آئین و فرهنگهای جالب اقوام ایرانی درباره نوروز
وقتی زمین گرد خودش بچرخد، سال تحویل میشود و این یعنی زمین یک دور کامل گرد خورشید چرخیده و ۳۶۵ روز گذشته است. برای ما ایرانیها، سال نو با بهار آغاز میشود، همراه با سبز شدن طبیعت و روزها نو میشود تا سبزهها قد بکشند و آغاز یک جشن کهن را زیباتر کنند.
بهترینها: می گویند جمشید پادشاه افسانه ای ایران، امر کرد تا تختی از عاج و ساج برایش بسازند و آن را با دیبا مفروش کنند. سپس به دیوان دستور داد تا او را سوار بر شانه هایشان به میان آسمان ببرند. روزی که جمشید به آسمان رفت، روز «اورمزد» از ماه فروردین و اول بهار بود. مردمان که از خواب زمستانی بیدار شده بودند، ناگهان در پهنه آسمان، دو خورشید تابان دیدند و سر به کرنش فرود آوردند و آن روز را به سبب طلوع دو خورشید، نوروز نامیدند.
/یک نوروز و هزار آئین؛از عطر گندم تا نقش حنا در بهار سبز
برای پیدایش نوروز و جشن زایش طبیعت، داستان های بسیاری نقل شده است. این جشن که بزرگترین جشن به جا مانده از روزگار ایران باستان است، به صورت مشترک با ۶ کشور و به سرپرستی ایران، به ثبت جهانی هم رسیده است؛ جشنی بیکران که به مرزهای این ۶ کشور خلاصه نمی شود و تا آن سوی جهان نیز رخنه کرده است.
تردیدی نیست که حتی اشاره ای گذرا به تمامی آیینها و رسم و رسوم مربوط به بزرگترین جشن ملی ایرانیان، همان اندازه غیر ممکن است که سر زدن به تمامی دوستان و آشنایان و همسایه های دور و نزدیک در چنین روزهایی! با این حال، با اشاره ای کوتاه به برخی از آئین های نوروزی، از همین حالا، عید را تبریک می گوییم و آرزو می کنیم که هر روزتان نوروز باشد.
/یک نوروز و هزار آئین؛از عطر گندم تا نقش حنا در بهار سبز
زیباترین مراسم دینی و آئینی،نقش حنا، عطر سمنو در بهار سبز
دم دمههای عید، زنان ایرانی شروع به خیساندن گندم و جوانه انداختن آن میکنند. نه فقط برای سبزه سبز کردن، بلکه برای اجرای مراسمی که سینه به سینه از مادرانشان آموختهاند و آن را در آستانه بهار اجرا میکنند؛ یعنی مراسم خوشمزه سمنو پزان!
البته مراسم سمنو پزان نه فقط در میان زنان ایرانی، بلکه در افغانستان و پاکستان هم اجرا میشود. سمنو پزان یک مراسم دینی آیینی است که به یمن نو شدن سال انجام میشود. برای تهیه سمنوی سفره هفتسین باید از مدتی قبل گندم مرغوب پوست نکنده را پاک و غربال کرد تا دانههای شکسته و دانههای سیاه از آن جدا شود. سپس گندم پاک شده باید شسته شود و به مدت ۲۴ساعت در آب ولرم خیس بخورد و در کیسهای نخی و سفید ریخته شود تا کم کم جوانه بزند. این فرایند نزدیک به ۴روز طول میکشد و در این مدت همه زنانی که در مراسم شرکت میکنند، سهمی در انجام این آیین به عهده میگیرند. یکی گندم پاک میکند، دیگری گندم میشوید و آن یکی مراقب است تا جوانهها نگندند. یک نفر نیز در هنگام کار قرآن و ذکر میخواند. بعد از آن، زنها دست به کار «سوهان کردن» و شیره کشی از گندم میشوند تا همه چیز برای پخت سمنو آماده شود. سمنوپز اصلی باید خانم پاکدامن و محبوب و سن و سالداری باشد. سمنو پزی ضمناً یک مرحله حساس دارد و آن دم انداختن سمنو است که باید قبل از اذان صبح انجام شود. هر کسی که نذر داشته باشد، یک سینی محتوی حنا، سرمه دان، آیینه و شمعدان را آماده کرده و به اصطلاح، پیشکش حضرت زهرا(س) میکند و روی دیگ سمنو قرار میدهد. بعد از پخت سمنو، همگی قدری از حنا را کف دستشان میگذارند و به یادگار، کف دست هایشان را نقش میزنند.
