- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

همه ی نام های آزادی

نگرخواهی در خصوص وضعیت آزادی قلم در مطبوعات استان بوشهر

یک. امروزه جامعه ما از جامعه سنتی به سوی جامعه متجدد در حال تغییر شکل می باشد و ضرورت وجود مدنیت های فرهنگی و اجتماعی در کنار اخلاق و مذهب احساس می گردد. یکی  از نهادهای ترویج افکار فرهنگی و اجتماعی مطبوعات و رسانه ها می باشند. مطبوعات که رکن چهارم دموکراسی محسوب می شوند، در تکوین افکار عمومی نقش عمده ای بر عهده دارند و به نوعی می توان گفت بدون وجود رسانه امکان تحقق دموکراسی وجود ندارد. در واقع مطبوعات و روزنامه در کنار دیگر عوامل از پایه های رشد و توسعه دموکراسی و پویایی فکری و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه محسوب می گردد و از این طریق حضور و فعالیت مطبوعات که آزادانه با رعایت حد و مرزها و ارزش ها و هنجارهای واقعی فعالیت دارند، بیش از پیش احساس می گردد.

دو. در جوامع چندصدایی، آزادی بیان دارای جایگاه ویژه ای می باشد. آزادی بیان خاصه در مطبوعات صرفن به این معنی نیست که روزنامه نگاران اجازه بیان موارد و مسایل سیایی را به طور آزادانه داشته باشند، بلکه آزادی به آن معنا می باشد که اجازه ی نوشتن  و فعالیت در تمامی حوزه های جامعه وجود داشته باشد تا بتوان، صدای تمامی اقلیت ها و گروه ها به گوش همگان رسانیده شود. متاسفانه به دلیل وجود برخی تنگ نظری ها و محدودیت هایی که در دوران ریاست جمهوری ۸ساله احمدی نژاد وجود داشت، وضعیت حوزه عمومی و فعالیت های فرهنگی و اجتماعی به صورت نهادینه پیگیری نشد و گسترش نیافت و بالتبع آن نیز مطبوعات از این گزند در امان نماندند. در این ۸سال مطبوعات با مشکلات عمده ای از دستگیری روزنامه نگاران گرفته تا توقیف روزنامه ها روبرو شدند. حتا همین گروه اندکی که قصد بیان و فعالیت در برخی حوزه ها را داشتند نیز بایکوت شدند.

سه. نوشتن و بیان دردها و مشکلات جامعه، وظیفه صاحبان قلم می باشد. بیان اندیشه و عقاید تازه و نوین از مواردی می باشد که روزنامه نگاران باید به آن توجه ویژه ای داشته باشند.  هریک از صاحبان قلم، مسئولیتی جهت بیان مفاهیم و کارکرد آنها در جامعه بر عهده دارند. انجمن “هامون ایران” نیز که بر پایه ی حقوق شهروندی پایه ریزی گردیده است، در این جامعه چندصدایی، تریبونی برای اقلیت های مدنی بوده و در دو سال فعالیت خود و حضور در نشریات استان بوشهر از قبیل اتحادجنوب، نسیم جنوب، نصیر و بیرمی همواره به اقلیت ها توجه ویژه ای داشته و پرونده هایی در خصوص زنان، جوانان، معلولین، سالمندان، حاشیه نشینان و…. چاپ نموده و آسیب ها و مشکلات این اقلیت ها را مطرح نموده است. آزادی بیان؛ حتا با موضوعاتی جهت پرداختن به این اقلیت ها نیز در استان بوشهر روزنامه نگاران را با مشکلاتی مواجه نموده که انجمن هامون نیز از گزند این مسایل به دور نبوده و با نگاه های بسته ی برخی افراد روبرو گردیده است.

چهار. انجمن هامون ایران به مناسبت روز قلم که چهاردهم تیرماه می باشد نگرخواهی در خصوص وضعیت آزادی قلم در نشریات استان بوشهر انجام داده است. در این نگرخواهی محمد عابدی؛ فعال فرهنگی و عضو جامعه کنشگران مدنی برازجان، جواد جوکار؛ مدرس دانشگاه، مهدی بکران؛ فعال سیاسی، غلامرضا شبانکاره؛ فعال مطبوعاتی و عضو انجمن هامون ایران، امین گنبدی پور؛ فعال سیاسی، فریده فهیمی؛ فعال فرهنگی و عضو جامعه کنشگران مدنی برازجان، حیدر کاشف؛ فعال مطبوعاتی و امین شجاعی، فعال سیاسی شرکت نموده اند که در ادامه مطالب آنها را می خوانید:

درباب  آزادی قلم   

محمد عابدی؛ فعال فرهنگی

یکی از خونین ترین واژه هاییکه درفرهنگ سیاسی جهان وجوددارد، واژه (آزادی)است. شوریده ترین افراد و پرمسولیت ترین آنان از دو راه خون وجان خودرانثارکرده اند. گروهی بدست کوته فکران واپس گرا و افراد خود باخته به بهانه ی برداشتن سد راه آزادی، ترور فیزیکی وشخصیتی شده اند. گروهی به دست دولتها وحاکمانی که به خطا فکرمی کنند با برداشتن مخالفین ازپیش رو، موجب بقاء ودوام حکومت می شوند، جان را فدای آزادی کرده اند. بنابراین درخت تناورآزادی درهیچ کجای دنیا نروییده مگربا خون انسانهایی آبیاری شده باشد.

