- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

حمایت از دولت در عرصه ملی و محلی یکسان است

اشاره: حمید موذنی را اگر بخواهی معرفی کنی باید با چندین واژه تعریف نمود؛ روزنامه نگاری صاحب سبک، نویسنده ای در حوزه مطالعات فرهنگی، پژوهشگری در حوزه مردم شناسی، هنرمند، فعال سیاسی اصلاح طلب، فعال مدنی زیست محیطی و منتقد فرهنگی زندگی روزمره مردمان ایران زمین؛ و البته همه این ها در درون کسی دارد اتفاق می افتد که “شهروندی” دردمند و دغدغه مند نسبت به سرزمین خویش؛ ایران بوده است. حمید موذنی نویسنده کتابهایی مانند بازنگری انتقادی، فوتبال و سینما، تاریخ سینمای بوشهر، تاریخ عکاسی بوشهر و چند جلد کتاب در دست نگارش می باشد. ایشان علاوه بر این ها در چند مدت اخیر علاوه بر تجربه سردبیری در نشریاتی مانند “سلام جنوب” و “آوای بهارستان”، دست به تجربه ی سردبیری وبسایت خبری – تحلیلی “ب” نیز زده است که یکی از سایت های اثرگذار استان بوشهر می باشد.  ازهمین رو انجمن هامون ایران در مسیر تبیین جامعه شناختی و مدنی از مفهوم “اعتدال” با ایشان گفت وگویی را انجام داده که در نهایت از آرزوها و مطالبات مدنی خویش نیز پرده برمی دارد. ایشان در یادداشتی به تحلیل این نکته اشاره رفته که بوشهر؛ شهر اعتدال است و در پی گستراندن این ایده در سطح جامعه مدنی بوده است. از درون این گفت وگو آنچه که بسیار چشم گیر هست؛ ایده مذاکرات ۱+۵ بین گروه های پیروز در انتخابات ۲۴ خردادماه هست که بر بستری از مدارا و اعتماد باعث ایجاد “گفتمان اعتدال” در استان بوشهر شود. علاوه بر این گفت وگو، انجمن هامون ایران گفت وگوی مفصلی را با ایشان آغاز نموده که امیدواریم بتوانیم هرچه زودتر به انتشار برسانیم.  در ادامه، این گفت وگوی تحلیلی و انتقادی را باهم می خوانیم.

حمید موذنی: اعتدال،  یکی از نیازهای اساسی و مهم  تاریخی ماست. اعتدال و میانه روی در جامعه ی ایرانی  باید از شعار خارج شده و به یک  “گفتمان”  تبدیل گردد. اعتدال بیش از اینکه شعار یک دولت باشد، بایست به فرهنگ عمومی ما راه یابد. شاید پیش از این فکر می کردیم که اعتدال بایست در کشورهای توسعه نیافته و یا جوامعی همچون ما  تبدیل به گفتمان غالب شود؛ اما با افزایش افراطی گری در اکثر نقاط دنیا، به نظر می رسد، نه تنها ما  بلکه تمام جهان به اعتدال  و پرهیز از افراطی گری، نیازمند است. بر همین اساس نیز، حسن روحانی، رییس جمهوری با درک درست این مفهوم مهم، طرح جهان علیه افراطی گری و خشونت را به سازمان ملل  ارائه کرده تا به عنوان یک دکترین در حل مسایل جهانی به آن رجوع شود.

