- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

همه ی رنج زن بودن

سووشون، آینه­ای برابر تاریخ معاصر و به ویژه رویدادهای عصر استعمار در جنوب است. این داستان روایتی است از قصه کهنه استبداد و استعماری که همیشه به جان مردمان آن دیار چنگ انداخته بود. یوسف، خانِ آگاه و آزاده ایست که حاضر به فروش آذوقه به نیروهای اشغالگر انگلیسی نیست و در برابر اغواگری­های پادوان استعمار از یک سو و نیز سرزنش عافیت­جویانی که در ابتذال روزمرگی و آرامش خزیده­اند به مقاومت ایستاده است. آگاهی او از نوع آگاهی تاریخی ست؛ او حتی حاضر به همکاری با ایلاتی نیست که همراه با انگلیس­ها به دشمن مشترک یعنی حکومت مرکزی می­تازند.

اما به نظر می­رسد که شخصیت اصلی داستان، زری، همسر یوسف باشد که در این کشمکش میان دو انتخاب به تردید افتاده است؛ از سویی راه چالش برانگیز و دشوار ایستادن در برابر متجاوز و حرمت داشتن غرور مردانه و آگاهانه همسر و از سویی دیگر تحمل سرزنش مردان و زنانی که آرامش می خواهند و می­خواهند به هر زحمت، زندگی­شان را به دندان بکشند. میان این نوسان است که شخصیت زری آفریده می­شود و تکامل می­یابد. زری دارای نوعی دینامیسم شخصیتی است که تدریجا تحول می­یابد. مرگ یوسف برای زری لحظه انتخاب آگاهانه است. اینجا گردنه­ایست که زنِ روزمره­ی خانه­داری را بدل به شخصیتی تاثیرگذار و یک اصلاحگر اجتماعی می­کند که قرار است در جامعه نقش تاریخی ایفا کند.

توصیف دانشور از زری، در واقع همان «هویت مستقل زن ایرانی» است. دانشور، با مفهوم زنِ پستو­نشین در حرمسراهای قاجاری و نیز نگرش به او در تجدد آمرانه پهلوی آشناست. هم از این روست که می­کوشد زن سووشون را با بهره­گیری از جنبه­های حماسی و اساطیری به شیوه­ای هوشمندانه به عنوان زنِ ارتقا یافته­ی ایرانی تعریف کند.

الگوی زنی که دانشور می­نمایاند فرسنگ­ها با زن متعالی ترسیم شده توسط سنت و فرهنگ حاکم بر جامعه­ی آن روز فاصله دارد. زری نه محصول مدرنیزاسیون رایج آن روزهاست و نه نماینده سنتی زن یعنی ستم دیدن و دم برنیاوردن. آنچه دانشور تلاش دارد بگوید «هنر زن بودن» از پرتوی گزینه­ای سوم است. سووشون در زمانه­ای نگاشته شد که نزاعی نفس­گیر برای ارائه الگوی زن بودن میان مکاتب فکری و سیاسی در جریان بود. شاید بتوان عناصری به غایت نزدیک را در الگوی زن دانشور با دیگر روشنفکران آن دوره یافت؛ از این نظر که دانشور هم انتخابی سوم را از میان «اُملیسم» و «فُکلیسم» – آنگونه که شریعتی می­گفت- نشان می­دهد. اما در قیاس با الگوی تعریف شده­ی زن از نگاه روشنفکرانی چون آل­احمد و شریعتی، یقینا می­توان دانشور را پیداتر دید. وجه تمایز دانشور با دیگران آنست که او می­کوشد صورتی غیرایدئولوژیک از زن را نشان دهد که خاستگاه آن نه ایده­ی «بازگشت به خویشتن» است، بلکه جدای از الگوهای فراواقعی و دست­نیافتنی، زنی است که در عین شجاعت و ایستادگی نماد تعقل، فداکاری و دارای «قدرت روحی»است. باید به یاد داشت که خلق شخصیت زری در روزگاری رخ داده است که گفتمان غالب بر فضای روشنفکری، گفتمانی چون و چرا ناپذیر بود که از قبل پاسخ همه­ی پرسش­ها را داده بود.

زری، هوشمندانه در سوگ همسر خود، شورش و بغضی فروخورده را علیه نیروهای سرکوب و اشغالگر بسیج می­کند. تشییع جنازه یوسف که یکی از به یاد ماندنی­ترین سکانس­های ادبیات معاصر است در واقع صحنه تبلور «همه رنج زن بودن» در خروشی افسارگسیخته و سیل­آساست. رویدادیست که همه تابوهای پیش ساخته را در هم می­شکند و عریانیِ زور را به زشت­ترین شکل آشکار می­کند. زنِ دانشور، انسانی حق­آشنا و آگاه است که مستقل از الگوهای مکتبی، فرزند رویدادهای زمانه خویش است.

شاید قصه زری، بازتاب زندگی خود سیمین هم باشد؛ داستان تردیدش میان آرمان­خواهی جلال و آرام­خواهی خود؛ قصه­ی «جزیره­ی سرگردانی»­.

علی آتشی؛ نویسنده و مترجم