ازطرفی، یکی ازپرابهام ترین مقوله ها درمجامع سیاسی، موضوع آزادی است. زیرا هرکس باظن وگمان خود و بعضی ها با حفظ منافع شخصی وجناحی به آن معنا و مفهوم خاص می بخشند. جمعی هم تعاریف منطقی وحقیقی از آزادی ارایه داده ومی دهند لکن این اندیشمندان کمترفرصت برافراشتن اندیشه های خودرادرجهان به دست آورده اند واگرهم، چنین اتفاقی افتاده به گواه تاریخ بعدازمرگ آنان به تدریج آن عقیده ازمسیراصلی واهداف الهی وانسانی خود فاصله گرفته است.

دنیادراطراف آزادیخواهان دیواری کشیده است که شیب آن بیرون وارتفاع بلند آن به سمت داخل است. به همین دلیل فریاد آزادیخواهان ازپشت دیوار مرتفع کمتر به گوش می رسد. اماازبیرون به دلیل شیب ملایم آن دیوار، حریم آزادی به راحتی مورد تهاجم مخالفین ریز و درشت قرار می گیرد.

اگرترازویی برای اندازه گیری میزان آزادی قلم وبیان می خواهید به این دونکته توجه کنید.

اول اگرنویسندگان وگویندگان یک کشوربیشتربه طنز روی آوردند تا جد وتعداد طنزپردازان سیاسی واجتماعی رشد پیدا کرد، معلوم است درجامعه فرصت ارایه ی نظرات شفاف تنگ شده است. لذا روشنفکران هنرمند ازپشت پرده بامردم صحبت می کنند. دوم  درموقع نوشتن اگر غیرازترس ازخدا که ممکن است لغزش قلم شما حقی راضایع کند ترسی برشماغالب شد که خودرادرمحکمه ی دیگران یافتید و مرتب مطالب راخط زده وعوام پسندکردید، بدانید دیوارآزادی مورد تجاوز قرار گرفته است.

درمورد میزان آزادی قلم در مطبوعات استان بوشهر، باید بگویم کسی که همه ی نشریات را نمی بیندنمی تواند قضاوت منصفانه ای داشته باشد. بنابراین آرزودارم دراجرای رسالت مطبوعاتی خود درحدامکان رضایت خداوند متعال رامدنظرفراردهند.

احساس نیاز به آزادی بیان در مطبوعات

جواد جوکار؛ مدرس دانشگاه

حق آزادی بیان از حقوق به رسمیت شناخته حقوق بشر است که در همه جوامع به رسمیت شناخته شده است ولی نحوه توجه به این حق مسلم انسان و اجرای آن در جوامع گوناگون متفاوت بوده و به اقتضای زمان برداشت های گوناگونی از آن شده است. در این معنی هنگامی که گفته می‌شود فردی حق آزادی بیان دارد بدان معنا نیست که حکومت ها باید با تحمیل هزینه های فراوان، امکاناتی را برای شهروندان فراهم نماید به حق مسلم خود دست یابند. بلکه بدین معناست که آن فرد بتواند  محتوای ذهن خود را آشکار سازد  و این مهم به صورت کاملا  ویژه در دین اسلام به شکلهای گوناگونی بیان گردیده و در این خصوص توصیه ها و سفارشهای فراوانی شده است. همچنین این موضوع دراصل بیست و چهارم  قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران – نشریات ومطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه فعل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین می‌کند- با حفظ شرایطی خاص  به صراحت بیان شده است. قانون مجازات اسلامی مصوب خرداد ۱۳۷۵ در این راستا بیان می‌نماید: «هر کس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران یا به نفع گروهها و سازمانهای مخالف نظام به هر نحو فعالیت تبلیغی نماید به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد.» در ماده مذکور فعالیت تبلیغی علیه نظام بطور بسیار گسترده‌ای منع شده و مخل نظم عمومی و مخالف با امنیت ملی تلقی می‌شود. ولی اگر روزنامه بخواهد حرف دولتمردان و قدرتمندان جامعه را منعکس نماید و واقعیت های جامعه را نادیده بگیرد، با بی توجهی  مردم روبه‌رو  و از جامعه حذف می گردد. اگر هم بخواهد راه مردم برود و حرف دل آنها را بزند که باید خود آماده روبرو شدن با پیامد های آن نماید ولی اعمال محدودیت در مقابل جریان پویا و روبه جلو اندیشه ها می تواند مانند یک چاقوی دولبه عمل نماید و  درست است که برای حاکمان جامعه یک ابزار بسیار مهم برای حفظ چهارچوب ها و بنیان های اساسی نظام حاکم می گردد ولی می تواند بعد از  مدتی موجب افزایش بی اعتمادی در جامعه گردد که جبران آن برای قدرتمندان غیر ممکن بوده و چهار چوب ها و بنیان های حاکم بر جامعه را بایک چالش بسیار جدی مواجه نماید و تنها راه حل می تواند این باشد که  احساس نادیده گرفته شدن حق آزادی بیان باید به عنوان یک دغدغه عمومی مطرح و به یک خرد جمعی تبدیل گردد تا گوش طبقه حاکم به این موضوع آشنا گردد و به مرور زمان موضع خود را نسبت به ازادی بیان تعدیل نماید.

