- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

پایان عصر روشنفکر نخبه و آغاز عصر جریان روشنفکری (محمد ضیمران)

پایان عصر روشنفکران نخبه و آغاز عصر جریان روشنفکری
روشنفکران اگر نتوانند خودشان را با شرایط وفق دهند به موزه خواهند پیوست
محمد ضیمران

مقایسه نقش روشنفکران دهه ۹۰ با دوره های گذشته گزاره یی است که نیاز به انجام پژوهش های میدانی گسترده دارد و هرگونه برداشت در این رابطه که از راهی غیر از پژوهش به دست آمده باشد، شخصی و البته غیرعلمی است. می توان گفت نقش روشنفکران به عنوان گروه های مرجع نسبت به دهه های گذشته کاهش یافته است. اما اثبات این مساله متضمن انجام کار پژوهشی گسترده است و تنها بر این اساس می توان برای آن حکمی قطعی صادر کرد.
با توجه به آنچه در جامعه پیرامون مباحث روشنفکری مشاهده می شود در ابتدا باید تعریف روشنفکر و ویژگی های روشنفکر را مشخص کرد. برخی افراد تاثیرگذار بر رفتار جامعه متفکر یا پژوهشگر و عده یی نیز روشنفکر نامیده می شوند. باید دانست که آیا روشنفکر کسی است که به مسائل روزمره رویکرد انتقادی دارد، یا درباره مسائل جامعه پژوهش انجام می دهد یا رویکرد فلسفی به مسائل روز دارد؟ که البته هر کدام از این سوال ها پاسخ های مشخص دارد. اما اگر هدف، پرداختن به روشنفکر به معنای سنتی آن باشد می توان گفت نقش روشنفکران کاهش یافته است.
امروزه به دلیل وجود شبکه های اجتماعی متعدد و شرایط ایجاد شده در فضای مجازی، نقش روشنفکران کاملا دگرگون شده است. به طور مثال در ده های ۶۰،۵۰ که دوران استیلای متفکرانی چون برتراند راسل و ژان پل سارتر بود نقش روشنفکر نخبه بسیار کلیدی بود اما به مرور نقش روشنفکر جای خود را به پدیده روشنفکری داد. در واقع امروزه باید پدیده روشنفکری را به جای روشنفکر مطالعه کرد. اگر در نگاه خود به این مساله تغییر ایجاد کنیم تمام کسانی که با فضای مجازی سروکار دارند و راجع به مسائل روز، اجتماعی و فرهنگی نظر می دهند و بحث می کنند در گستره روشنفکری قرار می گیرند. بنابر این تئوری، دوران روشنفکران نخبه به پایان رسیده و عصر جریان روشنفکری آغاز شده است و تعداد کسانی که در حوزه و قلمرو فرآیند روشنفکری مشارکت دارند بسیار زیاد است.
در اینجا می توان به مبحث تحول انگاره توماس کوهن اشاره کرد. تحول انگاره غالبا به تغییر اساسی در تفکر و الگوهای ذهنی اندیشیدن اطلاق می شود که در نهایت روش اندیشیدن و انجام امور را متحول می کند. می توان گفت امروزه در جوامع نیز نوعی چرخش انگاره حادث شده است. به این معنی که وقتی فضاهای مجازی گسترده شد سلسله تحولاتی روی داد، یکی از این تحولات رسیدن به ساحتی است که دیگر روشنفکر را برنمی تابد و روشنفکری را ترجیح می دهد. بنابراین علت اساسی کاهش نفوذ روشنفکران، تغییر انگاره یی است که ریشه در فضاهای مجازی دارد و مناسباتی که امروزه هرکسی از اتاق کار یا منزل خود می تواند با جهان ارتباط برقرار کند. این مساله نظریه دهکده جهانی مک لوهان را تداعی می کند که می گوید در روزگاری زندگی می کنیم که جهان به یک دهکده تبدیل شده است. در واقع این دهکده امروزه دهکده مجازی هم هست.
می توان گفت این چرخش انگاره و تغییر در همه جای دنیا اتفاق افتاده اما شدت آن بسته به شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع متغیر است. برای قیاس بین کشورها باید دید دسترسی به فضاهای مجازی در هر جامعه به چه میزان است. اگر معیار، دسترسی عموم به تکنولوژی و فضاهای اینترنتی باشد باید میزان این دسترسی و مشارکت را اندازه گیری کرد و تعداد افراد دخیل در فرآیند روشنفکری را سنجید و بعد به همان نسبت، میزان رشد و گسترش نظریه فوق ـ چرخش جریان روشنفکری ـ برجسته تر می شود.
