- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

سیاست؛ مقوله ای بیگانه با زنان استان بوشهر؛ گزارش اختصاصی آوای هامون

بارها در ابتدای مطالبی که حرف از زنان است این نکته یادآور شده که زنان به‌ عنوان نیمی از پیکره ‌ی جامعه ی بشری دارای نقشی اساسی و تعیین‌ کننده در تمام عرصه ‌های توسعه می باشند اما متاسفانه این نکته چندان که باید در عمل مورد توجه قرار نگرفته و همچنان در یادداشت ها و مقالات باید در جست و جوی آن بود.

با نگاهی اجمالی بر تاریخ – از دوران مشروطه تا کنون – نقش انکارناپذیر و چشمگیر زنان در عرصه ها و مناسبات گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را در خواهیم یافت که تاثیرات به سزایی در توسعه و پیشرفت کشورمان داشته اند. ( که البته در برهه های مختلف زمانی شدت و حدت داشته است.)

مشارکت اجتماعی فارغ از دیدگاه های جنسیتی که اساس و مبنای توسعه را شکل می دهد در استان بوشهر نادیده انگاشته شده؛ هرچند امروزه زنان در بسیاری از عرصه ‌های اجتماعی، فرهنگی و بعضا اجرایی حضور یافته و توانمندی های خود را به اثبات رسانیده اند اما فقدان حضور و فعالیت آنان در زمینه ی فعالیت‌ های حزبی و سیاسی بسیار احساس می شود.

محسن عباسپور؛ منتقد اجتماعی نیز بیان می کند: « طی سال ها و دهه های اخیر شاهد بروز تغییرهای زیادی در نقش های اجتماعی مردم هستیم که به طور مشخص این تغییر نقش ها در جامعه ی زن ایرانی مشهودتر و بیشتر است. زنی که تا همین چند دهه پیش جزیی از اندرونی خانه ها محسوب می شد، اکنون در فضاهای بیرون از خانه حضوری پررنگ پیدا کرده. این مسئله هم فرصت های فراوانی را به همراه دارد و هم تهدیدهای پرشماری. نکته اینجاست که بسیاری از نقش های اجتماعی جدیدی که در اختیار زنان قرار گرفته، دارای زبان و ادبیاتی مردانه هستند. چالش اصلی زنان در امر توسعه و به ویژه در توسعه ی سیاسی که همچنان اصطلاح هایی همچون ” رجل سیاسی ” و… دارای واجهت حقوقی هستند، حضور در عرصه و باز بودن فضا نیست، بلکه به نظر من اصلی ترین چالش ” تأثیربخشی زنانه ” در میدان سیاست است که متأسفانه بارها شاهد بودیم در کنش های اجتماعی و سیاسی، زنان با همان ادبیات و دیدگاه مردانه ی حاکم در سطح جامعه دست به تلاش زده اند. »

عباسپور ادامه می دهد: « اینکه زن ایرانی امروز بیش از هر زمان دیگری فرصت حضور در جامعه و ایفای نقش در وجوه مختلف آن را یافته، گرچه مهم است اما مهم تر از آن چگونگی تأثیری است که این زن در عرصه های پیش رو برجای می گذارد. در حال حاضر به دلیل مسخ مجازی جامعه، فقدان نهادهای آموزشی مثمر ثمر، محدودیت های قابل توجه، فعالیت های مدنی و سایر عوامل مشابه، زن ایرانی کمتر امکان دستیابی به گفتمانی زنانه در امر سیاست یا سایر وجوه اجتماعی را دارد و این در حالی است که ایجاد چنین گفتمانی از ضروریت های انکارناپذیر و پراهمیت برای جامعه محسوب می شود؛ بنابراین به نظر می رسد در حال حاضر بیشترین بار مسوولیت به سمت زنانی باشد که از موقعیت امروزشان خودآگاهی قابل اتکایی دارند و در عین حال آمادگی کاملی برای حضور در کارزار اجتماعی را دارا می باشند. »

سهم زنان در تشکل های حزبی و حضور آنان در مناصب سیاسی استان بوشهر در مقایسه با سایر حوزه ‌ها بسیار کمرنگ تر است و از قدرت سیاسی کمتری نسبت به مردان برخوردار می باشند.

