- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

معنویت در قرآن کریم؛ خصلتهای انسانهای معنوی (مقاله ای از سجاد واعظی)

معنویت در قرآن کریم

سجاد واعظی

اشاره: امروزه برخی دین‌ورزی و معنویت را از هم جدا می کنندو معتقدند اینها دو مفهوم جداگانه محسوب می‌شوند. می‌توان دیندار بود و معنوی نبود، یا برعکس می‌توان معنوی بود بدون دینداری. و اما گزینه سوم می توان هم دیندار بود و هم معنوی. این مقاله و یادداشت با این زمینه و دیدگاه وارد شده که مولفه های معنوی زیستن و معنوی بودن را می توان با مطالعه و تدبر در آیات قرآنی از قرآن کریم بدست آورد و درسایه سار دلپذیر گزاره های قرآنی می توان معنوی بود و معنویت خود را عمق بخشید.دیدگاه اینجانب اینست که قرآن کریم سراسر قدسی و معنوی می باشد و معنویت ، صفت تمام آیات قران کریم و نه بخشی از ان است. اگر در این مقاله هم معنویت در قرآن کریم مطرح شده به معنای جستجو در بخشی از ایات قرانی است، که در حد توانم کوشیده ام مولفه های معنوی زیستن را از ان استخراج کنم.

نویسنده فعلا وارد تایید یا رد این نظرگاه نمی شود که آیا معنویت بدون وابستگی و تعبد به یکی از ادیان سنتی امکان وقوعی دارد یا خیر؟ اما برخی محققانی که از معنویت بدون دین سخن گفته اند، این را هم تایید کرده اند که میتوان هردو -دین‌ورزی و معنویت- را با هم داشت و اصولا معنویت در یک تعریف، همان گوهر و لب دین می باشد. دغدغه نویسنده هم اینست که مولفه های معنویت و نشانه های انسان معنوی را در کتاب قرآن جستجو کنم. آیا برای رسیدن به چنین اهدافی مانند رسیدن به آرامش و شادی و سرور و کاستن از رنج ها و دردها قرآن راهی پیش روی ما گشوده است؟ اینجانب با این اعتقاد که قرآن مجید سراسر معنویت قدسی است و در تمام کوچه باغ های قرآن عطر و نوای معنویت و موسیقی دل انگیز شادمانی و بهجت روحانی گوش و جان ما را نوازش می دهد، در این مقاله تلاش می کنم برخی ویژگی های معنوی زیستن و خصوصیات انسان های معنوی را از منظر مصحف شریف گزارش کنم.

معنویت در یک تعریف، همان گوهر و لب لباب دین می باشد. مراد از معنوی شدن این است که انسان ها دارای زندگی ای شوند که در آن آرامش درونی، شادی، امیدواری و رضایت باطن داشته و زندگی برایشان معنی دار باشد. معنویت فهم عقلانی از دین یا دین ورزی عقلانی یا دیانت عقلانی است، که تلاش می شود در زندگی یک جمع موفق بین عقلانیت و معنویت داشته باشیم. معنویت تدین متعقلانه و تعقل متدینانه است. انسان معنوی با جمع میان عقلانیت و معنویت یک زندگی معنوی (دارای معنا) را طلب می کند و می خواهد که کل زندگیش در همه موقعیت ها –و نه فقط در برخی موقعیت ها یا برخی مکان ها و یا برخی زمان ها- رنگ معنوی بخود بگیرد. پروژه‌ی عقلانیت و معنویت مدعایش این است که چگونه با استفاده از آن قسمتی از زندگی که در اختیار خود انسان است، می‌توان به یک زندگانی آرمانی دست پیدا کرد. یک زندگی خوب و ارزشمند، آن مقدارش که در اختیار است، از چه راهی حاصل می‌آید؟ عقلانیت و معنویت وسیله‌ای در مسیر کاستن از درد و رنج انسان هاست.