این تغییر جنبه های مثبت زیادی دارد اما ایراداتی نیز به آن وارد می شود. برای جنبه منفی می توان به این نکته اشاره کرد که از آنجا که همه افراد جامعه می توانند در این فضاها مشارکت کنند و هیچ گونه محدودیتی وجود ندارد، بنابراین قبول فرد در این محیط به داوری های ممتد و پیوسته نیاز ندارد. جنبه مثبت اینکه امروزه برخوردها و شبکه های اجتماعی ماهیت کاملا دموکراتیک دارند و همه می توانند به آسانی به آن دسترسی داشته باشند.
البته در این میان روشنفکرانی هستند که اصلا از تکنولوژی های جدید استفاده نمی کنند و در واقع نوعی تکنوفوبیا (ترس از تکنولوژی) دارند یا بسیار کم سمت آن می روند. برخی نیز از روی علاقه با این جریان همراه شده و از آن استفاده می برند. به نظر می رسد در این مساله هم شکاف نسلی وجود دارد. می توان ادعا کرد نسل های جدیدتر با فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی بیشتر برخورد دارند و قدیمی ترها به دلایل متعدد کمتر از آن استفاده می کنند. درنتیجه هرچه دسترسی نسل جوان تر به تکنولوژی و فضاهای مجازی بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد میزان دسترسی، علاقه و استفاده جوامع نیز بیشتر خواهد بود.
با این حال تاثیر روشنفکران بر جامعه انکارناپذیر است. در ایران از گذشته دور منورالفکرها همواره نقش کلیدی بازی کرده اند به طور مثال در انقلاب مشروطه و انقلاب ۵۷ و پدیده های اخیرتر نقش موثر آنها را نمی توان انکار کرد. در حال حاضر نیز کسانی که دست به قلم هستند تاثیر خود را می گذارند ولی این تاثیرها به مرور رو به نقصان می گذارد و نوعی فرآیند نویسای جدید با فشار دادن دکمه های رایانه اتفاق می افتد که یک شکاف عمیق و نسلی را بین کسانی که سواد رایانه یی دارند و کسانی که خیلی از این سواد بهره یی ندارند، ایجاد می کند. البته جامعه ما هنوز در فضای مکتوب سیر می کند. هنوز نخستین رفرنس های ما نشریات و جراید چاپی هستند، بنابراین مطبوعات هنوز هم نقش مهمی در جامعه ایفا می کنند اما در جوامع دیگر به مرور روزنامه ها و کتاب ها به صفحات رایانه ها منتقل شده اند و این روند استفاده از تکنولوژی های جدید، نفوذ روشنفکران را کاهش داده و شرایط را دگرگون کرده است.
تکنولوژی حتی شکل مطالعه را نیز تغییر داده است و امروزه افراد بیشتر کتاب ها و مقاله ها را روی صفحات رایانه ها و تبلت ها یا حتی تلفن های همراه خود مطالعه می کنند. حتی کتب مذهبی و کتاب هایی مثل دیوان شاعران هم به نرم افزار تبدیل شده اند که روی تلفن همراه نصب شده و مورد استفاده قرار می گیرند. امروزه دیگر صفحات روزنامه ها، مقاله ها و حتی اخبار رسانه های دیداری و شنیداری به شکل گذشته وجود ندارند و به صفحات رایانه و تلفن های همراه منتقل شده اند.
روشنفکران اگر نتوانند با این موج همراه شوند و از وفق دادن خود با شرایط جدید واهمه داشته باشند و از فرصت هایی که در جامعه ایجاد شده است فاصله بگیرند، کهنه شده و به تدریج به اقلام موزه شبیه خواهند شد. چراکه امروزه تعریف سواد نسبت به گذشته کاملا فرق کرده است. قبلا سوادآموزی به خواندن و نوشتن محدود می شد اما اکنون میزان بهره مندی از سواد به استفاده از تکنولوژی ها بستگی دارد.

برش

امروزه به دلیل وجود شبکه های اجتماعی متعدد و شرایط ایجاد شده در فضای مجازی، نقش روشنفکران کاملا دگرگون شده است. به طور مثال در ده های ۶۰،۵۰ که دوران استیلای متفکرانی چون برتراند راسل و ژان پل سارتر بود نقش روشنفکر نخبه بسیار کلیدی بود اما به مرور نقش روشنفکر جای خود را به پدیده روشنفکری داد. در واقع امروزه باید پدیده روشنفکری را به جای روشنفکر مطالعه کرد. اگر در نگاه خود به این مساله تغییر ایجاد کنیم تمام کسانی که با فضای مجازی سروکار دارند و راجع به مسائل روز، اجتماعی و فرهنگی نظر می دهند و بحث می کنند در گستره روشنفکری قرار می گیرند. بنابر این تئوری، دوران روشنفکران نخبه به پایان رسیده و عصر جریان روشنفکری آغاز شده است و تعداد کسانی که در حوزه و قلمرو فرآیند روشنفکری مشارکت دارند بسیار زیاد است.

روزنامه اعتماد

کد خبر: ۴۲۳۴

تاریخ خبر: ۱۳۹۳ سه شنبه ۹ دی