حمید موذنی: تاریخ ما جدا از بی دادها و جفاهای مستمر استبداد و دیکتاتوری، مملو از زخم های تندروی و رادیکالیسم بوده است.  اعتدال  و دوری از افراط  و تندوری،  می تواند مرحمی بر زخم های تاریخی ما نیز باشد. گرچه ما از نبود تاریخیِ حکومت قانون و جامعه مدنی رنج می بریم اما راه نیل به این مهم،  پیشه ساختن گفتمان اعتدال است. در وضعیت کنونی نیز  که دور و بر کشور عزیزمان،  افراطی گری و تروریستهای بنیادگرا  در حال جنایت های سبعانه  و وحشیانه علیه انسان هستند و اتفاقن با اعتدال نیز سر جدال دارند، بیش از هر زمان دیگری به گفتمان اعتدال نیاز داریم. من فکر می کنم که پس از گذار از جنبش های رادیکال “چپ” و انقلاب ها و سپس عبور از “اصلاحات ناکام”، اکنون مسیری که هم منطقی باشد و هم  ثمربخش و اثربخش، پیشه ساختنِ رویکرد اعتدال است. البته یک نکته مهم را نباید فراموش نمود که  بیش و پیش از دولت اعتدال، ما به جامعه ای اعتدال گرا نیاز داریم. جامعه ای که نه بی تفاوت باشد و نه تندرو؛ نه منفعل باشد و نه رادیکال؛ جامعه ای که پذیرای اندیشه ها و سلایق متفاوت باشد و دیگری را حرمت بگذارد. به عبارت دیگر جامعه ای که با  بهره وری از عقلانیت انتقادی، مدارا  و حرمت گذاشتن به “دیگری” و گفت و گو، اعتدال را به گفتمانی غالب تبدیل نمایند تا در درازمدت بتوانیم به دولتی دموکراتیک و قانون مدار برسیم. به همین دلایل من فکر می کنم، اعتدال نیاز تاریخی ماست و بایست این مهم را اگر ودیعه ای از نیاکان مان نگرفته ایم اما به عنوان  میراثی فرهنگی از خودمان به آیندگان تقدیم نماییم.

حمید موذنی: دولتی که  با تشخیص صحیح وضعیت تاریخی کشور،  شعاری به این هوشمندی انتخاب نماید و تلاش نماید آن را به عنوان دکترین خود استمرار بخشد، بدون شک  دولتی عقلانی و  قابل احترام است. این دولت دل در گرو ایرانی آباد و آزاد دارد. به نظر من گذار ما از خاتمی به روحانی، گام درست تاریخی مردم ایران بوده است. من باور دارم، گذار از اصلاح به اعتدال  و گذار از خاتمی به روحانی، تاکتیک خردمندانه ی مردم ایران بوده تا بتوانند با توجه به شرایط واقعی زیست خود، گزینه ای مناسب را بر مصدر دولت بنشانند. در واقع عرصه ی سیاست، انسانی همچون حسن روحانی می خواهد  که اخلاق سیاسی داشته باشد  و قواعد بازی آن را بلد باشد و عرصه ی مدنی، انسانی همچون سیدمحمد خاتمی می خواهد که اخلاق انسانی دارد نه سیاسی. دولت روحانی هم اکنون و با گذار یک ساله  از تجربه ی دولت داری، بیشترین تلاش خود را به اعتدال بخشی در حوزه ی سیاست خارجی و رفع تحریم ها بنا نهاده؛ به همین دلیل و با توجه به موانع داخلی (که بخشی از آن موانعی تاریخی و درازدامن هستند)، به خوبی نتوانسته به تحقق شعار اعتدال در حوزه مدنی، اجتماعی و سیاسی اقدام نماید. رئیس جمهور دولت اعتدال، به خوبی آگاه است که  باید امور را  اولویت بندی نماید و مبتنی بر اولویت ها به پیش رفت چرا که اتخاذ راهی به غیر از این مسیر، چه بسا از اعتدال و تدبیر فاصله گیرد و با رویکردی هیجانی و “افت و خیز” دار، باعث شود که در ادامه این جریان، امید مردم چه بسا به نومیدی و سرخوردگی تبدیل شود. از سوی دیگر، آوار بر جای مانده  از دولت قبل درتمامی عرصه ها، کار را چنان سخت کرده  که واقعن مدیریت بهسازی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، کاری بس سخت و صعب است و بنا به همین دلیل  در برخی موارد مردم  دچار تردید و دلسردی می شوند اما مسئولیت نخبه گان، فعالان مدنی و سیاستمداران؛ امیدبخشی و ایضاح شرایط  و افزایش اعتماد اجتماعی و مدنی در بین شهروندان می باشد. دولت روحانی؛ دولتِ لازم این زمان است.