یک مراسم کاملاً زنانه! جشن و شادی به رسم «چوکر خونه»
«چوکر خونه» اسم عجیب و غریبی است، اما نه برای زنان سنگسری! در شهرستان سنگسر، از قدیم رسم بوده که با فرا رسیدن بهار، از روز اول تا سیزدهم نوروز، یک جشن کاملاً زنانه برپا شود.
دلیل برگزاری این جشن، تمام شدن کارهای پشم ریسی و پارچه بافی بوده و زنان برای رفع خستگی یک سال گذشته و به نیت استراحت بهاری شان، در خانه یکی از زنان سنگسر مراسم شادی و پایکوبی برگزار میکنند. این خانه باید حیاط بزرگی داشته باشد و مرد خانه هم حضور نداشته باشد. در این مراسم، یکی از خانمها لباس مردانه میپوشید و چوبی به دست میگرفت و نقش چوپان را بازی میکرد. چند بچه هم نقش گوسفندها را بازی میکردند و یکی از خانمهای میانسال نیز نقش ارباب را بازی میکرد. ارباب از چوپان میپرسید: چرا گله را به چراگاه نمیبری؟ چوپان میگفت: کفش ندارم! به او کفش میدادند. دوباره از او میپرسیدند: چرا گله را به چراگاه نمیبری؟ چوپان میگفت: شلوار ندارم. ارباب به او شلوار میداد. باز میگفت: کت ندارم. ارباب به او کت میداد. دفعه بعد، چوپان با صدای بلند میگفت: من زن ندارم! ارباب، دست یکی از دخترها را میگرفت و به چوپان میداد. بعد هم عروس و داماد خیالی، روی صندلی مینشستند و دایره و تمبک نواخته میشد و همه با لباسهای محلی، به شادی و پایکوبی می پرداختند.
روشنایی های شب عید،حرمت «مامجِ» مازندرانی ها
نوروز است و آیینهای دوست داشتنی اش؛ تنوع قومیت ها نیز این آیینها را بهطرز شگفتانگیزی متفاوت و جذاب کرده است؛ از خوراکی های مخصوص شب های عید تا مراسم و آیین هایی که هنوز هم به زیبایی اجرا می شود.
نوروز، زمان لمس آیینهای ایرانی است که حتی چندین روز قبل از عید آغاز می شود و تا پایان سیزدهم فروردین ادامه می یابد.
یکی از این آئین های زیبا، «مامج» نام دارد. از قدیمالایام در میان خانوادههای مازندران رسم بر این است که یکی از اعضای خانواده با صلاحدید روحانی محل، به عنوان «مامج» که پیامآور نیک بختی است، انتخاب میشود و با مراسم خاصی، هنگام تحویل سال وارد خانه میشود.
/یک نوروز و هزار آئین؛از عطر گندم تا نقش حنا در بهار سبز
«مامج» همراه با یک ظرف آب و یک سینی حاوی قدری گندم یا برنج، با پای راست به خانه قدم می گذارد و مورد استقبال قرار میگیرد. «مامج» در چهار گوشه تمام اتاقها قدری آب به عنوان نماد آبادی و نظافت و منبع حیات میریزد و سپس با اضافه آبی که در دست اوست، کدبانوی خانه، چای درست میکند. همچنین عیدانه خوبی را برای «مامج» در نظر میگیرند. علاوه بر جوراب یا پیراهن، مقداری پرساق (نوعی شیرینی) و تخم مرغ رنگ شده و مقداری پول نیز به او میدهند. روستائیان مازندران، همچنین در اولین شب سال نو، چراغ خانههایشان را تا صبح روشن نگه می دارند و باور دارند که در اول سال نباید خانهای تاریک بماند.
