی کافی به نظر نمی رسد.

آثار تخریبی معضلات زیست محیطی و بی توجهی و دوری انسان از طبیعت به آسیب های فیزیکی یا اختلال در اکوسیستم طبیعی ختم نمی شود. ناصر فکوهی معتقد است : «میزان بالا رفتن خشونت در جامعه ما به صورت مستقیم با شهرنشینی و دور شدن فیزیکی از طبیعت  میزان  تغییر نوع معیشتی از کشاورزی به صنعتی و از آن بدتر به حوزه مالی و پولی  وابسته است. در جامعه ی کشاورزی  هماهنگی با طبیعت ضمانتی برای کاهش خشونت نیز هست در حالی که جامعه ی شهری، به ویژه جامعه شهری که مدیریت مناسب نباشد عامل اصلی افزایش خشونت ها است». ۳  فعالیت نهاد های مدنی مانند سمن۴ ها در این زمینه می تواند بسیار راه گشا باشد. چنان که گاه شاهد بوده ایم

یادداشت ها :

عنوان یادداشت؛ نام فیلم سینمایی به کارگردانی تئو آنجلوپولوس می باشد.

۱-   گفتگوی ناصر فکوهی با نسیم بیداری، به نقل از سایت انسان شناسی و فرهنگ

۲-   نقاش و پژوهشگر معاصر. ایشان مقاله ای تحت عنوان تاثیر متقابل محیط زیست و فرهنگ بر هنر در مجله فرهنگ و زندگی در سال ۵۶ منتشر کرده است. وی در این نوشتار به بسط و تحلیل نظریه های هنری در این مورد پرداخته است.

۳-   همان

۴-   سازمان های مردم نهاد

قاسم تنگسیرنژاد؛ کارگردان تئاتر و عضو هیئت موسس انجمن هامون ایران (NGO) می باشد.

۱۱

تاملاتی زیست محیطی در باب فیلم مستند “HOME”

همه چیز به هم مرتبط است

علی زمانی – کمال ابراهیم زاده

مستند «خانه»، ساخته‌ی «یان آرتوس برتراند»، اثری است که ما را از جزییات روزمره و شناختی جزیی از آن چه در زندگی بشر در حال روی دادن است عبور داده و با تصویری بزرگ‌تر و کلی‌تر از واقعیاتِ در حال وقوع برای سیاره‌ی زمین و پیرو آن برای انسان، آشنا می‌کند. کارگردان با بهره‌گیری از تصاویری خارق‌العاده و شکوهمند از طبیعت، مناطق شهری، روستایی و صنعتی و همچنین موسیقی متن زیبا و خاص خود، زیبایی طبیعت و حیات را در ناب‌ترین و خالص ترین‌شکل خود به بیننده انتقال می‌دهد. فیلم تقریبن به طور کامل صحنه‌هایی از تصاویری هوایی از سطح زمین هستند که همگی به کمک دوربین هایی با بالاترین کیفیت فیلم‌برداری و ثبت شده‌اند. این فیلم دو ساعته که حاصل انتخاب بخش‌هایی از میان بیش از ۴۸۸ ساعت فیلم‌برداری از صحنه‌هایی از نماهای گوناگون سیاره‌ی زمین در ۵۴ کشور جهان است، نمایی دورتر از آنچه بر روی این سیاره در حال رخ دادن است، به دست می دهد.
این مستند، در پنجم ماه ژوئن سال ۲۰۰۹ میلادی، به طور هم‌زمان و کاملا رایگان در ۱۸۱ کشور به نمایش درآمد. «خانه» نخستین اثر هنری بوده است که در سینما، شبکه‌های تلویزیونی، اینترنت، بر روی دی‌وی‌دی و شبکه‌های کابلی به طور هم‌زمان و رایگان پخش گردیده. این مستند که در وب‌سایت یوتیوب بیش از ۳۲ میلیون بازدید داشت و در ۲۴ ساعت ابتداییِ پخش، از بینندگان خود در این وب‌سایت بیش از چهارصد هزار نظر دریافت نمود، در مقر سازمان ملل نیز به نمایش درآمده است.

مستند «خانه» با مهارتِ تمام، حقایق متنوع و متعددی را با یک پیوستگی و یکپارچگی دلنشین به بیننده منتقل می‌کند؛ حقایقی که هرکدام می‌توانند به تنهایی موضوع یک مستند جداگاند باشند. از این رو هر بار دیدن این مستند، تجربه‌ای جدید و غیرتکراری برای بیننده خواهد بود. همچنین فیلم با جذابیت‌های بصری و بیان روان راوی فیلم، «گلن کلوز» بازیگر سینما، حواس و تمرکز بیننده را در تمام طول فیلم همراه خود نگه می‌دارد.

مستند «خانه» تلاش دارد بحرانی را توصیف نماید که حاصل سبک زندگی و رفتاری است که از نیمه‌ی قرن گذشته به وجود آمده و شدت گرفته است. بشر اکنون با چنان سرعتی در حال متحول ساختن محیط پیرامون خود است که حتا خود نیز فرصتی برای انطباق با شرایط جدید ندارد. مستند «خانه» به ما نشان می دهد که زمین در حال تبدیل شدن به جایی است که انسان برای زیستن در آن ساخته نشده. بحران‌های زیست محیطی همچون انواع آلودگی‌ها، گرمایش زمین، تغییرات اقلیمی، جنگل‌زدایی، بیابان‌زایی، فرسایش خاک و روند فزاینده انقراضِ گونه‌های مختلف، مسائلی هستند که هر کدام از یک سو گریبان‌گیر بشر شده است و هر یک از آن ها نیز دیگری را تشدید می‌کند. «خانه» تلاش دارد به ما نشان دهد که در سال های‌اخیر ما با خانه، با محل زیست خودمان، یعنی زمین، چه کرده‌ایم:
بشر در ۲۰۰ سال گذشته بیش از همه‌ی تاریخ خود، از زمین بهره‌برداری کرده و آن را تغییر داده است و در صورت ادامه‌ی روند کنونی، آن چه بشر در پیش دارد بسیار سهمگین‌تر از آن خواهد بود که فرصت اصلاح آن را بیابد.
میزان کنونی کربن‌دی‌اکسید موجود در جو زمین، در بیش از صد هزار سال اخیر بی‌سابقه بوده و در نتیجه زمین به شکلی فزاینده در حال گرم‌تر شدن است. یکی از نتایج مستقیم این گرمایش جهانی، ذوب شدن یخ‌ها و بالا آمدن سطح آب دریاها خواهد بود. پیش‌بینی‌های علمی ‌نشان داده است که در صورت ادامه‌ی روند کنونی، در طول زندگیِ همین نسل، بشر شاهد خواهد بود سطح آب دریاها تا ۷ متر افزایش یابد. پیش‌بینی شده است جهان تا سال ۲۰۵۰ به علت تغییرات آب و هوایی زمین، بیش از دویست میلیون نفر آواره خواهد داشت.
سالانه سیزده میلیون هکتار از جنگل های زمین نابود می‌شود. روند کنونی انقراض گونه‌ها هزار برابر سریع‌تر از روند طبیعی است. این‌ها، به همراه لیستی بلند بالا از دیگر مسائل موجود، همه و همه ناشی از رفتار و سبک زندگی جدید انسان در سال‌های اخیر است.