انسان معنوی طالب حقیقت هست و خود را مالک حقیقت نمی پندارد:

به همین جهت انسان معنوی در عین داشتن امید و آرامش و بهجت معنوی، دل نگران نرسیدن به مقصد رضایت بخش و کمال مطلوب است. از همین رو غرور کاذب و خود را تزکیه کردن در او راه ندارد. انسان معنوی با ان که خود را شناگری در میان امواج عمیق دریا و اقیانوس و نه سوار بر کشتی می داند و طبیعتا در فکر و انتظار نتیجه هم نیست، از امنیت خاطر و احساس امنیت برخوردار است. از این وی‍‍‍‍‍ژگی می توان به آرامش علی رغم عدم یقین و طمانینه در عدم اطمینان نیز تعبیر کرد. شاید به غایت مطلوب نرسیم اما باز هم این سعی و مجاهده مشکور است:

وَمَنْ یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَسَعَهً وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ﴿نساء : ١٠٠﴾

(و هر کس در راه خدا هجرت کند ، اقامت‏گاه‏هاى فراوان و فراخىِ معیشت خواهد یافت . و کسى که از خانه خود به قصد مهاجرت به سوى خدا و پیامبرش بیرون رود ، سپس مرگ او را دریابد ، مسلماً پاداشش بر خداست ؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.)

آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده عالم) و هیچ حسرت و اندوهی (از وقایع گذشته جهان) در دل آنها نیست. (سوره یونس :۶۲)

زیرا کسانی که از گذشته عبور نموده و در زمان حال زندگی می کنند و اگر هم گاهی خاطرات گذشته در مقابل چشمانشان مجسم می شود و گذشته را بیاد می آورند، این گذشته، سرشار از ایمان و عمل صالح است چرا باید غمگین و افسرده باشند. البته انسان معنوی قرانی همیشه در پیشگاه خداوند خود را و کارهای نیک خود را کوچک می داند، و همواره زبان و قلب او به استغفار و تسبیح حق مشغول است اما چنین انسانی در مقابل خلق در عین تواضع و فروتنی از اعتماد به نفس کامل و آرامش و طمانینه برخوردار است.

انسان معنوی اهل گفت و گو است:

فَبَشِّرْ عِبَادِالَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿زمر: ١٨﴾

(پس به بندگانم مژده ده آنان که سخن را مى‏شنوند و از بهترینش پیروى مى‏کنند ، اینان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده ، و یقیناً خردمندند به سخن گوش فرامى‌دهند و بهترین آن را پیروى مى‌کنند؛ اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان.)

انسان معنوی اهل تقلید نیست:

فرد معنوی بدلیل برخورداری از زندگی اصیل ، اهل تقلید و تبعیت از افکار عمومی و پیروی کورکورانه از آباء و اجداد و گذشتگان نیست و هیچ ابایی از نقد نارسایی های جامعه کنونی و یا سیره گذشتگان ندارد. از این رو زندگی همراه با رنج و تلخی – چون که بر عقلانیت و جستجوی حقیقت استوار است – را برزندگی کج دار و مریض هرچند همراه با رفاه و تعیش باشد ترجیح می دهد. سنت های نیازموده، تعبد، تقلید افکار عمومی، هم رنگی با جماعت، کسب محبوبیت به هر قیمتی، کسب رضای مردم و …. اموری هستند که انسان معنوی هیچ پیوندی با آن ها ندارد. در زندگی پیامبران الهی همواره با یک زندگی و تفکر اصیل مواجه هستیم.پیامبر اسلام در راه رسیدن به هدف مقدس خود – نجات جامعه جاهلیت- هرگز با مشرکان قریش توافق و مصالحه ای که منجر به دورشدن از هدفش شود، نکرد. پیامبران قرآنی نمونه های خوبی از زندگی اصیل هستند. قرآن کریم حضرت ابراهیم را امت خوانده است.

نمونه هایی از زندگی غیراصیل:

“و هنگامى که به آنان گویند: از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید، مى‏گویند: نه، بلکه از آیینى که پدرانمان را بر آن یافتیم، پیروى مى‏کنیم. آیا اگر چه پدرانشان چیزى نمى‏فهمیدند و راه حق را به سبب کوردلى نمى‏یافتند باز هم کورکورانه از آنان پیروى خواهند کرد؟ داستان دعوت کننده کافران به ایمان، مانند کسى است که به حیوانى براى رهاندنش از خطر بانگ مى‏زند، ولى آن حیوان جز آوا و صدا آن هم آوا و صدایى که مفهومش را درک نمى‏کند نمى‏شنود. کافران، در حقیقت کر و لال و کورند، به همین سبب درباره حقایق اندیشه نمى‏کنند.(بقره: ۱۷۰-۱۷۱)

