- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

زنان در جامعه امروز ایران فعال هستند

 کنشگری اجتماعی همان سلول بنیادی جامعه و همان رفتارهای قصدمندی است که افراد در جامعه نسبت به هم دارند. در واقع هر عمل و فعالیتی که افراد در ارتباط با هم و در جامعه خود به منظور خاصی انجام می­دهند، کنش اجتماعی محسوب می­شود.

ما در اینجا به کنشگری یا فعالیت زنان در جامعه می­پردازیم. مساله ما در این توضیحات این است که زن چگونه به این کنشگری می­پردازد؛ کم یا زیاد. آیا زنان جامعه ما، در فعالیت­های اجتماعی سهیم هستند یا نه؟ در کدام فعالیت­ها؟ اگر کنشگر فعالی هستند در کدام حوزه­ها و اگر نیستند به چه دلیل؟

فعالیت­های زنان و حضور آنها از انقلاب تا کنون افت و خیزهای زیادی داشته است. اوایل انقلاب به دلیل این که دولت در پی حل بحران­ها بوده است، زنان نتوانسته­اند نقش پررنگی در اجتماع از خود داشته باشند. تقریبا از سال ۱۳۷۶ به بعد به علت باز شدن فضا برای فعالیت زنان، زنان حضور گسترده­تر و تخصصی­تری پیدا کردند و آرام آرام پا به عرصه­های علمی و سیاسی گذاشتند.

زنان معمولا فعالیت خود را از زمانی شروع می­کنند که به مراکز علمی بالاتر از متوسطه راه پیدا می­کنند؛ یعنی از زمانی که وارد دانشگاه می­شوند. تقریبا سن فعالیت زنان در جامعه ما  از زمان ورود به دانشگاه است تا تقریبا قبل از ازدواج و یا قبل از بچه­دار شدن. و بعد دوره رکود فعالیت آنان شروع می­شود به حکم وظیفه مادری. در این زمان، زنانی که همت بلندی دارند و همچنین نسبت به حقوق خود، آگاهی دارند، بعد از بزرگ شدن فرزندان، دوباره پا به عرصه اجتماع می­گذارند.در غیر این صورت نه، و رکود ادامه می­یابد.

بنده معتقدم زنان در جامعه ما از نظر کنشگری اجتماعی حضور فعال دارند و نمی­توان نقش آنان را کمرنگ محسوب کرد. آمار دانشجوهای زن نسبت به مرد این کنشگری فعال را نشان می­دهد. همه زنانی که در مشاغل مختلف مشغول به کار هستند و همه آنهایی که در دانشگاه­ها و حوزه­ها تحصیل می­کنند، نوعی کنشگر فعال محسوب می­شوند. زنان دانشجو، مدرس، کارمند، پزشک، کارآفرین و زنان حاضر در انجمن­های آموزشی، حمایتی، ورزشی، زیست­محیطی و همچنین زنان حاضر  در نشریات زنان، ان جی اوهای زنان و غیره همگی کنشگران فعالند. رشد و توسعه انجمن زنان، تاسیس گروه­هایی که در مورد زن فعالیت می­کنند، حضور زنان در هیات دولت و معاون رییس جمهور، انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا، حضور در مسابقات جهانی و پیشرفت­های علمی آنان نشان از کنشگری فعال زن ایرانی دارد.

ولی با این اوصاف زنان در بعضی حوزه­ها که منظور بعضی فعالیت­های خاص و بعضی مکان­های(شهرهای) خاص است، فعالیت محدودی دارند. مثلا زنان در حوزه سیاست کنشگری فعال محسوب نمی­شوند. این کنش کم می­تواند به دلیل عدم آگاهی سیاسی زنان نسبت به مردان باشد. همچنین در شهرهای کوچک، زنان فعالیت کم و محدودی نسبت به کلان شهرها دارند که همین کنشگری کم زنان در شهرهای کوچک درصد کل کنشگری را تا حدودی پایین می­آورد.

در اینجا می­پذیریم که کنشگر زن با کسب جایگاه عالی در جامعه کم است. و یا درصد زنان شاغل در مشاغل رسمی سازمانی به نسبت مردان در کل ایران کمتر است که البته باز در کلان شهرها این نسبت بالاست.