«خانه» با ارائه واقعیاتی از وضعیت محیط زیست انسان و آینده آن، عمیقن به ما نشان می‌دهد که دغدغه‌ی محیط زیست، یک دغدغه‌ی روشنفکرانه نبوده، و مشکلات زیست محیطی، مشکلاتی رومانتیک و از سر احساساتی بودن، نیستند؛ بلکه خطری جدی است که در کمین انسان نشسته است، خطری که انسان خود به دست خود در حال پرورش و تغذیه آن است. «خانه» نشان می‌دهد که چگونه «همه چیز به هم مرتبط است». اگرچه انسان با مشکلات متفاوتی دست به گریبان است، اما ریشه‌های این مشکلات، وجوه مشترکی دارند که با پرداختن به آن‌ها می‌توان هم‌زمان در چند جهت به حل مسائل پرداخت. در واقع این به هم پیوستگی مسائل، فرصتی بزرگ نیز هست که در صورت درست عمل کردن به نفع ما کار خواهد کرد. آن چه باید مورد توجه قرار گیرد، پیامدهای انتخاب‌هایی است که روزانه با آن‌ها مواجه‌ایم. باید آموخت که به پیامدهای انتخاب‌های خود بیندیشیم. رفتار هر فرد بر دیگری اثرگذار است. انتخاب های خرد و کلان هر فرد اهمیت دارد. «انسان مولکول به مولکول، وضعیت کنونی را به وجود آورده است» و اکنون نیز تک تک افراد در اصلاح یا ادامه‌ی روند فعلی مؤثر و مسئول‌اند. خرید به عنوان انتخابی که ما روزانه بارها با آن مواجه‌ایم تاثیری عمیق بر سرنوشت خود ما و سیاره‌ی ما دارد. هر کالایی که خریداری می‌شود در پایان زباله‌ای به جا خواهد گذاشت که آثاری سوء بر محیط زیست دارد. زباله‌ای که تنها دفع و دفن آن به معضلی پیچیده برای کارشناسان و مدیران تبدیل شده و سالانه هزینه‌های سرسام‌آوری را به دولت‌ها تحمیل می‌کند. اما مسئله تنها موضوع زباله‌ها نیست. هر کالا خود حاصل مجموعه‌ای از فعالیت‌های صنعتی است که هر بخش از آن، آثارِ مخرب زیست محیطی به همراه دارد. هر کدام از مراحلِ استخراج مواد از منابع، فرایند تولید، نقل و انتقالات و توزیع در بازار منجر به آسیب‌ها و هزینه‌هایی می‌شود که بسیار سنگین‌تر از حد تصور است؛ آسیب‌هایی که مستقیمن بر زندگی و سلامت افراد تاثیر می‌گذارند. اگر از قالب رفتارهای روزمره و فکر نشده‌ی خود خارج شویم، این موضوع به روشنی پیش چشم ما خواهد بود که با انتخاب یک محصول یا کالا در حقیقت تصمیم گرفته‌ایم که چه کسی را از حمایت مالی خود بهره‌مند کرده و بر بقا، قدرت و نفوذ او دامن بزنیم. راه حل، طبیعتن مصرف نکردن نیست، بلکه نکته اینجاست که ما چگونه، چه قدر و چه چیز را مصرف می‌کنیم؟

زمین برای آن که همه انسان‌ها با الگویِ فعلیِ غالب در کشورهای توسعه یافته زندگی کنند، منابع در اختیار ندارد؛ این بدان معناست که بشر بایستی هم میزان مصرف خود را تعدیل کرده و هم سبک زندگی خود را تغییر دهد.

«رفتارهای محلی ما، نتایج جهانی دارند». اگرچه ممکن است یک فرد اثرات سبک زندگی و مواد و محصولاتی را که مصرف می‌کند، به وضوح در اطراف خود حس نکند، اما به واقع این اثرات از چنان ابعادی برخوردار است که علاوه بر تاثیر بر خود شخص، حتا کیلومترها آن طرف‌تر، بر سلامت بسیاری دیگر تاثیر می‌گذارد؛ نتایج تحقیقات نشان داده بخش قابل توجهی از آلودگی هوا در آمریکا ناشی از آلودگی‌های تولید شده در چین است که از طریق جریان‌های هوایی از فراز اقیانوس آرام به آمریکا منتقل می‌شود. این یعنی دود حاصل از یک ماشین در چین می‌تواند موجب یک بیماری در آمریکا شود. شیوه زندگی و مصرف ما بر شرایط زندگی، شغل و منابع میلیون‌ها نفر تاثیر مستقیم، عمیق و جدی دارد.

حاشیه هایی بر پخش فیلم در عصرانه فرهنگی هامون:

سی و هشتمین عصرانه فرهنگی هامون با موضوع « پخش و تحلیل زیست محیطی مستند خانه (HOME) سه شنبه ۱۹ فروردین ماه، با همکاری انجمن سینمای جوان برازجان، در سالن آمفی تآتر این انجمن برگزار گردید. این جلسه که نخستین جلسه از سومین دور عصرانه‌های فرهنگی هامون بود با توجه به نزدیکی به روز طبیعت (۱۳ فروردین) به موضوع بحران محیط زیست اختصاص داده شده بود. در همین راستا مستند (خانه) انتخاب و پخش گردید که در ادامه به معرفی این مستند و بررسی موضوعِ مورد بحثِ آن خواهیم پرداخت.پس از پایان پخش فیلم، پرسش و پاسخی حول موضوعات مطرح شده در فیلم صورت گرفت و برخی از حاضرین نظرات خود را مطرح کردند و برخی نیز از تجربه‌های خود در زمینه‌ی فعالیت‌های زیست محیطی سخن گفتند. اسماعیل حسام مقدم ابتدا درباب تمایز ایجاد نمودن بین اخلاق زیستی و اخلاق انسانمدارانه صحبتهای کوتاهی ارائه داد و نشانه های بحران محیط زیستی در جهان امروز را حاصل استیلای تفکر و منطق انسان مدارانه دانست. سپس علی زمانی به عنوان ارائه دهنده اصلی بحث عنوان داشت که مسئله‌ی بحران محیط زیست آن‌چنان هم از ما دور نیست و آثار سوء و مخرب آن را می توان در زندگی روزمره‌ی خود یا افراد اطراف خود مشاهده کرد. مسئله‌ی ریزگردها که در سال های اخیر برای اهالی مناطق غربی و جنوبی کشور ایجاد مشکل کرده است و به عنوان مثال غیر از مشکلات تنفسی و انواع بیماری‌ها، محصولات کشاورزی به ویژه خرما که از محصولات اصلی استان ماست را تحت تاثیر قرار داده است. مسئله کمبود آب، چه برای مصارف کشاورزی، چه برای مصارف آشامیدنی و چه برای دیگر مصارف در فصل گرما گریبان‌گیر مردم منطقه است. و اینکه حتا با نگاه کردن به سرخط خبرها در روزنامه‌ها و سایت‌های خبری کشور می‌توان دید که ما چگونه در میان مجموعه‌ای از مشکلات زیست محیطی گرفتار شده‌ایم:
خشکی بی‌سابقه‌ی تالاب‌ها و دریاچه‌ها و رودخانه‌های بزرگ کشور، کم شدن بارش باران، آلودگی شهر‌های بزرگ مانند تهران یا مناطق صنعتی و کوچک‌تر مانند عسلویه و اهواز و آبادان و یا سرعت بسیار بالای فرسایش خاک در ایران که یکی از بالاترین مقادیر فرسایش خاک در جهان است.