از جمله دلایل عدم مشارکت زنان و ورود به مقوله ی سیاست و همچنین انفعال آنان در این امر، شیوه های تربیتی، محرومیت ‌های اجتماعی و فرهنگی، وجود کلیشه های جنسیتی و غالب بودن فرهنگ مردسالارانه، عدم همبستگی اجتماعی، نبود سرمایه های اجتماعی، عدم توجه به نقش اجتماعی زنان در توسعه و همچنین آماده نبودن فضای فرهنگی و فکری در جامعه جهت ورود آنان را می توان نام برد.

علاوه بر موانع مذکور، زنان بسیاری نیز هستند که با وجود داشتن طبقه ی اجتماعی، تحصیلات و سابقه ی کنشگری در نهادهای مدنی تمایلی به مشارکت های سیاسی و حزبی ندارند. بی تمایلی و بی ثمر شمردن ورود به سیاست از جانب خود زنان نیز که عموما از باورهای اشتباه آنان نشات می گیرد یکی دیگر از علل عدم حضور آن ها در این عرصه می باشد؛ این چنین که برخی سیاست را بازی با سرنوشت خویش می دانند و معتقدند حضورشان در سیاست سودمند نبوده و فاقد اثرات مطلوب است و سیاست در نظر آنان تنها برای مردان به وجود آمده و نتایج مسایل سیاسی با تصمیمات مردان است که رقم می خورد نه زنان….!!

بی تردید یکی از مهم ‌ترین زمینه ‌های فعالیت موثر زنان در عرصه‌ های سیاسی حضور خودجوش آنان می باشد که لازمه ی آن، از بین بردن این قبیل تفکرات است.

سمیه صمیمی؛ دکترای مدیریت آموزشی و فعال حوزه های مدیریتی در این باره می گوید: « همان قدر که مردان در همه ی عرصه ها هستند خانم ها نیز تا حدودی در برخی عرصه ها مانند مسایل اقتصادی توانسته اند ورود پیدا کنند و تاثیر خود را در تصمیم گیری های سیاسی بگذارند.

از شروط لازم و اساسی برای ایجاد و تقویت جامعه ای دمکراتیک، مشارکت و حضور زنان در تمامی سطوح مختلف در کنار مردان می باشد؛ بدین معنا که زنان در تمامی عرصه ها دارای نقشی فعال، تعیین کننده و اثرگذار هستند و جامعه ای می تواند ادعای مساوات داشته باشد که از حضور هر دو جنس در کنار یکدیگر بهره مند شود. »

وی می افزاید: « در حال حاضر بیشتر مسوولیت های خانه به عهده ی خانم ها گداشته می شود ( که البته مسوولیت مهمی است) و این مساله تا حدودی زنان را محدود کرده اما باز هم نمی توانیم بگوییم که زنان در ایجاد تغییرات و تصمیم گیری ها نقشی ندارند و بایستی به عنوان بخشی از نیروی جامعه در قدرت های سیاسی سهیم بوده و در تصمیم گیری ها مشارکت داده شوند. »

صمیمی تصریح کرد: « اصطلاحی وجود دارد به نام سقف شیشه ای که شرایط زنان در جامعه ی امروری را بیان می کند؛ زنان قادرند در تمامی عرصه ها پیشرفت نمایند اما به خاطر آن سقف شیشه ای و دیدگاه های محدود کننده ای که از سوی جامعه و حتا خود زنان به ایشان تحمیل می شود نمی توانند نفوذ کنند. باید عزت نفس و حس باورمندی در زنان را تقویت نموده و محدودیت های فکری را از میان برد. در اذهان عمومی چنین تصور می شود که مردان قدرتمند تر هستند و بهتر می توانند در سیاست نمود پیدا کنند اما به واقع اینطور نیست. ما زنان در وهله ی نخست باید خودمان دیدگاه مان را نسبت به خود تقییر دهیم. »

موارد بسیاری در سطح استان بوشهر گویای این تغییر نوید بخش است که از زمان روی کار آمدن دولت تدبیر و امید توجه ویژه‌ ای به رشد و ارتقا زنان در استان بوشهر شده است و تحولات سیاسی- اجتماعی در دستگاه های اجرایی رخ داده که تا پیش از این بی سابقه بوده؛ لذا باید چنین فرصت هایی را مغتنم شمرد و از پستو به بیرون خزید و غبار باورهای غلط را از اذهان زدود.