نه بلکه هیچ دلیلى بر حقّانیّت بت‏پرستى و شرک خود ندارند، بلکه دلگرمى آنان به آیینشان این است که گفتند: ما پدرانمان را بر آیینى یافتیم و مسلماً ما هم با پیروى از آثارشان راه یافته‏ایم. پیروى کورکورانه و جاهلانه مخصوص اینان نیست به همین گونه پیش از تو در هیچ شهرى بیم‏دهنده‏اى نفرستادیم، مگر آنکه سران خوشگذران و مغرورش گفتند: ما پدرانمان را بر آیینى یافتیم و ما هم حتماً به آثارشان اقتدا مى‏کنیم. (زخرف: ۲۲-۲۳)

و هنگامى که به آنان گویند: به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر آیید، گویند: آیینى که پدرانمان را بر آن یافته‏ایم ما را بس است. آیا هر چند پدرانشان چیزى نمى‏دانستند و هدایت نیافته باشند باز هم این تقلید جاهلانه و ناروا را بر خود مى‏پسندند؟ (مائده:۱۰۴)

انسان معنوی؛ دوستی هم نوعان:

فردی که معنویت قرآنی را درک کرده است، هم نوعان خود را دوست دارد و به آنها مهرورزی و خدمت می کند. نقایص روحی، جسمی، اخلاقی و دینی انسان ها را مانع دوستی آنها نمی بیند..

لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ (توبه :١٢٨)

(یقیناً پیامبرى از جنس خودتان به سویتان آمد که به مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتیاق شدیدى به هدایتِ شما دارد ، و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.)

لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ (شعراء :٣﴾

(شاید تو مى‏خواهى براى اینکه آنان ایمان نمى‏آورند، خود را از شدت اندوه هلاک کنى.)

انسان معنوی؛ جمع معنویت و عقلانیت:

انسان معنوی اهل تعقل و تفکر و اندیشه ورزی است و همین مولفه ها او را به سمت متذکر شدن هدایت کرده است . وجوب شکر منعم و تفکر در نظام آفرینش او را بر ان داشته تا آزادانه خدای هستی و هستی بخش را پرستش و عبادت کند. این تعبد نه تنها با معنویت و عقلانیت او تعارضی ندارد ، بلکه معنویت وی را عمیق تر نموده است. از این دست کلام را همواره در قرآن می بینیم: آیا به عقل درنمی یابید؟ آیا [هیچ‏] نمى‏اندیشید؟ آیا خرد را کار نمى‏بندید؟ چرا نمى‏اندیشید؟ چگونه خواننده قرآن که هرچند صفحه از این کتاب را قرائت می کند، با این دسته از آیات مواجه می شود، از این آیات می تواند بدون تامل و تفکر بگذرد؟

آیاتی که به آدمی خطاب می کند آیا به وضع زیان‏بار خود نمى‏اندیشید؟ (بقره :۴۴)

خدا این گونه به شما سفارش کرده تا بیندیشید. (انعام :۱۵۱)

انسان معنوی دنبال نقد است:

انسان معنوی طالب معامله نقدی است. او با آن که به جهان دیگر معتقد است در همین وضعیت فعلی هم نجات، فلاح و فوز را جستجو می کند. امامان و عرفای مسلمان که پیشگام معنویت قرآنی هستند، بارها در سخنانشان خدا و عبادت او را نه برای به دست آوردن بهشت یا رهایی از دوزخ خواسته اند، بلکه حق را برای حق و رسیدن به حقیقت طب نموده اند. به همین جهت در همین دنیا هم به رضایت باطن، آرامش و شادی رسیده اند.

انسان معنوی؛ بی اعتنایی به داوری قوم:

بر پایه فهم و تشخیص اصیل از زندگی، داوری ها، بهانه ها، درخواست های غیرمنطقی و قضاوت جامعه آنها را از مسیر حق طلبی منحرف نخواهد کرد.

انسان معنوی به تنهایی خود پی برده:

و لحظه ورود به جهان دیگر به آنان خطاب مى‏شود: همانگونه که شما را نخستین بار در رحم مادر تنها و دست خالى از همه چیز آفریدیم، اکنون هم تنها به نزد ما آمدید، و آنچه را در دنیا به شما داده بودیم پشت سر گذاشته و همه را از دست دادید. (انعام :۹۴)

وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ وَتَرَکْتُمْ مَا خَوَّلْنَاکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ

انسان معنوی به تنهایی خود پی برده و متوجه شده که هرچه انجام میدهد، خودش باید مسوولیت ان را به دوش بکشد.هیچ کس نمی تواند باری از بارهای انسان را به دوش بکشد.چه بارهای گذشته و چه آینده و چون دیگر به دیگران چشم ندارد، تحول و تکامل روحی پیدا می کند.

