دکتر حسامالدین آشنا سرپرست مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری روز یکشنبه ۹۴.۱۰.۶ در نشست مشترک مدیران اتاقهای فکر استانی و معاونین فرهنگی دانشگاههای کشور؛ نخبگان کشور و فعالان سیاسی را دعوت به «ائتلاف اجتماعی» برای حل مسائل اساسی کشور در آستانهی انتخابات مجلس شورای اسلامی کرد. متن کامل سخنرانی مشاور فرهنگی رئیسجمهور در این نشست به شرح زیر است:
اهمیت مجلس
اصل هفتاد و یکم قانون اساسی تصریح میکند که مجلس شورای اسلامی درعموم مسائل در حدود مقرر قانون اساسی، میتواند قانون وضع کند. اصل ۷۶ نیز حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را به مجلس میدهد، و اصل ۸۶ نیز تصریح میکند که نمایندگان در اظهار نظر و رأی خود کاملاً آزاد هستند و نمیتوان آنها را به سبب ایفای وظایف نمایندگی تعقیب یا توقیف کرد.
همین اصول، اهمیت مجلس شورای اسلامی را نشان میدهند. به این اعتبار، مردم برای انتخاب کسانی آماده میشوند که قانون اساسی تا این اندازه برای ایشان جایگاه، مصونیت و اختیارات قائل شده است. به این اعتبار، کیفیت عملکرد دولتها، قوه قضائیه و سایر ارکان حاکمیت نیز تحت تأثیر عملکرد مجلس است.
نقد تأکید گذشته بر وعدههای انتخاباتی محلی
امروز باید در جایگاه داوری درباره عملکرد گذشته این نهاد بنشینیم و بپرسیم وضعیت امروز توسعه کشور و مشکلاتی که پیش رو قرار دارد، با رویههای مجلس و عملکرد آن چه نسبتی دارد؟ در این سالها مردم همواره بالاترین میزان مشارکت را داشتهاند، اما سخن بر سر این است که در مقابل این مشارکت گسترده، انتظاراتشان از مجالس برآورده شده است؟ سؤالاتی سهمگین پیش روی ماست:
– آیا عملکرد مجالس به تقویت عقلانیت در بهرهوری از منابع طبیعی گسترده این سرزمین انجامیده است؟ آیا امروز میتوانیم ادعا کنیم درآمدهای نفتی – جدای از آنکه افسانهای بودهاند یا نبودهاند – به درستی هزینه شدهاند؟ آیا این منابع صرف خلق اقتصادی پایدار و مقاومتی شدهاند؟
– آیا مجالس نقش مهمی در حفاظت و صیانت از منابع محیط زیست ایران ایفا کردهاند؟ آیا ایرانیان که زمانی عاقلانهترین نظام بهرهبرداری از منابع آب را داشتهاند، شایسته آن هستند که امروز در صدر اولویتهایشان مقابله با بحران آب باشد؟ آیا شایسته است کشوری که برای یک وجب از خاک آن خونها ریخته شده است، بالاترین میزان فرسایش خاک در جهان را داشته باشد؟
– آیا برگزیدن نمایندگانی از هر گوشه این سرزمین، به توسعه متوازن این کشور نیز انجامیده است؟ آیا برگزیدن نمایندگان به شنیده شدن صدای مناطق انجامیده و سرنوشت توسعه در استانهای مختلف تحت تأثیر این گزینش قرار گرفته است؟ آیا فرایند توسعه نامتوازن تعدیل شده است؟
– آیا سیاستهای گذشته که در قالب قوانین از مجالس صادر شدهاند، توانستهاند روند فزاینده بحران مالی در صندوقهای بیمههای اجتماعی و درمانی را کنترل کرده و رو به سوی پایداری مالی داشته باشند؟
– آیا خروجی سیاستگذاریهای مجالس به کاهش معضل بیکاری و تثبیت نرخ تورم یکرقمی و به ثبات رسیدن اقتصاد انجامیده است؟
– آیا سیاستها و قوانین سبب آن شدهاند که نظام آموزشی در سطوح عمومی و عالی، کارآمدتر شوند و پدیده فارغالتحصیلان بیکار کمتر شود؟