مهدی ناصری، عضو جامعه کنشگران مدنی برازجان نیز، ضمن تایید مسائل مطرح شده در فیلم اظهار داشت: «جالب است که درک ما از محیط زیست در همین چند سال هم تغییر یافته است. تا همین چند سال پیش، محیط زیست برای ما بیشتر مربوط به وضعیت جانوران و انقراضِ گونه‌ها بود اما به تدریج درک عموم از مشکلات زیست محیطی تغییر کرده و مسئله‌ی محیط زیست به وضعیت دریا، خاک، درختان و دیگر قسمت‌های محیط زیست به ویژه در ارتباط با زندگی انسان مورد توجه قرار گرفته است. همین تغییر تفکر مدیون فیلم‌ها و مستند‌هایی مثل مستند «خانه» است.» وی در ادامه گفت: «مسئله‌ی مهم در این رابطه این است که ما برای مشکلات مطرح شده در فیلم چه می‌توانیم بکنیم و چه تغییراتی در زندگی روزمره‌ی خود باید به وجود بیاوریم.» کمال ابراهیم زاده؛ یکی دیگر از اعضای عصرانه فرهنگی هامون در ادامه ‌ی این صحبت‌ها گفت: « برای ایجاد تغییرات مفید نیازی نداریم که سبک زندگی خود را به شدت تغییر دهیم و حتا تعدیل میزان مصرف ما هم می‌تواند تاثیرات مفید بسیاری ایجاد کند. می‌توانیم مصارف غیرضروری خود را قطع کنیم. برای مثال زمانی که دستگاهی به برق وصل است ولی از دستگاه استفاده نمی‌شود، می‌توانیم دستگاه را از برق جدا کنیم. چرا که بر خلاف تصور عموم، حتا اتصال دستگاه خاموش به برق هم موجب مصرف میزانی از انرژی می‌شود؛ یا اینکه چراغ‌های اضافی در خانه‌ی خود را خاموش کنیم و مواردی مشابه اینها. با انجام دادن این کارها، اگرچه تغییراتی بنیادین در سبک زندگی‌مان ایجاد نکرده‌ایم اما واقعا تا حدودی توانسته‌ایم به حل بحران کمک کرده باشیم.» مهدی ناصری در مقابل با این صحبتها گفت: «البته مساله به همین راحتی هم نیست. بحران‌های موجود و علل تشدید آن‌ها، بسیار کلان و در سطحی جهانی بوده و چنین راه حل‌های کوچکی کافی نیستند؛ باید این مسائل را در سطوح کلان‌تری نیز دنبال کرد. مطالبات سیاسی و اجتماعی اصلی‌ترین اقداماتی است که باید انجام گیرد، چرا که اصلی‌ترین علل بحران‌های موجود سیاست گذاری‌های ملی و جهانی است. ما باید به دنبال مطالبه تغییر در سیاست گذاری‌ها باشیم و این مطالبه را در انتخاب‌های سیاسی خود مورد توجه قرار داده و نشان دهیم. » وی در ادامه گفت: « تا زمانی که سیاست گذاریهای ملی و جهانی تحت تاثیر قرار نگیرد، تغییر چندانی در وضعیت این بحران ‌ها ایجاد نخواهد شد.» در ادامه صحبت‌ ها، یکی از اعضای عصرانه های فرهنگی هامون- شهین بازیار-  به شرح تجربه ‌ی خود از یک فعالیت گروهی پرداخته و گفت:« قطعه زمینی در محله ما هست که بی‌استفاده گذاشته شده بود در حالی که می‌بایست از سوی شهرداری به یک فضای سبز تبدیل می‌شد. پس از شنیده شدن زمزمه‌ هایی از احداث ساختمان در آن، بانوان محله تصمیم گرفتند جلوی این اقدام را بگیرند که با مراجعه مستمر به شهرداری و پیگیری‌ هایی که آن جمع انجام دادند، پروژه احداث ساختمان منتفی شد. اما همچنان این محوطه بی‌استفاده باقی ماند و پیگیری برای احداث فضای سبز به جایی نرسید، به همین دلیل، بانوان محله تصمیم گرفتند که خود آن قطعه زمین را به یک فضای سبز برای محله تبدیل کنند و این چنین، به کاشت درخت‌ها و گیاهان و آبیاری و نگه داری آن پرداختند، به شکلی که اکنون آن زمینِ خشک و بی‌استفاده به مکانی برای تفریح و گرد هم آمدن خانواده‌ها و کودکان و بانوان محله تبدیل شده است. این تجربه در سطح محلی این امید و باور را به من داد که اگر بتوانیم با هم همراه شویم، تغییر شرایط هم بسیار ممکن و در دسترس است و باید تلاش کرد تا افراد در کنار تلاش‌های جداگانه و شخصی، به فعالیت گروهی و جمعی روی آورده و در این مسیر گام بردارند.»

عباس پرنیانی گفت: « ما باید مسئولانه رفتار کنیم و دیگران را در نظر بگیریم. همان‌طور که فیلم به ما گفت همه چیز به هم مرتبط است و ما باید همه با هم به حل مشکلات‌مان بپردازیم. به نظر من ریشه‌ی اصلی مشکلاتی که ما داریم عدم رعایت اخلاق در زندگی‌مان است و طبعن راه حل اصلی ما برای این مشکلات نیز رعایت اخلاق است.»