تقدم معنویت دین بر فرم ها و تشریفات دینی:

معنوی گرای قرانی بدون آن که از شعائر و تشریفات دین و ظواهر آن دست بردارد، قائل به تقدم معنویت و باطن و لب دین بر ظاهر دین است. ظاهرپرست نیست.

واقع گرایی و گرایش به واقعیت ها:

“پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان نیکى کنید، و با مردم با خوش زبانى سخن گویید، و نماز را بر پا دارید، و زکات بپردازید، سپس همه شما جز اندکى از پیمان خدا روى گردانیدید؛ و شما به طور عادت روى گردان هستید. (بقره:۸۳)

مفهوم و معنای زندگی انسان معنوی

سجاد واعظی

و دست خود را به گردنت بسته مدار (بخل ورزى مکن) و آن را به تمامى باز نکن (هر چه دارى مده) که سرزنش شده و درمانده برجاى بنشینى. (اسراء:۲۹)

و کسانی که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف مینمایند و نه سختگیری، بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند. (فرقان:۶۷)

و «ذوالنون» را یاد کن‌ آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتى نداریم، تا در [دل‌] تاریکیها ندا درداد که: «معبودى جز تو نیست، منزّهى تو، راستى که من از ستمکاران بودم.» پس [دعاى‌] او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم، و مؤمنان را [نیز] چنین نجات مى‌دهیم.(انبیاء:۸۷-۸۸)

سوره حدید طرح جامعی از زندگی معنوی

البته این طبیعت گرایی به قصد رسیدن به حق و حقیقت ازلی و ابدی و هستی آفرین است.

آن پروردگارى که زمین را براى شما بسترى گسترده و آسمان را سقفى برافراشته قرار داد و از آسمان آبى چون برف و باران نازل کرد و به وسیله آن از میوه‏هاى گوناگون روزى مناسبى، براى شما پدید آورد ؛ پس براى خدا همتایانى قرار ندهید در حالى که مى‏دانید براى خدا در آفریدن و روزى دادن ، همتایى وجود ندارد.(بقره)

بى‏تردید در آفرینش آسمان‏ها و زمین و رفت و آمد شب و روز و کشتى‏هایى که در دریاهابا جابجا کردن مسافر و کالا به سود مردم روانند و بارانى که خدا از آسمان نازل کرده و به وسیله آن زمین را پس از مردگى‏اش زنده ساخته و در آن از هر نوع جنبنده‏اى پخش کرده و گرداندن بادها و ابرِ مسخّر میان آسمان و زمین ، نشانه‏هایى است از توحید ، ربوبیّت و قدرت خدا براى گروهى که مى‏اندیشند.(بقره)

بدانید که خدا زمین را پس از مردگى‏اش زنده مى‏کند . همانا ما نشانه‏ها ى ربوبیت و قدرت خود را براى شما بیان کردیم تا بیندیشید .(حدید :۱۷)

توجه به هرسه مقوله اعتقادیّات، اخلاقیّات و عبادیّات

نگاه وسیله ای به عبادیات و نه هدف

 

حج:۳۷
هرگز گوشت و خون آنها به خدا نمى رسد ، زیرا او از همه چیز بى نیاز است ، امّا تقواى شما به او مى رسد ، چرا که پرهیزکاران به درگاه او تقرّب مى یابند . بدین سان خدا آنها را براى شما رام ساخت تا شما را با تقدیم قربانى ها به اطاعت و تقرب خویش رهنمون شود و شما باید او را به پاس این که راهتان نمود به بزرگى یاد کنید . و به نیکوکاران نوید ده .

الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿انعام : ٨٢﴾

کسانى که ایمان آوردند و ایمانشان را به ستمى چون شرک نیامیختند ، ایمنى از عذاب براى آنان است ، و آنان راه یافتگانند .

أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ : آگاه باشید ! یقیناً دوستان خدا نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى‏شوند آنان که ایمان آورده‏اند و همواره پرهیزکارى دارند. قطعاً آنان را در زندگى دنیا وآخرت بشارت است [در دنیا به وسیله وحى و در آخرت به خطاب خدا و گفتار فرشتگان] در کلمات خدا [که وعده‏ها و بشارت‏هاى اوست] هیچ دگرگونى نیست ؛ این است کامیابى بزرگ (یونس: ۶۲-۶۴)

و خدا مى‏خواهد با رحمت و لطفش به شما توجه کند ؛)نساء : ۲۷(

وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا :و خودکشى نکنید ؛ زیرا خدا همواره به شما مهربان است) .نساء: ۲۹(

چیزهایی در جهان هست که از حدود عقل آدمی بیرون است. (فراتر از عقل آدمی است.)

وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَسُرُورًا (انسان:۸-۱۱)

و غذا را در عین دوست داشتنش ، به مسکین و یتیم و اسیر انفاق مى‏کنند و مى‏گویند : ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مى‏کنیم و انتظار هیچ پاداش و سپاسى را از شما نداریم. ما از پروردگارمان در روزى که روز عبوس و بسیار هولناکى است مى‏ترسیم. پس خدا نگه‏دار آنان از آسیب و گزند آن روز است و شادابى و شادمانى به آنان عطا مى‏کند .

اى قوم من ! از شما در برابر ابلاغ رسالتم هیچ پاداشى نمى‏خواهم ، پاداشم فقط بر عهده کسى است که مرا آفریده ؛ آیا نمى‏اندیشید ؟(هود :۵۱)

محبت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است، (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند، ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است، و سرانجام نیک (و زندگی والا و جاویدان)، نزد خداست. ﴿آل عمران: ١۴﴾

دوستىِ خواستنیها[ى گوناگون‌] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب‌هاى نشاندار و دامها و کشتزار[ها] براى مردم آراسته شده، [لیکن‌] این جمله، مایه تمتّع زندگى دنیاست، و [حال آنکه] فرجام نیکو نزد خداست.

لَّیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلَا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ  مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلَا یَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللَّـهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا (نساء:۱۲۳)

فضیلت و برتری به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست، هر کس عمل بدی انجام دهد، کیفر داده میشود، و کسی را جز خدا، ولی و یاور خود نخواهد یافت. کیفر و پاداش نه بر وفق آرزوهایِ [واهیِ] برخی از شما [مسلمانان] است، و نه بر وفق آرزوهایِ [پوچِ] اهل کتاب. هر کس مرتکب کار زشتی شود، به آن کیفر داده می شود؛ و جز خدا سرپرست و یاوری برای خود نخواهد یافت.

در آنچه خدایت ارزانى داشته، سراى آخرت را بجوى و بهره خویش را از دنیا فراموش مکن. و همچنان که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن و در زمین از پى فساد مرو که خدا فسادکنندگان را دوست ندارد.

قارون گفت: «من اینها را در نتیجه دانش خود یافته‌ام.» آیا وى ندانست که خدا نسلهایى را پیش از او نابود کرد که از او نیرومندتر و مال‌اندوزتر بودند؟ و[لى این گونه‌] مجرمان را [نیازى‌] به پرسیده شدن از گناهانشان نیست. پس قارون‌ با کوکبه خود بر قومش نمایان شد؛ کسانى که خواستار زندگى دنیا بودند گفتند: «اى کاش مثل آنچه به قارون داده شده به ما [هم‌] داده مى‌شد، واقعاً او بهره بزرگى [از ثروت‌] دارد. و کسانى که دانش [واقعى‌] یافته بودند، گفتند: «واى بر شما! براى کسى که گرویده و کار شایسته کرده پاداش خدا بهتر است، و جز شکیبایان آن را نیابند.» آنگاه قارون‌را با خانه‌اش در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که در برابر عذاب‌ خدا او را یارى کنند و [خود نیز] نتوانست از خود دفاع کند. و همان کسانى که دیروز آرزو داشتند به جاى او باشند، صبح مى‌گفتند: «واى، مثل اینکه خدا روزى را براى هر کس از بندگانش که بخواهد گشاده یا تنگ مى‌گرداند، و اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را [هم‌] به زمین فرو برده بود؛ واى، گویى که کافران رستگار نمى‌گردند.» آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مى‌دهیم که در زمین خواستار برترى و فساد نیستند، و فرجام [خوش‌] از آنِ پرهیزگاران است. (قصص:۷۷-۸۳)