– آیا دانشگاه امروز در برابر هجومهایی که به آن میشود، ایمنتر از گذشته شده است؟ آیا استقلال و آزادی آکادمیک بر اثر قوانینی که در مجالس تصویب شدهاند، بیش از گذشته تضمین شده است؟
– آیا بر اثر عملکرد مجالس، فساد کمتر شده است و سلامت فرایندهای اداری، مالی، بانکی و اقتصادی در سطح مناسبی است؟
– آیا روندهای انتخاباتی و فرایندهای درون مجالس سبب شدهاند که علائق محلی در برابر اولویتهای توسعه محلی کمرنگتر شوند و حامیپروری و سیاست معطوف به منافع محلی جای خود را به تمرکز بر اولویتهای توسعه ملی و دیدن مسائل محلی در چارچوب سیاستهای کلان ملی بدهد؟ آیا امروز نسبت به گذشته برای تحقق اهداف توسعه، متحدتر، هماهنگتر و دارای افتراقهای کمتری هستیم؟
– آیا تبلیغات انتخاباتی، هزینههای این تبلیغات و روندهای طیشده در آنها نمودی از اخلاق و تقوای سیاسی بوده، یا انبوهی از بیاخلاقیها، شایعهپراکنیها، تهمتها، تحقیر و نقض حریمهای شهروندی، قومگراییهای بیحاصل، بیصداقتیها و حریمدریها جای تبلیغات انتخاباتی را گرفتند و سرمایه اجتماعی گرانبهای این جامعه را فرسودند؟
پاسخ این پرسشها غالباً منفی و در بهترین حالت، مناقشهبرانگیز و ناخرسندکننده است. اما فقط نباید در گذشته و نقد آن باقی ماند. پرسش این است که راه ما به سوی آینده و گشایش فضایی عقلانیتر برای تصمیمگیری و توسعه چیست؟
اینجا ضروری است یادآوری کنم که همه جهان به درجاتی با این گونه پرسشها مواجه هستند. طرح این پرسشها بدان معنا نیست که بقیه کشورها همه این مسائل را حل کردهاند، بلکه هر کشوری به میزانی که بر این مسائل غلبه کند، قدرتمندتر خواهد بود. قرن ۲۱، عصر پیچیدگی مسائل و بدخیم شدن آنهاست. راهکار مواجهه با این مسائل نیز متفاوت از گذشته است.
امروز پس از تجربه کردن نه مجلس، که عمدتاً بر محور مناقشات سیاسی و «منازعه برای قدرت» شکل گرفتند، باید برای تلاش کنیم:
۱. مجلسی تشکیل شود که قدرت برای حل مسائل سیاستی اولویتدار کشور بهکار گرفته شود.
۲. مجلسی که پاسخگویی و مسئولیتپذیری منتخبین در قبال وعدههایی که میدهند تضمینشدهتر از گذشته باشد.
۳. مجلسی که منتخبین آن قادر باشند مسائل پیچیده و بدخیم جامعه کنونی ایران را درک کنند.
۴. مجلسی که در آن بحث بر سر ارزشهای غایی نباشد بلکه مسائل واقعی و حیاتی برای مردم بررسی شود.
۵. مجلسی که در آن گروهها یکدیگر را به چوب انگهای سیاسی نرانند، و بر محور عقلانیت، بستر همکاری را فراهم کنند.
۶. مجلسی که عقلا از آن حذف نشده باشند، و جوهره فضائل ملت در آن تجلی یافته باشد.
۷. مجلسی که اراده اکثریت ملت، بر محور حل مهمترین مسائل کشور، آنرا تشکیل داده باشد.
۸. مجلسی که عقلا و حکمای ملت اذعان کنند رویه گزینش آن، منتخبان آن، مسائلی که در دستور کار قرار میدهد، فرایندی که برای بررسی مسائل در پیش میگیرد، و نتایجی که حاصل میکند، عقلانی و در طراز شأن و جایگاه تاریخی ملت ایران است.
نخبگان جامعه ایرانی موظفاند به گونهای سخن بگویند و عمل کنند که:
۱. عقلانیت ملی به جای محلیگراییهای فرساینده انرژی ملی بنشیند.
۲. آن نوع سیاستگذاری باشد که به کار مدیریت کشوری بزرگ با مسائلی پیچیده در دنیای پرتلاطم قرن ۲۱ بیاید در دستور کار قرار گیرد.
