- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

زن در لوح فرهنگ

“فرهنگ” بستر حیات انسان هاست. صاحبان اندیشه معتقدند؛ تعریف جامع از “فرهنگ” کار دشواری است. با این حال، تعریف “ادوارد بارنت تایلور” از “فرهنگ” مورد قبول اکثر جامعه شناسان قرار گرفته است.

“فرهنگ” در این تعریف؛ عبارت است از مجموعه ای پیچیده، مشتمل بر دانش، اعتقاد، هنر، اخلاقیات، قانون، آداب و همه یک توانایی ها و عاداتی که فرد به عنوان عضوی از جامعه کسب می کند. (۱) بنابراین تعریف؛ دانش، اعتقاد، هنر، اخلاق و… در شکل گیری فرهنگ و هویت یک تمدن تاثیرگذارند و نقش مهمی را ایفا می کنند. هر اندازه، موارد شکل گیری “فرهنگ” در مسیری درست و در راستای رشد و شکوفایی افراد، چه مرد و چه زن، گام بردارد، جامعه از فرهنگی غنی و تاثیرگذار برخوردار خواهد شد. البته تشخیص خوب یا بد بودن “فرهنگ” به نظر دشوار است. چرا که ممکن است رفتاری در یک جامعه ای درست تلقی شده و رواج یابد که در نگاه جوامع دیگر نادرست تلقی می شود. معیار تعیین استاندارد فرهنگ درست به عوامل متعددی بستگی دارد که بسط آن در این مجال نمی گنجد اما در بیانی مختصر می توان گفت این معیار بر اساس توسعه و آگاهی از نیازهای مورد خواست جامعه، مشخص می شود. در تبیین این بحث یک جامعه ی فرضی را مثال زده اند که در آن نوعی بیماری پوستی فراگیر می شود و زمینه یک خارش پوستی را ایجاد می کند. مردم آن جامعه به جای درمان این بیماری عادت به خارش پوست بدن شان می کنند و به تدریج به این باور می رسند که خاراندن یکی از ویژگی های انسانی آنهاست! تا اینکه رهگذری به طور اتفاقی وارد آن جامعه می شود و متوجه رفتار غیرمتعارف مردم آن می گردد. علت را از مردم جویا می شود و پاسخ جالبی از آنان می شنود: اینکه ما غیرمتعارف نیستیم بلکه تو غیرمتعارف هستی که خودت را به مانند ما نمی خارانی!
بنابراین توسعه ی جامعه، مستلزم توسعه ی فرهنگی است. اما بسط و گسترش برخی “فرهنگ ” ها و پافشاری افراد برای بقای آن در جامعه نه تنها به توسعه کمکی نمی کنند بلکه مانعی بزرگ در مسیر پیشرفت اند. چرا که ” فرهنگ” اندیشه ی نسلی را شکل می دهد، اندیشه ای که با واقعیات جامعه پیوند ناگسستنی خورده است.  مانند فرهنگ سکوت و تن دادن به فرموده هایی که هم برای مردان و هم زنان جامعه خطرناکند و زمینه ی سوء استفاده ی افرادی منفعت طلب و ظالم را فراهم می کنند. همان طور که در آیات اعظم “قرآن” نیز آمده است افراد ظلم پذیر، گناهی کمتر از ظالم ندارد.
در طول تاریخ بنابر فرهنگ های حاکم، زنان در حاشیه و در سایه ی مردان قرار داشتند و همچنان قرار گرفته اند. این در حالی است که آنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند و نخست به عنوان یک انسان، متمتع از حقوق انسانی اند و حق دارند از تمامی حقوق فردی و اجتماعی خود به مانند مردان نیز بهره مند شوند. این حقوق امروزه در قانون اساسی به عنوان اهم قوانین و دیگر قوانین مدون نیز مورد حمایت قرار گرفته اما در پیچ و خم های برخی باورها و سنت ها عملن گم شده اند و حتی به چشم مسئولان نیز نمی آیند و چرای بزرگی را مقابل نگاه پرسشگرایانه ی زنان مطالبه گر جامعه ی امروز قرار داده اند.
برای توسعه ی جامعه، “مشارکت عمومی” اصلی گریزناپذیر است. بالطبع این اصل با توسعه ی فرهنگی پیوند خورده است. باورهای مانع ناشی از تعصبات کورکورانه نسبت به فعالیت اجتماعی و احقاق حقوق زنان به عنوان نیمی از جمعیت انسانی جامعه، روند توسعه و پیشرفت را کند می کند و عقب ماندگی و عقب افتادگی را به باوری تغییرناپذیر تبدیل می نماید. توجه جامعه، دولت به شخصیت انسانی زنان به دور از تبعیضات جنسی، امروزه اصلی مطالبه گرایانه از سوی فعالان زن است.
در ایران تا اواخر قرن نوزدهم و انقلاب مشروطیت، فرهنگ مردسالاری حاکم بر جامعه ی سنتی، مجال هیچ گونه فعالیت سیاسی و اجتماعی مشخصی را به زنان نمی داد و محدودیت فعالیت زنان به خانه داری، از مشخصه های بارز این دوران بود. (۲) در جریان انقلاب سال ۵۷ که از آن به عنوان حادثه ی بزرگ قرن بیستم یاد می شود، زنان در اموری چون پخش اخبار و توزیع اطلاعیه ها، شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات خیابانی، شرکت در مبارزات نظامی و فعالیت در جنبش های مخفی مشارکت داشتند. شاید با جرات بتوان گفت این جوشش انقلابی و انگیزه ی فعالیت این قشر به دلیل ظلمی بود که در عرصه های مختلف خانوادگی و اجتماعی ناشی از فرهنگی ناحق بر آن ها تحمیل شده بود. (۳)
چرا برخی باورهای ما باید نیمی از جمعیت انسانی جامعه را گوشه نشین کند؟ پرسش مهمی است که پاسخ تحول گرایانه ای به دنبال دارد. جامعه ی امروز بسترساز زنان آگاه، تحصیل کرده، مستقل و جویای نام است، شیرزنانی که برای اثبات شایستگی هایشان در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، ورزشی، هنری و … تنها به هم باور و هم فرهنگ نیازدارند.
پی نوشت:
۱- کدیور، جمیله، زن، چاپ چهارم، انتشارات اطلاعات، ۱۳۸۸.
۲-عامری، پ

ردیس ، بررسی مشارکت سیاسی زنان از مشروطه تا معاصر، سایت زنان خبر، ۱۳۹۴.
۳-همان