- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

نگاهی به مفهوم «صنف و کنش صنفی»؛ به عنوان یک مفهوم جامعه مدنی

نگاهی به مفهوم «صنف و کنش صنفی»
یک پاره مهم جامعه مدنی
مهدی بهلولی آموزگار و کنشگر صنفی

۱- لودویک ویتگنشتاین، فیلسوف نامی اتریشی، نظریه ای دارد که از آن به نام <<شباهت خانوادگی>> یاد می شود.
ویتگنشتاین، فیلسوف زبان بود و دو دوره گوناگون اندیشگی را درباره ساختار زبان و پیوند آن با اندیشه و جهان پشت سر نهاد؛ به گونه ای که در دوره دوم و در کتاب <<پژوهش های فلسفی>> بنیادی ترین اندیشه های کتاب نخست خود، <<رساله منطقی- فلسفی>> را، به پرسش گرفت و به کناری نهاد. هرچند اندیشمندان، درباره جایگاه فلسفی وی هم داستان نیستند، اما برخی نگره ها و گزین گویه های او، از فراگیری و گستردگی چشمگیری برخوردار شده است؛ آن چنان که در بسیاری از کندوکاوهای اندیشگی کنونی، ردپایی از او را می توان دید. وی حل بسیاری از پرسش های سخت و جانکاه فلسفی را در گرو پرداختن به زبان می دانست.
در <<پژوهش های فلسفی>> و در رد یکی از اندیشه های نخست خود- زبان دارای ساختار منطقی یگانه است – چنین آورده است: <<کارهایی را که ما <<بازی>> می نامیم … درنظر بگیرید. منظور من بازی های روی صفحه، بازی با ورق، بازی با توپ، بازی های المپیک و مانند آنهاست. در میان همه آنها، چه چیزی مشترک است؟ نگویید باید چیزی مشترک وجود داشته باشد وگرنه آنها اصلا <<بازی>> خوانده نمی شوند بلکه نگاه کنید و ببیند آیا درمیان همه آنها چیزی مشترک وجود دارد، زیرا اگر به آنها نگاه کنید، چیزی را که میان همه آنها مشترک باشد، نخواهید دید، به جز شباهت ها، روابط و مجموعه ای کامل از آنها در آن …و نتیجه این بررسی چنین است: ما شبکه پیچیده ای از شباهت ها می بینیم که با هم، همپوشانی و تقاطع دارند… من نمی توانم برای مشخص کردن این شباهت ها، اصطلاحی بهتر از <<شباهت های خانوادگی>> تصور کنم؛ زیرا شباهت های مختلف میان اعضای خانواده: ساختمان بدنی، خصوصیات چهره، رنگ چشم، طرز راه رفتن، خلق وخو و…، به همان طریق، همپوشانی و تقاطع دارند و من خواهم گفت: <<بازی ها>> خانواده ای را تشکیل می دهند.>>*
۲- از آشنایی ایرانیان با دنیای نوین و برخی اندیشه های آن، بیش از یک صد سال می گذرد- از مشروطه تاکنون- و در این مدت، پاره ای ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نوین دنیای غرب، در این سرزمین پاگرفته و بیش وکم استوار شده است. همچنین درباره برخی از آنها- مانند نظریه تفکیک قوا یا قانون گرایی- سخنان بسیاری رفته و می رود و پیرامون آنها ادبیاتی گسترده و درخور درنگ، پدید آمده است. به هر رو، یک قرن است که برخی از این نهادها در جامعه ایرانی حضور داشته و در بعضی بزنگاه های تاریخی کارساز بوده اند- یا نبوده اند. بنابراین چندان مایه شگفتی نیست که دغدغه مردم شوند و اندیشه وران، گرداگردشان نظریه پردازی کنند. برای نمونه درباره احزاب و نقش آنها در اجتماع و سیاست، به آسانی می توان کتاب ها و جستارها یافت. درست است که در سنجش با کشورهای پیشرفته، همین نیز کاری است خرد و ناچیز، اما سراسر هیچ هم نیست و نمی توان آن را نادیده انگاشت.
۳- به گفته بزرگی، در ایران، تاکنون کار صنفی چندانی روی نداده است که درباره آن و تعریف و چگونگی اش، گفت وگویی رخ دهد یا گفتمانی پدید آید. شوربختانه، <<صنف>> و مفهوم آن، از آن دست گفتاری است که در جامعه ما، هیچ ارج و جایگاهی نداشته و ندارد. به راستی که دریغ از خردترین پژوهشی یا کمترین پردازشی درباره صنف و کار صنفی و اهمیت آن! شگفت انگیز این که برخی گروه های مرجع همچون استادان دانشگاه، دانشجویان، خبرنگاران و آموزگاران، گاه گاهی از حقوق صنفی سخن می گویند اما خود نیز گویی چندان باوری به آن و جایگاهش ندارند، تا از آن بیشتر بگویند و درباره اش بیشتر بیندیشند.
باری، با گفتاری ویتگنشتاینی، چنین می نماید که <<صنف ها>> نیز دارای شباهت خانوادگی اند. به دیگر سخن، شاید گوهری یگانه یافت نشود که درونمایه واژه صنف را، برای همه گروه و دسته های اجتماعی، در بر گیرد و همپوشان باشد. از این رو، پرسش از <<چیستی صنف و کنش صنفی>>، می تواند پرسشی نادرست باشد و بنابراین پاسخی درخور نیز نیابد. گو این که تاکنون، در گفت وگوهای پراکنده برخی کوشندگان صنفی نیز، چنین بوده است. روشن تر این که، کار و حقوق صنفی هر پیشه ای، همبسته به تعریف آن پیشه است. برای نمونه، فلسفه ای را که برای آموزش و پرورش باور داریم و تعریفی که از آموزگار و آموزگاری می شناسیم، می تواند بر تعریف حقوق و کار صنفی آموزگاران، سایه افکند. از این رو، کار و حقوق صنفی یک آموزگار را، برای نمونه با کار و حقوق صنفی یک قصاب نمی توان یکسان شمرد. نیز، به آسانی می توان شباهت های خانوادگی صنف ها را دید و جست وجو کرد. بنابراین، می توان چنین گفت که افزون بر جای خالی جستار <<کار و حقوق صنفی>> در سپهر اندیشگی جامعه کنونی که بایستی با توش و توان اندیشمندان و کوشندگان صنفی، برطرف شود، بهتر است به جای واژه <<صنف>> از <<صنف ها>> کمک بگیریم. از یاد نباید برد که حقوق و کار صنفی صنف ها، یکی از پاره های مهم هر جامعه مدنی است.
* کتاب<<ویتگنشتاین>>، نوشته:
گریلینگ، برگردان ابوالفضل حقیری، نشر بصیرت، ۱۳۸۸،ص ۱۲۳

روزنامه شهروند

کد خبر: ۲۴۱۳۵

تاریخ خبر: ۱۳۹۳ شنبه ۲ اسفند