و اما وضعیت ازادی بیان در نشریه های استان بوشهر نیز همانند وضعیت سایر نشریه های کشور می باشد که مجبور به رعایت یک سری مسایل دیکته شده بوده که باید رعایت گردند. ولی موضوع مهم و اساسی این است تا آزادی بیان به عنوان یک نیاز احساس نگردد نمی توان انتظار تغییر بنیادی در تفکر حاکم بر جامعه را داشت و هر روز حساسیت مردم نسبت به خود کمرنگ تر می گردد به عبارتی در حال حاضر مسله و مشکل جدی ماکمبود مخاطب حرفه ای و حساس به حقوق شهروندی خود می باشد.

نهادینه شدن خودسانسوری در مطبوعات بوشهر

مهدی بکران؛ فعال سیاسی

یک حساب دو دو تا چهار تاست رابطه توسعه و قلم. شاید برخی این حرف را نمی پذیرند اما به اعتقاد بنده توسعه اقتصادی از دروازه توسعه سیاسی می گذرد و توسعه سیاسی  از رشد فکر و اندیشه آب می خورد و این دو نیز ریشه در آزادی قلم دارند.

قرار نیست در این نوشتار کوتاه از تنگ نظری و سختگیری های دولت گذشته بگوییم یا اینکه بازگشت ۲۵۰ ناشر ممنوع الورود به نمایشگاه کتاب را زیادی بزرگ کنیم.

اما خوشبختانه فضا عوض شده است و خوشحالیم و چاپ ۶۶هزار عنوان کتاب در سال گذشته که بیش از ۵۰درصد آنها نیز چاپ اول بوده دال بر این خوشحالی است.

اما امروز بخاطر آنچه که بر اهالی هنر و قلم گذشت اکثر ما را دچار خود سانسوری کرده است و خیلی از فرجام آزادانه قلم زدن ترس داریم و همین خوف مانع از زین کردن اسب قلم شده است.

اهالی قلم شنیده اند که ما «محکوم شرایط محیط هستیم» و بخاطر وابستگی شدید اکثر رسانه ها به ساکنان کوی قدرت و ثروت ، چشم شان بر روی واقعیت ها بسته اند و خود،  قلم را تبعید کرده اند تا نان زندگی شان نسوزد.

به عقیده بنده در بوشهر ما وابستگی  اهل قلم به منابع قدرت وثروت زیادی زیاد شده است و فکر خودسانسوری متاسفانه دربین آنها در حال نهادینه شدن است.

متاسفانه اکنون که فضا مهیا شده و آزادی قلم با بازگشتش در حال قوی شدن است، در بوشهر برخی شبه ژورنالیست ها به پاس زد و بندهای سیاسی مالی و فراموش کردن رسالت خویش، دست قلم را بسته اند و باعث رو سیاهی آن شده اند.

کاش این دوستان می دانستند که با آزاده بودن می توان جهان را زیر نگین آورد.

فضا عوض شده است قلم  آزادنه نفس می کشد.