رضا شبانکاره، روزنامه نگار و فعال فرهنگی نیز در صحبت های خود، از نقش پُررنگ سبک زیست محیطی در زندگی روزمره ی انسان ها در دفاع از محیط زیست یاد کرد و خاطرنشان نمود:« انسان ها می توان با استفاده بهینه از محصولاتی که خریداری می کنند، از تولید زباله ی بیشتر جلوگیری به عمل آورند و می توانیم تلاش کنیم هر کدام از ما، در دفاع از محیط زیست گام های رو به جلویی را برداریم»

در پایان نیز از سوی جمعی از حضار پیشنهاد داده شد با برگزاری جلساتی دیگر، بررسی این موضوع و راه‌کارهای عملی موجود برای اقدام شهروندان در راستای تلاش برای حل معضلات موجود و آشنایی بیشترِ عموم با این مسایل، ادامه یابد. در همین راستا نیز اسماعیل حسام مقدم؛ یکی از اعضای هیات موسس انجمن هامون ایران بیان داشت که در پی حضور انجمن هامون در جلسه هم اندیشی تشکل های غیردولتی با مدیرکل سازمان محیط زیست استان بوشهر (دکتر حسین دلشب) داشتند، طرحی از طرف هامون ارایه شده تا در خرداد ماه امسال همزمان با هفته محیط زیست، با پشتیبانی اداره کل محیط زیست استان بوشهر، شهرستان دشتستان میزبان گردهمایی ان جی او های زیست محیطی استان باشد و در این گردهمایی به همین دغدغه های زیست محیطی پاسخ درخوری داده خواهد شد.

۱۲

 تاملات زیست محیطی درباب زندگی روزمره

حسین پورمودت

الف: نقش آموزش و پرورش در آموزش های زیست محیطی

طبق مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش ، اهداف آموزش و پرورش کشور طی هشت  بند آموزشهای : اعتقادی ، اخلاقی ، علمی – آموزشی ، فرهنگی – هنری ، اجتماعی ،  زیستی ، سیاسی و اقتصادی تعیین شده است که باید در برنامه مدارس و کتابهای درسی گنجانده شوند اما متاسفانه در عمل شاهد توجه نامتوازن به این بندها هستیم و یکی از بندهایی که مورد بی مهری کتابها ، مدرسه ها و نظام آموزش و پرورش شده موضوع مهم محیط زیست بوده است.

 محیط زیستی که حیات خود را مدیون مهر او هستیم و امروزه در همه جهان و بر اثر فعالیت انسان دچار آلودگی شده است و کشور ما نیز اینگونه است اما راه حل مشکل بسیار روشن است و یکی از اقدامات لازم در این مسیر آموزش فرهنگ حفاظت از محیط زیست به جامعه است و یکی از راههای آموزش و اطلاع رسانی به مردم از طریق سیستم آموزشی رسمی و از سنین پایین است تا علاقه و انگیزه حفاظت از زمین در جامعه نهادینه شود.

اینکه آیین نامه زیست محیطی، اهداف آموزش و پرورش در عمل مورد بی مهری واقع شده به این معنا نیست که هیچ کاری صورت نگرفته بلکه کارهایی انجام شده اما نتیجه مورد نظر به دست نیامده است .

برای مثال در کتابهای علوم و تعلیمات اجتماعی دبستان و راهنمایی و کتاب زیست شناسی و جغرافیای دبیرستان اشاره هایی به محیط زیست  و آلودگی آن شده و در بعضی کتابها یک درس کامل به این موضوع اختصاص داده شده و دانش آموز تا پایان دوره متوسطه با مفهوم محیط زیست ، اکوسیستم و زنجیره حیات موجودات ، آلودگی هوا و چند نکته دیگر آشنا میشود .

اما پرداختن به این مساله در بین هزاران صفحه مطلبی که تا گرفتن دیپلم دانش آموز ملزم به خواندن آنهاست محو شده و محدود است به حداکثر ۵۰ صفحه اطلاعات که قسمت زیادی از این حدودن ۵۰ صفحه به دلیل متمرکز نبودن و پخش شدن در چند کتاب درسی متفاوت  تکراری است.

و نکته دیگر اینکه حفاظت از محیط زیست به هیچ وجه خواندنی نیست بلکه باید عملی باشد و متاسفانه سیستم آموزش و پرورش دچار بیماری حافظه پروری است و به کارهای عملی در مدارس توجه چندانی نمی شود.

به احتمال زیاد تنظیم و تدوین فعالیتهای تئوری و مخصوصن عملی قابل انجام دادن و گنجاندن این فعالیت ها و مطالب به عنوان یک درس تئوری – عملی در دوره های ابتدایی و متوسطه اول در سیستم آموزش و پرورش میتواند در سالهای بعد نسلی ایجاد کند که علاقه مند و فعال در زمینه های حفاظت از محیط زیست ، حفظ گونه ها ، بازیافت مواد ، صرفه جو در مصرف انرژی و… باشد.

ب: فرهنگ شکار و شکارچیان در محیط زیست

انسان برای تامین نیاز خود به غذا راههای متفاوتی آموخته از قعر دریا تا بلندای آسمان را به تسخیر خود درآورده و حتی امروزه گاهی اوقات به کرات دیگر برای ادامه زندگی می اندیشد.

و شکار حیوانات یکی از این راهها برای غلبه بر گرسنگی بوده است .

رابطه بین شکار و شکارچی که در آن انسان شکارچی است بسیار با رابطه طبیعی شکار و شکارچی تفاوت دارد ، چرا که انسان به مدد قدرت تفکر راههای بهتر برای صید می آموزد و راحت تر شکار میکند. تله می سازد تفنگ میسازد و ناجوانمردانه از سموم در شکار استفاده میکند.

در ۵۰ سال اخیر و بر اثر فعالیت انسان آب ، خاک و هوا آلوده شده اند و بر اثر این آلودگی نظم طبیعی موجود در قسمتهای مختلف دنیا به هم خورده ، بارانهای سیل آسا ، خشکسالیهای طولانی ، گرما و سرمای شدید و موارد غیر عادی دیگر موجب تخریب زیستگاه ها میشود.

انسان توسعه طلب است و امروزه با گسترش دانش سطح بهداشت بالاتر رفته و نتیجه آن انفجار جمعیت است و این جمعیت مترقی و عموما شهر نشین نیاز به مسکن و راه دارد و برای تامین این نیازها دست به دامان طبیعت میشود معادن را استخراج میکند ، دل کوه را سوراخ میکند و تونل می سازد جنگلها و مراتع را از بین میبرد زیستگاه ها بوسیله جاده ها تکه تکه شده و جلوی مهاجرت حیوانات را میگیرد  و هزار خسارت دیگر تنها برای جا دادن خود در زمین به طبیعت وارد می آورد. و نتیجه آن باز هم تخریب زیستگاه ها است.