حمید موذنی: رییس جمهوریِ حسن روحانی به اضافه ی جاگیری مناسب خاتمی در جایگاه کاریزمای اجتماعی-مدنی و  پشتیبانی  خردمندانه  هاشمی رفسنجانی  و همراهی همدلانه سید حسن خمینی  و با مشارکت  اصلاح طلبان و نخبه گان به علاوه افزایش امید و اعتمادعمومی، می تواند گروه ( ۱+۵ ) داخلی را شکل دهد تا  به سوی جامعه ای باز و بهتر، حرکت نماییم.  البته  شعار دیگر دولت روحانی؛ دولت تدبیر و امید است. بدون شک تدبیر گروه ۱+۵ (خاتمی، هاشمی، سید حسن خمینی، روشنفکران و اصلاح طلبان ) + (حسن روحانی) بایست با امید بخشی به جامعه همراه شود تا از موانع  تاریخی و فرهنگی پیش رو کاسته و تحقق آرزوهای تاریخی در مسیر واقعی خود شکل بگیرد. به نظر من، افزایش  و تقویت نهادهای مدنی واقعی، تدبیر پیشه ساختن در مواضع سیاسی، امید بخشی به جامعه، نقویت گفت و گو و اعتدال گرایی،  نظارت  و دروازه بانی مدنی؛ می تواند راهکارهای لازم برای گذار به شرایط بهتر باشد.

حمید موذنی: به نکته ی خوبی اشاره کردید. واقعیت این است که ما کماکان در دوران “کاریزماتیک”  به سر می بریم و تنها از وضعیت کاریزمای “تشخص انقلابی” به وضعیت کاریزمای “تشخص مدنی” تغییر جا داده ایم. سیدمحمد خاتمی هم اکنون کاریزمای مدنی ایرانیان و به ویژه اصلاح طلبان است. حمایتِ خاتمی از اشخاص و یا  دولت ها، می تواند به  افزایش حمایت مردمی ختم شود؛ اما این تمام واقعیت نیست. از دیگر سو در ایران، کماکان گفتمان غالب؛ گفتمان انقلابی و چپ است؛ این گفتمان یک اسطوره قوی و مقتدر در خود دارد و آن این که همواره در ستیز و مقابله با دولت بوده است؛ دولت را خصم جامعه می پندارد. به همین دلیل نیز تجربه ی اصلاح طلبی در دولت اصلاح طلب خاتمی و منکوب نمودن آن در دوره ی هشت ساله ی احمدی نژاد و سر بر آوردن دیگر گونه ی آن در دولت حسن روحانی، نتوانسته پیوندی میان اصلاحات و میانه رویِ راست به وجود آورد تا این تجربه جدید را به یک گفتمان تبدیل نماید. پوسته ی پارادایم چپ در ایران، بسیار سفت و سخت است و تجربه های متعدد تاریخی به عنوان یک میراث فرهنگی دست به دست گشته تا به اکنون رسیده و کماکان جامعه ی ایرانی متاثر از آن عمل کرده و رفتار می نماید. مبتنی بر این تاویل، اصلاح طلبان ایرانی گرچه شعارهای اصلاح طلبانه سر می دهند اما درون آنها با برونشان، متفاوت و گاه متضاد است. در اصل، ما هنوز در میانه راه هستیم و باید مسیر یا مسیرهایی را برای تغییر ماهیت و شکستن پوسته سفت گفتمان و رادیکالیسم چپ طی نماییم تا گفتمان میانه روی و اعتدال بر جامعه حاکم گردد. این موضوع در پیرامون بیش از مرکز وجود دارد.