۳. سواد و مسئولیتپذیری انتخاب درست به جای مشارکت مناسکی بنشیند.
۴. اولویتهای سیاستی کشور چنان مشخص و آشکار شود که بیصلاحیتها و مسئولیتناپذیرها فرصت نیابند انرژی کشور را مصروف مسائل دست چندم و حاشیهای کنند.
۵. شکاف بر سر مسائل حاشیهای و بیاهمیت برای مردم و سرنوشت تاریخی این کشور، باعث ناکارآمدی و ناکامی نشود.
۶. گفتوگو درباره جدیترین مسائل کشور تعیینکننده مسیرهای آینده شود و عزم ملی توسعه شود.
۷. کسانی انتخاب شوند که بلندمدتنگرند و حاضرند منافع مقطعی و کوتاهمدت را قربانی توسعه بلندمدت سازند، و به لوازم همدلی و همزبانی دولت و ملت ملتزماند.
ضرورت ائتلاف
من میخواهم نخبگان کشور و فعالان سیاسی را دعوت کنم تا به یک اندیشه راهبردی برای حل مسائل ملتزم شوند. این اندیشه راهبردی «ائتلاف اجتماعی» است. چرا باید ائتلاف کرد؟ و چرا پیش از آنکه این ائتلاف سیاسی باشد، باید اجتماعی باشد؟
مسائلی که امروز با آن مواجه هستیم، بسیار بدخیم و پیچیدهاند. مسائلی از جنس: بیکاری و تورم مزمن، فقر، عدم تعادل در نظام پولی و بانکی، کسری صندوقهای بازنشستگی، سوءمصرف ذخایر آبی کشور، فرونشست زمین در سراسر کشور، بحرانهای محیط زیست، افزایش آسیبهای اجتماعی، مسائل جمعیتی، و سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی، مسائلی بسیار پیچیدهاند.
پیچیدگی این مسائل بدین معناست که:
۱. هر یک از این مسائل متضمن ذینفعان بسیار و انبوه کسانی است که در تعیین سرنوشت این مسائل دخیلاند. هیچ قدرت واحد یا حزبی به تنهایی قادر به جلب هماهنگی و واداشتن ایشان به انجام راهکاری که از طریق گفتوگو و مشارکت به دست نیامده باشد نیست.
۲. حل این مسائل فقط به کمک منابع مالی، قدرت سیاسی یا کیفیت راهکارهایی که برای آنها تدوین میشود بستگی ندارد. بلکه همه کسانی که بر پیدایش و حل این مسائل تأثیر دارند، باید در ایجاد راهحلها و کاربست آنها سهیم باشند.
۳. مسأله آب بدون مشارکت کشاورزان، شهروندان، نمایندگان مجلس، شرکتهای پیمانکاری، و … حل نخواهد شد. مسأله فرهنگ بدون مشارکت فعال سیاستگذاران، هنرمندان، مردم عادی، ناشران و … سامان نمییابد. و به همین ترتیب هیچ مسأله دیگری نیست که با قدرت متمرکز و بدون مشارکت و هماهنگی عمومی قابل حل باشد.
۴. حل این مسائل نیازمند ثبات است. اجماع کردن بر سر راهحلها و تضمین آنکه با تغییرات سیاسی، روند حل مسائل تغییر نمیکند، یک نیازمندی اساسی است. این تعهد به ثبات باید در سطح اجتماعی ایجاد گردد.
۵. حل مسائل نیازمند آگاهی عمومی گسترده بر سر علل و منشأ پیدایش آنهاست. مسأله ابدا مشخص کردن مقصرها نیست، بلکه فرایندهای قاصر و منجر به کاستیها باید شناسایی شده و ائتلاف اجتماعی برای دنبال کردن اصلاحات تقویت شود.
۶. ائتلاف اجتماعی برای آن لازم است که جامعه هزینههای لازم برای اصلاحات پایدار را بشناسد، بر سر میزان هزینههایی که باید پرداخته شود اجماع کند، و بداند که هیچ اصلاحی بدون هزینه امکانپذیر نیست.
۷. مهمتر آن است که بعد از مشخص شدن هزینههای اصلاحات واقعی، فرایند پرداخت هزینههای آن مشخص شود. ضعیفترین بخشهای جامعه باید کمترین هزینه را بر دوش بکشند و هزینهها متناسب مسئولیتها تقسیم شود.