جمعیت رو به فزونی ، آلودگی هوا و آب ، تغییرات اقلیمی ، توسعه شهر نشینی ، مسکن و راه سازی ، دامداری صنعتی و کشاورزی بوسیله سموم و کودهای شیمیایی و هزاران مورد دیگر همه و همه دست به دست هم میدهند برای قطع کردن زنجیره روابط اکوسیستم .

و حال آمارها نشان دهنده انقراض و کاهش جمعیت حیوانات می باشد که اشرف مخلوقات (انسان) موجب آن شده است.

در اینجا بازگردیم به مساله شکار که یکی از راههای بدست آوردن غذا برای انسان بود اما امروزه با کشاورزی و دامداری صنعتی دیگر شکار جایگاه قبلی خود را از دست داده و تبدیل به یک روش تفریح برای انسان شده است .

تفریحی که با وجود مصائبی که انسان بر سر طبیعت آورده موجبات بیشتر انقراض گونه ها را فراهم می آورد.

انقراض یک گونه مثل این  است که یک حلقه زنجیر را قطع کنیم چرا که وجود هر حلقه به وجود حلقه قبلی و بعدی اکوسیستم وابسته است و نابودی یک گونه موجب نابودی کل اکوسیستم می باشد.

برای مثال میتوانیم به زیاد شدن آفتهای خاص در مزارع اشاره کنیم که با سمپاشی دشمنهای طبیعی آن آفت به طور ناخواتسته از بین رفته است و کشاورز که خود مسبب این امر بوده خسارت آن را متحمل می شود.

طبق تجربه ای که خود شاهد آن بوده ام پرندگان مهاجری که در فصل زمستان به نزدیکی محل زندگی من می آمدند نزدیک به صفر شده اند و همین تعداد اندک نیز از شر سم و تفنگ و تله شکارچیان در امان نیستند و خود شکارچیان منطقه نیز به این مورد صحه میگذارند .

در سفرهایی که با دوستان شکارچی به طبیعت داشته ام بارها و بارها شاهد این بوده ام که تعداد پرندگانی که برای آب خوردن می آیند از تعداد تفنگهای شکارچیان حاظر کمتر بوده است.

بارها دیده ام و یا از زبان شکارچیان شنیده ام که در سفری موفق به شکار نشده اند و از سر بی حوصلگی و ناراحتی به سمت پرنده و حیواناتی مثل روباه و کلاغ که حتی گوشتشان قابل خوردن هم نیست تیراندازی میکنند و آنها را تلف میکنند .

بعضی اوقات هم دیده ام اشتهای سیری ناپذیر شکارچیانی را که بسیار بیشتر از نیاز کاذب خود شکار کرده اند .

البته به ندرت شکارچیان با اخلاقی را هم دیده ام که در فصل تخم گذاری پرندگان شکار نمیکنند طبیعت را آلوده نمیکنند و باقیمانده غذای خود را در طبیعت برای پرندگان رها میکنند اما در نهایت باز هم شکارچی هستند و شکار می کنند.

اگر این تفکر که ما انسانها ، گیاهان و حیوانات همه جزیی از این طبیعت هستیم و آسیب رساندن به یک حیوان روزی ضررش به خود ما هم میرسد جایگزین روحیه حداکثر طلبی انسان در تفریح بشود میتوان به آینده حیات وحش امیدوار شد و لازمه این جایگزینی اول در آموزش و بعد در قانونگذاری برای حمایت از محیط زیست می باشد. اکثر شکارچیان اهمیت اکوسیستم را به خوبی درک نکرده اند و قانون نیز حمایت لازم را از محیط زیست رو به ویرانی انجام نمیدهد و قوانین این حیطه تا حد زیادی ضعف و نقص دارد.

آموزش به شکارچیان از طریق سازمانهای مردم نهاد زیست محیطی و آموزش رسمی در مدارس برای دانش آموزان تدوین قوانین حامی محیط زیست در زمینه شکار و اجرای آنها میتواند دریچه ای از امید به روی سرمایه های گران بهای زیست محیطی باز کند .

 به امید روزی که حق حیات ، این هدیه ارزشمند مادر طبیعت را برای همه موجودات پاس بداریم.

حسین پورمودت: دبیر آموزش و پرورش و عضو عصرانه فرهنگی «هامون»

۱۳

نگاهی به زیست بوم “حلّه”

راضیه اشعثی

زیست بوم حله یا به تعبیر دیگر تالاب حله که از لحاظ موقعیت خاص مکانی در فاصله   ۱۰ کیلومتری شمال شرق بندر بوشهر قرارگرفته، در سال ۱۳۵۵  از طرف سازمان محیط زیست منطقه حفاظت شده اعلام شد. وسعت این منطقه حفاظت شده    ۴۲۶۰۰ هکتار که   ۲۰۰۰۰هکتار آن تالابی است.  بعضی از رودخانه ها در مصب خود جایی که وارد دریا می شوند یک منطقه تالابی را شکل می دهند ،از آن جایی که رود خانه در این منطقه کاملاً به سطح اساس خود رسیده و شیب به حد اقل می رسد ،آب رود خانه برای مدت زیادی از سال روی زمین باقی می ماند و سبب رشد و انبوهی گیاهان ، بیشه زارها و نی زارها می شود و در اصطلاح تالاب شکل می گیرد .

تالاب حله یکی از مناطق مهم اکولوژیک استان بوشهر می باشد ، تداخل آب شیرین رود خانه و آب شور خلیج فارس زمینه ی مستعدی برای رشد گیاهان آبزی و حاشیه ای و حیات وحش فراهم آورده است. این تالاب اهمیت زیست محیطی فراوانی دارد و یک پناهگاه امن برای زمستان گذرانی پرندگان مهاجری چون درنا ،حواصیل ،غاز، دراج ،شاهین، لک لک و … است که مقصد خود را با شرایط گرمسیری بودن آن انتخاب می کنند ،همچنین محل مناسبی برای انجام مطالعات و تحقیقات روی پرندگان و دیگر جانوران آبزی و خشکی زی  ،مخزن غذا برای ماندگاری انواع پرندگان و آبزیان ،محل مناسبی جهت پرورش ماهی و میگو ، تعدیل آب و هوا ، تولید علوفه ،مانعی برای اکسیده شدن و تشکیل گازهای گلخانه ای ،تثبیت خاک و جلوگیری از فرسایش ، گردشگری و توسعه صنعت اکوتوریسم بوده و از همه مهم تر در دستیابی به آرامش روحی و روانی اهمیت و نقش خاصی  را دارا بوده است.  متاسفانه در دو وسه دهه اخیر این زیستگاه دستخوش تغییرات زیادی شده و با دستکاری های انسان تعداد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری کاهش چشمگیری یافته و به صورت یک محیط بدون زیست در آمده است.حیات وحش تالاب حله با خطرهای بزرگی در این سال هاروبرو بوده است .ازجمله:

– شکارهای نامحدود افراد محلی که به قصد تفریح و سرگرمی، شبانه دور از چشم محیط بانان به شکار روباه، گراز، خارپشت و… یا به قصد تامین غذا به شکار پرندگان و آبزیان می پردازند. این افراد به صورت گروهی با استفاده از تور،تفنگ های ساچمه ای و بادی، سم یا هروسیله دیگر اقدام به شکار پرندگان در آبگیر ها  می کنند به ویژه در زمستان که فصل کوچ و زمستان گذرانی پرندگان می باشد،  رایج تر بوده است.