خسرو دهقانی؛ منتقد و مدرس علوم سیاسی در گفت و گویی با ” آوای هامون ” در خصوص نقش و جایگاه زنان در احزاب سیاسی به طور اعم و احزاب استان به طور اخص بیان نمود: « احزاب در سیستم ها و دموکراسی های نوین مهم ترین حلقه واسط میان شهروندان و حکومت محسوب می شوند. به قول موریس دوورژه احزاب ” چرخ دنده دموکراسی ” هستند و بدون ان ها چرخ دموکراسی نمی چرخد. در چنین سیستم هایی حضور زنان چه به عنوان عضو و چه به عنوان سمپات ( هوادار )  نقش زیادی دارد؛ چرا که نیمی از رای دهندگان را در چنین نظام هایی زنان تشکیل می دهند و هر حزبی از مشارکت زنان غافل شود از  قابلیت ها و اقبال عمومی به ان کاسته می گردد. در این سیستم ها حداقل دو حزب فراگیر وجود دارد. نظام سیاسی ایران هنوز یک نظام حزبی نیست و باید گفت سیستم سیاسی ما و به ویژه انتخابات ما بیشتر شخص محور است تا حزب محور. به همین سبب احزاب یا نخبه گرا هستند؛ یعنی دنبال جذب نخبگان هستند و یا فاقد تشکیلات حزبی هستند و به  صورت محفلی یا موسمی اداره می شوند. استان بوشهر هم از این قاعده ی ملی مستثنا نیست. میزان حضور زنان در احزاب چه به عنوان عضو عادی و چه در تشکیلات مرکزی کم است؛ البته در سال های اخیر این روند اندکی در حال ترمیم شدن است. »

دهقانی در رابطه با دلایل اصلی کم رنگ بودن نقش زنان در احزاب کشور و استان بوشهر می گوید: «

دلایل متعددی مانند ساخت قدرت، تابعیت عمومی زنان از مردان در گزینش رویکردهای سیاسی، فرهنگ سیاسی، مردسالاری، پرهزینه بودن کنش های حزبی و …. وجود دارد ولی به نظر من مهم ترین عامل، سیستم غیر حزبی کشور و نوع انتخباتی است که برگزار می کنیم. به موضوع انتخابات باید در مجالی دیگر پرداخت. همین قدر بگویم که به دلیل اینکه احزاب بازیگر اصلی صحنه ی انتخابات نیستند ؛ لاجرم احزاب به مشارکت زنان به عنوان نیمی از رای دهندگان نیازی نمی بینند. اگر انتخابات حزبی برگزار می شد ، احزاب مجبور بودند برای جلب مشارکت زنان شاخه و کمیته های زنان خود را فعال نموده و به مطالبات انان توجه کنند. در ان صورت یک حزب فراگیر که از چند میلیون عضو و هوادار تشکیل شده، اجرای  کار ویژه ها و برنامه هایش بدون حضور زنان تقریبا ناممکن و بی معنی می بود. »

این منتقد سیاسی در پاسخ به ” آوای هامون ” مبنی بر علل کم رنگ بودن نقش و حضور زنان در احزاب سیاسی استان، در ساختار فعلی اذعان می دارد: « احزاب در استان به غیر از یکی دو حزب در دهه ی هفتاد تشکیلات چندانی در استان نداشتند. هنوز هم احزابی هستند که چارت تشکیلاتی ان ها را یک نفر اداره می کند. این احزاب فقط یک اسم را با خود دارند. نه تنها زنان که هیچ عضو دیگری در ان ها حضور ندارند. اخیرا چند حزب دراستان بوشهر نظیر حزب ندا و کارگزاران شاخه های استانی خود را به شکل مدرن تری فعال کرده اند و در شورای مرکزی و شهرستانی ان ها حضور خانم ها هم به تدریج پررنگ تر شده است. گاهی هم این حضور اندک به  استقبال اندک زنان بر می گردد. به هر حال مطالعات جامعه شناسی سیاسی حتا در غرب نشان داده که زنان محافظه کاری بیشتری نسبت به مردان برای حضور در صحنه های سیاسی دارند و به فراخوان های حزبی رغبت چندانی نشان نمی دهند. »

