- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

منطقه آزاد تجاری؛ بازتوزیع فرصت ها؛ مقاله ای از خسرو دهقانی

منطقه آزاد تجاری؛ بازتوزیع فرصت ها

تاملاتی بر منطقه آزادتجاری، سرمایه اجتماعی و فرهنگ عمومی
خسرو دهقانی؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی و مدرس دانشگاه های استان بوشهر

 
سرمایه اجتماعی به پیوندها میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می شود. سرمایه اجتماعی با عناصری نظیر صداقت، همکاری متقابل و کار دسته جمعی مرتبط است. بخشی از توسعه در ابعاد مختلف برابر است با توسعه سرمایه اجتماعی و شاخص های آن. سرمایه اجتماعی با عوامل متعددی در پیوند است که یکی از عوامل مهم مرتبط با سرمایه اجتماعی بحث توسعه ساختارها اقتصادی و توسعه اقتصادی می باشد. سرمایه اجتماعی موجب افزایش پیوندهای درون گروهی و بین گروهی می شود که در این بین با توزیع مجدد فرصت ها و درآمدها و دارایی ها را در میان افراد، گروهها و طبقات مختلف جامعه مرتبط است. سرمایه های اجتماعی به طور خلاصه به خلق اعتماد و اطمینان متقابل در میان عاملین اقتصادی است که سبب بهبود در کارها و کاهش فساد می شود .

ایجاد منطقه آزاد تجاری – صنعتی در صورتی که بتواند درآمدها و دارایی ها را بازتوزیع کند و موجب خلق مشاغل جدید و رونق تجاری و صنعتی شود، می تواند در افزایش و یا خلق عناصر سرمایه اجتماعی موثر باشد. سرمایه اجتماعی با آموزش و کارآموزی پیوند دارد. همچنین با ازدیاد شرکت ها و موسسات خصوصی و لزوم پیوند و همکاری میان این تشکل ها می توان امیدوار بود سرمایه اجتماعی از جمله اعتماد و همکاری درون گروهی و میان گروهی رشد کند. سرمایه اجتماعی اصولا مانند سرمایه های فیزیکی با گذشت زمان مستهلک می شود و اگر تجدید نشود به شدت فروکش می کند. یکی از مولفه هایی که می تواند از استهلاک تدریجی سرمایه های احتماعی جلوگیری کند؛ توزیع مجدد فرصت ها و یا خلق فرصت های تازه برای شهروندان است. فراهم کردن امکانات و فرصت های تازه برای افراد به منظور درگیر شدن در فعالیت های اقتصادی ضمن اینکه می تواند به رشد عناصر مثبت فردگرایی کمک کند؛ می تواند زمینه ساز پیوند های درون گروهی و بین گروهی نیز باشد. بسیاری از کارهای تجربی در ایران ثابت می کند اولا سرمایه اجتماعی در کشور به طور کلی ضعیف است و دوم اینکه سرمایه اجتماعی درون گروهی بیش از سرمایه اجتماعی بین گروهی در ایران فعال است و البته پیوند های درون گروهی نیز بیش از پیش در حال فرسایش و تحلیل است. نمونه آن تشکیل شرکت های خانوادگی و کمبود اعتماد به دیگر اعضای جامعه است. یکی از پیامد های تاسیس منطقه آزاد تجاری – صنعتی افزایش ظرفیت ها و تنوع سازمانی در استان است که می تواند به تعامل گروهها و منافع انها کمک کند. با تولید مشاغل تازه و افزایش قدرت خرید خانوارها و ایجاد فرصت های جدید، پیوند های خانوادگی و در کنار آن پیوند های کاری و حرفه ای مستحکم تر می شود، هزینه های معاملات پایین می آید و کارهایی نظیر هماهنگی، کنترل و مشارکت از طریق مکانیسم های غیر رسمی بهتر صورت می گیرد.

راه اندازی یک پروژه اقتصادی فقط این نیست که صادرات و واردات رونق میابد یا تاسیسات فیزیکی به جای ماسه زارها می نشیند یا رشد اقتصادی استان بالا می رود، صدها شغل جدید خلق می شود و … پروژه عظیمی همچون منطقه آزاد اگر قرار باشد فلسفه تاسیس آن عملیاتی شود؛ یعنی دروازه ای باشد برای جذب تکنولوژی روز دنیا، مدخلی باشد جهت جلب سرمایه خارجی از طریق روان سازی قانونی و تسهیلی باشد برای ورود مواد خام جهت تولید مصنوعات و صدور مجدد، می تواند علاوه بر تاثیرات عینی، پیامدهای ذهنی، روانی و اجتماعی مثبتی در کوتاه مدت و درازمدت داشته باشد. تاسیس مناطق آزاد طی یک برنامه منظم و با یک استرتژی درازمدت و با چاشنی اجماع و انسجام درونی در دهه های اخیر در کشورهایی که ازکمبود تکنولوژی و سرمایه رنج می برده اند انقلابی عظیم در حوزه های اقتصادی و اجتماعی ایجاد کرده است. کافی است وضعیت چین، مالزی و ویتنام را در این خصوص مورد مطالعه قرار دهیم .

