- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

ترسیم و تنظیم روابط معلم با متربی از نظر اسلام

 

تعلیم و تربیت در دنیای کنونی خواه ناخواه متأثر از دگرگونی های پرشتابی است که در دانش تجربی نو، سبک زندگی، تغییر نگرش ها و پیشرفت های فناوری به وجود آمده است. تمام سعی نظام آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی بر آن است که تربیت دانش آموزان ماهیتی دینی داشته باشد اما گاهی این تلاش با دشواری هایی رو به رو است. برای این که معلم و مربی تعلیم و تربیت را آغاز نمایند در ابتدا باید هدف از تعلیم و تربیت برای آنان مشخص باشد و بدانند که چگونه انسان ها را تربیت کنند و در این صورت چه تغییراتی باید حاصل گردد. مقصد و هدف، انسان ها را برای نیل به آرمان ها به تکاپو و تلاش وادار می سازد و محرک و مشوق بشر در فعالیت و راهنمای او در انتخاب مسیر و حرکت می باشد. پس اقدام بدون غرض خاص به نتیجه نخواهد رسید و تعیین هدف در ابتدای تعلیم و تربیت انسان را در انتخاب جهت حرکت و روش های رسیدن به مقصود یاری می نماید. بدون تردید برنامه ریزان و مربیان می توانند با توجه به اهداف تربیتی، دانش آموزان را در تربیت اسلامی یاری رسانند و زمینه های تحقق هدف های تربیت اسلامی را فراهم سازند. از دیدگاه اسلام اهداف تعلیم و تربیت در پیوند با اهداف خانواده و جامعه است و مهم ترین هدفش انسان بار آوردن و انسان نگاه داشتن همه ی افراد است. اسلام به تربیت همه جانبه ی فرد معتقد است یعنی فردی که هم کار و هنر بداند و هم از تعادل عاطفی برخوردار باشد و بتواند درست و منطقی بیندیشد و داوری کند.

یکی از مسائل مهم در برنامه های تربیتی تعیین روابط معلم با فراگیرنده است. توجه به نیازهای انسان که موضوع تربیت است نه تنها منبعی مهم، بلکه تنها منبع برای انتخاب و گزینش این روابط است. تربیت دینی نشان دهنده راه و روشی است که در انتها به هدف زندگی منجر می شود و هر دینی و مذهبی این هدف را به نوعی متفاوت از دیگری ترسیم می کند. اسلام معتقد است حیات انسان، بعدی ابدی و جاودانه دارد که اساس زندگی او را تشکیل می دهد و سعادت او در پرداختن به جنبه ی روحانی وجودش است. احتیاج روز افزون انسان به کسب علم و دانش و قرار گرفتن در مسیر تکامل علمی و معنوی او را به ایجاد ارتباطی نوین در حیطه ی تعلیم و تربیت سوق داده است. این امر در گذشته به صورت یک نوع ارتباط بسیط و ساده در قالب ایجاد رابطه با معلم یا فراگیرنده تحقق می یافت اما گسترش تعلیم و تربیت و شکل گیری نهادی مستقل در این مقوله باعث پیچیده تر شدن ارتباطات گشته است. جهت گیری مطلوب تعلیم و تربیت باید در راستای تقویت و رشد فکری افراد و پرورش آن ها باشد و می بایست در حوزه های مختلف دینی، اجتماعی و فرهنگی بستر لازم را در نظر گرفت و سلسله مراتب آموزش را مد نظر قرار داد. در چنین صورتی است که تعلیم و آموزش می تواند به پرورش و تربیت انسانی تبدیل شود. از این رو اگر توجه به تعلیم با عدم توجه به پرورش فکر و روح همراه باشد، نقص و کاستی یک نظام آموزشی است و نمی تواند تنها هدف یک آموزگار باشد. توجه به این نکته ضروری است که خانواده نقش ویژه ای در الگو شدن و آموزش رفتارها و میزان های اخلاقی و اجتماعی را دارا می باشد؛هر چند ممکن است معلمین به این موارد عنایت ویژه داشته باشند ولی بدون جلب همکاری خانواده به طور کامل موفق به پیشگیری آسیب های ناخواسته و سلب امنیت جسمانی و روانی دانش آموزان نخواهند بود.