ولی چرا در بعضی حوزه­های فعالیت اجتماعی و رده­های بالای شغلی زنان کنشگری کمی دارند:

-هنجارهای جامعه

-فضای تعاملات

-قالب­های ذهنی

-قالب­های مردسالاری سیستم

-عدم خودباوری

-ترجیحات زنان نسبت به مردان و غیره.

هنجارهای جامعه ایرانی به طور کل نه چندان موافق حضور زنان در رده­های بالای کنشگری اجتماعی و سیاسی هستند.هنجار جامعه یعنی باید و نبایدهای اجتماعی که حضور مرد را باید و بایسته می­داند و حضور زن را نباید و نبایسته می­شمارد. که این هنجار شاید برگرفته از فرهنگ ایرانی و دین حاکم بر جامعه ایرانی باشد. فضای تعاملات در جامعه ایرانی، یک فضای مردانه و شبه­دار است. که همین مساله سبب نفی کنش زن از جانب مرد است. سیستم­های دولتی، بیشتر قالب مردسالاری دارد و پست­های رده بالا بیشتر در اختیار مردان است. قالب­های ذهنی که بیشتر در جوامع سنتی و کوچک حاکم است، مانع حضور پررنگ زن در اجتماع می­شود. و مساله دیگر عدم خودباوری و اعتماد به نفس پایین زنان ما سبب می­شود که خود شخصا مانع کنشکری خود باشند. در ابتدا گفتیم زنان بعد از ازدواج کنشگری کمی در اجتماع پیدا می­کنند. یکی از دلایل، قالب­های ذهنی خود زنان است که تصور می­کنند وقتی متاهل شدند باید زن خانه و خانواده شوند و صرفا به خانه­داری مشغول شوند و فعالیت در اجتماع، ممکن است زندگی خانوادگی آنان را به خطر اندازد.و دیگر قالب­های ذهنی مرد است که موفقیت زن را محدود به موفق بودن او در امور خانه­داری و مادری می­داند.

همچنین ترجیحات و علایق زنان در فعالیت­های اجتماعی با ترجیحات مردان متفاوت است.زنان بیشتر به فعالیت­های آموزشی، حمایتی  علاقه­مندند و مردان بیشتر در حوزه سیاست و اقتصاد مشغولند.

و یک مساله مهم از نظر بنده در زمان حاضر، محو شدن هویت زن بعد از ازدواج و جذب هویت مرد برای خود است. زنان بعد از ازدواج تمایلات، علایق، آگاهی­ها و توانایی­های خود را به کناری می­گذارند و علایق همسر را به عنوان علایق خود و نظر او را به عنوان نظر خود برمی­گزینند. آنها(ما زنان) آگاهی و سطح دانش مرد را بالاتر و با کیفیت­تر می­پندارند و توانایی­های خود را کم­کم به فراموشی می­سپارند. که این مساله خود مانع کنشگری فعال زنان می­شود.

آگاهی لازمه کنشگری اجتماعی زنان است؛ آگاهی از حقوق زن و دانش تخصصی. زن فعال باید متخصص، آگاه و مسلط به حوزه­ای باشد که در آن فعالیت می­کند تا تاثیرگذار باشد و بتواند با ارایه نظریات نو و با شناخت از فرهنگ جامعه، در رشد اجتماع خود موثر باشد. زن فعال باید مطالعه دقیق از اوضاع علمی، فرهنگی و اجتماعی جامعه و حتی خانواده خود داشته باشد و دست به فرهنگ­سازی بزند.

بنابراین بنده کنشگری اجتماعی زنان را کم نمی­دانم. ما زنان در جامعه امروزی فعال هستیم ولی می­توانیم میزان فعالیت خود را گسترده­ترکنیم با آگاهی و دانش بیشتر و از بین بردن تفکرات قالبی و مردسالارانه.حضور زن در فضای تعاملات شهری می­تواند در شکست هنجارها و ایجاد موقعیت­های برابر یا نسبی موثر باشد. و با حضور خود بر افکار عمومی غلط جامعه فشار آورده تا لایه­ها ترک بردارند و آنچه حقیقت توانایی زن است، خودش را نشان دهد.