- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

پرواز بر فراز هامون

(درنگی بر حضور شهروند در جامعه ی مدنی)
رضا شبانکاره
“هامون: چیست؟ چرایی و ضرورت ِ حضور هامون در مطبوعات.
در فرهنگ سخن، “هامون”، زمین ِ هموار و بدون ِ پستی و بلندی، صحرای بی آب و علف، خشکی، هموار، مسطح و صاف معنا شده است.
برخلاف هامون و معنای آن، فضای جامعه ی مدنی کم و بیش در سرتاسر جهان، هیچ گاه بدون پستی و بلندی نبوده است. و ضرورت و چیستایی هامون، که در اینجا استعاره یی از جامعه ی مدنی است، هم مبتنی بر این باور است که حضور جامعه ی مدنی منتج به کنش و واکنش و برجسته کردن چانه زنی حوزه ی عمومی، شهروندان و حوزه ی مدنی می شود. به گمان من قوت بخشیدن به جامعه مدنی سلامت زیستن حوزه ی عمومی و سیاسی در هر جامعه یی را با وجه بالایی از اطمینان همراه می کند.
جامعه مدنی به بستری از کردارهای مشترک غیر تحمیلی، حول منافع، اهداف و ارزش‌های مشترک گفته می‌شود. قالب‌های نهادینه آن با دولت، خانواده و بازار متفاوت هستند.
جامعه مدنی عمومن تنوعی از فضاها، عاملان و قالب‌های نهادینه در خود دارد که در درجه ‌های مختلفی از تشریفات، استقلال داخلی و قدرت قرار دارند. جامعه‌های مدنی اغلب به وسیله نهادهایی مثل موسسه‌های خیریه و مردم نهاد، سازمان‌های غیردولتی، سازمان‌های زنان، سازمان‌های عقیده‌ محور، انجمن‌های متخصصان، اتحادیه‌های صنفی و کارگری، گروه‌های خودیاری و دیگر یاری، حرکت‌های اجتماعی و ائتلاف‌ها پر می‌شوند.
مطرح شدن “جامعه مدنی” در متون فلسفی، علوم اجتماعی و علوم سیاسی عمری درازنا دارد.
محمد جعفر پوینده در گفت و گویی پیرامون جامعه ی مدنی می گوید: (( … مفهوم جامعه ی مدنی همواره با ابهامات و تعاریف متعددی همراه بوده است. به طور خلاصه می توان گفت که اصطلاح “جامعه ی مدنی”، ترجمه ی واژه ی یونانی است که ارسطو در کتاب سیاست و اخلاق نیکوماخوش به کار برده است. جامعه ی مدنی به نظر ارسطو بالاتر از همه ی جوامع دیگر است و تمان آن ها را – اعم از اجتماع مرد و زن یا خدایگان و بنده- در بر می گیرد. برتری جامعه ی مدنی در آن است که فقط زیستن ِ صرف را دنبال نمی کند و خوب زیستن یا به زیستن را می جوید. ناگفته نماند که ارسطو، جامعه ی مدنی را مترادف “شهر” می داند و شاید به همین دلیل است که وا‍ه ی (cite) در زبان فارسی هم به جامعه ی مدنی ترجمه شدهع است و هم به مدینه یا شهر….)) (۱)
البته ی فیلسوفان دیگر و متاخرتری، هم چون هابز، هگل، قدیس توماس، بُدن، لاک، کانت، هابرماس و … نیز در وادی اندیشگانی خود به مفهوم “حوزه ی عمومی” و “جامعه مدنی” پرداخته اند. اما اگر بر اساس تعریف ارسطو از جامعه ی مدنی، به پیش برویم، وقتی مفهوم “شهر”، مطرح می شود، مفهوم “شهروند” نیز مطرح می شود. سیاوش جمادی متفکر و مترجم آثار فلسفی در مطلبی از خود چنین تعریفی از شهروند به دست می دهد: ((…شهروند کسی است که منافع خود را همبسته با منافع و مصالح شهر می داند، پس روزنامه می خواند، اخبار گوش می کند، به جهان فراتر از خانه ی خود التفات جدی دارد، مطالعه می کند، بحث می کند، در مجامع علمی و سیاسی شرکت می کند، نسبت به جهان پیرامون و زیست خود حساس است، وجدان کاری و جمعی دارد، آینده ی کشورش برایش اهمیت دارد، و بیان عقیده و اعتراض را حتا پیش از قانونی شدن، حق خود می داند. )) (۲)
حال رسانه، یا به تعبیر دقیق تر رسانه ی مستقل و غیردولتی، از آن جا که از اعضای مهم و برجسته ی جامعه ی مدنی و رکن چهارم دموکراسی است، لازم است برای ارتباط موثر و مستمر شهر با شهروند، مفاهیم حوزه ی مدنی و زیست شهری را با پیوند با دیگر اعضای جامعه ی مدنی، به اشتراک بگذارد. این مهم بی شک در یک پروسه محقق خاهد شد و لازم به یاد اوری است که هیچ گاه این نظارت و پویایی جامعه ی مدنی نباید از کنش به ایستد. این ارتباط چند سویه و چندساحتی، این مهم را متصور می شود که حوزه ی عمومی با پرسشگری و قدرت آگاهی، برای دست یازیدن به یک پایگاه اجتماعی قوی و دموکراتیک، ابزارهای مدنی و دموکراتیک خود را فراهم سازد.
به زعم زنده یاد محمد جعفر پوینده، مناسب ترین شیوه ی آموزش مدنی، جریان آزاد اطلاعات و اخبار و لغو هر گونه انحصار دولتی یا گروهی یا عقیدتی بر آموزش و پرورش، رسانه های جمعی – اعم از رادیو و تلویزیون و مطبوعات است. آموزش های مدنی از آغاز زندگی فرد باید در تمام عرصه ها- از مطبوعات و کتاب های درسی و غیر درسی گرفته تا کلیه ی نهادهای آموزشی در تمام سطوح- رواج داشته باشد.)) (۳)
همان طور که گفته شد، مطبوعات برای دست یازیدن به این مهم نقش برجسته یی دارند .
شهروندان و فعالان مدنی با به اشتراک گذاری دغدغه های مدنی و صنفی خود با مطبوعات و دیگر اعضای جامعه ی مدنی (تشکل های غیردولتی، اصناف، دانشگاه، رسانه و…) نقش مهمی در گسترش فرهنگ ِ زیستن در جامعه ی مدنی و تمرین ِ درک حضور دیگری دارند. شهروندان و نیروهای اجتماعی و مدنی با به اشتراک گذاری دغدغه های مشترک خود و مطالباتی صنفی، مدنی، اجتماعی و فرهنگی اشان به قدرت بخشی حوزه ی عمومی و مدنی کمک شایانی خواهند کرد.

پی نوشت:
۱- پرسش و پاسخ درباره ی جامعه ی مدنی، تهران، نشر قطره، ۱۳۷۷ و بازچاپ در کتاب “… تا دام آخر”، گزیده گفت و گوها و مقالات محمد جعفر پوینده/ به سعی سیما صاحبی (پوینده)، چاپ سوم، تابستان ۱۳۸۸، نشر چشمه، تهران
۲- مقاله ی دموکراسی برای دموکراسی، سیاوش جمادی، ماهنامه ی مهرنامه، شماره ۴ تیرماه ۱۳۸۹
۳- “… تا دام آخر”، نشر چشمه، ص ۴۵