نهاد خانواده به عنوان عزیزترین نهاد بشری در نزد خداوند اعلام شده است و صاحب نظران روان شناسی و علوم تربیتی یکی از مهم ترین نهادهای مؤثر در تربیت و رفتار آدمی را سازمان خانواده می دانند زیرا محیط خانواده اولین و با دوام ترین عامل در تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان و زمینه ساز رشد جسمانی، اخلاقی، اجتماعی و عاطفی آنان است. خانواده به دلیل پایگاه عاطفی که دارد باید کودک و نوجوان را در پناه خود گیرد و تجربیات و آمادگی های لازم را برای او تأمین نماید. از این رو شخصیت فرزند، سلامت روانی و جسمانی او، آینده شغلی، اقتصادی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی و غیره تحت تأثیر خانواده قرار دارد. خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد. از این جهت می توان گفت جامعه ی سالم فقط در پرتو خانواده ی سالم ممکن است.

بر اساس مقدمه ای که در مورد اهمیت و اهداف تعلیم و تربیت و ضرورت جایگاه خانواده گفته شد، می توان گفت رفتار فرد و بشر نتیجه ی عوامل متعددی هستند که مهم ترین آن ها خانواده، مدرسه و جامعه است. تأثیر خانواده در رفتار کودک بیشتر در دوران قبل از مدرسه است و پس از آن مسئولیت مدرسه و معلم در تربیت کودک و نوجوان سنگین تر خواهد شد. لذا ترسیم و تنظیم روابط معلم با متربی با قالب های برگرفته از اصول کلی تربیت دینی را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم:

  1. توجه به یاد خدا در امر تعلیم:

روح بشر با یاد خداوند بزرگ آرام و قرار می گیرد. ایمان به خداوند یکی از محکم ترین پایه های سعادت بشر و سرچشمه ی نیرومندی و قدرت روح است. یاد خدا مایه ی آرامش خاطر و اطمینان روان است. اگر معلم تمام ابزارهای تربیت (آگاهی از روان شناسی کودک، آشنایی با مسائل علمی علوم تربیتی، آگاهی از زوایای روحی- روانی کودک) را در دست داشته باشد اما خدا را در نظر نگیرد در تربیت موفق نخواهد بود. اگر عملی از ایمان به خدا سرچشمه نگیرد در سعادت حقیقی انسان تأثیر نخواهد داشت گر چه کرداری نیکو باشد و منافع بسیاری برای خودش یا دیگران بر آن مترتب شود.

  1. عشق به تعلیم و تربیت:

معلمی که قواعد عمومی و اختصاصی تربیت و اصول روان شناسی را می داند ولی از عشق به تعلیم و تربیت آتشی به جان ندارد در شغل خود هزاران بار بیشتر در خطر اشتباه است تا زمانی که از این قواعد و اصول چیزی نمی دانست. شهید ثانی در خصوص آداب تعلیم و تربیت در اسلام درباره ی صفات معلم، رعایت وقار و متانت، آراستگی ظاهر، عشق ورزیدن به کار خویش، همچنین درباره ی رابطه با شاگردان علاقه مندی در تربیت و بالندگی آن ها، ترغیب در علم و دانش، محبت و عواطف را ضروری می داند. از این رو راز موفقیت معلمان را نخست باید در جذب دانش آموزان دانست یعنی این که معلم بتواند در درون آن ها حس اعتقاد و علاقه پدید آورد و رابطه ی روحی و معنوی با آنان برقرار کند تا آن جا که حتی نگاه ها و اشاره ها و حالت های معلم نیز در آن ها تأثیر عمیقی بگذارد و در تربیت شخصیت آنان مؤثر باشد.

  1. صلاحیت و شایستگی در امر تعلیم:

معلم در ایجاد ارتباط با شاگرد در صورتی موفق خواهد بود که آگاهی از موضوع درسی و قدرت انتقال مفاهیم را داشته باشد. وارد شدن در موضوعی بدون تخصص و انتقال طوطی وار مطالب بدون درک آن ها نه تنها کمکی به شاگرد نمی کند بلکه علاقه و انگیزه ی او را نسبت به آن رشته ی علمی از بین می برد. پیامبر اکرم (ص) می فرماید اگر کسی با تکلف نسبت به چیزی که به او داده نشده است اظهار بی نیازی کند به مانند کسی است که جامه ای را که متناسب او نبوده پوشیده است.

