- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

برای خرمای دشتستان چه باید کرد؟

  نخل؛ نماد و نشانی از صبوری، تحمل و تلاشگری مردم دشتستان

« سرزمین من جایی ست که در آن آفتاب را به حراج گذاشته اند » (برگرفته از کتاب شکوه ابوشهر اثر سام رسایی کوشک)، بیشترین بهره را از این نعمت خداداد درخت تنومند و سربلند نخل برده است که با تاج سبز و باشکوهش رو به آسمان، لحظه ای از خورشید حیات بخش روی برنمی تابد و از گرما و انرژی اش سیر نمی شود.

نخل از عهد باستان در نقاط مختلف ایران وجود داشته، و نیز دشتستان از مهمترین نقاط نشو و نمای این درخت مقاوم و زیبا بوده و هست. هر مسافری از هرکجا به دشتستان می آید برخلاف انتظار و تصورش که به سرزمینی خشک و بی آب و علف وارد شده، جنگل سرسبز و انبوه نخل ها؛ منظره ای چشم نواز به رویش می گشاید.

نخل نه تنها خرمای مقوی و خوش مزه اش جزو لاینفک سفره ی دشتستانی هاست، بلکه ریشه و ساقه و برگش نیز با کاربری های متفاوت به عنوان ابزار کار و هیزم گرمابخش در اقتصاد و چرخۀ زندگی مردمان دشتستان نقش مهمی را ایفا می کند ( بند یا طناب، حصیر، زنبیل، کپوره، بنّه، در خونه، سنّه، کپر، جارو، پاپیشی، پروند یا پاپرونگ و… ) که در واقع همه این ابزارها از دور ریز و وجین درخت نخل ساخته می شود و نیز ساقۀ تنومندش که بعد از سال ها مفیدفایده بودن و ثمردهی، قطور و محکم می شود و آنگاه به عنوان تیر  باربر در سقف خانه ها مورد استفاده قرار می گیرد، پلاستیک غیرقابل جذب که صدها سال به طول می انجامد تا تجزیه و جذب طبیعت شود، جای اکثر این ابزار را گرفته است، متاسفانه این بخش به تدریج منسوخ و از گردونه زندگی مردمان دشتستان خارج شده است.

نکته ای که جای توجه و پی گیری و اقدام دارد این است که چرا ما در گذر از مراحل مختلف رشد و سیر تکامل صنعتی و کشاورزی در اکثر زمینه ها دست آوردها و اندوخته های ارزشمندمان را که حاصل سالیان دراز تجربه و زحمت نیاکانمان بوده به راحتی کنار گذاشته و از دور و چرخه زندگی خارج می کنیم؟ آیا نباید مسئولیت پذیری، تعهد، اندیشه، دقت و پشتکاری پشت این اندوخته های ارزشمند قرار گیرد و هریک را تکامل بخشیده و با نوع آوری و ابتکار، در خور استفاده و مصرف در سطح کلان نمائیم؟ تا هم از سرمایه خداداد بومی مان بهره مند شویم و هم نیروی جوان و مولّد جویای کار را مشغول کاری مفید و ارزشمند نماییم. کشورهای موفق و پیشرفته با طی همین طریق اصولی، به جایی رسیده اند؛ که الان توسعه یافتگی پایدار می نامندش.

برای قدرت های اقتصادی مسلط جهانی، مطلوب تر از این نیست که در کشورهای کمتر توسعه یافته با داشتن ذخائر خام ارزشمند و فراوان، تولید به دست فراموشی سپرده شده و بازار واردات و مصرف هرچه بیشتر رونق پذیرد. اما عوارض این پدیده شوم برای کشوری مانند ایران بسیار زیان بار بوده و خواهدبود. از طرح موضوع در سطح کلان می گذریم و به اختصار جنگل زیبا و اکسیژن ساز نخل های دشتستان با میلیون ها اصله نخل بارور را مدنظر قرار می دهیم.

