قدرت مدارا با نگاهی به افکار و زندگی مارتین لوترکینگ
کریس اویونما ، محقق سازمان مدارای جهانی – ۲۸ آگوست ۱۹۶۸ سالروز سخنرانی احساسی و عاطفی مارتین لوترکینگ جونیور با عنوان «من رویایی دارم» بود که به منظور محکوم کردن و پایان دادن به تبعیض نژادی در آمریکا ایراد شد. به طور کلی آن سخنرانی موجب باز شدن زخم های تبعیض در گروههای خاص آمریکاییهای آفریقایی تبار و دیگر گروههای اقلیت در ایالات متحده گردید. وی در این سخنرانی به حقوق اقتصادی مردم و فقری که از گذشتهها از آن رنج میبردند اشاره کرد.
او راه صبوری و مدارای بیشتر برای جنگ علیه بی عدالتی را انتخاب کرد. آموزههای«مهاتما گاندی» بسیار او را تحت تاثیر قرار داده بود. برای هر دوی آنها آشکار بود که احقاق حقوق مردم را از طریق راههای غیر خشونتآمیز مطالبه کنند. لوترکینگ به طرفدارانش توصیه می کرد در برابر حملهها از قدرت روحشان کمک بگیرند.
در حال حاضر هنوز مساله تبعیض نژادی در سراسر جهان بسیار ریشه دار است. توقع این است که تبعیض کاهش چشم گیری پیدا کند هر چند که بعضی اوقات غیر ممکن به نظر میرسد تبعیض از قلب و روح مردم محو شود. نکته بسیار نگران کنندهتر این است که تبعیض نژادی حتی در امریکا هم هنوز وجود دارد؛ در سرزمینی که مبارزات علیه نژادپرستی طی سال های گذشته در آن صورت گرفته است.
“هایدی شیرهولز” اقتصاددانی که در موسسه سیاستگذاری اقتصادی “واشنگتن”درباره عوامل اثرگذار برای ایجاد فرصت های شغلی یکسان در آمریکا پژوهش می کرد،در میان مطالعاتش تاکید میکند که هنوز تبعیض نژادی در امریکا زنده و پابرجاست.
به دور از نظرات شخصی در مورد تبعیض نژادی، خیلی از مردم در دنیا هستند که هنوزدر اسارت و گرفتاری در سرزمینهایشان زندگی می کنند. آنها فقیرانه درکشورهای ثروتمند زندگی میکنند به دلیل این که دولتهای آنها برنامهای برای کاهش فقر ندارند. دولتهایی که فقط به سلطه فکر میکنند و حکومتشان را با انتخاباتهای محدود ونمادین زینت میدهند در حالی که مردمان این سرزمینها در ناامیدی غوطه ور هستند.
همچنین مردم برخی دیگر از کشورها مانند بردگان و اسرایی برای حاکمان سرزمین خودهستند. این افراد هیچ گونه سکوی پرتابی برای رشد سیاسی ندارند به خصوص اگر ازگروههای اقلیت باشند. سیاست حاکمان این سرزمینها “مشت آهنین” است و هر گونه صدای آزادی خواهانهای را سرکوب میکنند. آنها هر گونه مخالفت و یا حتی هر روش اصلاحی و سازندهای را هدف قرار میدهند و یا عملا مخالفان را مجبور میکنند برای پیدا کردن یک جای امن به سرزمین های دیگر تبعید شوند. در حال حاضر هنوز در برخی از کشورها رفتارهای ضد زن و شکاف بین زنان و مردان در حال گسترش است.
مردمان دیگری هم هستند که گرسنگی را تاب می آورند تنها با این تصور که دولت و کشور مستقلی دارند و از این وضعیت احساس غرور می کنند. این حس غرور که آنها متعلق به سرزمینی مستقل هستند ریشه ای عمیق پیدا کرده است. در مقابل این دسته، افراد و گروه های دیگری هم هستند که در اسارت نگه داشته می شوند. موجودیت آنها از نظر سیاسی، اجتماعی، مذهبی ، اقتصادی، آموزشی و بسیاری چیزهای دیگر (که توضیح وشرح طولانی دارد) تحت تاثیر قوانین قرار گرفته و یا کلا نادیده گرفته میشود.
اگر چه ما تنها منعکس کننده آنچه که مارتین لوترکینگ برای آنها مقاومت و ایستادگی کرد هستیم اما برای ما ضرورتی وجود دارد و آن این است که ما باید جامعه ای را که در آن زندگی می کنیم تغییر بدهیم. همانطور که گاندی می گوید: “آن تغییری باش که آرزوی دیدنش را در جهان داری”. بله؛ ما یک تغییر کلی در جهان می خواهیم. جنگها زمانی متوقف خواهند شد که مدارا و تحمل تبدیل به یک باور شود. تغییری که تبعیض نژادی را از بین ببرد. تغییری که مردم از آن به خاطر برآورده شدن همه حقوق صحیح انسانی از لحاظ شخصی، اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی و همه آنچه مطابق با مقام انسانی است کاملا خرسند شوند.