  1. توجه به استعداد شاگرد در القای مطالب :

عدم عنایت معلم به سطح علمی و استعداد شاگردان و بی توجهی به شرایط یادگیری و مقدمات لازم برای ورود به بحث نه تنها درک مطالب را دشوار می سازد بلکه سبب بی علاقه گی و از بین رفتن انگیزه ی تحصیل در شاگرد می شود. کارشناسان در این زمینه می گویند یک معلم خوب می داند که هدف های تربیتی باید جامع باشند یعنی تمام جنبه های مختلف رشد انسان از قبیل جنبه ی معنوی، اجتماعی، عاطفی، بدنی و عقلانی را شامل شوند. همچنین محتوای برنامه ی درسی باید به برقراری تدریجی تعادل روانی و اجتماعی دانش آموزان کمک نماید؛ زیرا دانش آموزان از سرمایه های با ارزش مادی و معنوی هر جامعه به حساب می آیند و نیازمند پشتیبانی آموزش صحیح می باشند.

  1. حسن خلق و فروتنی:

اسلام سعادت را ناشی از اموری می داند که ارزش معنوی و اخلاقی انسان را بالا می برد از آن جمله حسن خلق و فروتنی است که یکی از وجوه لازم در ارتباط معلم و شاگرد می باشد. همان طور که حسن ظاهری با زیبایی و تناسب همه ی اعضاء محقق می شود، حسن خلق که زیبایی باطنی است نیز با زیبایی همه ی صفات و اخلاق محقق می شود. وجود ارتباط مؤثر میان معلم و دانش آموزان، انگیزه ی یادگیری را در آن ها تقویت می کند و سبب ایجاد نگرش مثبت و اعتماد در دانش آموزان می گردد. معلم کسی است که در عین صلابت علمی و آموزشی، قدرت اثر گذاری بر ابعاد وجودی و عواطف دانش آموز نیز داشته باشد.

  1. ایجاد خلوص نیت در شاگردان:

منظور از خلوص نیت در فرایند آموزش این است که معلم سعی کند فراگیرندگان را در مسیر هدف غایی قرار دهد و از توجه به حالات روحی و ارائه ی بینش غفلت نورزد او باید شاگردان را به این نکته متذکر سازد که علم و دانش ابزاری بیش نیست و آن چه مهم است کیفیت و جهت استفاده از این ابزار است. از دیدگاه اسلام نخستین وظیفه ای که معلمان در رابطه با شاگردان باید مورد توجه قرار دهند این است که شاگردان را به تدریج و گام به گام به آداب و آیین های پسندیده و شیوه های ستوده و تمرین روحی نسبت به آداب دینی و حقایق آیین مقدس اسلام آشنا کنند و انس و عادت به صیانت نفس را در تمام شئون آشکار و پنهان زندگی آنان ایجاد کنند. معلم باید این حقیقت را برای دانش آموز بازگو کند که دین به عنوان گذرگاه و کشتزاری است که باید انسان از این رهگذر در تحصیل کمالات و کسب فرصت برای علم و عمل زندگی کند تا به محصول و ثمره ی آن در سایه ی افکار و اعمال نیک دست یابد. امام خمینی (ره) مسئله ی اساسی در زمینه ی تعلیم و تربیت را مسئله ی روح و قلب آدمی می داند و معتقد است که اگر قلب آدمی الهی شود همه ی کردار، رفتار و نیات او نیز الهی خواهد شد. از نظر ایشان تربیت انسان باید به گونه ای باشد که هم به بعد فردی و هم بعد اجتماعی او توجه شود. ایشان عوامل بسیاری را در این زمینه دخیل می داند که این عوامل در حقیقت، سرتاسر زندگی انسان را شامل می شود و اثرات هر کدام از آن ها در جای خود تأثیر شگرفی در زندگی انسان دارد. این عوامل از محیط تکوینی و مرحله ی قبل از تولد شروع  و پس از آن محیط خانوادگی، محیط آموزشی، محیط اجتماعی و در نهایت تأثیر قرآن را بر انسان در بر می گیرد. از دیدگاه امام تأثیر هر کدام از این عوامل بر تربیت انسان بسیار ارزشمند و قابل توجه است زیرا که آثار و تبعات هر کدام از آن ها در آینده نه تنها شامل خود انسان بلکه شامل یک جامعه می شود.