برخوان نعمت های نوروزی،پای سفره های بهار ایرانی ها
در میان آذری زبانها، گذاشتن ماست و گوشت و پلو در سفره نوروزی که نشانی از برکت و آرزوی محصول خوب است، رواج دارد. مردم بوشهر هم از چند روز قبل از نوروز، اقدام به تهیه و درست کردن دو شیرینی «بیب گلی» و «قراپیچ» میکنند تا در زمان تحویل سال بر خوان نوروزی بگذارند.
درتمام طول نوروز، بوشهریها مقداری از این دو شیرینی را در خانه های خود نگه میدارند. در لرستان، لرها سفره هفتسین خود را رو به شرق خانه (در اصطلاح محلی رو به آفتاب زنان) پهن میکنند. خانوادههای لرستانی اگر یکی از اعضای خود را از دست داده باشند، معمولاً در سال نخست، خوان نوروزی نمیچینند و تنها به رویاندن سبزه میپردازند. یکی از عناصر متفاوت لرستانیها بر خوان نوروزی، نارنج است. مردم کرمان نیز در کنار سمنو که نمادی از برکت است، شیرینی خاصی به نام «کماچ سهن» را بر خوان نوروزی خود قرار میدهند.
خوراکیهای نوروزی: در خراسان شمالی دو هفته مانده به نوروز، مراسم «دانو پزی» برگزار می شود. به این صورت که موادی چون گندم، نخود، عدس و برنج را داخل ظرف آب ریخته با ادویه میپزند. وقتی غذا آماده شد، مهرهای آبی رنگ درون ظرف میاندازند. سپس مادر خانواده شروع به تقسیم دانو میکند؛ مهره اگر از آن فرد خوش خلقی باشد، خانواده سال پربرکتی را خواهد داشت. در یزد، خوراک سنتی مردم در شب نوروز، سبزی پلو با گوشت است. زرتشتیان یزد، شیرینی مخصوص خود را که «پالوه مروارید» نام دارد، برای نوروز تهیه میکنند که از آرد گندم است و گویا آمادهسازی خاصی را میطلبد که بانوان زرتشتی از اوایل زمستان شروع به انجام مراحل مختلف آن میکنند.
از «بیت گلی» بوشهریها تا شام مخصوص لرها،شیرینی شادمانی های نوروزی
مردم استان بوشهر همچون دیگر ایرانیها، نوروز را با شادمانی دید و بازدید و پوشیدن لباسهای نو آغاز کرده و خود را مهیای سفر یا پذیرایی از مهمانان نوروزی میکنند.
پهن کردن سفره هفت سین در نقاط مختلف بوشهر با هم متفاوت است، اما همه مردم فرا رسیدن سال جدید را به فال نیک گرفته و در ایام نوروز، نوعی شیرینی به نام «بیت گلی» تهیه میکنند. در قدیم الایام، کودکان و نوجوانان نواحی مرکزی استان بوشهر، ایام عید به میدان بزرگی به نام «لوله خرابی» در محله «جبری» می رفتند و به بازی «ده شی» به «سی شی» میپرداختند. در این بازی، یک شیشه دهن گشاد چهارگوش را پر از آب کرده و یک استکان در ته آن قرار میدادند و هرکس موفق میشد که از بالای دهانه شیشه یک عدد سکه «ده شاهی» به درون استکان بیندازد، «سی شاهی» برنده میشد، وگرنه «ده شاهی» را از دست میداد!
