- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

شرق بنفشه؛ نمایانگر عشقی شرقی

سبحان حسن پور
گزارشی از پنجمین عصرانه فرهنگی هامون

پنجمین عصرانه فرهنگی هامون پشت سر گذاشته شد. این نشست سه شنبه۱۵ مردادماه دردفترهفته نامه اتحادجنوب باموضوع بررسی ومعرفی نوشتار شهریارمندنی پور وخوانش مجموعه داستان “شرق بنفشه” برگزارشد. استفاده ازموسیقی متن در این جلسه، فضایی متفاوت و متناسب با روند داستان ایجادکرده بود.
درابتدا مهدیه امیری، روزنامه نگار وکارشناس رشته ادبیات فارسی، مختصری اززندگی نامه شهریارمندنی پور راگزارش داد وافزود:”این نویسنده در تاریخ ۲۶بهمن ماه سال ۱۳۳۵در شهر شیرازمتولدشده است.در تهران در رشته علوم سیاسی وارد دانشگاه شد. مندنی پور داستان نویسی را با سایه های غار شروع کرد. وی در حال حاضر برای بورس تحصیلی در آمریکا به سر می برد.کتاب های مندنی پور در ایران ازسوی نشرمرکز منتشرمی شود. وی درخارج از کشورنیزبه تالیف چندکتاب دست برده است.” پس از ارائه ی این مقدمه ،خوانش داستان شرق بنفشه آغازشد. این خوانش ها درسه نوبت توسط شرکت کنندگان صورت گرفت. گزیده ای ازداستان در اولین خوانش:”ذبیح و ارغوان هنوز ساکت بودند.گاهی چشم درچشم می شدند،مدتی. شاید بانگاه حرف می زدند. ارغوان، بعد سرخ می شد رویش. سرزیر می انداخت. خیلی طول کشید، به اندازه ی بر آمدن کوزه ای از خاک نگاری، که سرانجام لبهای ذبیح به قد چندکلمه جنبیدند. ارغوان هم کوتاه  جواب داد. معلوم بود هردو از این وضع معذبند. هرازگاهی اطرافشان را می پاییدند.”پس ازخواندن صفحات ابتدایی داستان، مهدیه امیری به آثاردیگر مندنی پور از جمله هشتمین روز زمین، مومیا و عشق، ماه نیمروز، رمان دلدادگی، راز، آبی ماورای بحار و هزارویک سال اشاره کرد وافزود:”حادثه پردازی داستان کوتاه و شخصیت پردازی داستان بلند، ترکیبی از این دو باعث شده که حجم داستان های کوتاه مندنی پور از ۳۰ صفحه بیشتر شود. در صورتی که داستان کوتاه باید بین ۱۰ الی ۱۲ صفحه باشد.”  امیری گفت: “مهم ترین دغدغه ی نویسنده شخصیت پردازی می باشد. وی از شخصیت های داستانی که حالت پیش نمون دارند استفاده می کند.”
در ادامه دیگر شرکت کنندگان جلسه دیدگاه های خود را درباره ی داستان نویسی و داستان پردازی مندنی پور مطرح کردند. اینکه وی ازنویسندگان ادبیات جنوب است و در داستان هایش نگاه تازه ای در راستای جریان “بازاندیشی خود”ی دارد که دیگر نویسندگان جنوبی ازجمله محمدرضا صفدری ،منیرو روانی پور و محمد بهارلو دنبال می کنند وسعی می کنند نوع دیگری از جنوب و نه آن بازتاب گذشته را طرح کنند.