نگاهی به زندگی مارتین لوترکینگ
نیوشا دهخدا
مارتین لوترکینگ در پانزدهم ژانویه ۱۹۲۹ در آتلانتا جورجیا به دنیا آمد. او به عنوان کشیش آمریکایی و رهبر حقوق مدنی شناخته می شود. لوترکینگ در سال ۱۹۵۴ درکلیسای باپتیست مونتگومریِ آلاباما به مقام کشیشی رسید. اولین فعالیتش رهبری جنبش تحریم سیاهپوستان طی سال ۱۹۵۵ در مونتگومریِ آلاباما بود. آن زمان یک شرکت حمل ونقل مسافران اعلام کرده بود که در اتوبوس ها سیاه پوستان میبایست صندلیهای خود را به سفیدها واگذار کنند. همچنین آنها باید برای نشستن و یا ایستادن به انتهای اتوبوس بروند.
در هر صورت به دلیل این اعتراضها لوترکینگ دستگیر شد و به پرداخت ۵۰۰ دلارجریمه و همچنین ۵۰۰ دلار هزینه دادگاه محکوم شد. در این مدت حتی خانه او هم موردحمله قرار گرفت. فعالیت او مخالفت با تفکیک نژادی بود که نهایتا حرکت او اواخر سال۱۹۵۶ با تصویت قانون ادغام در اتوبوس ها در مونتگمری نتیجه داد. پیامد دیگر این تحریم پایه ریزی کنفرانس رهبران مسیحی جنوب (SCLC) بود که به استفاده از عدم خشونت اختصاص داده شده بود و شعارش این بود که “حتی یک تار مو نباید از سرکسی کم بشود”. لوترکینگ در این سازمان و تشکل دارای جایگاهی مانند یک نخستوزیر بود.
با وجود همه این مشکلات لوترگینگ هرگز هراسان نشد و همچنان به اعترضات خودادامه داد. در سال ۱۹۶۰ لوترکینگ توانست راهپیماییها و تظاهراتهای اعتراضی بیشتری را برپا کند. بعدها در سال ۱۹۶۳ کینگ دربیرمنگام آلاباما که بیشترین شهرت تفکیک نژادی را در آمریکا داشت اعتراضات گسترده ای برپا کرد. لوترکینگ در سال۱۹۶۳ با سازماندهی یک راهپیمایی اعتراضی خیلی بزرگ در مورد آزادی مشاغل درواشنگتن توانست بیشترین توجه جهانی را به خود جلب کند. این راهپیمایی در بیست وهشتم آگوست ۱۹۶۳ در زمانی که کینگ سخنرانی معروفش را با عنوان “من رویایی دارم” ایراد میکرد، برگزار شد. او به صراحت بیان کرد: “من رویایی دارم که چهار فرزند کوچکم روزی درکشوری زندگی کنند که آنها را نه به سبب رنگ پوست، که با درونمایه شخصیتیشان داوری کنند”. سخنرانی او موفقیت چشمگیری به همرا داشت. بعدها مجله تایم به او لقب”مرد سال” را داد.
در سال ۱۹۶۴ کینگ به خاطر رهبری جنبشهای مدنی موفق به دریافت جایزه صلح نوبل شد. تا آن زمان او جوانترین برنده جایزه صلح نوبل بود. در همان سال فعالیتهای او به نتیجه رسید و از آن پس در قانون حقوق مدنی تبعیض بر اساس نژاد، دین ومذهب، رنگ و اصالت در استخدامها و استفاده از امکانات عمومی ممنوع شد. در سال۱۹۶۵ قانون حقوق مدنی توانست موفقیت دیگری را به دست آورد و آن بازگرداندن وحفاظت از حق رای بود. کینگ تلاش کرد تا مبارزه علیه فقر و جنبشها و اعتراضات بدون خشونت را گسترش دهد. در همین راستا او به قسمت های مختلف ایالات متحده سفر کرد و به سخنرانی پرداخت. بی شک کینگ به واسطه فعالیتها و شهرتش دشمنان زیادی پیدا کرده بود. سرانجام در سال ۱۹۶۸ وقتی او به منفیسِ تِنسی رسید تا آماده یک راهپیمایی عمومی برای حمایت از بهداشت کارگران شود، توسط یک سفید پوست نژادپرست به نام “جیمز ایرال ری” مورد اصابت گلوله قرار گرفت. ضارب به۹۹ سال زندان محکوم شد.
گفته می شود که مارتین لوترکینگ از دو اصل پیروی می کرده است. یکی تعالیم مسیح ودیگری آموزشهای صلح طلبانه “مهاتما گاندی”.