- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

دیگری و محیط زیست

مولفه های فراوانی وجود دارند که بر طرز تلقی و دیدگاه های زیست محیطی انسانها اثرگذارند.اینکه افراد از نظر پایبندی به اخلاق در ابعاد گوناگون آن، در چه سطحی قرار دارند و یا آنکه نگاه افراد به پیرامون «خود» تا چه اندازه منطبق بر اخلاق است، می تواند تا اندازه بسیار زیادی، درک محیط زیستی آنان را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

ساده تر آنکه اگر شاخصه های زیست اخلاقی در انسانها ارتقاء پیدا کند به همان میزان، دقت نظر و حساسیت او در قبال محیط زیست، رشد خواهد یافت. اگرچه تعابیر و تحلیلهای فراوانی درباب اخلاق و ریشه های آن وجود دارد اما از نگاه بسیاری از فلاسفه جزء جدایی ناپذیر بسیاری از گزاره های اخلاقی «رعایت نسبت میان خود و دیگری» است. مطالعه نظرات مختلف اندیشمندان، کم و بیش براین واقعیت گواهی می دهد که موجودیت انسان، بدون حضور «دیگری» بی اهمیت است. برخی از بزرگان فلاسفه جهان تا آنجا پیش رفته اند که آغاز و مبدأ آموزه های اخلاق را «دیگری» نامیده اند. «دیگران» همه ی کسانی اند که با ما اشتراکات و تفاوتهایی دارند. همه ی کسانی اند که بیرون از حوزه «خود» ما قرار می گیرند اما بر ما تأثیر می گذارند و از ما تأثیر می پذیرند. از این نگاه، یکی از مفاهیمی که درک انسان از حوزه «خود» را بالا می برد، «دیگری» است و جهت گیری مسئولانه و انسانی در قبال اوست که می تواند به هر فرد کمک کند تا نیازها و کمبودهایش را پاسخی شایسته دهد. انسانها آنگاه قادرند در مسیر شناخت خویشتن گام بردارند که «دیگری» را در کنار «خود» حس کنند و از برخوردها و بازخوردهای میان «خود و دیگری» است که امکان می یابند به استعدادهای خویشتن واقف شوند . انسانها آنگاه اخلاق مدار می شوند که استمرار و پیشرفت خود را مستلزم پیشرفت «دیگری» بدانند. انسانهای اخلاق مدار، هیچگاه حاضر نیستند برای دستیابی به منفعتی مشخص، «حقوق دیگری» را ضایع کنند. زیست اخلاقی در واقع بکار بستن این تعبیر معروف در زندگی است که «هرآنچه برای خود می پسندی برای دیگری هم بپسند و …». اگرچه در واقعیت، دستیابی به این سطح از زیست اخلاقی، عملاً ناممکن است اما بهرحال تلاش برای گسترش آموزه های اخلاقی را نباید فراموش کرد.
اگر اینگونه به موضوع بنگریم و اخلاق را به رعایت نسبت میان «خود و دیگری» تعریف کنیم، بطور قطع می توانیم ادعا کنیم که از یک سو، تفکرات زیست محیطی در انسانهای اخلاق مدار، بنیادی تر و ریشه دارتر است و از سویی دیگر محیط زیست و رویکردهای نشأت گرفته از آن، می تواند میدانی برای تمرین اخلاق و رعایت حقوق «دیگری» مهیا کند. تردیدی نیست وقتی افراد در مناسبات مختلف اجتماعی، اخلاق را بعنوان مبدأ و پایه ارزیابی ها، داوریها و رفتارهای خود بپذیرند و بکار ببندند، مسئولیت پذیری شان در قبال «دیگری» و در نهایت جامعه، بیشتر خواهد بود. به جرأت می توان ادعا کرد شالوده تفکر زیست محیطی بر رعایت حقوق «دیگری» است. وقتی از ضرورت حفظ محیط زیست سخن می گوییم در واقع بر حق «دیگری» برای استفاده آسان و سالم از منابع، ظرفیتها و امکانات طبیعی تأکید می کنیم. از نگاه اخلاقی، بهره مندی از محیط زیست سالم با