- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

غرق شدن با “چشم ها”ی باز

۱

نمایش “چشم ها” اثر مسعود هاشمی زاده؛ روایتی از گذر “زمان” بر حیات و هستی انسان هاست. گذر زمانی که در ناچیزترین گوشه های خود، همیشه اتفاق و رخدادی را پنهان ساخته و به ناگاه در لحظه ای که زمان ایست می کند، بر می جهد و خود را نمایان می سازد. زندگی به مثابه برجهیدن رخدادها!

۲

“چشم ها”؛ روایت خانه ای هست که “جنگ بزرگ اروپا” را پشت سر نهاده، پدر و مادر دیگر نیستند، دو خواهری که در کنار هم زندگی می کنند و غریبه ای که میهمان این وضعیت به ظاهر آرام می شود. جریان روایت در بستری از ناکامی ها و تلخی های دوران پسا-جنگ به شکل گرفته، و همه این روایت را “چشم ها”ی کودکی مرده از زیر آب دارد رصد می کند. سنگینی نگاه خیره “چشم ها”ی این کودک مرده در کف دریا بر روایت، کارگردان تئاتر را به ناچار مجبور می کند از مدیاها و رسانه های دیگری مانند سینما و موسیقی نیز استفاده ببرد. و یا اینکه از نوعی خاص از طراحی صحنه و لباس و نورپردازی استفاده نماید که بتواند این فضای دراماتیک را بازنمایی کند. در این اجرای نمایش “چشم ها” در برازجان، کارگردان راه اول را رفته تا فضایی سوررئالیستی را با نماهایی از سینما و موسیقی خلق نماید.

۳

“بودن” در جهان به زعم مارتین هایدگر؛ فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی، وضعیت خاصی را برای انسان برساخته می کند؛ وضعیتی که به هستی و عمق وجود آدمی رسوخ کرده و معنای زیستن او را در این جهان دستخوش تغییر می کند. نمایش “چشم ها” چیزی نیست جز روایت  “بودن” در جهان، برای انسان هایی که از حادثه جنگ پا به بیرون گذاشته اند  اما جنگ همراه آن ها پا به پا به جلو می آید. “چشم ها”ی شان هرکجا که کار می کند، نشانه ای از هجوم تصاویر و خاطرات جنگ را به آن ها متذکر می شود. این سطور را فقط کسانی به تمامی می توانند درک کنند که سختی و سنگینی رخداد “جنگ” با هستی اشان پیوند خورده باشد. جهان جنگ زده، انسانهای پسا-جنگ و جامعه ازهم پاشیده؛ همواره درون خود روایت های کوچکی از آدمهای ناشناس و غریبه ای دارد که به تنهایی می تواند مسیر زیستن ملتی را دگرگون کند.

۴

تئاتر “چشم ها”؛ در برازجان (کاری از گروه تئاتر گلبانگ و به کارگردانی قاسم تنگسیرنژاد) در دومین هفته تیرماه ۹۴ به روی سن رفت. اجرای این تئاتر در برازجان با ژانر مولتی مدیا (یعنی با استفاده از دیگر شکل های اجرا مانند موسیقی، سینما، کلیپ و…) تجربه جدیدی را در اجرای تئاتر در برازجان خلق نمود. ویدئوکلیپ های بسیار همگون و هم نوا با روایت، نگاه عمیق کارگردان را به مقوله جنگ و آسیب های بشری آن نشان می داد. استفاده از موسیقی نیز قابل توجه بود هرچندکه به درخشندگی استفاده از ویدئوکلیپ ها نبود.

۵

درباب فرم و شکل این اجرا از  “چشم ها” تاملی دارم و آن این که در ژانر مولتی مدیا، کنش های “تئاتریکال” در چه جایگاهی قرار می گیرد؟ آن چه که مرا راهنمایی می کند حاصل تجربه ای هست که از دیدن تئاترهای گوناگون به دست آورده ام؛ و آن اینکه در این ژانر به ظاهر جدید سیادت و تسلط اجراهای تئاتریکال باید غلظت بیشتری به خود بگیرد. این به چه معناست؟ به این معنا هست که با اجراها و اکت های تئاتریکال واضح تری باید تماشاگر را مواجه ساخت: حرکات ترکیبی، پیچیدگی در اجرای دیالوگ ها، دوری از بداهه، درهم آمیزی موسیقی، تصویر و اجرا، ترکیب میزانسن ها و نورپردازی متناسب با آن. در اجرای “چشم ها” در برازجان معتقد هستم که هرچه قدر وجوه سینمایی و موسیقیایی اجرا عالی بود، به همان نسبت وجه تاتریکال “چشم ها” افت قابل توجهی نسبت به کار قبلی کارگردان (نمایش انگشتری ژنرال ماسیاس – آبان ۱۳۹۲) پیدا کرده بود.

۶

روایت در “چشم ها” از گذر زمان بر همه چیز پرده بر می دارد؛ خواهری که در جنگ به او تجاوز شده، فرزندش را به دنیا می آورد، به جای اینکه جنین را سقط کند. در برابر هجمه و نگاه های غیض آلود مردمان شهر مقاومت می کند و فرزندش که در زمانه آشوب و جنگ به وجود آمده را با خود به مانند نشانه ای از گذر زمان همراه می برد. مردمان شهر به جنگ مادر و فرزندش می آیند و مادر به ناچار فرزندش را با چشمان باز در آب دریاچه با سنگی بسته شده به پایش غرق می کند. خواهر کوچکتر شغلی دارد که اورا به طور غیرمستقیم با دریاچه متصل می کند، کارگرانی که برای لایروبی دریاچه می آیند را ثبت نام می کند. در این جریان از گذر زمان با غریبه ای آشنا می شود و او را به خانه دعوت می کند، غریبه به طور اتفاقی با خواهر بزرگتر روبه رو می شود و گذر زمان را بر خودشان می بیند. در جستجوی کودک ناکام می ماند و …

۷

نمایش “چشم ها”؛ رکوییم و مرثیه ای برای تمام عشق ها و عاشقانه هایی ست که گذر زمان در دوران جنگ و پسا-جنگ آنان را در خود مچاله می کند. روایت “چشم ها”؛ روایتی از تمام آن لعن ها و نفرین های جنگ زدگانی است که بر گذر تلخ و غیرانسانی جنگ روا می دارند. ایماژ و تصاویر “چشم ها”؛ نماهایی هست که خاطرات ازهم پاشیده و حافظه جمعی نابود شده از خلال جنگ را بازنمایی می کند.