هرگز گوشت‏هایشان وخون‏هایشان به خدا نمى‏رسد، بلکه تقواى شما به او مى‏رسد . این‏گونه آنها را براى شما مسخّر کرد تا خدا را به شکرانه اینکه هدایتتان کرد به بزرگى یاد کنید ؛ و نیکوکاران را به لطف و رحمت خدا مژده ده(حج :۳۷)

سخنان اطرافیان و حتی علمای دینی را بدون چون و چرا و مطالبه دلیل و برهان قبول نمی کند.

انسان معنوی در ساعات و ایامی از زندگی اهمیت سکوت ، تنهایی و به توجه نشستن را احساس می کند.

“و نیز شبانگاهان ، آیا تعقّل نمى‏کنید ؟”(الصافات :۱۳۸)

انسان های معنوی ظاهر و باطن یکسان دارند.نقطه مقابل این صادقان ، منافقان هستند.

حتی پیامبران بیشتر از راهنمایی و ابلاغ پیام هدایت، هیچ مسوولیتی را نپذیرفته اند.

همواره به یاد خداست و با ذکر خدا قلبش آرامش دارد. این یاد نقطه مقابل غفلت وظاهربینی است.

انسان معنوی تنها در دریا به یاد خدا نیست. در خشکی و ساحل امن هم مقتصد است.

چون آنان را در دریا موجى به دنبال موجى مانند ابرهاى سایه‏انداز فرو پوشد ، خدا را در حالى که ایمان و عبادت را براى او از هرگونه شرکى خالص مى‏کنند ، مى‏خوانند ، و زمانى که آنان را به خشکى مى‏رساند برخى از آنان به راه میانه و معتدل که راه توحید است مى‏روند. (لقمان :۳۲)

بازگشت پیوسته و همیشگی به سوی خدا

انسان معنوی با انس مدام خود با قرآن از معنویت قرآنی بهره مند می شود و زنده آزاد قرانی می شود. او با تلاوت و خوانش قرآن مجید که بهار دل هاست ، همواره دل خود را بهاری و سبز و خرم و زنده نگه میدارد.

انتخاب شهادت و کشته شدن در راه خدا و ترجیح ان بر زندگی همراه با خواری و پریشانی که در واقع زندگی نیست و آن شهادت زندگی حقیقی است.

و هیچ‏کس نمى‏داند فردا چه چیزى از خیر و شر به دست مى‏آورد ، و هیچ‏کس نمى‏داند در چه سرزمینى مى‏میرد ؛ بى‏تردید خدا دانا و آگاه است.( لقمان:۳۴)

همین ندانستن سبب می شود که از لحظه لحظه زندگی در جهت رسیدن به غایت مطلوب – که آرامش ، شادی و امید است و نتیجه عرفانی آن وصال و وحدت و لقای پروردگار است ، استفاده کند.

گرایش انسان معنوی به عدالت، احسان و محبت

و پیش از تو بخاطر هدایت مردم جز مردانى از اهل آبادى‏ها را که به آنان وحى مى‏نمودیم نفرستادیم . آیا مخالفان حق به گردش و سفر در زمین نرفتند تا با تأمل بنگرند که عاقبت کسانى که پیش از آنان بودند [و از روى کبر و عناد به مخالفت با حق برخاستند چه شد ؟ و مسلماً سراى آخرت براى کسانى که پرهیزکارى کردند بهتر است ؛ آیا نمى‏اندیشید ؟(یوسف :۱۰۹)

ما شما را از عذابى نزدیک هشدار دادیم: روزى که آدمى آنچه را با دست خویش پیش فرستاده است بنگرد؛ و کافر گوید: «کاش من خاک بودم. (نبا:۴۰)

ما شما را از عذابی نزدیک هشدار دادیم، روزی که آدم آنچه را [از خیر و شر] پیش فرستاده است بنگرد و کافر گوید: ای کاش من خاک بودم و موجودی مکلّف آفریده نمی شدم تا چنین روز سختی را ببینم.