  -نابودی زیستگاه از عوامل دیگر موثر بر حیات وحش منطقه می باشد، با کاهش بارندگی ها وخشکسالی های مدوام  ،ساخت وآبگیری سد رئیسعلی دلواری ،سد انحرافی شبانکاره و سرقنات، وارد شدن هرزآب های کشاورزی به داخل رودخانه ،استفاده از آب رودخانه درکشاورزی ،آلودگی آب رود خانه و آلودگی آب خلیج فارس روند تغییر در اکوسیستم تالاب را تسریع نموده است. چراکه زیستگاه معنای خانه را دارد و وقتی که خانه ی یک حیوان تخریب می گردد ، حیوان یا محکوم به مرگ می گردد یا مجبور به مهاجرت می شود.  عدم آگاهی های زیست محیطی ، عدم توسعه مناطق بومی ،تضعیف ارزش های سنتی ، فقر فرهنگی و فقر مادی افراد محلی ازیک طرف و عملکرد نا کافی سازمان حفاظت  محیط زیست در انجام وظایف ،کمی تعداد محیط بانان و پاسگاه ها ، فقدان انگیزه لازم از طرف دیگر، سبب نابودی بیش تر حیا ت منطقه شده است .

نتیجه این که در کم تر از ۳۰ سال تالاب حله که از مهم ترین تالاب های استان و کشور است درصد زیادی از حیات وحش خود را ازدست داده است به طوری که دیگر از آن دسته های عظیم پرندگان که سایه کوچ آن ها سطح وسیعی را می پوشاند خبری نیست . دیگر از آن گله های بزرگ گراز که شب از جنگل حله بیرون آمده و به مزارع و باغ ها حمله می نمودند ، جز یادی در داستان های افراد محلی باقی نمانده است . کاش سازمان محیط زیست به جای این همه تلاش در جهت ثبت تالاب ها ، بازرسی و مراقبت جدی تراز این تالاب ها را مورد توجه قرار می داد. امروز مردم دنیا به این نتیجه رسیده اند که تغییری دریک جز بر سایر اجزا تاثیر خواهد گذاشت وبا انفصال یک دانه د ر سایر دانه ها پیوندی نخواهد ماند.

امروز وقت آن است که با فرهنگ سازی در میان همه اقشار جامعه گامی در راستای رفع مشکلات زیست محیطی برداشت و با کم ترین هزینه بیش ترین سود را نصیب خود کرد. ایجاد سازمان های حمایت از محیط زیست  توسط دولت ، نهاد ها و افراد محلی و بومی گام دیگری در جهت زنده نگه داشتن محیط می باشد.

راضیه اشعثی؛ کارشناس ارشد جغرافیا  (برنامه ریزی منطقه ای) و مدرس دانشگاه

۱۴

توسعه ی محیط زیست با تاکید بر «محله محوری»

تجربه ی شهروند برازجانی در ایجاد فضای سبز محله

شهین بازیار

خداوند نعمت های فراوانی در اختیار ما انسانها قرار داده است و ما وظیفه داریم که شکر این نعمات را بجا آوریم و راه های مختلفی (ذاتی و اکتسابی) برای سپاسگزاری از خداوند وجود دارد مثل “گفتگوی کلامی و قلبی با پروردگار است و دیگر عبادات عملی مانند نماز “روزه “و… و انجام کار خیر که یک راه نیک و پسندیده برای حفظ پاکیزکی و نگهداری از محیط زندگی مان شامل خانه محیط برون  و درون شهری می باشد. و اینکه نقطه مقابل شکر، ناسپاسی و کفران نعمت است که چه بسا بعضی ها کفران نعمت را فقط در دخل و خرج ها و ریخت و پاش های اضافی می دانند و اینجا اگر کمی دقت کنم اسراف موارد دیگر را دربرمی گیرد که بعضی از ما از آن ها غافلیم. بیایید یک سر به مناطق منابع طبیعی و گردشگری اطراف شهرمان بزنیم. به نظر شما چقدر در این جاها ریخت و پاش می شود و بعضی ها عین خیالشان هم نیست که چه کفران نعمتی می کنند. در فصولی از سال که این مکانها برای نفریح مناسب است؛ با کوله باری از خوردنی ها به اینجاها می رویم که خوش باشیم و جای هیچ شکی نیست که خوردنی ها را باید خورد، اما مازاد خوراکی ها را یا برمی گردانیم یا اینکه دور می ریزیم (که بسیار نیکوست که دورریزها در محل مناسب ریخته شود) که ظاهرا این چندان مهم نیست زیرا خوردنی های اضافی خوراک حیوانات می شود و یا به مرور زمان جذب زمین، که هردو حالت مفیده به فایده . و اما نکته مهم با ظروف یکبار مصرف مواد غذایی چه می کنیم: ایا اینها هم جزیی از جا گذاشتنی ها است یا اینکه مثل ظروف بادوام آشپزی به خانه برمی گردانیم .که متآسفانه بعضی اگاه یا نا اگاه با بجا گذاشتن این مواد در مکان های تفریحی به نوعی کفران نعمت می کنند. می پرسید چرا؟ ساده ترین دلیل این است که مسلما برای ساخت و تهیه چنین موادی (ظروف یکبارمصرف) هزینه های انجام شده و ما با خرید محصولات هزینه ان را پرداخت می کنیم، پس بهتر این است که مواد قابل بازیافت را به خانه برگردانیم وبه اهلش بسپاریم تا دوباره به چرخه تولید برگردد. دوما: با رهاسازی زباله ها علاوه بر اینکه ظاهری زشت و ناخوشایند ایجاد می شود چه بسا گاهی موجب آزار واذیت حیوانات شده که من خود شاهد این بودم که چگونه تکه ای از سفره یکبار مصرف روی لانه گنجشکی را کاملا پوشانده بود و پرنده بیچاره برای رهایی از خانه مصنوعی و تحمیلی تلاش می کرد. بیاییم به جای این سهل انگاری ها بیاموزیم و عادت کنیم تا در حفظ و نگهبانی محیط زیست مان کوشا باشیم و هرکدام از ما محیط بان خوبی باشیم . در اینجا جا دارد از تجربه ای از یک گروه محلی برایتان  مثال بزنم.