فرج الله کمالی از این موضوع انتقاد کرد و افزود:ارتباط نظریات جهانی شدن، برخورد تمدن و گفتگوی تمدن ها و این حرکت ادبیات جنوب چگونه است؟ درپاسخ اسماعیل حسام مقدم ، مطرح شدن این اقلیم ها و داده شدن تریبون به آنهارا،  دادن عینکی به خرده فرهنگ ها برای دیدن جهان پیرامونشان قلمداد کرد و گفت: این حرکت می تواند تلاشی برای جهانی شدن آنان باشد. در ادامه نغمه بلالی مصاحبه ای از مندنی پور راخواند و سپس به خوانش ادامه ی داستان پرداخت. گزیده ای از داستان در خوانش دوم :”ماشین نامزدت به نظرم یک دیو است. کاشکی شمشیر و نیزه داشتم حمله می کردم بهش. خردش می کردم. به غروزتان برنخورد خانم که نشانی خانه را برایتان نوشتم. ننوشتم که بیایید نوشتم که خیالتان بیاید. اگربیایید دور می نشینم. دورتر از توی قبرستان. نیایی، خیالم خیلی قوی شده… منطق الطیر رابخوان.” پس از پایان بخشی دیگر از خوانش، دربررسی این داستان به تلمیحات و استعارات به کار رفته اشاره شد که جنبه ی زیبایی شناسانه ی اثر راقوی کرده است. همچنین گفته شد که نویسنده با استفاده ازنام کتاب هایی از جمله شازده کوچولو ،منطق الطیر ، هشت کتاب و تذکره الاولیا به صورت پراکنده اما منسجم در کتاب شرق بنفشه یک رابط بینامتنی برای ایجاد یک نظام معنایی در جهت رسیدن به مفهومی عرفانی استفاده نموده است. در ادامه ی بحث این سوال مطرح شد که آیا این سیرعرفانی در رابطه ای عاشقانه به خوانندگان کمکی می کند؟سه رأس در پاسخ های داده شده به این سوال وجود داشت:۱ـ نویسنده الزام و قصدی برای ریشه یابی یا دادن پیامی درمانگر در این رابطه نداشته است.  ۲ـ عشق مطرح شده در داستان هر چند بستری آشنا دارد ولی عشقی غیر معمول است. ۳ـ مفاهیم متنوع و زیادی در داستان به چشم می خورد ونویسنده گویی اقیانوسی به عمق یک بند انگشت خلق کرده است که اگر خواننده خود به واکاوی این مفاهیم بپردازد می تواند کمکی هم از آن استنباط  کند.
پس از این گفتگو به خوانش سوم و صفحات پایانی داستان پرداخته شد. گزیده ای از داستان:” گفتم ای سرو! تو که عبوسی، پس بنفشه ها شما بخندید. خنده ی بنفشه را سه کس می شنود. عاشق ،کودک و مَلَک…آن دو روی پته ی صفه ی گورنشستند. دور شدم. دورتر رفتم. بیش از این محرم نبودم .گفتم : بگویید آنقدر حرف هست برای گفتن ،آنقدر که حوصله ی مرگ سر برود و مارها پوست بیندازند.” با پایان یافتن داستان و از سر گرفته شدن گفتگو ها پیرامون آن، به معرفی جنبه های نمادین و سمبولیک داستان پرداخته شد و مندنی پور را در استفاده از فاکتورهای جنوبی برای ساختن داستان موفق دانستند .همچنین خاطر نشان شد که نام برده در این داستان فرهنگ سنتی عشق در شرق را که با مرگ و فنا همراه است به نقد گذاشته است. در پایان اسماعیل حسام مقدم تکه هایی از داستان “نگو کثافت بنویس “اثر دیگر مندنی پور را خواند و گفت: این نویسنده علاوه بر داشتن داستان هایی که از لحاظ زیبایی شناسی جلب توجه می کنند، آثار دیگری نیز دارد که از لحاظ محتوا شاخص هستند و نگو کثافت بنویس را از دسته ی دوم دانست. وی در پایان جلسه ودر ادامه ی گفته های خود، مطلبی کوتاه از نویسنده شرق بنفشه درباره ی ادبیات و کاربرد آن را ارائه کرد.
عصرانه فرهنگی هامون سه شنبه آینده ۲۲مردادماه نیز با موضوع “آسیب شناسی و نقد ایده جامعه مدنی “به کار خود ادمه می دهد.