سلامت روانی به معنای داشتن احساس آرامش و امنیت درون و به دور بودن از اضطراب، افسردگی و تعارض های مزمن روانی است؛ یعنی بهره مندی از سلامت ذهن و اندیشه و تفکر.
این سوال مطرح است که زندگی مدرن با سلامت روان افراد، ارتباطی دارد یا خیر؟
جامعه ایران مدت هاست که در مسیر جهانی شدن و به اصطلاح مدرنیته شدن قدم گذاشته است. تغییر دیدگاه ا و چارچوب های فکری، تغییر در ارزش ها و باورها، تغییر نظام خانواده، تغییر شیوه های تربیتی و آموزشی، تغییر آداب و رفتارهای فردی و اجتماعی و غیره از ویژگی ها یا تبعات جهانی شدن است. گذر از سنت به مدرنیته، در واقع یعنی گذر از باورها و ارزش های قبلی به آن چه که مورد پسند جهان است. گذر از دیدگاه ها و تفکرات سنتی به آن چه که در جهان به روز شده، است. این گذر نه در جان کلام آسان است و نه در ورطه عمل. تغییر رفتار و نگرش برای هر فردی از هر قشری در بر دارنده ناراحتی های روانی از جمله استرس و اضطراب و حتی غم زدگی است. این که در یک مرحله ای از زندگی به شما بگویند این مسایلی که به آن باور داشته اید، اشتباه است و باید کنار گذاشته شود. و یا درگیر ویژگی هایی از زندگی مدرن شوید که با ساختار خانواده و زندگی اجتماعی سازگاری چندانی ندارد؛ انسان را دچار بهت و تعارض می کند. ابزار و محتوای جدید رسانه های جمعی، ساختار جدید خانواده، مواد مصرفی جدید، تغذیه متفاوت، مواد اعتیادآور جدید و غیره و تمام این ویژگی های زندگی مدرن برای جامعه ما، که در حال گذار از سنت به مدرنیته است، سخت انجام می پذیرد. این گذر برای ما تعارضی به وجود می آورد میان آن چه بوده ایم و آن چه هستیم و آن چه خواهیم شد. آیا آن چه بوده ایم، غلط بوده؟ آیا اکنون، درست هستیم؟ آینده چه خواهد شد؟ آن چه از گذشته به یاد داریم و آن چه در دور و برمان می بینیم مانند گرایش به تنهایی، اعتیادهای عجیب، تربیت و رفتارهای متفاوت فرزندان و غیره همگی سبب نگرانی و تعارض ما شده است. این تعارض و دوگانگی، سیستم روانی ما را بر هم می زند و در واقع سلامتی ما را به خطر می اندازد. سلامت روانی صرفا به معنای فقدان بیماری نیست. وقتی ما در یک حالت رفاه جسمی، روانی و اجتماعی نباشیم در واقع از سلامت روانی برخوردار نیستیم. تعارض حاصل از مدرنیته و تغییر دیدگاه هایمان، تعارضی در احساس کفایت و شایستگی و درک همبستگی بین نسلی به وجود می آورد. به زبان خودمانی ما دچار درگیری های ذهنی می شویم که نمی دانیم خوب و بد کدام است و نمی دانیم باید چه کار کنیم. و کلمه ” نمی دانم” و تکرار و تکرار آن اضطرابی در ما به وجود می آورد که برای رهایی از آن، یا قبول بی چون و چرا می کنیم یا به رد کامل آن می پردازیم. انسان با تعارض، استرس و اضطراب زندگی مدرن آیا می تواند با هدفمندی به زندگی موفقیت آمیزی دست یابد.
برای حفظ سلامت روانی و یک زندگی قابل قبول یکی از ساده ترین راه ها استفاده از چیزی است که خداوند به ودیعه در ما گذاشته و آن تفکر است. “تفکر، مطالعه، تفکر” تا حدودی می تواند ما را از آثار مخرب جهانی شدن ایمن نگه دارد.
مژگان تنها؛ کارشناس ارشد روان شناسی تربیتی