شام مخصوص: در لرستان رسم است که همه افراد یک خانواده، شب عید در منزل والدین یا برادر و خواهر بزرگتر جمع شوند. میزبان، غذای شب عید را تهیه میکند که همه ساله ثابت است و هر خانواده سعی میکند همین غذا را در شبهای عید سالهای بعد هم بپزد.
چند ساعت بعد از تحویل سال، دید و بازدید نوروزی با رفتن به خانه ریش سفید فامیل آغاز میشود. در عین حال، صبح اولین روز سال و پیش از شروع دید و بازدیدها، مردم لرستان با لباسهای نو به گورستان میروند و با درگذشتگان خود دیداری تازه میکنند.
خصلت طبیعت دوستی و گردشگری اهالی لرستان باعث شده است تا سیزده بدر در این منطقه از اهمیت فراوانی برخوردار باشد. غذای سیزده بدر عموماً همان غذایی است که شب عید تهیه میشود. مثلاً اگر خانوادهای رسم داشته باشد که شب عید خورشت قیمه بخورد، روز سیزده نوروز هم همان غذا را درست میکند.
/یک نوروز و هزار آئین؛از عطر گندم تا نقش حنا در بهار سبز
روشنایی های ماندگار بهاری،شمع افروزی به نیت خوشبختی
مراسم نوروز در شهرها و روستاهای استان مرکزی نیز همانند سایر نقاط ایران از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار است. بوی بهار که در کوچه پس کوچهها میپیچد، شهرو روستا حال و هوای عجیبی پیدا میکند. گویی همه چیز به جنبش و حرکت درمیآید.
گذاشتن یک ظرف پر از نان و پنیر و سبزی به نشانه روزی و برکت و شمعهای روشن به تعداد اعضای خانواده به نشانه روشنایی و نورافشانی زندگی، از ویژگیهای سفره هفت سین مردم اراک است.
در بعضی از خانوادهها، قرار دادن یک ظرف شیر یا ماست که مظهر سفیدی و پاکی است، در کنار سفره هفت سین بسیار مرسوم است. در استان مرکزی و شهرستان اراک، بنا بر یک رسم قدیمی مانند شهرهای دیگر کشورمان، پوشیدن لباس نو در هنگام تحویل سال را خوش یمن و مبارک میدانند.
نوبهارِ نصرآبادی ها: مهربانی، ساده زیستی، صفای باطن و دلهای شاد در کنار سختکوشی و قناعت، از مشخصههای مردم روستای نصرآباد از توابع شهرستان گرگان است که همواره مهمان نوازی شان از مسافران زبانزد عام و خاص است. با این حال، در این روستای زیبا نیز مراسمی مشابه مراسم مردم اراک برگزار می شود.
دو شب مانده به عید، همهاهالی نصرآباد به نیت مردگان خود و برای دامهایی که داشتند، به تعداد اعضای خانواده، شمع روشن می کنند تا در طول سال نو، روشنایی از خانه هایشان رخت بر نبندد و درهای شادمانی و تندرستی به رویشان بسته نشود. نصرآبادی ها در عین حال برای سال جدیدشان، یک «شگون» انتخاب میکردند که با خود قرآن و سبزه به همراه داشت و به عنوان اولین فرد در سال نو وارد خانه میشد. اگر در آن سال، کارها خوب پیش میرفت و به تعداد اعضای خانواده، یا به محصولات و دامهایشان چیزی اضافه میشد، اعتقاد پیدا میکردند که «شگون» خوش قدم بوده و برای سال آینده هم، آن فرد را شگون خود انتخاب میکردند. این آئین با اندک تغییراتی همچنان در این روستا برگزار می شود.
آئین دیرسال روستاییان گلستان،سفره های هفت سین در سینی!