در بیم و امید آزادی بیان

وضعیت آزادی قلم و بیان در نشریات استان بوشهر

رضا شبانکاره، روزنامه نگار و عضو شورای نویسندگان هامون

نوشتن؛ بیرون پریدن از صف مردگان است. رسالت شاعر و نویسنده در صف ایستادن نیست؛ بل که در شکستن صف است. «فرانتس کافکا»
۱- مسلمن فضای رسانه یی ایران اعم از تارنگارهای اینترنتی و کاغذی به ویژه روزنامه های کشوری و مطبوعات محلی، با محدودیت های شدید و اهرم های بازدارنده یی رو به رو هستند که با روی کارآمدن دولت تدبیر و امید، هر چند از فشارها کاسته شده؛ اما هنوز روند صعودی یی در گسترش فضای مطبوعات شاهد نیستیم. رسانه های مستقل و منتقد در هشت سال دوران احمدی نژاد و به ویژه بعد از انتخابات بحث برانگیز ۸۸ ریاست جمهوری؛ فشارهای سیاسی؛ امنیتی و قضایی و اقتصادی بی شماری را از سر گذارنند و مطبوعات استان بوشهر هم از این مساله در امان نبودند. به زعم علی اکبر قاضی زاده: چه بسا «نشریات محلی از آنجایی که در محیط های نظارتی و محدود تری شکل می گیرد و نشو نما می کند، خیلی سریع تر و به شکل موثرتری تحت تاثیر دولت قرار می گیرند زیرا مشکلاتی که مطبوعات در تهران، تجربه می کنند در شهرستان ها به صورت فوری تر و بازتر و قاطع تر اجرا می شود. » مطبوعات بوشهر نیز بعضن با فلیترینگ و تعطیلی و یا اخطارهای مکرر شفاهی و کتبی رو به رو بوده اند. از مسئله ی “سانسور” حوزه ی رسمی و “دیگری” که بگذریم، “خودسانسوری” بدتر از مسئله ی سانسور است. همان مساله ی قدیمی عبور از خط قرمز، عمده ی روزنامه نگاران و مطبوعات را وا می دارد تا دست به عصا راه بروند و ممکن است منتقدترین مطبوعه و روزنامه نگار را به سمت و سوی محافظه کاری سوق دهد. از این رو من فکر می کنم، مطبوعات به ویژه رسانه های محلی مستقل و منتقد، با تقلیل کارکرد و رویکرد خود، ماندگاری و ادامه ی حیاتشان را- نسبت به انتقاد گری و به چالش کشیدن تابوها و مسایل جاری کشور؛ در اولویت نخست قرار می دهند. این امر حتمن منتج به بی معنایی و کیچ شدن روزنامه نگاری در ایران – به ویژه در رسانه های محلی – می شود پس از انتخابات ۸۸ فضایی پیچیده، مبهم و تیره بر رسانه های مستقل و منتقد سایه انداخت. اعتماد مخاطب از روزنامه ها سلب شود و اخبار را از سوی رسانه های خارجی که احتمالن با رویکردهای خاص نیز، اخبار و مطالبی را ارائه می کنند، کشیده شوند. حتا در این میان مسلمن شایعات هم خیلی قوت می گیرند و در این فضای مبهم و غیرشفاف اطلاع رسانی، باورپذیرتر از هر زمان دیگری می شوند. مسلمن مطبوعات و دست اندرکاران آن؛ در این این چند سال؛ بی سابقه تر از هر دوران دیگری با تهدیدها، بیم ها و هراس های زیادی دست و پنجه نرم کرد؛ از این رو بسیاری از نشریات محلی انتشار منظم و هفتگی خود را متوقف کردند و گاهن برای خالی نبودن عریضه؛ هر از گاهی یک نشریه چهار صفحه یی مملو از آگهی یا مطالب اینترنتی و خنثا به روی پیشخوان کیوسک های مطبوعاتی قرار می دادند. در هشت ساله ی دوران احمد نژادی بسیاری از مطبوعات محلی استان بوشهر مثل نصیر بوشهر، سلام جنوب؛ سفیر دشتستان و… با تلاش مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان و ارسال گزارش های پی در پی به هیات نظارت مطبوعات توقیف شد. در این میان بسیاری از نشریات دیگر استان بوشهر بارها تذکرهای کتبی و شفاهی گرفتند. تحریم های سهیه ی کاغذ؛ آگهی های ثبتی و اداری و … نیز مطبوعات را برای داشتن صدایی رسا و آزادانه به محاق برد و هم اکنون نیز بخشی اعظمی از این محدودیت ها بر مطبوعات محلی سایه ی سنگینی انداخته است.
۲- نکته ی مهم دیگری که باید اضافه کرد؛ خودسانسوری خود نشریات محلی استان بوشهر در باب عملکرد برخی از دستگاه ها اداری؛ صنایع و مراکز صنعتی است؛ چون به لحاظ اقتصادی از سوی این مراکز حمایت و تامین می شوند؛ اخبار و گزارشاتی که در نقد عملکرد این مراکز باشد؛ به هیچ روی در نشریه و وبسایت این مطبوعات درج نمی شود و به طور کلی بایکوت می شود. این مهم ضربه ی شدیدی به آزادی بیان مطبوعات می زند. به ویژه وقتی از آگهی دولتی خبری نیست؛ نشریات نیز در بند صنایع و مراکز این چنینی می افتند.
باتوجه به گشایش نسبی سیاسی؛ انتظار می رود نشریات سیاست هایی تبیین نمایند تا به سمت استقلال اقتصادی و فکری مطبوعه ی گام بردارند و از دیگر سو میدان دادن به نویسندگان و روزنامه نگارانی که در حوزه ی «روزنامه نگاری پژوهشی» گام بر می دارند؛ از شیوه هایی است که می توان آزادی مطبوعات را در نشریات محلی تمرین کرد.
سلب اعتماد مخاطبان، محدودیت های حوزه ی رسمی، خود سانسوری، “گریز از سیاست، پناه به تاریخ” و روی آوردن به مواردی که خطرزا نباشد، نمونه هایی ست که مطبوعات را در دوران احمدی نژاد تهدید و مفهوم اطلاع رسانی و روزنامه نگاری را تخریب و ویران کرده است. از این رو رسانه های منتقد یا به اصطلاح مستقل، این که ناخواسته همسو با قرائت های رسمی شدند، رخ نمود. بسیاری از روزنامه نگاران؛ گزارش نویسان و خبرنگاران و اهالی قلم مطبوعات محلی در چند سال دولت احمدی نژاد؛ دست از قلم و فعالیت های فرهنگی و مطبوعاتی خویش کشیدند. بسیاری از نیروهای جوان و خلاقانه که با سرمایه گذاری هایی معنوی و مادی جذب مطبوعات محلی شده بودند؛ اما به تدریج فعالیت های مطبوعاتی خود را کنار گذاشته و به فعالیت های اداری یا تجاری پرداختند. یکی از عواقب محدودیت های آزادی بیان؛ همین کنار کشیدن چهره های مطبوعاتی است که متاسفانه این اتفاق نامیمون افتاد و با توجه به تغییر نگرش دولت تدبیر و امید کماکان بسیاری از چهره های مطبوعاتی و روزنامه نگاری وارد این عرصه نشده اند. بسیاری از دوستان گزارش نویس و خبرنگار بودند در دوران احمدی نژاد که از کار خبرنگاری و نویسندگی دست کشیدند و تنها به امور فنی مطبوعات پرداختند.
متاسفانه بیشترین ضربه یی که مطبوعات محلی استان بوشهر در هشت ساله ی احمدی نژاد خوردند؛ ناشی از عدم وجود آزادی بیان بود؛ زیرا بسیاری از مخاطبان و خوانندگان مطالب منتشر شده ی مطبوعات محلی؛ خواسته ها و مطالبات شهروندان را بازتاب نمی داد؛ از این رو از مطبوعات کاغذی دست شده و به شبکه های اجتماعی و وبسایت های خبری متمایل شدند.
امیدوارم مطبوعات مستقل با تکیه بر استقلال اقتصادی خود، به دیالوگ و گفت و گو باقدرت رسمی؛ این امر منتج به شفاف سازی فضای مطبوعات شود. با چنین رویه یی است که مردم را می توان در تصمیم گیری اشان یاری کرد و اعتماد مخاطبان رسانه های جمعی مستقل را به خود جلب کرد. البته این مهم تنها در سایه ی شرایط به سامان و مطبوعات آزاد امکان پذیر است. به زعم من اگر دولت و جامعه ی مدنی، به دیالوگ و گفت و گویی شفاف با یکدیگر بپردازند، می توان چشم انداز خوبی برای رسانه های کشور(فضای رسانه یی) از جمله مطبوعات استان بوشهر متصور بود و لاغیر.
۳- به گمان ام اصلاح مترقی گرایانه ی قانون مطبوعات می تواند در نحوه ی کارکرد مطبوعات تاثیرگذاری به سزایی داشته باشد. مطبوعات و تشکل های حمایتی از مطبوعات، باید بتوانند دستگاه های قضایی و نظارتی را قانع کنند که با مدارا، تساهل و رافت با مطبوعات منتقد رفتار داشته باشند. (اصل باید برآزادی مطبوعات باشد) مطبوعات، هم چنین باید مفاهیمی که منتج به قوام بخشیدن جامعه مدنی و آگاهی بیشتر مردم نسبت به حقوق شهروندی و مدنی آنها می شود را به صورت مقالات و مطالب به سامان و مستمری به چاپ رسانند. باز احیای تشکل های صنفی مطبوعاتی از اقداماتی هست که هر چه سریع تر باید در استان بوشهر بدان پرداخت.

