- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

خشونت پنهان سازمان و زنان شاغل

دکتر مهتا بذرافکن: این‌که انسان در حیاتش همواره در گیرودار رویایی با خشونت و امر خشن بوده چیزی‌ست که شکی در آن نیست، اما در طول تاریخ زندگی اجتماعی اعمال خشونت در هر زمان و مکان بر زنان بیش از مردان بوده است. یکی از مهم‌ترین زمینه‌های خشونت ساز برای زنان محیط کار می‌باشد. تحقیقات نشان می‌دهد که زنان بیش از مردان تحت تاثیر فشارهایی هستند که بر روابط انسانی در محیطهای کاری اعمال می‌شود و این فشارها کم‌کم در تعاملات اجتماعی خود را نشان داده و در ‌‌نهایت در کل جامعه تاثیر خواهند گذاشت.

در همه انواع نظام‌ها از سرمایه داری گرفته تا سوسیالیسم این زنان هستند که زیر بار خشونتهای فیزیکی و عاطفی و ایدئولوژیک له می‌شوند. یکی از این موارد مهم کار عاطفی است. کار عاطفی کوششی که در آن فرد باید کاری انجام دهد که با عاطفه‌اش درگیر شود و از عاطفه‌اش برای پیشبرد کار استفاده شود مثلا در برخورد با مراجعه کنندگان حرکات و رفتارهایی که بار عاطفی مثلا جدی بودن بیش از حد و یا لوند بودن غیر عادی از خود بروز دهد و این کار جزئی از شغل او برای گرفتن دستمزد باشد.

کار عاطفی خشونتی پنهان در خویش دارد. زنان یکی از اصلی ترین قربانیان کار عاطفی هستتند. آن‌ها علاوه بر این قربانی آزارهای جنسی فیزیکی، کلامی اند، قربانی نوعی خشونت عاطفی هستند که کارفرمایان- چه دولتی و چه خصوصی از آنها می خواهند. البته به غیر از این، تفاوت در نحوه پرداخت حقوق و دستمزد، تبعیض در   ارتقای شغلی با وجود لیاقت، عدم دستیابی به مشاغل مورد علاقه به دلیل زن بودن، نادیده گرفته شدن و در معرض فشارهای ایدئولوژیک قرار گرفتن از جمله خشونتهایی است که زنان در محیط کار با آن مواجه هستند. چه بسیارند زنانی که می‌دانند لیاقت ارتقاء شغلی دارند ولی هموراه پشت درهای بسته می‌مانند ابتدا تلاش نا‌امیدانه‌ای آغاز می‌کنند اما سر انجام سرخورده شده و با شرایط کنار می‌آیند. از دید جامعه‌شناسان، آزار جنسی در محیط کار در اغلب موارد معمول است.

برپایه گزارش‌های شخصی در انگلیس برآورد شده که از هر ده زن، هفت زن در دوره زندگی شغلی خود به مدتی طولانی دچار آزار جنسی قرار گرفته‌اند. اما این درباره خشونتهای سیستماتیک اعمال شده در فیش های حقوقی و قوانین ارتقای شغلی و .. تحقیق مشخصی صورت نگرفته است. این که زنی به خاطر کارش ناچار به استفاده از پوششی خاص علی رغم میل باطنی‌اش باشد در حالی همتایان مرد چنین الزام و اجباری نداشته باشند خود مصداق کارعاطفی است. رد و بدل کردن جوکهای جنسیتی در محل کار بوسیله همکاران مرد، حرکات و گفتار و رفتار‌هایی که توسط مردان در محیط کاری دیده می‌شود نیز از مصادیق خشونتهای محیطهای کاری است.

همه زنان تجربه‌های پنهان از این دست در محیط‌های کاریشان دارند که به علتهای مختلفی مانند ترس از برچسب خوردن، ترس از از دست دادن کار، ترس از قوانین دست و پا گیر و از همه مهم‌تر متهم شدن و مقصر شناخته شدن و مورد قضاوت قرار گرفتن، هرگز در جایی مطرح نمی‌کنند. البته این نوع خشونت تنها خشونت عاطفی نیست که آن‌ها مجبور به تحمل آن هستند. زنان در محیط‌های کاری علاوه بر دست و پنجه نرم کردن با این نوع خشونتهای پنهان باید با تبعیض و بی‌عدالتی در پرداخت دستمزد یا ارتقای جایگاه شغلی، نیز دست و پنجه نرم کرده و هزینه‌های عاطفی زیادی برای آن پرداخت ‌کنند.

در پژوهش کار عاطفی زنان که توسط نگارنده انجام شده، بسیاری از زنانی که با آن‌ها مصاحبه شد خود را محق پستهای اجرایی مدیریتی می‌دانستند که علی رغم داشتن شرایط و تحصیلات و امتیازهای خاص اما از آن محروم شده و همکاران مرد که امتیازات آن‌ها به مراتب پایین‌تر بود انتخاب شده بودند در همین پژوهش مشخص شد که مردان در پذیرفتن زنان به عنوان مدیر بالا دستیشان تردید داشته و آن را نوعی تحقیر برای خودشان می‌دانند اغلب مردان در مصاحبه‌های خویش از اینکه مدیرشان زن باشد احساس خوبی نداشته و برخی از آنان حاضر به کارشکنی برای بد جلوه دادن عملکرد مدیران زن هم بودند!!

پرداخت دستمزد و ارتقا شغلی زنان هم مانند دیگر مسائل تحت تاثیر سنت و ایدئولوژی است و خود از ابزار اعمال خشونت در محیطهای کاری زنان به شمار می‌رود. در جوامع سنتی در شرق چه در کشورهای جهان سوم و حتی در کشورهایی نظیر ژاپن فرصت‌های شغلی برای زنان بسیار کمتر از مردان است. بسیاری از زنان هرچند هم که شایسته باشند جنس فرو دست‌تر نسبت به مردان نگریسته می‌شوند.

زنان به علت زن بودنشان بار‌ها و بار‌ها مورد تحقیر آن هم از سوی نهادهای رسمی و به صورت علنی قرار گرفته‌اند! مثلا در مورد اخیر در ایران مطرح کردن  ممنوعیت استخدام دختران مجرد به عنوان عضو هیات علمی یکی از مواردی است مصداق بارز خشونت علیه زنان است که البته مغایر با حقوق شهروندی شناخته شده در کشور است اما صرف مطرح کردن آن نیز خشونت عاطفی شدیدی به دنبال دارد. نکته حائز اهمیت این است که در ایران در بسیاری از موارد زنان متولی ایجاد این خشونت‌ها و حتی پیشنهاد دهنده این گونه طرح‌ها هستند که خود نشان می‌دهد فقط مردان نیستند که این نوع خشونت‌ها را بر زنان اعمال می‌کنند!! اگرچه در اغلب کشورهای جهان خشونت وجود دارد و رنج مشترک زنان در اغلب نقاط دنیا است ولی در کشورهای جهان سوم تحت تاثیر دو عامل ذکر شده بسیار شدید‌تر اعمال می‌گردد.