تلاشی فراگیر برای تعمیق باورهای «دیگری خواهانه» و «دیگری دوستی» در پیوند است. در این نگاه اخلاق محور، «من» تا جایی مجاز به دخل و تصرف در یک دارایی عمومی هستم که همزمان که نیاز منطقی و اخلاقی خویشتن را برآورده می کنم، مجال لازم را برای لااقل همان حد از دخل و تصرف برای «دیگری یا دیگران» نیز بدهم و در عین حال، آن دارایی را نه ملک خود که میراثی همگانی برای نسلهای آتی بشر بدانم. محیط زیست بعنوان یک دارایی عمومی، نباید ارث انسانهایی باشد که خودشان را بعنوان مرکز یا محور امور تصور می کنند و «دیگری» را ابزاری برای رسیدن به اهداف کوتاه نظرانه شان به شمار می آورند. باید با تمام امکانات، ظرفیتها و عناصر طبیعت تعاملی اخلاقی داشت و توجه به «حقوق دیگری» می تواند نقطه آغازین این تعامل پایدار باشد.
محیط زیست آنگاه در معرض تهدید قرار می گیرد که «خود» را بر «دیگری» ترجیح داده و منفعت «خود» را در تقابل با «دیگری» بدانیم. خطر برای محیط زیست زمانی جدی و بحرانی می شود که انسانها بدون توجه به کارکرد اخلاق در زندگی اجتماعی، تفسیری فردگرایانه و افراطی، بر پایه ی منفعت طلبی شخصی، از تعامل با طبیعت ارائه می دهند. در چنین شرایطی آنچه درواقع اتفاق می افتد نه تعامل بلکه نوعی معامله با طبیعت بر مبنای منفعت شخصی است و سوگمندانه در این معامله، بجز دوطرف معامله (فرد و طبیعت) عنصر سومی نیز وجود دارد که به شدت خسارت می بیند و آن «دیگری» است.
مشاهدات روزمره در خیابانها، محلهای کار، فضای حاکم بر خانواده ها و … این واقعیت را آشکار می سازند که دیگر «بنی آدم اعضای یک پیکر نیستند». امروزه ما پیش و بیش از آنکه «دیگران» را شریکی منصف و همراهی همیشگی بدانیم، آنان را در قامت رقیبی فرصت طلب تصور می کنیم که هر آن مترصدند تا سرمان را زیر آب کرده یا از پشت بر پیکرمان خنجری وارد کنند. افراد جامعه ی ایرانی در قبال این تصور رایج چه می کنند؟ بی درنگ «کلاه خویش را سفت می چسبند و سر در لاک خود فرو می برند». جامعه ایران که از نظر تاریخی جامعه ای جمع گرا بوده، با چرخشی ناگهانی و تغییری معنادار، با سرعت تمام در مسیر پرپیچ و خم «فردگرایی افراطی» قرار گرفته است. گسترش چنین «خودمحوری منفعت طلبانه ای»، زندگی اجتماعی را به درجه ای از زیست «انگلی» تنزل می دهد و بدیهی است در چنین فضایی که فرصت طلبی، عمومیت می یابد و به شدت ستایش می شود، انتظار سربرآوردن و تعمیق باورهای زیست محیطی جزو محالات است.
ترویج اخلاق فرایندی چندجانبه است که متغیرهای گوناگون و متنوعی برآن مؤثرند. در همین راستا تعمیق باورهای زیست محیطی با تکیه بر کارکردهای اخلاق، نیز به کوششی مستمر، فراگیر و درعین حال علمی نیاز دارد. کودکان بعنوان یکی از گروههای هدف اصلی، باید بیش از گذشته با مفهوم«دیگری» آشنا شوند و با درک اهمیت «دیگری دوستی»، از همان دوران کودکی، دوستدار واقعی محیط زیست، بار بیایند.
همچنانکه نبود تعادل و تعامل مسئولانه در رابطه میان «خود و دیگری» انسان را از جاده اخلاق منحرف می کند، بی توجهی به اصل حفاظت از محیط زیست و کم ارزش شمردن آن کُنشی بی سرانجام و جلوه ای از بی اخلاقی است که در نهایت واکنشی ناامیدکننده جز ویرانی آینده و سردرگمی نسل بشر درپی نخواهد داشت.