حمید موذنی: به این دلیل که نظام سیاسی و اجتماعی ما تمرکزگرا بوده و هست؛ در نتیجه تحولات و تغییرات بیش و پیش از دیگر مناطق در مرکز رخ داده و سپس به پیرامون منتقل می گردد. گرچه  در امور سیاسی، پیرامون بیشتر تابع مرکزاست اما در مورد دولت روحانی؛ حوزه های پیرامونی مواضعی خلاف مرکز اتخاذ نموده و یا بین دولت مرکزی و نماینده دولت در پیرامون تفاوت قائل شده است. برای مثال، برخی از اصلاح طلبان به ویژه در مناطق پیرامونی با مواضع دولت روحانی، به گونه ای مخالفت دارند. این برخوردهای متناقض چند دلیل می تواند داشته باشد: شاید نشانه ای ازعاری شدن آنان از دغدغه های اصلاحی و اجتماعی باشد و یا شاید در تحلیلی روانکاوانه؛ شخصیت چپ گرای درون آنها، برای والایش هشت سال ناکامی و شکست در دوران احمدی نژاد، صرفن با دستیابی به قدرت همه جانبه بتواند اندکی التیام یابد و آرام گیرد، بنابراین چون این گونه اصلاح طلبان حس خوب و مثبتی دریافت نکرده اند و به آمال و آرزوهای پسا-پیروزی دولت حسن روحانی نرسیده اند؛ رویای خود را بر باد رفته تصور می کنند، درنتیجه در دولتی که آنها باید در جایگاه  پوزیسیون قرار گیرند، کماکان در موضع اپوزیسیون هستند و این رویکرد، در برخی مواقع چنان افراطی می شود که گاه اصول گرایان و حامیان احمدی نژاد را نیز از عملکرد اپوزیسیونی خود بی نیاز ساخته است. بخشی از این رویکرد نیز بابت وضعیت آنومیک اجتماعی و ناهنجاری های ساختاری در جامعه ایرانی است. جامعه ی تهی شده از اخلاق و ایمان، منافع فردی و زیست اتمیستی، جای فردیت و توجه به دیگری و درد مشترک را گرفته، این وضعیت چنان گفتمانِ قدرتمندی را شکل داده که برخی از اصلاح طلبان  را نیز در خود حل نموده است؛ شاید به همین دلایل، برخی از اصلاح طلبان به جای همراهی و همیاری دولت منتخب مردم و اصلاح طلبان، حتا حمایت کاریزمای خود؛ سیدمحمد خاتمی از دولت را نیز نادیده انگاشته و مواضع مخالفت خود را تا کسب قدرت و رضایت از برداشت غنایم ادامه می دهند. این مواضع نه اصلاح طلبی است و نه همراهی با مردم؛ اما آنها چون اکثرا به رسانه ها، دسترسی دارند بخشی از واقعیت را پنهان و نیات خود را طوری دیگر نشان می دهند.

 حمید موذنی: متاسفانه این وضعیت در بوشهر به انشقاق در بین اصلاح طلبان انجامیده  و فضای ملال در حوزه فعالیت های سیاسی و مدنی، حاکم شده است. واقعیت این است که با پیروزی دولت حسن روحانی، اختلافات در بین اصلاح طلبان اوج گرفت و این اختلاف و تضاد، اختلافی پیشا حضور سالاری(استاندار کنونی بوشهر) بود. اصلاح طلبان بوشهری برای انتخاب استاندار بوشهر به جای  پیروی از مدل عارف/ روحانی که به پیروزی دولت حسن روحانی انجامید، به مدل شکست خورده ی معین/ کروبی روی آوردند. گروهی به  دنبال تک کاندیدا بودند و گروهی دیگر به دنبال لیستی بودند که در اصل علیه تک کاندیدا بود. این رقابت تقابلی به عدم موفقیت هر دو گروه انجامید و در نتیجه مصطفی سالاری سر برآورد که گزینه هیچ کدام  نبود. این اتفاق در ابتدا به تلاش هر دو گروه برای سهم خواهی در تقسیم پست ها انجامید و گروهی با توجه به اینکه در این کارعجله داشتند و فرصت اعتدالی به استاندار ندادند، در نهایت به احساس ناکامی رسیدند ولی گروه دیگر، اعتدال پیشه ساختند و به حمایت از استاندار پرداختند. به همین دلیل، گروه ناکام دراولین فرصت، وضعیت اپوزیسیونی خود به دولت احمدی نژاد را به دولت حسن روحانی نیز تسری دادند. گروه ناکام که احساس مالکیت گفتمان اصلاح طلبی را داشتند و در دوران احمدی نژاد فعالیت بهتری نسبت به بقیه داشتند؛ در  مخالفت با استاندار دولت تدبیر و امید در بوشهر چنان مواضع تندی اتخاذ کردند که متاثر از این عملکرد، فضای امید اجتماعی را به یاس سوق دادند و کار دولت در استان را سخت تر کرد. آنها به خوبی جای اصول گرایان را در مخالفت با دولت  پر کردند و تمام تلاش خود را برای تضعیف استاندار دولت حسن روحانی در پیش گرفتند، هرچند که در گذر زمان این جریان اندکی با دولت ندبیر و امید همراه تر گردیده است و این را نشانه ای از امیدواری به آینده می بینم. آنها حتا به روزنامه نگاران و فعالان اصلاح طلب و جوانان ستادهای روحانی که همسو با خود نبودند، انگ و برچسب های وابستگی و… زدند و تلاش کردند با این رفتار از حامیان دولت بکاهند. اما با این همه من به تغییر فضا همچنان امیدوارم و اعتقاد دارم که همه برندگان انتخابات بیست و چهارم خرداد برای خود حقوقی دارند و البته به همان میزان نسبت به این جریان اعتماد و امیدی که در جامعه شکل گرفته نیز مسئولیتی دارند. می دانیم که در جامعه مدرن همواره حقوق مدنی و سیاسی ملازم و همراه با مسئولیت پذیری مدنی و سیاسی تعریف شده است. در این زمینه مسئولیت پذیری سیدمحمد خاتمی به عنوان شخصیت کاریزمای اصلاح طلبان می تواند نمونه و الگوی مناسبی برای اصلاح طلبان باشد.

حمید موذنی: متاسفانه این رویکرد ناصواب از سوی این دوستان رخ داده است. آنها با اینکه دوستان و همفکران من هستند اما بابت عدم همراهی من و سایت خبری «ب» در نحوه ی برخورد آنها با استاندار  شروع به انگ زنی و برچسب زنی کرده اند. من تا کنون به صورت حضوری، چندین مورد با آنها در این خصوص گفت و گو کرده ام و حتا با رئیس  مجموعه سیاسی آنها در این مورد صحبت کرده ام و با اینکه ایشان را فردی مقبول می دانم اما متاسفانه همراهان و مشاوران ایشان  در برخورد با کسانی که همراه آنها نیست، رفتاری اخلاقی، پیشه نمی سازند و تلاش می کنند با شایعه پراکنی و انگ زنی، مخالفان خود در این راه را تضعیف نمایند. ای کاش برخی دوستان به جای تبدیل شدن به اپوزیسیون استاندار و دولت روحانی با درک شرایط، رای مردم را به موفقیت دولت پیوند می زدند و ای کاش به جای کاشت بذرِ یاس و نومیدی در جامعه، نهال دوستی و امید می کاشتند تا اعتدال، گفت و گو و مدارا  را برداشت کنیم. واقعیت این است که من تمام تجربیات سردبیری نشریات کاغذی و این سایت را در برخورد ناصواب همفکران مانند هم تجربه کرده ام و این اتفاق برایم چیز تازه ای نیست. من در کارهای رسانه ای ام  تلاش داشته ام با افزایش کیفیت به رقابت نشاط آمیز دست بزنم اما در هر بار تجربه، با برخورد حذفی و تقابلی دوستان مواجه می شدم. اما از این رویکردها و مواضع دوستان، هیچ گاه دلسرد نشدم و کارم را انجام دادم زیرا به کارم ایمان داشته و دارم و می دانم بایست محکم و استوار از این موانع،  گذر نمود تا به جامعه ای بهتر برسیم. سایت خبری تحلیلی “ب”؛ یک سایت خصوصی ومستقل و آزاد است و تمام تلاش ما، ارائه یک کار حرفه ای و انتقادی است. سایت خبری “ب” از همه تفکرات و سلیقه های فرهنگی  و سیاسی و اجتماعی استقبال می کند. همان طور که قبلن گفته ام، دوستان منتقد می توانند انتقادات خود را به ما بدهند و ما از انتشار انواع دیدگاه ها و برداشت ها استقبال می کنیم و نظرمان این است که از مواجهه و برخورد سلیقه ها و اندیشه ها به نتایج بهتری می رسیم. البته  انتشار مطالب باید در راستای نقد عملکردها و اندیشه ها باشد نه در نقد اشخاص و انگ زنی  و… سایت خبری “ب” با بهره گیری از اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری، مواضع همه نحله ها و گروه های مدنی و سیاسی را منتشر و منعکس می سازد.

حمید موذنی: استاندار بوشهر؛ مصطفی سالاری را من تنها یک بار در ستاد روحانی دیدم که آقای مجید کنگانی ما را به هم معرفی کرد. دیگر دیداری صورت نگرفته  است و من تنها اخبار عملکرد او را در رسانه ها دنبال می کنم. نه اینکه  کم و زیاد دیدنِ استاندار مهم است بلکه می خواهم بگویم که مهم دیدار و رابطه با استاندار نیست بلکه حمایت و همراهی با دولت منتخب مردم، ارجحیت دارد. من متعجبم دوستان در دولت قبل اینقدر رواداری داشتند که برای اولین استاندار دولت احمدی نژاد یادداشت نوشتند و  با تمام وجود حمایت کردند و حتا از آخرین استاندار دولت محمود احمدی نژاد نیز حمایت نمودند و آن را جزوی از اخلاق اصلاح طلبی برمی شمرند؛ اما حالا چگونه ارتباط با دولت تدبیر و امید که با پشتیبانی  خاتمی و بزرگان اصلاحات برخوردار است، را مذموم برمی شمرند؟ این دوگانگی عجیب و غریب اصلاح طلبی در برخورد با نماینده دولت احمدی نژاد و دولت حسن روحانی  واقعن حیرت آور است و البته تاسف برانگیز. من حمایت از دولت منتخب مردم در عرصه ی کلان و محلی را یکی می دانم و به نظرم باید از آرا مردم که در تصدی این افراد رقم خورده است، حمایت نمود. حمایت هم با نقد  و تحلیل، مناسب تر است تا با تجلیل. بدون شک اعتدال و اصلاح  با “نقد” ارتباط دارند نه با سکوت. سکوت، شاید نشانه ی دوست نداشتن باشد اما انتقاد، نشانه دوست داشتن است.