سه شنبه ۱۹ فروردین ۹۳- سی و هشتمین نشست عصرانه فرهنگی «هامون» – از سوی انجمن هامون ایران در انجمن سینمای جوان ایران دفتر برازجان برگزار شد و جلسه به پخش فیلم مستند خانه و تحلیل زیست محیطی آن با ارایه ی علی زمانی اختصاص داشت. با دیدن این فیلم، غم عمیقی بر دلم نشست و از طرفی نیز یاد کِشته ی خویش افتادم و اندکی از کار خویش خُرسند شدم. غمگین و ناراحت به این دلیل که به راستی ما انسان ها با کارهایمان چه با زمین می کنیم؟! ظاهرن با پیشرفت علم و صنعت آرامش و راحتی را به دست می آوریم، ولی از طرفی خطرات جبران ناپذیری نیز متوجه کره خاکی- زمین- می کنیم. خطری که نظم و اکوسیستم زمین را به شدت تهدید می کند. و خُرسند به این دلیل هستم، که کار بسیار کوچکی جهت ایجاد فضای سبز در محدوده ی محل زندگی ام با همیاری اهالی کوچه و محل انجام داده ام و داده ایم.

ماجرا از این قرار است که در کوچه ی ما- محله ی ۶۹ هکتاری شهر برازجان- قطعه زمینی که طبق نقشه ی شهری به عنوان فضای سبز بود، ولی متاسفانه به علت کمبود بودجه و بی توجهی مسئولین، هیچ توجه ای از طرف مدیران شهرداری و فضای سبز برای آبادانی آن جا انجام نمی شد. اما با همت عالی اهالی محله ۶۹ هکتاری برازجان، تصمیم گرفتیم که خودمان دست به کار شده و نسبت به ایجاد فضای سبز محله اقدام کنیم. با تقاضا و نامه نگاری از شهرداری و فضای سبز درخواست نهال کردیم و شهرداری هم با شرطا و شروط ها موافقت کردد (مثلن با گفتن این که مشکل آبیاری داریم، نیاز به مراقبت هست و…) حال این که با هر سختی بود، نهال ها را آوردیم و با همکاری و همیاری اهالی محل- مخصوصن خانم ها و کودکان- آن ها را کاشتیم و به بچه ها یاد دادیم که چه گونه از آن ها مراقبت کنند. برای آبیاری نهال ها نیز، خود اهالی کوچه به وسیله ی شلینگ و از طریق آب لوله کشی منازل (آب شهری) کار را انجام داده و همچنان می دهیم. اکنون که نزدیک به سه سال از کاشت نهال ها گذشته، همواره آبیاری به نوبت و با همکاری و مشارکت مدنی اهالی محله صورت می گیرد.اکنون نهال ها به درخت و درختچه هایی تبدیل شده اند و شاید اگر چنین نبود به جای این درختان یک ساختمان در آن روییده بود!

هم چنین برای توسعه و تجهیز امکانات فضای سبز محله، با تقاضا و درخواست اهالی محل و همکاری شهرداری برازجان با قرار دادن مختصر وسایل بازی و نیمکت، آن جا اکنون محلی برای بازی کودکان و تفریح ساکنین آن جا شده است. امید است به زودی هم با مساعدت نهادهای شهری و شهرداری برازجان فضای سبز محله ۶۹ هکتاری مجهز به وسایل ورزشی و امکانات دیگر شود. از این پس تلاش بیشتر می کنیم با پی گیری های پی در پی مسئولین محترم شهری ما را یاری داده و قطعه زمین محله ی ما را به آبیاری قطره ای، چمن و …. مجهز کنند. در پایان از همه ی مسئولینی که ما را یاری دادند کمال تشکر و سپاس را داریم.

شهین بازیار؛ عضو عصرانه ی فرهنگی «هامون» و ساکن کوی ۶۹ هکتاری برازجان

۱۵

زیست جهان شهروندی و امید اجتماعی

تاملاتی بر نقش سرمایه اجتماعی در توسعه اقتصادی

اشکان نوری زاده

ابتدا به صورت کوتاه به بررسی این مفاهیم می پردازیم تا در تحلیل ها به ما کمک کند.گاها توسعه اقتصادی با رشد اقتصادی یکی گرفته میشود در صورتی که علی رغم گرایشاتی که به هم دارند دو مفهوم متفاوتند.رشد اقتصادی مقولاتی کمی از جمله تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه را در بر می­گیرد،در صورتی که توسعه اقتصادی مفهوم عام تری دارد و عناصر کیفی و کمی چون فقر و نابرابری،تغییرات ابزار تولید از سنتی به مدرن،الگوی مصرف و نرخ بیکاری را در بر می­گیرد.توسعه اقتصادی را باید در پیوند با توسعه اجتماعی و ترقی اجتماعی دانست تا جایی که به گفته توروپ ایده توسعه اقتصادی باید جای خود را به مفهوم وسیع­تری چون توسعه اقتصادی-اجتماعی بدهد.که در این میان نقش سرمایه اجتماعی غیر قابل انکار است.سرمایه اجتماعی بنا به تعریف پاتنام به معنی ویژگی های سازمان اجتماعی مانند اعتماد،هنجارها و شبکه های متعهد به فعالیت مدنی که میتوانند کارآمدی جامعه را از طریق تسهیل کنشهای هماهنگ انجام دهند.سرمایه اجتماعی دارای ابعاد مختلفی است که از مهمترین آن می­توان به “اعتماد” اشاره کرد.اعتماد یعنی تمایل افراد به قبول ریسک در یک موقعیت اجتماعی،که این تمایل مبتنی بر حس اطمینان به این نکته است که دیگران به گونه ای که انتظار میرود عمل نموده و شیوه ای حمایتی را در پیش خواهند گرفت.اعتماد نمونه بسیار خوبی از منابع فرهنگی و اخلاقی است که با شیوه ای غیر رسمی باعث ایجاد هماهنگی اجتماعی می­شود.در حوزه اجتماعی از ترکیب دوگانه نخبه/توده و افقی/عمودی چهار حوزه بدست می­آید که روابط اعتماد را نشان میدهد.۱.اعتماد شهروندان به همشهریان خود ۲.اعتماد به نخبگان سیاسی و یا سایر بخشها ۳.اعتماد نخبگان به یکدیگر ۴.اعتماد سطوح بالا به سطوح پایین.