۸. ائتلاف اجتماعی تضمینکننده بلندمدتنگری است. باید جامعه بر محور گفتوگوی عقلانی، برای تضمین ثبات در سیاستها، متحد شود.
۹. ائتلاف اجتماعی باید پشتوانه اراده حاکمیت سیاسی برای اصلاح امور باشد و همچنین از اراده حاکمیت برای اصلاحات برخوردار باشد. ائتلاف اجتماعی بر محور گفتوگوی عقلانی است که همدلی و همزبانی ملت و دولت را تضمین میکند.
به این اعتبار، ائتلاف اجتماعی بر محور گفتوگوی عقلانی، موجد واقعبینی، بستر غلبه بر شکاف دولت و ملت، تضمین اقتدار حاکمیت، تجلی همدلی و همزبانی، و ایجاد تعهد به عقلانیت و ثبات در اداره کشور است.
نخبگان استانها و ائتلاف اجتماعی
با این وصف، نخبگان در استانها چه وظیفهای خواهند داشت؟ تصور میکنم نخبگان میتوانند:
۱. مسائل سیاستی و اولویتدار هر استان را واکاوی کرده و به مردم معرفی کنند. نخبگان باید پیچیدگیهای هر مسأله را تحلیل کرده و مانع از آن شوند که سادهانگاران و کاسبان سیاسی با ارائه وعدههای سادهانگارانه مردم را از واقعیت پیچیده و راهکارهای دشوار دستیابی به توسعه بیخبر بگذارند و بر پیچیدگیهای مسائل کشور بیفزایند.
۲. نخبگان وظیفه دارند نقش بیتدبیریهای گذشته را جدای از آنکه از کدام جناح و شخصیت و گروه سر زده است، واکاوی کرده و راه را بر بیتدبیریهای آینده ببندند.
۳. نخبگان باید دستور کار جدیدی پیش نهند. دستور کاری که بر مسائل واقعی توسعه کشور در همه عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ارزشی اتکا داشته باشد. دستور کاری که از وعدههای توخالی تهی باشد و چشماندازی واقعبینانه پیش روی مردم باز کند.
۴. نخبگان باید نقش نظارتی خویش را از ایام قبل از انتخابات آغاز کنند. نظارت بر سخنانی که گفته میشود، دستور کارهایی که پیش روی مردم قرار داده میشوند، و مسائلی که در اولویت قرار میگیرند.
۵. نخبگان باید نمایندگان امین مردم در صورتبندی دقیق مسائل واقعی هر استان باشند. ملت ایران سالها هزینه تحصیل، تحقیق و سرشناس شدن نخبگان را دادهاند تا امروز نقش، مأموریت و مسئولیت اجتماعی خود را به خوبی ایفا کنند.
۶. نخبگان باید به درستی نشان دهند که دیگر فرصت اشتباه کردن نداریم. دیگر نمیتوانیم در قبال مسائلی نظیر آب، محیط زیست، بیکاری، امنیت، توسعه علمی، آسیبهای اجتماعی، سیاست فرهنگی، سیاست قومی، سیاست بهداشت و سلامت، راههای آزمون و خطا برویم و بر عقلهای تکگو و پوپولیست اتکا کنیم.
۷. این انتخابات فقط آزمونی برای کاندیداها و نهادهای برگزاری انتخابات نیست، بلکه آزمونی برای نخبگان، مردم، دلسوزان، و همه کسانی که سودای سعادت، سربلندی، توسعه، و زندگی اخلاقی و دینی مردمان این سرزمین کهن و تمدن دیرپای، و نظام جمهوری اسلامی ایران را در سر دارند.
۸. این انتخابات نشان خواهد داد که نخبگان ما تا چه اندازه مسئولیتپذیر هستند و به بلوغ مسئولیتپذیری اجتماعی رسیدهاند.
همراهان عزیز، دو ماه سنگین از تلاش برای گفتوگو، واقعبینی، اولویت دادن به مسائل سیاستی، و ایفای مسئولیت اجتماعی خود در اتاقهای فکر استانی را پیش رو داریم. خدا یار و یاور همه ما باشد.
منبع: شمس (شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی)