شهر در تسخیر نامکان
لاله حلاج
«اگر یک مکان را بتوان بهمثابه جایگاهی هویتبخش، رابطهساز و تاریخی تعریف کرد، فضایی که نتواند در هیچیک از این موارد هویتی، رابطهای یا تاریخی تعریف شود، یک نامکان است».۱ شاید آن هنگام که پای فیلمهای علمی/تخیلی نشستهایم و صحنههایی از حضور و تسلط روباتها بر شهر را تماشا میکنیم حتی به ذهنمان هم خطور نکند که زمانی ساختمانهای غولپیکر و نامفهوم مدرن بهمثابه روباتهایی، کنترل زندگیمان را به دست گیرند. آری اینبار شهر نه گرفتار روباتهای انساننما، که گرفتار ساختمانهایی به سبک سوپرمدرن میشود که نقش روبات را ایفا کرده، قدرت هرگونه تعامل و برخورد را از شهروند عصر مدرن، سلب کرده و درواقع بهنرمی، شیوه زندگی انسان امروزی را به زندگی روباتی، فارغ از هرگونه خلاقیت و قدرت ابتکارعمل در فضاهای شهری، بدل میکند. فغان از روزی که شهر مانند آنچه زمانی در فیلمهای تخیلی میدیدیم سرد و بیروح در میان برجهای شیشهای و مکعبهای زمخت محبوس شود و شهروندان ناگزیر از شرایط مهیاشده، مقهور سبک زندگی که به آنها تحمیل شده، شوند. هرچند صحنههای پایانی این فیلمها پیروزی انسان بر روباتها را به نمایش میگذارد، اما در اغلب موارد این پیروزی با نابودی روباتها توأم است؛ تعمیم آن به زندگی انسان امروزین در شهرهای مدرن میتواند به مبارزه انسان با شهر و ساختمانهایش تعبیر شود. انتهای داستان شهر مدرن و شهروندانش باز است تا انسان مدرن چگونه سرنوشت خویش و شهر را رقم زند. مارک اوژه [انسانشناس فرانسوی] در کتاب نامکانها۲ به مقوله جهانیشدن میپردازد؛ وی ساختارهای فضایی/ زمانی ناآشنا را که ممکن است از نگاه برخی آشنا باشند، نامکانهایی میپندارد که بیش از آنکه مکانی برای زایش هویت باشند، نامکانی برای زوال هویت [یا خالق هویتی مبهم و غیرقابلدرک] هستند. فضاهایی نظیر هتلها، هایپرمارکتها، فرودگاهها، مراکز عظیم تجاری و… فضاهایی برای گذارند که فرد با واقعشدن در آنها ادراکی از هویت ندارد. برایناساس، آنچه امروزه در شهرهای ما در حال زایش و پیدایش است نامکانهایی است هویتزدا و در حالت خوشبینانه، مولد هویتی نو و البته مبهم؛ ساختوسازهای شهری، محدود به مراکز خرید، هتلها و مراکز تفریحی و… است که طرحوارهای تکراری و دیکتهشده پیشروی انسان ساکن شهر قرار میدهد. چهبسا این نمودهای شهرنشینی مدرن، چنانچه «لوفبور» نیز بر آن تأکید دارد، روزمرگی زندگی شهر را برای شهرنشینان به ارمغان میآورد؛ چرخوفلکی که انسان شهری سوار بر آن نقاط تکراری زندگی را میپیماید و هرروز و هرماه و هرسال این چرخه برایش تکرار میشود. درحالیکه فضاهای متنوع و ساده شهری در گذشته انسان را در انتخاب و آفرینش عملکرد آزاد میشمرد و برایش «حق» قائل بود تا سبک زندگی خویش را آنگونه که میپسندد، طرح ریزد و همانا شهروندی خلاق و شهری با فضاهای شهری زنده و پویا رقم میخورد. درحالحاضر «زندگی روزانه» انسان شهری با «روزمرگی» کسلکننده نوگرایانه جایگزین شده و توانایی خلق سبک زندگی را از انسان شهری دوره مدرن سلب کرده است. احتمالا اگر دو عکس از دو خیابان جدید در دو شهر متفاوت را به فردی نشان دهید، قادر به تشخیص هویت و نام شهرها نخواهد بود. خیابانها و فضاهای شهری دیگر نمود فرهنگی جامعه خویش نیستند و نشانهای که آنها را از هم متمایز کند، نمییابید. مردم همسایههای خود را نمیشناسند، فراغت خود را در محلهشان سپری نمیکنند و به شهر حس تعلقخاطر ندارند. از همه تأسفانگیزتر اینکه در حرکت و پویایی زندگی مدرن، اغلب به نامکانهای بیهویت خو گرفته و حتی فقدان هویت را احساس نمیکنند. سبک مدرن، همسانی فضاها را ترویج میدهد، حال آنکه انسانها همسانی نمیپذیرند و هر یک موجودیتی یگانه و بینظیر دارند. روح رهای انسان، زندگی در فضاهای شهری همسان که انتخابی برای وی قائل نمیشود، برنمیتابد. انسان باید بتواند با تغییر سبک زندگی خویش، شهر را تغییر دهد نه چونان اسیری در قالبهای ازپیشطراحیشده که مجالی برای بروز خلاقیت برایش نمیگذارد. گرچه اینروزها در مجامع معماری سخن از هویت و فرهنگ بسیار رانده میشود و اغلب از آنچه به نام معماری مدرن و جهانی یاد میشود، رضایت نداریم، بااینحال شاهد زایش طرحهای معماریای هستیم که نهتنها انعکاسدهنده هویت ایرانی نیستند، بلکه کشتی بیرمق فرهنگ و هویت را در موج عظیم جهانیشدن فرو کشیده و سیمایی مدرن و غیرخودی به شهرهای ایرانی میبخشند. آنچه امروز میسازیم آینده و هویت شهر را خواهد ساخت؛ گرچه شاید نتوان نام بیهویتی بر آن نهاد، اما آنچه به ثمر مینشیند هویتی موهوم و غیرخودی خواهد بود که دیگر نشانی از میراث و فرهنگ ایرانی ندارد. معماری کنونی ساختمانها و شهر، هویت، فرهنگ و سبک زندگی آیندگان را رقم میزند؛ بنگریم که در کدامین مسیر، طی طریق میکنیم؛ چهبسا بازگشتی از آن نباشد یا زمانی قصد تغییر مسیر کنیم که دیگر دیر شده باشد و نامکانها در هیأت روباتهایی بیروح، شهر را به تسخیر درآورده باشند.
*پژوهشگر معماری و شهری
پینوشتها:
۱. سایت انسانشناسی و فرهنگ
به قلم ناصر فکوهی به نقل از متن اصلی کتاب «نامکانها» نوشته مارک اوژه. ٢- Non-Places: An Introduction to Super modernity
منبع: شرق