- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

ناکامی جنبش مشروطه در تغییر ساختار اجتماعی ایران؛ مقاله ای از عباس داوری

ناکامی جنبش مشروطه در تغییر ساختار اجتماعی ایران

عباس داوری گشوئیه

کارشناس ارشد جامعه شناسی

 

به طور کلی یکی از راه های تغییر ساختار اجتماعی، شکل گیری جنبش های اجتماعی می باشد. در تاریخ ایران جنبش های زیادی از قبیل: جنبش سربداران، جنبش تنباکو، جنبش جنگل شکل گرفتند اما اکثر این جنبش ها هر چند در دسترسی به اهداف خود توانستند تا حدودی موفق شوند امّا نتوانستند در تغییر ساختار اجتماعی ایران توفیقی حاصل کنند. یک مسأله اساسی در ساختار اجتماعی ایران رابطه یک طرفه بین دولت – ملت بوده است به شکلی که در تاریخ ایران همیشه شاهد اعمال قدرت یک طرفه از سوی حاکمیت به ملت هستیم موضوعی که در سراسر تاریخ کشورمان به وضوح مشاهده شده است. برای گذار از این ساختار و امکان ایجاد رابطه ی دو طرفه بین دولت و ملت می بایست ساختار اجتماعی از این حالت دو وجهی یعنی دولت/ ملت به حالتی سه وجهی یعنی حوزه ی خصوصی، حوزه ی عمومی و حوزه رسمی قدرت سیاسی تغییر یابد یکی از مسیرهای اصلی این تغییر ساختار شکل گیری جنبش های اجتماعی و به فرجام رسیدن آنهاست، جنبش مشروطه همانند بسیاری از جنبش ها با انتظارات بزرگ آغاز شد امّا فرجام آن غرق در دریای ژرف و ناامیدی و یأس بود.

نگارنده این سطور در رساله ای مفصل به بررسی زمینه های اجتماعی موثر بر نافرجامی جنبش مشروطه در تغییر ساختار اجتماعی و گذار آن براساس مدل هندسه اجتماعی از هندسه دوتایی به سه تایی پرداخته است. در این بررسی با بهره گرفتن از تئوری تلفیقی جنبش های اجتماعی، مؤلفه های مهمی که در ناکامی جنبش مؤثر بوده است در دو دسته عناصر دورن ساختاری و برون ساختاری شناسایی و نقش آنها بررسی شده و درنهایت این دو دسته عناصر شناسایی شده به اختصار به شرح ذیل می باشد..

الف) خصائص درون ساختاری جامعه ایران که بر فراز و فرود جنبش مشروطه تاثیرگذار بوده است:

همچنین ماهیت متنوع جامعه ایران امکان بهره گیری از سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن را برای دولت ضعیف فراهم می کرد.

ب) عناصر برون ساختاری مؤثر بر فراز و فرود جنبش مشروطه:

با بررسی وضعیت دولت ایران از حیث دو عنصر برون ساختاری فوق در دوران معاصر جنبش مشروطه هم در شکل گیری و هم در افول و سرکوب این جنبش بخوبی نقش دول خارجی از دو بعد اقتصادی و سیاسی بخوبی قابل رویت است. ضعف اقتصادی دولت مغروض قاجار در مقابل روسیه و اعطای امتیازات متعدد تجاری، تاثیر جنگ جهانی بر اقتصاد روسیه و نگاه به ایران بعنوان منبع درآمد و جبران خسارات و …، نفوذ سیاسی و نظامی دولت های خارجی از جمله روسیه و انگلیس و بازی گردانی سیاست ایران و تعریف رابطه دولت ایران با نیروهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی توسط این دولت ها و فشارشان بر پادشاه ایران و یا تضعیف و تقویت نیروهای سیاسی داخلی توسط این قدرت ها در کلیه مراحل جنبش مشروطه از فراز تا فرود آن مشهود است و مصادیق بسیاری برای آن ها در این دوران تاریخی می توان یافت. در آثار دسته اول و دوم تاریخی فرود فعالیت نیروهای اجتماعی جنبش مشروطه با دخالت نیروهای نظامی روسیه نشان داده شده است.

آنچه که می توان نتیجه گرفت این است که تعارض و تنوع ایدئولوژیهای مختلفی چون ایدئولوژی تجددخواهان مذهبی و مخالفان تجدد گرفته تا ایدئولوژی لیبرالها و سوسیال دموکراتها که در جریان جنبش مشروطه خواهی نقش داشتند، نتوانستند به یک همنوایی و همدلی برسند. همگرایی میان نیروهای اجتماعی درابتدا وجود داشته اما بعد از پیروزی های اولیه این همگرایی از بین رفت. زیرا بخش های مختلف نیروهای اجتماعی یکدست نبودند و اهداف متفاوتی داشتند. نبود یک حکومت مرکزی قدرتمند و مقتدر که بتواند مستقل از فشارها و نفوذ عوامل خارجی و داخلی قوی عمل کند. منافع قدرت های خارجی انقلاب مشروطه را از موفقیت نهایی بازداشت، در خصوص عوامل برون ساختار، دول سلطه گر ( روس و انگلیس) در حفظ منافع مشترک خود در ایران، روابط خصومت آمیز را کنار گذاشتند و درقبال این کشور مواضع نسبتاً مشترکی به کار بستند.

با آغاز جنگ جهانی اول شمار نیروهای بیگانه به شدت افزایش یافت و ایران به رغم اعلام بی طرفی به صحنه ی کارزار دولت های متخاصم تبدیل شد و میراث جنگ جهانی اول برای ایران قحطی، گرسنگی، سرانجام مرگ و میر بسیاری از مردم بودکه، مشروطه را عامل گرفتاری ها می دانستند جنگ جهانی اول باعث شد که فعالان سیاسی ایران دچار نوعی تنش شده و وحدت سیاسی لازم جهت مقابله با مشکلات را ازدست بدهند؛ در دوران حکومت مشروطه هم وابستگی اقتصاد ایران به اقتصاد بین الملل موجب شدکه ایران در لحظه های حساس و بحرانی نتواندروی پای خود بایستد و با روی کار امدن حکومت احمد شاه و همچنین شروع جنگ جهانی اول بحران اقتصادی واستقراض از کشورهای خارجی شدت بیشتری پیدا کرد.