- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

نبرد با زنحیر

درنگی به داستان «انتری که لوطی­اش مرده بود» صادق چوبک
-علی آتشی*-
اساس ناتورالیسم یا طبیعت­ گرایی که ریشه در مکتب زیست شناختی داروین دارد، از نظریه تکامل موجودات زنده منشا می یابد. بر اثر این نظریه انسان، شکل توسعه ­یافته و متکامل میمون است. به نظر می ­رسد کلید معمای داستان ­های چوبک در این نکته نهفته باشد که چوبک انسان را به عنوان یک هویت فردی تجربه پذیر مورد کاوش قرار می­دهد.
از میان داستان­های وی، شاید مشهورترین آن ها داستان «انتری که لوطی اش مرده بود» است که به خوبی منعکس ­کننده نگاه چوبک به موجودی به نام انسان است. شخصیت اصلی داستان میمونی است که در بند یک «لوطی جهان» پیوسته در حال سفر است. میمون، شخصیت مکمل لوطی جهان و تنها هم­ زبان اوست که استادانه توسط چوبک عمق بخشیده شده است. نام «جهان» خود توصیف دنیای احاطه­ کننده بشر میمون ­نماست. مرگ لوطی، حیات میمون را وارد مرحله ای جدید می­ کند؛ آغاز یک زندگی مستقل و مشقت­ بار. توصیف شخصیت مخمل، گویی تشریح ناتورالیستیک و آزمایشگاهی روح بشر است. شاید انتخاب نام مخمل برای میمون، تشدید تضاد بشر آسیب ­پذیر در برابر خشونت بی ­رحم محیط باشد. القای بی ارادگی انسان متکامل در برابر محیط، با ابزاری چون قلاده و میخ طویله­ ی مخمل نمود یافته است. زنجیر، بخشی از وجود و ظاهرن تنها وسیله ارتباط او با محیط است. تجربه دنیای بدون لوطی جهان، بی آن که هدفی را دنبال کند، در ابتدا تجربه ­ای فریبنده و خوشایند است اما رفته رفته مخاطرات و نیازهای محیطی و غریزی او را وا می ­دارد که شرایط پیش و زندگی در کنار هم زاد خود را بخواهد. این است که داستان در تسلسلی باطل به نقطه آغازین خود می رسد. جدال خصمانه و حماسی قهرمان با زنجیر که همواره پاره­ای از جسم و عامل به دام انداختن اوست از نگاهی دیگر، نبرد با سرنوشت محتوم و از پیش نگاشته انسان است.
«محیط» و «وراثت» دو بازوی محصور کننده­ ی انسان از نگاه فلسفه ناتورالیسم است. از نگاه طبیعت ­گرایانه، انسان نه موجودی مختار و صاحب اختیار بل که محصول شرایط اجتماعی خودست. موجودی که در یک مکانیسم تجربی به محرک ­های محیطی و زیستی خود، واکنش و رفتاری مشخص از خود نشان می ­دهد. از این رو ناتورالیسم، انسان را موجودی رفتارگرا و زندگی او را فاقد هر گونه احساس و اخلاق می­ پندارد. از این پرتو، انسان چوبک، تحت یک نوع «جبر زیست محیطی» است و باید ابعاد رفتاری آن مانند یک پدیده ­ی آزمایشگاهی تحت آزمایش قرار گیرد. پس از مرگ لوطی جهان، دیگر خبری از ترکه و خیزران نبود، ولی انتر هم چنان در زندان نیازهای حیوانی خود محبوس است. محرک رفتارگرایانه اش او را وادار می ­کند که در جستجوی دودی که زمانی توسط لوطی به او داده می شد، برای رفع خماری، پستانک وافور لوطی را با دندان بجود و در نهایت، مغموم از غریزه­ ی سرخورده اش دوباره به سراغ لوطی بی­جان برود. و این دور باطل زندگی او، مکرر در حال گردش است.
آفرینش دنیایی سیاه و چرکین از برجستگی­ های داستان­های صادق چوبک است. شخصیت ­های مفلوک و ناتوان در محیطی آکنده از پلیدی و تاریکی و زندگی رقت ­بارشان گرفتارند. انسان ناتورالیستیک در نهایت با احساساتی فروکوفته و هم چنین غرایز جنسی و امیال غریزی ارضا نشده، به ‌سوی سرنوشتی مختوم پیش می­رود. نیازهای بیمار گونه و ترس و تمایلات سرکوب شده  سرانجام، با مرگی دردناک به  خاتمه می ­یابد.
*نویسنده و مترجم ادبیات و زبان انگلیسی