لزوم توجه بیشتر به فضای مجازی و فراهم آوردن امکانات لازم

به بهانه روز قلم

با آرزوی آزادی شرف اهل قلم، احمد زیدآبادی

محمد امین گنبدی پور؛ فعال سیاسی

 «آزادی بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر عبارت است از انجام هرکاری که به دیگری لطمه ای وارد نسازد. بنابراین اعمال حقوق طبیعی هر شخص محدودیتی جز آنچه برای تامین حقوق طبیعی اعضای دیگر جامعه در نظر گرفته شده است ندارد و این محدودیت را فقط قانون تعیین می کند».

 جان استوارت میل، آزادی بیان را اصیل ترین شاخه از آزادی های مدنی به شمار می آورد «زیرا بیان در واقع تبلور خارجی قضاوت های ذهنی و عقلایی ما به شمار می رود ».

جامعه ای پویا و در مسیر پیشرفت خواهد بود که با استفاده از خرد جمعی و به کارگیری نظریات و عقاید نخبگان خویش، سیاستگزاری و برنامه ریزی کند و در جهت اجرای آن از نظریات گوناگون جهت رسیدن به نتیجه ای مثبت استفاده کند. این امکان پذیر نخواهد بود جز اینکه فضایی آزاد بر گفتمان های جریان ساز درون یک جامعه(نظام یا حاکمیت) جهت ابراز عقیده و بیان نظریات و ایده ها حاکم باشد.

حق آزادی بیان و قلم را می توان از مهم ترین ارزش های حقوق بشری و اصول اساسی شکل گیری دموکراسی در جوامع امروزی دانست که جریان آزاد اطلاعاتی بر اساس آن شکل می گیرد. برای حفظ، ثبات و ضمانت اجرایی این حق وجود قوانین ملی و بین المللی و البته ضمانت اجرایی الزامی است. در قوانین بین المللی به خصوص اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ – ماده ۱۹- به آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات پرداخته شده است. در بند نوزدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است : «هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحآت مرزی آزاد باشد». در ماده مذکور آزادی اطلاعات یکی از عناصر آزادی بیان در نظر گرفته شد.

منشور ملل متحد نیز در سال ۱۹۴۵ در ماده اول آن آزادی های اساسی برای همگان را بدون تمایز از حیث نژاد، جنس زبان و مذهب به عنوان هدف بیان کرده بود.

ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب شانزدهم دسامبر۱۹۶۶ نیز چنین آورده:

۱) هیچ کس را نمی توان به مناسبت عقایدش مورد مزاحمت قرار داد.

۲) هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و جستجو، اشاعه اطلاعات و افکار بدون توجه به سرحدات خواه شفاهاً یا به صورت نوشته یا چاپ یا به صورت هنری یا هر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشد.» البته در همین ماده محدودیت هایی چون احترام یا حیثیت دیگران، حفظ امنیت ملی یا نظم عمومی یا سلامت و اخلاق عمومی مورد تاکید واقع شده بود.

همچنین در مواردی دیگر همچون کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر در سال ۱۹۶۹، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر مصوب ۱۹۵۰ در ماده ۱۰، نشست مادرید(۱۹۸۳)، ماده ۳۵ نشست وین(۱۹۸۶) و اجلاس عالی سران درباره جامعه اطلاعاتی در ۱۲ دسامبر ۲۰۰۳ بر آزادی بیان و دسترسی آزاد به جامعه اطلاعاتی به عنوان یکی از اساسی ترین عناصر آزادی بیان و قلم تایید شده است. این حق اساسی در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران به خصوص در اصول بیست و سوم و بیست و چهارم مورد توجه جدی قرار گرفته است. در اصل بیست و سوم «تفتیش عقاید ممنوع» و در اصل بیست و چهارم به آزادی بیان در مطبوعات اشاره شده است:«نشریات در بیان مطالب آزادند ، مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد.»

در عصر جدید و با گرایش هرچه بیشتر به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، میزان نفوذ و سانسور دولتی به میزان قابل توجهی محدود شده است و این خود به نوعی ضمانتی اجرایی را برای ایجاد فضایی نسبتا مطمئن جهت ابراز عقاید و دیدگاه های مختلف به وجود آورده است. لذا امروزه تنها پرداختن به آزادی ها کافی نیست و ایجاد امکانات لازم جهت بهره برداری از آزادی های اساسی و ابتدایی چون آزادی بیان و قلم می بایست مورد توجه جدی قرار بگیرد و به همین دلیل است که در فضای بین المللی بر گسترش امکانات و دستیابی به فضای مجازی جهت برقراری جریان آزاد اطلاعاتی و حق استفاده از آن تاکید می شود.

آزادی مطبوعات در استان بوشهر

فریده فهیمی؛ فعال فرهنگی

«آزادی برای هواخواهان حکومت یا اعضای یک حزب هر قدر پرشمار باشد نیز به هیچ روی به معنی آزادی نیست . آزادی همواره به معنای آزادی دگر اندیش است . » رزا لوکزامبورگ
آزادی مطبوعات در استان بوشهر ؟!!! آزادی، آنهم در مطبوعات ؟ !!!آزادی، آنهم در مطبوعات استان بوشهر ؟ !!! اکثر قریب به اتفاق قلم به دستان مطبوعات می دانند که باد با چراغ خاموش کاری ندارد و شعله ی چراغ روشن را آماج طوفان های ویرانگر خود می کنند  با این وجود روشن می مانند وخود را درمعرض تخریب طوفان قرار می دهند وروشنی بخش محافل می شوند. جمع بیشماری از قلم به دستان مطبوعات می دانند نوک تیز قلاب در دهان بسته ی ماهی فرو نمی رود و دهان باز ماهی را هدف قرار می دهد با این وجود دهان خود را باز می کنند و خود را دردوئل قلاب و حلقوم درگیر می کنند و نگاشته های خود را به نمایش می گذارند. در کشورهای توسعه یافته آزادی مطبوعات و رسانه‌ها بر این امر تاکید می‌کند که تمام مردم حق ابراز نظر، گفتن و نوشتن در رسانه‌ها را دارا می‌باشند. اعلامیه جهانی حقوق بشر بر این امر تاکید می‌کند که هر کسی از نظر قانونی حق ابراز نظر دارد، این قانون مشتمل بر حق ابراز نظر بدون هیچ گونه مداخله از جانب دولت‌ها و یا ذی نفعان می‌باشد، این دیدگاه به طور معمول با وسائل اطمینان دهندهٔ قانونی از تمام رده‌های مختلف آزادی برای تحقیقات علمی، انتشار، رسانه‌ها همراه می‌شود و در به تصویر کشیدن عمق قوانین مخل سیستم قضایی یک کشور که سعی در بر هم زدن آزادی قانونی رسانه‌ها دارد، می‌باشد. مفهوم آزادی بیان گاهی با وضع قوانین معالجاتی فردی و رسانه‌ای دروغین به عنوان آزادی مطبوعات، پوشانده می‌شوند. کشورهایی که حداکثر آزادی مطبوعات را رعایت می‌کنند در سال ۲۰۰۳ شامل فنلاند، ایسلند، هلند و نروژ می‌باشند. صرف نظر از کشورهای اشاره شده در بالا، در سال ۲۰۰۴ نیز کشورهای دانمارک، ایرلند، اسلواکی، سوییس در صدر جدول قرار گرفتند که به‌دنبال آنها نیوزیلند و لاتویا قرار گرفتند. کشورهایی که حداقل آزادی مطبوعات را رعایت می‌کنند شامل کره شمالی، برمه، چین، ویتنام، نپال و ایران می‌باشند.
در استان بوشهر ، آزادی مطبوعات اینگونه تحقق می یابد که هیچ مطبوعاتچی با مطبوعات روزگار نمی گزراند بلکه شغل دوم ویا سوم محسوب می گردد وتعداد زاید الوصفی از این صنف، بدون هیچ چشمداشت مالی (فی سبیل الله ) قلم می زنند. حال اگر یکی از این مطبوعاتی ها در یکی از نوشته هایش، دل مافوق خود را با انتقاد عملکرد خود بلرزاند تنزل درجه ی شغلی، حداقل مجازات اعمال شده برای مطبوعاتچی خواهد بود. وضعیت خانه ی مطبوعات استان بوشهر وعدم وجود وکیل حقوقی، عدم وضعیت مطلوب طبقاتی معیشتی مطبوعاتی ها، گواه بر عرایض اینجانب است. من به عینه شاهد بودم که مطبوعاتی برجسته و شایسته ای به دلیل برخورداری از بلوغ و نبوغ اندیشه ی سیاسی اجتماعی، از تکیه زدن بر کرسی فرمانداری محروم می گردد که مبادا مصلحت شهرستان را فدا وفنای سلیقه ی سیاسی اجتماعی خود بکند وهمچنین با ضمانت و وساطت رابط ومعرف، مدیریت اداره ای شهرستانی را به وی اعطا می کنند با شرطها وشروطها. شمارگان دوربین های خبرنگارانی که ظبط و توقیف شدند کم نیست، بی حرمتی هایی که در جلسات متعدد سازمان ها و ادارات در برخورد با خبرنگاران صورت گرفته، فراوان است.

خود سانسوری در مطبوعات استان بوشهر

حیدر کاشف؛ فعال مطبوعاتی

مسئله آزادی قلم در نشریات استان، موضوعیست که بدلیل تکثر و گستردگی طیف مخاطب لزوما بایستی از دریچه های مختلف بدان نگریست.
مسلما نشریاتی که از سرناچاری و به جهت تامین هزینه ها و پرکردن جای خالی آگهی، به سازمانها و بنگاه های اقتصادی روی می آورند، قادر به رعایت اصل بیطرفی در برابر همگان نخواهند بود. به یقین هنگامی که زیر دین نهادی خاص باشیم، «آزادی» ما نیز صلب خواهد شد. از دیگر سو نویسندگان غیر مستقل نیز هرچند بصورت پراکنده و غیر حرفه ای، اما حضورمحسوسی دارند و دیده شده که سفارشات این و آن را به انجام رسانده اند. این چیزی نیست جز قلمی فروخته شده که به ساحت رسانه نیز لطمه وارد می کند. البته درست است که مطبوعات بایست صدای همه ی طیفها باشند، اما به باور من روزنامه نگار نبایست استقلال قلم خود را به هربهایی به حراج گزارد. وابستگی فکری و جناحی نشریات نیز دلیل دیگریست بر عدم وجود آزادی در مطبوعات، چراکه اصولا تقید به نحله ی فکری خاص، نخستین یورش به جایگاه و آزادی قلم است. پرواضح است که در این میان پایین بودن آستانه شکیبایی و نقدپذیری برخی مسئولین و مدیران استانی نیز یکی از دلایل آشکاریست که روزنامه نگاران و سردبیران به خود سانسوری روی می آورند. مشکلات عدیده مالی و عدم توازن درآمدها با هزینه ها، احساسا ضعفی در برخی مدیران مسئول نشریات بوجود می آورد که شجاعت و صراحت را از قلم ایشان میگیرد. خود سانسوری پدیده ایست نه چندان جدید که تبدیل به آفتی برای نشریات مستقل شده است. تخطئه کردن هر نظر مخالفی با عناوین مختلف مانع از رشد و توسعه اندیشه ورزی خواهد شد. جامعه به تکثر اندیشه و تضارب آرا، برای برآورد و سنجش عیار همه طیفها نیاز دارد. خاموش ساختن یکی و برافروختن دیگر، نتیجه ای جز فساد و تباهی نخواهد داشت. چراکه یکه تازی در عرصه های گوناگون اجتماعی و سیاسی، نخستین جرقه دودستگی و چندپارگی را در اجتماع میزند.آزادی مطبوعات، سعه ی صدر مسئولین و ظرفیت نقدپذیری بالا یکی از ابزارهای قوی و البته ازملزومات نیل به دموکراسی است. اجتماعی که نشریاتی وابسته و پابسته درآن اختیار قلم را بدست دارند نخواهد توانست مرزهای اندیشه و خرد را در نوردیده و تبادل اندیشه نماید. درنتیجه درصد زیادی ازمردم که همرایی با نشریات در خود نمی بینند ازخرید و خوانش مطبوعات دست میکشند، که این خود عاقبتش بر همه اهالی مطبوعات واضح و مبرهن است. در اینجاست که جایگاه و نقش چند ساحتی مطبوعات خودنمایی میکند.تابوی نقد برخی ارگانها نیز بعضا به این فضا دامن زده است. کمتر دیده شده که نهادهایی همچون دادگستری یا نیروی انتظامی و..مورد نقد و ارائه راهکار از سوی نشریات استان و حتی ر سطح ملی قرار بگیرند. برهمگان روشن است که در عصرکنونی و در روزگاری که اطلاعات و رویدادها به سرعتی باورنکردنی مبادله میشود، تقریبا هیچ چیز فاش نشدنی دیگر وجود ندارد، هرمسئله ای به فراخور اهمیتش. لذا مسئولان و مدیران این ارگانها بایست که در تعاملی تنگاتنگ با نشریات، ضمن کم کردن حساسیت ها و بالابردن روحیه نقدپذیری به روند رشد دموکراسی کمک کنند. البته در چندسال اخیر مدیران عالی هر دو سازمان تعاملی  دگرگون شده نسبت به دوره های پیشین در مطبوعات و رسانه ها دارند که جای تقدیر است. در اینصورت نشریات نیز آزادانه و با رعایت اصول اخلاقی به نقد عملکرد سازمانها خواهند پرداخت.