به نظرمن، مصطفی سالاری در همین مدت کوتاه، در برخی موارد موفق و در برخی موارد نیز عملکرد  وی با انتقاد روبرو بوده است.  البته من فکر می کنم حضور سالاری در مسند استانداری بوشهر یک اتفاق مهم  و مثبت بوده است. بدون حضور او در استان، گردش آزاد نخبه گان واستفاده از نیروهای جوان و جدید شاید صورت نمی پذیرفت. اگر سالاری نمی آمد و احتمالن گزینه های دوستان روی کار می آمد، کماکان استان از نیروهای سنتی و غیر خلاق بهره می برد و جوانان کماکان در حسرت توجه و حضور در عرصه های مدیریتی بودند و این اتفاق اصلن، مناسب شعار دولت تدبیر و امید و جامعه امروز ما نبود. در ضمن سالاری با جسارت  و خوش فکری از نیروهای اقلیت های دینی در مناصب دولتی به ویژه درعسلویه استفاده کرده و به بانوان نیز توجه خوبی داشته است. در حوزه ی اقتصادی نیز استاندار پی گیر کارهای اساسی خوبی بوده که در صورت تحقق می تواند به توسعه استان یاری برساند. استاندار اما در حوزه ی سیاسی عملکردی حداقلی داشته است. درست است که مخالفت برخی از اصلاح طلبان کار را سخت ساخته اما استاندار در تعویض معاونین خود تعلل کرده است. همچنین در سخنان استاندار کمتر نامی از دولت تدبیر و امید و آرا مردم بیان می شود و بیشتر به اقتصاد و توسعه  اشاره می کند. بی توجهی کلامی به عرصه ی سیاست  در سخنان استانداربوشهر،  شور انتخابات  ریاست جمهوری  را به انتخابات مجلس پیوند نمی دهد و ایشان باید به این مهم توجه نماید. از سوی دیگر، در سخنان سالاری نسبت به  یکی از سیاسی ترین انتخابات ایران، هیجان لازم برای امیدبخشی به مردم وجود ندارد و بیشتر به تدبیر اشاره می شود در صورتی که دولت روحانی، دولت تدبیر و امید است. فضای سیاسی و مدنی بوشهر نیز ملال آور و رخوت انگیز است و استاندار بایست با آسیب شناسی این موضوع، این بخش مهم را پویا و با نشاط سازد تا در انتخابات پیش رو مردم رویکرد خود به دولت را استمرار بخشند. همچنین من فکر استاندار از مشاوران خوبی بهره نمی برد و برخی از سخنان وی به لحاظ کارکرد سیاسی و بازتاب اجتماعی هوشمندانه نبوده است. برای مثال سخنان سالاری در برابر مخالفان خود در روز جهانی گردشگری، نه امیدبخش  بود و نه با تدبیر.

حمید موذنی: در اخلاق سیاسی بده – بستان و معامله یک کار اخلاقی است و نمی توان از طرف دیگر حمایت بی مزد و منت انتظار داشت و با برداشت اخلاق عمومی، انتظارها را مذموم شمرد. بلکه واقعیت این است که در سپهر سیاست، انتظارهای سیاسیون و فعالان این عرصه برای سهم خواهی، انتظاراتی اخلاقی هست. اما در اینجا یعنی بوشهر، اصلاح طلبان با عجله ای غیر اصلاح طلبانه،  فرصت کافی به استاندار ندادند و فضا را رادیکال کردند. آنها بدون در نظر گرفتن واقعیات سیاسی در ایران، ناکامی خود در انتظارات حداکثری را چماق کرده و برسر دولت تدبیر و امید دراستان کوباندند و از سوی دیگر، استاندار نیز به جای امیدبخشی و توضیح و تشریح وضعیت به آنان، به فاصله گرفتن از آنها اقدام نمود. گرچه سهم اصلاح طلبان مخالف در این اتفاق بیشتر است اما هنوز دیر نشده و باید  با حداقلی نمودن انتظارات به مطالبات تاریخی مردم ایران فکر نمود. در این مورد خاص باید همان مذاکرات ۱+۵ را در سطح استانی به طور واقعی کلید زد و امیدوارم که این گروه ها در کنار هم به نزدیکتر کردن مواضع مدنی و سیاسی اشان بپردازند؛ چراکه در وضعیت فعلی نقاط مشترک این ۶ گروه به شدت بیشتر از نقاط تمایز آن ها هست، به زعم من فرصتی بهتر از این برای برساختن گفتمان اعتدال در سرزمین مان ایران وجود ندارد. باید “درد مشترک” را جایگزین منافع سیاسی نمود تا از این وضعیت گذار نماییم. باید چون اصلاح طلبیم  دل در گرو ایرانی آزاد و آباد نیز داشته باشیم و کمی از خود عبور کنیم و به جامعه و تحقق  مطالبات تاریخی فکر کنیم. چون اصلاح طلبیم باید ایثار کنیم و مطالبات سیاسی خود را به مطالبات تاریخی پیوند بزنیم و همراهی کنیم تا از درد مشترک، کسر شود و به  شادی و رضایت عمومی اضاف شود.