  1. انسان سازی:

در اندیشه ی شهید مطهری تعلیم و تربیت بحث ساختن انسان ها است و مکتب اسلام مکتبی مشخص با هدف هایی معین است که برای دستیابی به این اهداف در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی، انسان را محور اصلی می داند انسان هایی که جامعه ی انسانی را می سازند و از آن جهت که در اسلام هم اصالت فرد محفوظ است و هم اصالت اجتماع، بنابراین طرح و برنامه ی ساختن افراد مقدمه و ابزاری برای ساختن اجتماع است و یکی از اهداف مهم تعلیم و تربیت اسلامی است. در اسلام تزکیه و پرورش پیش از تعلیم و تعلم وجود دارد؛ اسلام اول به تهذیب دستور داده پس از آن به فراگیری علم و دانش تأکید کرده است. قرآن کریم می فرماید: پروردگار از میان مردم رسولی را برانگیخت تا آیات الهی را برای آن ها خوانده و آنان را تزکیه و تهذیب کند و سپس کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد. از این آیه به خوبی آشکار می گردد که کار اساسی و عمده ی پیامبران به عنوان اولین معلم بشر سازندگی انسان ها بوده است. با توجه به اهمیت انسانیت در تربیت اسلامی دو پیام مهم برای برنامه ریزان تعلیم و تربیت قابل ذکر و توجه است:

الف. در کلاس درس همه ی دانش آموزان را صرف نظر از نژاد و فرهنگ مورد توجه تربیتی قرار دهیم چون همه ی آنان از فطرت الهی برخوردارند و ما امانت دار فطرت الهی هستیم.

ب. محتوای تعلیم و تربیت و روش های آن را بر محور ارزش های انسانی تنظیم کنیم.

  1. ایجاد علاقه به کسب کار و مهارت های زندگی در شاگردان:

مهارت های زندگی آن نوع توانایی ها و مهارت های عملی است که موجب رفتارهای مثبت و سازگارانه گردیده و برای احساس موفقیت، توانمندی و شادکامی در زندگی روزمره عمومی و عادی مورد نیاز است. توجه به آموزش مهارت های زندگی از آن جهت اهمیت دارد که اگر دانش آموزان مهارت های لازم برای مواجهه با زندگی را نیاموخته باشند هم در بازار کار و هم در ارتباطات اجتماعی با مشکلات زیادی مواجه می شوند. آموزش مهارت ها و قبول مسئولیت به شاگردان، اقدامی است که آن ها را به جانب دستیابی به عزت نفس و هویت مستقل سوق می دهد. لازمه ی تربیت شاگردانی مسئول و متعهد واگذاری کار و مسئولیت به آن ها است. بدون داشتن کاری مهم و ارزشمند و تعهد و مهارت های کافی برای انجام دادن آن رسیدن به بلوغ و سلامت روانی میسر نیست. در این زمینه معلمین از عوامل مؤثر آموزش مهارت ها به دانش آموزان هستند و با استفاده از خدمات آموزش و پرورش مناسب می توانند به تأمین امنیت اجتماعی در آنان منجر شوند. در هر جامعه مدرسه بعد از خانواده مهم ترین کانون تعلیم و تربیت به شمار می رود همکاری و هماهنگی این دو نهاد در یک برنامه ی منسجم می تواند ثمر بخش باشد و مانع بسیاری از آسیب ها و انحرافات اجتماعی گردد. وقتی تمام نهادهای تشکیل دهنده ی جامعه مخصوصاً دو نهاد مهم و تأثیر گذار یعنی خانواده و مدرسه باهم روابط متقابل داشته باشند در امنیت اجتماعی مؤثر بوده و در جلوگیری از افزایش وقوع جرم در جامعه موفق خواهند بود؛ زیرا فرزندان، نوجوانان و جوانان جامعه بخش عمده ی مسائل تعلیم و تربیت را در خانه از الگوهای خود یعنی والدین یاد می گیرند و خانواده بیشترین تأثیر را در مسائل تربیتی و آموزشی فرزندان ایجاد می نماید و در مدرسه آنان تحت تأثیر معلم و مربی قرار گرفته و خواه نا خواه از رفتارهای آنان تأثیر می پذیرند. واضح است که تعاون، همکاری و مشارکت خانواده ها با معلمین فرزندانشان امری بسیار مهم و اساسی است و از این طریق خانواده ها می توانند انتظارات و استانداردها و مسائل مورد علاقه ی زندگی خود را به ویژه در رابطه با فرزندانشان با مربیان در میان بگذارند.

در پایان معتقدیم  که تعلیم و تربیت اسلامی که همان راه و رسم پیامبران الهی است و تنها راه نجات از بن بست کنونی جامعه ی انسانی می باشد؛  برای بشریت، سعادت، معنویت و کمال را به همراه خواهد داشت.