آزادی گم نمی شود

امین شجاعی؛ فعال سیاسی

جستجوی حقیقت وسوسه تاریخی آدمی است. سودای پر بهایی که اگر چه آتش بر خرمن وی زده اما آدمی با این وسوسه زنده   است. جستجوی حقیقت اما به آزادی نیاز دارد؛ به امکان گزینش راه های بیشمار پیش رو، به فرصت قدم زدن در کوچه باغ های اندیشه ورزی و به احساس امنیت.

و آزادی به حمایت قانون نیاز دارد.

آزادی اما آن کالایی نیست که بتوان آن را به دست آورد و این هم شاید اشتباه تاریخی ما باشد. ما گاه چنان در پی آزادی هستیم که گویی گم شده است، مانند زمانی که کورمال کورمال در تاریکی برای یافتن کلید روشنایی دست بر دیوار می ساییم. در حالی که آزادی بیشتر به هوا شبیه است. همیشه و همه جا وجود دارد، شاید جاهایی آلوده تر و جاهایی پاک تر باشد اما همیشه می توان نفس کشید.

سخن بر سر ماهیت آزادی نیست؛ سخن بر سر شیوه مواجهه ما با آن است. بر سر اینکه ما تا چه حد از همین روزنه های اندکی هم که داشته ایم برای بهتر دیدن و بهتر نشان دادن استفاده کرده ایم. هرگز با این گفته فشار نابخردانه بر مطبوعات و محدودیت های فراقانونی نویسندگان و روزنامه نگاران توجیه نخواهد شد، اما باید پرسید ما در انبان دانش خود چه محتوایی برای عرضه داریم. به نظر می رسد هر زمان محتوایی برای عرضه وجود داشته راه خود را برای رسیدن به مخاطب باز کرده است. به یاد بیاوریم که برجسته ترین روشنفکران، نویسندگان و روزنامه نگاران ایران در روزگاری نه چندان خرم در کیهان فرهنگی و بعد از آن در مجله کیان و از آنجا در جامعه، طوس و خرداد و تا همین روزها در مدرسه، شهروند امروز، شرق، هم میهن، اعتماد و … همواره در کار نوشتن بوده و هستند.

مصیبت دیگر که بسیار سنگین تر از بسته بودن فضای مطبوعات است، و ای بسا علت همه این محدودیت ها نیز کمبود مخاطب باشد. جامعه دچار تعمق پیامکی و اندیشه ورزی استاتوسی است. به این معنا که حوصله پرداختن به مسائلش را ندارد. بهومیل هرابال نویسنده بزرگ چک در دهه بسیار بسته ۱۹۵۰ آثارش اجازه انتشار نمی یافتند. اما بیشتر آثار وی با چاپ های سامیزدات (چاپ دستی) به دست مخاطبانش می رسید. گاه اگر رمانی از وی اجازه انتشار می یافت ظرف چند ساعت یکصد تا یکصد و پنجاه هزار نسخه ای که از آن چاپ شده بود نایاب می شد و این در حالی است که آثار ارزشمند وی و سایر نویسندگان بزرگ ایرانی و غیر ایرانی بطور میانگین تیراژی معادل ۲۰۰۰ جلد در ایران دارند.

به نظر می رسد پیش تر و بیش تر از آنکه آزادی اندیشه و بیان حائز اهمیت باشد، فربه تر شدن و غنی تر شدن اندیشه اهمیت دارد و اینکه روشنفکر بتواند پلی میان ذهن خود و ذهن کم حوصله و کرخت جامعه ایجاد کند. باید بدانیم که کجا ایستاده ایم و فضای بازتر را برای چه می خواهیم. فضای باز، بستر گفتگو و بیان دیدگاه های متفاوت و متضاد در جامعه است نه هدفی برای رسیدن. چرا که در غیر اینصورت آنچه پس از آن رخ می دهد سردرگمی است و زمزمه “با این دل غم پرور من با تو چه خواهم کرد”.