از این آیه استفاده می شود که اگر حیات بر مبنای معنویت استوار نباشد ، پایان کار انسان جز پشیمانی و حسرت نخواهد بود. حسرت و ناراحتی حتی از این مطلب که چرا حیات انسانی پیدا کردم و کاش مشتی خاک بیش نبودم.با آن که قاعدتا حیات در شکل انسانی مطلوب ترین فرم مطلوب برای رسیدن به نجات و رستگاری است.

انسان معنوی در مادیات ایثار می کند و از خود گذشتگی نشان می دهد. اما در بعد معنوی پیشروی را دوست دارد و قائل به مسابقه معنوی است. به همین جهت در مسیر معنوی دوست دارد الگو و امام متقین باشد.

آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خویشاوندان او، و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهى کرده خوددارى نمایید و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است!

این اموال براى فقیران مهاجرانى است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند در حالى که فضل الهى و رضاى او را مى طلبند و خدا و رسولش را یارى مى کنند و آنها راستگویانند!

و براى کسانى است که در این سرا [سرزمین مدینه ] و در سراى ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانى را که به سویشان هجرت کنند دوست مى دارند، و در دل خود نیازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمى کنند و آنها را بر خود مقدّم مى دارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند کسانى که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شده اند رستگارانند! (حشر : ۷-۹)

وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ ( آل عمران :۱۳۳ )

و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان، و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و زمین است، و برای پرهیزگاران آماده شده است.

وَلِکُلٍّ وِجْهَهٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بقره : ۱۴۸ )

و براى هر کسى قبله‌اى است که وى روى خود را به آن [سوى‌] مى‌گرداند؛ پس در کارهاى نیک بر یکدیگر پیشى گیرید. هر کجا که باشید، خداوند همگى شما را [به سوى خود باز] مى‌آورد؛ در حقیقت، خدا بر همه چیز تواناست.

هر طایفه ای قبله ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است، (بنابراین، زیاد در باره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن،) در نیکیها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید!

و آنان که مى‌گویند: اى پروردگار ما، از همسران و فرزندانمان دلهاى ما را شاد دار، و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان. ( فرقان :۷۴ )

قرآن کریم نسبت به سلب حیات معنوی انسان ها حساس و جدی است و آن را از قتل هم شدیدتر و اسفناک تر می داند :

وَالْفِتْنَهُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ(بقره :۲۱۷)

و فتنه [شرک و بت پرستی] از کشتار بزرگ تر است.

و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان بازمیدارد) حتی از قتل بالاتر است. و مشرکان، پیوسته با شما میجنگند ، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند، ولی کسی که از آیینش برگردد ، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، برباد میرود، و آنان اهل دوزخند، و همیشه در آن خواهند بود. ( ۲۱۷ )

وَالْفِتْنَهُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ (بقره :۱۹۱)

و فتنه [که شرک، بت پرستی، بیرون کردن مردم از خانه و کاشانه و وطنشان باشد] از قتل وکشتار بدتر است.

معنویت در محیط نا امن و اقتصاد ناسالم بدست نمی آیدو قرآن هم بر این امر گواه است. زیرا بدون این دو عنصر مهم معنویت افراد بشدت آسیب می بیند.

لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ إِیلَافِهِمْ رِحْلَهَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ (قریش :۱-۴)

براى الفت‌دادن قریش، الفتشان هنگام کوچ زمستان و تابستان، [خدا پیلداران را نابود کرد.] پس باید خداوندِ این خانه را بپرستند؛ همان [خدایى‌] که در گرسنگى غذایشان داد، و از بیم [دشمن‌] آسوده‌خاطرشان کرد.

در آیه چهارم این سوره صراحتا به این دو عنصر اساسی اشاره رفته است. همان کس که آنها را از گرسنگی نجات داد و از ترس و ناامنی ایمن ساخت. همان کسى که آنان را از گرسنگى رهایى بخشید و طعامشان داد، و آنان را از ترس و دلهره ایمن ساخت .

یقیناً خدا بر مؤمنان منّت نهاد که در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنان می خواند و [از آلودگی های فکری و روحی] پاکشان می کند، و کتاب و حکمت به آنان می آموزد.(آل عمران :۱۶۴)

منابع:

قرآن کریم

ترجمه های مختلف قرآن کریم

یادداشت های درس استاد طالبی دارابی

مقالات استاد مصطفی ملکیان در سایت نیلوفر

مقالات استاد ابوالقاسم فنایی در سایت نیلوفر