در این تحریر به علت درجه اهمیت، دو مورد اول را بیشتر مورد بررسی قرار می­دهیم.معتمد بودن سرمایه اجتماعی مهمی است که می­توان از آن به شیوه های گوناگون استفاده کرد و از این طریق استفلال و توانایی فرد را افزایش داد.اعتماد جایگزین منابع کنترل اجتماعی است و به صرفه جویی درهزینه های معاملاتی کمک می­کند .برای نمونه در بین کشاورزان تبادل ابزار تولید،بذر و هر چه که به کشت،نگهداری و برداشت محصول کمک می­کند شایع است که این انباشت  اعتماد در بین کشاورزان باعث می­شود که آنها بدون انعقاد قرارداد و هزینه های مالی به عنوان وثیقه به تبادل این ابزار بپردازند که این امر باعث کاهش هزینه های معاملاتی و فوت وقت می­شود و  حتی برای کسانی که قصد شروع کار در حوزه کشاورزی را دارند این فرصت هست که با سرمایه و ریسک کمتر و هزینه ای پایین و با کمک دیگر کشاورزان شروع به کار کنند .که در نهایت باعث انگیزه ی سرمایه گذاری در کشاورزی و اشتغال می­شود.البته در انگیزه اشتغال در کشاوری عوامل دیگری چون ساختار بازار ،واسطه گران ،و تکنولوژی نقش دارند ولی ما صرفا از حوزه سرمایه اجتماعی به این مقوله می­پردازیم .

و یا حتی در بسیاری از بازار های تره بار و عمده فروشی در ایران اصطلاحی به نام “اعتبار”مطرح است که خود تاثیر اعتماد را در این مراودات نشان می­دهد یعنی کسانی کالای مورد نظر خود را از بنگاه­ها و عمده فروشی­ها قرض می­کنند حتی بدون کوچکترین وثیقه­ای و بعد از فروش و کسب سود دهی، بدهی خود را پرداخت می کنند.بطور کلی در جوامع سنتی و در حال توسعه سرمایه اجتماعی نقش پررنگتری در رونق اقتصادی دارد.اما در ایران امروزه شاهد تخریب و کاهش سرمایه اجتماعی هستیم و این کمبود اعتماد باعث روند کند توسعه و و اختلال در سیستم اقتصادی شده است.به عنوان مثال دسته چک از ابزاری است که یکی از کاربرد های آن کاهش نقدینگی در جامعه است که از تورم جلوگیری میکند .اما این ابزار با کاهش اعتماد در توده مردم کارکرد خود را از دست داده است به این صورت که عده کمی هستند که در معاملات خود حاضر به پذیرش چک هستند و اغلب با پول نقد کار میکنند و از موارد دیگری که اخیرا مورد توجه بوده ،واریز یارانه ها به حساب شهروندان است که به دلیل بی اعتمادی مردم نسبت به دولت یا بانکها،همزمان با واریز یارانه به حساب شاهد هجوم مردم برای دریافت آن و صفهای بلند بالایی جلوی خودپرداز های بانکها هستیم این رفتار که باعث اختلال در سیستم های بانکی و خودپردازها، همچنین سرا­زیر شدن حجم عزیمی از نقدینگی به بازار میشود که خود تورم زاست.

اعتمد و بی اعتمادی را میتوان از نظر  محدوده اجتماعی آن و حوزه عمل آن اندازه گرفت.این یعنی کنشگر چه تعداد از مردم را سزاوار اعتماد بداند و تا چه حد به آنها اعتماد کند . میتوان شالوده فرهنگی فساد را از باریک بودن شعاع اعتماد و ایجاد نظام اخلاقی دوگانه دانست که باعث خوش رفتاری با خانواده و نزدیکان و رفتاری ماقبل در عرصه عمومی میشود و ریشه بعضی از رانت خواری ها و پارتی بازیها را باید در این مساله جستجو کرد.

اما قوم مداری که از اعتماد قوی با شعاع کم تشکیل شده نمونه ای فرهنگی از این نوع اعتماد است. که یکی از تاثیرات منفی آن ایجاد فساد در نظام سازمانی و دولتی میشود که نه­تنها یک عاملی جهت ایجاد اختلال در روند توسعه است بلکه با زیر سوال بردن ساختارهای سازمانی و دولتی موجی از بی اعتمادی های جدید را نیز دامن میزند.

بیایید این  کمبود اعتماد را بصورت دیگری بررسی کنیم،امروزه در خرید و فروش بازارها با مساله چانه زنی آشنا هستیم این چانه زنی بر سر قیمت هایی که فروشنده قاعدتا آن را بر اساس محاسبه هزینه ها و مقداری سود، نهایی کرده چه معنایی میتواند داشته باشد جز اینکه خریدار به قیمت گذاری فروشنده اطمینان ندارد.این بی اعتمادی باعث شده که خریدار سعی کند تا کالای خود را به قیمتی پایینتر خریداری کند تا به فرض خود به قیمت واقعی نزدیکتر باشد،این دیدگاه باعث میشود که فروشنده نیز با آگاهی از اینکه خریدار حاضر به پرداخت قیمت اصلی نیست قیمتی بالاتر از قیمت واقعی را اعلام کند که این عمل خود سبب بی اعتمادی بیشتر خریدار و تلاش بیشتر او برای پایین بردن قیمت میشود این نوع رابطه که که شکاف بی اعتمادی را بیین طرفین بیشتر میکند سبب بی ثباتی قیمت در بازار میشود و به نوعی شفافیت بازار را از بین میبرد و هزینه های کنترل قیمت ها را نیز افزایش می دهد.این نمونه خود به وضوح گویای تاثیر سرمایه اجتماعی بر روند توسعه اقتصادی هستند.

یکی از عواملی که در تخریب و بوجودآمدن سرمایه اجتماعی نقش اساسی دارد دولت است. دولت با تشویق و تقویت تشکیل نهادهای مدنی،تقویت آموزشهای عمومی، تامین امنیت شهروندان در جهت حضور داوطلبانه در نهادهای اجتماعی و پرهیز از تصدی گری بخشهای مختلف اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی و واگزاری فعالیتهای مربوط به نهادهای مردمی برای جلب مشارکت آنها در فعالیتهاو زمینه سازی ایجاد نهادهای اجتماعی و شبکه های اعتماد بین احاد مردم در حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی کمک میکند.مجموعه ای از این قبیل اقدامات نه تنها به ایجاد سرمایه اجتماعی در جامعه کمک میکند بلکه میتواند زمینه را برای سرمایه گزاری و انباشت سرمایه اجتماعی بیشتر فراهم کند.با این وصف متوجه میشویم که سرمایه اجتاعی نقشی اساسی در توسعه از جمله توسعه اقتصادی دارد و به گسترش و تسهیل روابط اجتماعی کمک میکند .سرمایه اجتماعی دارای کاربردهای متفاوتی است که به عنوان نمونه نقش سرمایه اجتماعی را در جهت رشد و تقویت سرمایه انسانی فرزندان در خانواده را نمیتوان نادیده گرفت(این خود بحثی مهم در رابطه با  سرمایه اجتماعی است) که خود به نوعی با توسعه اقتصادی رابطه دارد.

اشکان نوری زاده ؛ کارشناس اقتصاد از دانشگاه شهید چمران اهواز