یکی از باورهای کهن روستائیان استان گلستان این است که در آستانه سال نو، نباید به کسی بدهکار باشند و از کسی هم نباید قرض بگیرند، بخصوص ماست و سبزی، که اگر به ناچار بخواهند ماست قرض بگیرند، در قبال آن باید کاسهای شیر اهدا کنند! در روستاهای گلستان، از دیرباز رسم بر این بود که خانم های منزل، هفت سین را داخل یک سینی بزرگ میچیدند و همراه با قرآن و نان و شیرینیهای دستپخت سنتی، مقداری میوه هم داخل آن میگذاشتند و بر سر سفره می آوردند. روستائیان گلستان در عین حال، سفره هفت سین خود را روی زمین و در بهترین اتاق خود پهن می کنند و امروزه هر چند برخی خانوادهها هنوز هم به همین شکل عمل میکنند، اما با آمدن مبل و صندلی، شیوه پذیرایی در بسیاری از خانواده ها تغییر کرده و به جز ساعت تحویل سال که سفره هفت سین پهن است، سفره ها خیلی زود برچیده میشوند.
رفتن به امامزاده ها و زیارت اهل قبور، از آئین های کهن بسیاری از مناطق ایران، منجمله روستاهای استان گلستان است که همچنان زنده و پویا است.
زیبایی های نوروزِ مردم شیراز،پای «هفت سین» با «هفت میم»!
در شیراز، علاوه بر هفت سین، «هفت میم» را هم درسفره میگذارند که عبارتند از: مدنی (لیمو شیرین)، مرغ، ماهی، میگو، مسقطی، ماست و مویز. به علاوه کنگر ماست، عسل، خرما، کره، پنیر، کاهو و تخم مرغ رنگی!
موقع تحویل سال، همه اهل خانه باید با لباس نو بر سر سفره نشسته باشند. اسپند هم دود می شود که هر کدام فلسفهای خاص دارد. شمع برای روشنایی خانه، قرآن نشانه توجهی است که باید در آغاز سال به خداوند داشته باشیم، سکه نشانه ای از از خیر و برکت، اسپند برای دوری از چشم زخم، برنج، نشانه خیر و برکت و فراوانی، آب، نشانه صافی و پاکی و گشایش کار و آیینه، برای رفع کدورت و نشانه ای ازصفا و پاکی و یکرنگی. شیرازی ها همچنین براین عقیده اند که بعد از تحویل سال، نباید شمع ها را با فوت خاموش کرد، بلکه باید گذاشت تا آخر بسوزند و یا با نقل و مسقطی، خاموششان کرد. در گذشته رسم بود که مردم شیراز، پیش از نوروز حجامت میکردند و اعتقاد داشتند که در سال نو باید خون نو در بدن جاری باشد.
معمولاً یک ماه قبل از عید، مردم شیراز به بازار می رفتند و پوشاک عیدشان را می خریدند. در گذشته، مردم معمولاً پارچههایی را خریداری میکردند که رنگ روشن داشت و باور داشتند که اگر پوشاکشان را خودشان شخصاً بدوزند، پارچه آن را باید روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و معتقد بودند که روزهای دیگر، ساعت سنگین است و رخت مدتی روی دست میماند تا دوخته شود. سبز کردن گندم، عدس، تره تیزک هم از دیرباز در شیراز مرسوم بوده است. شیرازی ها معمولاً برای این کار از ظرفی استفاده میکنند که از جنس مس یا روی باشد و بعد، مقداری دانه به سلامتی عزیزانشان می ریزند و به ترتیب، نام اعضای خانواده را به زبان میآورند.
کهن ترین آئین باستانی ایرانیان،حکومت طنزآمیز میر نوروزی در ایام عید
«میرنوروزی» و حکومت طنز آمیز و مسخره او، در ایران سابقه تاریخی دارد. پیش از اسلام چند روز مانده به نوروز، دستهای از مردم جمع میشدند و جوانی ورزیده را به عنوان میرنوروزی یا «امیر نوروز» انتخاب و لباس پر زرق و برقی تن او میکردند و سوار الاغ یا شتر یا اسب با طبل و ساز و کرنا، به همراهش به راه میافتادند و شادی می کردند.