اگر این جنگل انبوه و سرسبز در این بخش گرم و نیمه خشک ایران، هیچ میوه و محصولی نداشته باشد، باید درحفظ و نگه داری بهینه ی آن نهایت تلاش، دقت و مدیریت کارآمد صورت بگیرد زیرا نقشی غیرقابل چشم پوشی در تلطیف هوا و جلوگیری از شن های روان را در این منطقه ایفا می نماید. بزرگترها به خاطر دارند شهر آبپخش (که در بدو ورودش تابلوی زیبای «به نگین سبز استان خوش آمدید» خودنمایی می کند) تابستان ها در معرض شن های روان به سختی نفس می کشید و تا ارتفاع زیادی از دیوارهای منازل را شن احاطه کرده بود. حدفاصل پل های رودخانه (کلل) تا ورودی شهر آبپخش و یا از چهارراه آبپخش به سمت روستاهای نشسته در عمق باغات نخل ( یعنی چهاربرج، بنارسلیمانی، بنار آزادگان، دشتی و… ) نخل ها کریدور بصری چشم نواز و دل انگیزی را خلق کرده اند که هیچ طراح زبردستی در عالم خیال قادر به خلق آن نیست، این زیبایی خارق العاده هنگام برداشت محصول که با کار و تلاش کشاورزان برای جمع آوری و انتقال محصول خرما همراه می گردد، صدچندان می شود و زندگی به تمام معنا در این جا جریان دارد. که اگر از منظر تولید و اقتصاد نیز بنگریم با جمع و ضربی ساده؛ پی به اهمیت خرما در اقتصاد دشتستان خواهیم برد. اگر تولید متوسط سالیانه خرما را ۱۵۰ هزار تن در نظر بگیریم ( حسب اعلام منابع رسمی دست اندرکار تا ۱۷۵ هزار تن نیز برآورد و اعلام شده است ) و خرما از قرار کیلویی ۱۰۰۰ تومان از کشاورزان خریداری شود (۱۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ = ۱۰۰۰ * ۱۵۰۰۰۰۰۰۰ ) هر ساله معادل یکصد و پنجاه میلیاردتومان عاید آنان می شود که این مبلغ از دیگر نقاط کشور و هرگاه صادر شود از خارج کشور و به شکل ارز آور به اقتصاد این منطقه تزریق می شود و موجب رونق کسب و کار در تمامی صنوف و بلکه آحاد مردم می گردد هرسال که خرما بازار پررونقی دارد به هریک از مغازه های البسه، پوشاک، طلا، املاک، ماشین و… مراجعه شود رونق کار و رضایت را در چهره صاحبان حِرَف را می بینیم  و هرگاه خرما بی رونق است از این رضایت دیگر خبری نخواهد بود.

نوسان و رکود در بازار خرما جای بررسی و تحقیق کارشناسانه دارد اما پر واضح است که شرط اول موفقیت در این کار؛ وجود نهادی مسئول، دلسوز و مدیر است و به زبان ساده خرما هم چون دیگر محصولات پر رونق صاحب می خواهد، چرا؟ چون پفک و چیپس و لواشک کم ارزش و بعضاً مضر برای سلامت ما، با تبلیغ پر طمطراق در سبد کالای خانوار، مورد علاقه تمامی کودکان و نوجوانان بعضاً بزرگسالان قرار گرفته است، درحالی که خرما با دارا بودن ده ها خاصیت مفید و ارزشمند غذایی مهجور و منزوی است. اگر این محصول با ارزش به درستی معرفی و شناخته شود و هر ایرانی در طول یک سال؛ فقط ۲ کیلو خرمای کبکاب دشتستان را نوش جان کند (۱۵۰۰۰۰۰۰۰= ۲ ×۷۵۰۰۰۰۰۰ ) خرمای دشتستان بطور کامل مصرف خواهد شد. صرف نظر از صادرات و عمل آوری های گوناگون که خرما ظرفیتش را دارد.

کشاورز؛ زحمت «کاشت، داشت و برداشت» محصول را به عهده دارد؛ توقع و انتظاری معقول و بجا نیست که از وی بسته بندی شکیل و عمل آوری های دیگر را بخواهیم. این بخش از کار باید به عهدۀ اتحادیه، صنف و مسئولان دانا و خبره ی این کار قرار گیرد و نهادهای مربوطه حمایت، تلاش مستمر و متعهدانه برای عملی شدن این کار را به عهده گیرند. دوستداران محیط زیست، باغبان ها، باغداران و کارگران و تراکتورداران، صاحبان وسایل نقلیه ، کسبه خرما و… همه چشم انتظار بذل توجه مسئولان محترمی هستند که اگر بخواهند و اراده کنند، برای شان میسر است این جنگل سرسبز، زیبا و اکسیژن ساز را که نماد و سمبل تلاش و صبوری و تحمل بالای مردمان زحمت کش این دیار است خرم و سبز و سر پا نگه دارند. اگر باور کنیم که نخل و خرما؛ سرمایه ای ملی است و این را به سطح کلان تصمیم گیری کشوری یادآور شویم، تاثیر چشم گیری در حفظ و رونق بازار آن حاصل خواهد شد.

حکیم خردمند سخن سنج طوس؛ فردوسی در خلق درام تاثیرگذار رستم و سهراب به ما آموخت که اگر می خواهیم پایان کارمان به ندامت و پشیمانی نیانجامد، باید نوشدارو را قبل از مرگ سهراب به کار گیریم. در اقدامی مفید اما دیر هنگام هزاران تن خرمای محصول سال ۱۳۹۲ که روی دست خرماداران مانده بود توسط مسئولین محترم خریداری شد که جای تشکر و سپاس فراوان دارد. ای کاش این اقدام دو ماه قبل انجام و این مقدار خرما با قیمت مناسب در نقاط فقیر و دوردست کشور عرضه می شد تا کام مستمندان نیز شیرین می گشت و شیرینی این اقدام برای دست اندرکاران نیز بیشتر می شد.  روستای زیارت