دهقانی ادامه می دهد: « نخستین اقدامی که می تواند به حضور زنان و دیگر اقشار اجتماعی در احزاب رونق ببخشد، برگزاری انتخابات حزبی و رفتن به سمت انتخابات تناسبی و یا تلفیقی می اشد. تا زمانی که فرمول انتخاباتی ما عوض نشود تشکیل احزاب فراگیر در حد یک توهم خواهد ماند. اگر احزاب در موازنه قدرت نقش اصلی را داشته باشند مجبور خواهند بود به سمت زنان و دیگر اقشار اجتماعی دست یاری دراز کنند؛ بنابراین الزام خواهند داشت که به اقشار مختلف اموزش داده و کارویژه ها و عملکرد موثری داشته باشند.

یک رویکرد موثر دیگر می تواند تبعیض مثبت در حزب به نفع زنان باشد. احزاب می توانند در شورای مرکزی و شوراهای شهرستانی سهمیه جنسیتی در نظر بگیرند و از الیگارشی مخرب در راس هرم شاخه های استانی و شهرستانی جلوگیری نمایند. ضمن اینکه قبض و بسط های سیاسی در سال های اخیر به احزاب لطمه زده است. ثبات رویه دولت ها در سیاست نسبت به احزاب باید به یک ریتم ثابت تبدیل شود تا احزاب بتوانند به تدریج در کادرسازی های خود از همه ی اقشار به ویژه زنان و جوانان بهره ی بیشتری ببرند. »

وی در پایان در خصوص نقش مسوولان محلی مانند استاندار و فرمانداران در زمینه ی پررنگ تر نمودن حضور بانوان در احزاب اظهار می دارد: « نقش آن ها بیشتر بستر سازی است تا نقش مستقیم اما این بدین معنا نیست که احزاب از حمایت های دولت در سطوح ملی و محلی بی بهره باشند. در استان بوشهر زمینه برای فعالیت های حزبی به یمن رویکرد های دولت جدید و مسوولان محلی به مراتب  بهتر از گذشته است اما احساس می کنم مسوولان هنوز به فعالیت های حزبی نسبت به فعالیت های اجتماعی ملاحظات بیشتری دارند. سمن ها را در قالب طرح خاص استانی مانند طرح امید اجتماعی به طور علنی حمایت می کنند ولی در مورد احزاب با چراغ خاموشی و با احتیاط بیشتری حرکت می کنند؛ البته بخشی از این رویکردها برای من قابل درک است و به نظر من نیاز به بسته های حمایتی ملی دارد تا محلی؛ با این وجود معتقدم اگر ما به توسعه ی متوازن ایمان داشته باشیم نباید بخش سیاسی عقب تر از بخش های اجتماعی یا اقتصادی حرکت کند. اگر به حضور سازمان یافته اقشار اجتماعی – به خصوص زنان – در عرصه های سیاسی اعتقاد داریم باید احزاب نیز مانند سمن ها از حمایت های معنوی، مادی و اموزشی برخوردار باشند. برای این حمایت ها نیز دلایل کافی جامعه شناختی وجود دارد که در مجال دیگری به ان خواهم پرداخت. »

حضور و مشارکت بانوان در مناصب سیاسی و به‌ کارگیری توانمندی ‌ها و ظرفیت ‌های ارزشمند آنان آثار و پیامدهای متعددی نظیر افزایش عدالت اجتماعی و فرصت‌ های برابر برای رسیدن به منابع سیاسی و اقتصادی را به دنبال دارد که در توسعه و مدیریت جامعه نقش بسیار موثری ایفا می کند.

بایستی با فرهنگ سازی در سطوح خرد و کلان دگرگونی هایی در شاخص ها و ارزیابی های سیاسی در حوزه ی فعالبیت های زنان ایجاد نمود و انگیزه های مشارکت در عرصه های سیاسی را با نشان دادن الگوهای موفق در این راستا و همچنین با دادن آموزش های سیاسی و تقویت روحیه ی مشارکتی در بین آن ها، باورهای اشتباه را از میان برده و بسترهای لازم جهت پیشرفت و ترقی این قشر را فراهم ساخت.