این افراد تا سیزده نوروز، در شهرها و روستاها می چرخیدند و مردم را سرگرم می کردند. میر نوروز طی این مدت، هرچه دستور میداد، فوراً اجرا میشد. او از مردم و همراهانش، کارهای بی معنی و مسخره ای میخواست که باعث خنده دیگران میشد. میرنوروزی هنگام رسیدن به منزل ثروتمندان، طنابی به داخل خانه میفرستاد و صاحبخانه هم هدیه خاصی را به طناب میبست و بیرون میفرستاد.
در برخی از مناطق ایران هم دختران دمبخت اگر حاجتی داشتند، در اتاقی یا آب انبار خانه پنهان میشدند و گرهای به لباس خود میزدند. مادر دختر از خانه بیرون آمد و از همراهان میرنوروزی، کودک نابالغی را به داخل منزل میبرد که گره لباس دختر را باز کند تا بخت دختر در سال نو باز شود. برخی معتقدند حاجی فیروز، بازمانده همان رسم میرنوروزی ایران باستان است.
از حنابندان لک ها تا چهارشنبه های مردمان قره پاپاق،رنگین کمانی از خیر و خوشی
لکها از اقوام مردم لر، از دیرباز با تحویل سال نو، آرزو میکردند فردی پاک سرشت و نورانی یا بچهای معصوم، نخستین فردی باشد که به خانه آنان می آید و به همین خاطر، بخشی از حوادث سال بعد و بهرهمندی از خیر و خوشی یا غم و اندوه را از چشم او میدیدند.
از دیگر آداب و رسوم نوروزی لکها، آشتی دادن آشنایانی است که در سال کهنه بین آنها کینه و کدورت و دشمنی ایجاد شده بود. لکها به احترام همدیگر، چنانچه کسی بستگان خود را تازه از دست داده بود، سعی میکردند مراسم عید را بیسر و صدا در خانه خود برپا کنند و از دید و بازدید بپرهیزند و با رفتن به خانه عزادار، با ذکر فاتحه با وی همدردی کنند.
/یک نوروز و هزار آئین؛از عطر گندم تا نقش حنا در بهار سبز
حنا زدن به کف دست دختران و زنان و حنا بستن کاکل قوچ گله و پختن آش موسوم به «برنج پلویی» یا در صورت وسع، سر بریدن مرغ، خروس و گوسفند، از دیگر آداب و رسومی است که از گذشته در مناطق لکنشین رایج بوده است. امروزه هم برخی از این آداب و رسوم و باورها در میان برخی از طوایف و روستاها و حتی شهرهای لکنشین به قوت خود باقی است، چراکه مفاهیمی چون بهار و نوروز و رویش طبیعت، با روح و روان لکها که از اصیلترین طوایف ایرانی هستند، سرشته و عجین شده است.
ماه عید در ایل قره پاپاق:در ایل قره پاپاق، از ایلات شهرستان نقده واقع در آذربایجان غربی، اما سراسر اسفند را «ماه عید» مینامند. آنها اسفند ماه را به ۴ چهارشنبه تقسیم میکنند و در نخستین چهارشنبه معروف به «دروغگو»، جوانان بر جایی بلند، مانند پشتبامها و روی تپهها، آتش میافروزند و به تیراندازی و نشانهگیری تفریحی میپردازند. آنها دومین چهارشنبه را «راستگو» و سومین چهارشنبه را «سیاه» مینامند و این روز را به یاد درگذشتگان، بر سر گور مردگان خود حاضر می شوند و پس از فاتحهخوانی، شیرینی تقسیم می کنند. آخرین چهاشنبه سال را هم با پوشیدنن لباس نو، آماده استقبال از سال نو می شوند.
منبع: توریست آنلاین