تاسیس مناطق آزاد در ایران هر چند به دلایل مختلف کارآمدی و اثربخشی این کشورها را نداشته ولی در شرایط فعلی و با انتخاب یک سیاست خارجی اقتصاد محور می تواند تا حدودی گره گشا باشد و صنعت و اقتصاد ما را به گردونه جهانی پیوند زند. با چنین پیش فرضی باتاسیس ده ها شرکت تولیدی و صنعتی و به تبع آن تاسیس ده ها موسسه مالی، حقوقی، هتل داری و خدمات ارتباطی، وضعیت ساختاری استان متحول خواهد شد. این تحولات به طور طبیعی به نوبه خود یر ساختار روحی، ذهنی و اجتماعی و فرهنگی مردم تاثیر زیادی خواهد گذاشت. به طور طبیعی وقتی منطقه ای صنعتی می شود افرادی که درگیر مسایل صنعتی و اقتصادی می شوند خود به خود نسبت به برخی پدیده ها مانند زمان و محاسبه و انباشت سرمایه حساس می شوند و همین امر به رشد عقلانیت در بین مردم کمک می کند.

آدم ها معمولا در مقولات مربوط به اقتصاد و ازدیاد ثروت و کارافرینی به عقل رجوع می کنند. شاید هیچ مقوله ای مانند اقتصاد و ثروت آوری در رشد عقلانیت در میان ملل غربی موثر نبوده است. فعالیت های اقتصاد صنغتی برخلاف اقتصاد معیشتی یا صرفا تجاری و واسطه گری موجب تقویت روحیه تلاش، خودباوری، ریسک پذیری، کار جمعی و نگاه درازمدت می شود. اصولا مهمترین زمینه ای که می تواند روحیات و ذهنیات آدم ها را عوض کند نه مطالعه و نصیحت و سخنرانی بلکه ساختار ها و نهادهایی است که ما تاسیس می کنیم. اصفهانی ها در نزد مردم ایران به لحاظ سخت کوشی، عقلانیت بالا، برنامه ریزی، روحیه کار وتلاش، مقتصد بودن و نظم زبانزد خاص و عام می باشند. ما بوشهری ها نیز خلقیات خود را به فرار از سخت کوشی و تلاش، عافیت طلبی، نگاه مبتنی بر سرنوشت و اقبال، قناعت و بسنده کردن به زندگی حداقلی، عدم مآل اندیشی، محافظه کاری و ریسک ناپذیری منتسب می کنیم و عموما هم این خصیصه ها را به اقلیم و شرجی و گرما نسبت می دهیم. باید اذعان داشت این روحیات و خلقیات تا حدود زیادی به وجود ساختارهای معطوف به شخصیت بر می گردد. ساختار محیطی و تاریخی صنعت و هنر در اصفهان و درگیری مردم با این مقولات باعث شده است روحیاتی مانند محاسبه گری، عقلانیت، کار و تلاش در آنها نهادینه شود. ساختار اقتصاد معیشتی مردم بوشهر به وابستگی به دریا، کار در کشورهای عرب خلیح فارس و تجارت واسطه گری گره خورده است و تا حدودی روحیات و خلقیات اعراب آن سوی آبهای گرم خلیچ فارس به این سو رسوخ کرده است. ساختار اقتصاد استان ما هیچ گاه صنغتی نبوده و بنابراین خلقیات ما با محاسبه گری و تلاش و کار و سخت کوشی بیگانه است. ساختار صنعتی و تولیدی در واقع مهمترین عامل محرک زا و انگیزاننده برای ورود به عرصه های اجتماعی نیز می باشد . فردایی را متصور شویم که تاسیس ده ها شرکت، موسسه تجاری، حقوقی افراد زیادی را در معرض نوسازی قرار می دهد و تحرک پویایی اجتماعی را میان افراد مضاعف می کند و به جای روحیه خمودگی به تدریج خلقیات جدیدی بر مبنای اینده نگری شکل خواهد گرفت. البته همه این پیش فرض ها بر پاییه این مفروض است که منطقه آزاد مفری باشد برای ورود فن آوری های جدید و سرمایه ورشد اقتصاد صنعتی. تنها در این صورت است که طبقات اجتماعی دچار تحول خواهند شد و طبقات تولید کننده و صنعتگر و طبقه مدیران و کارگران و مزدبگیران به لحاظ اجتماعی وزن بیشتری خواهند یافت ؛ به خصوص در اقتصاد بوشهر که غالبا مبتنی بر اقتصاد تجاری و دلالی و واسطه گری است؛ این تحول می تواند وضعیت جامعه بوشهر را مشمول دگردیسی بزرگی کند. به ویژه اگر استرتژی ملی در آینده ادغام در اقتصاد جهانی به جای سیاست جایگزینی واردات باشد، سرعت این تحولات مضاعف خواهد شد. در نظر بگیریم که این ساختار جدید اجتماعی و طبقاتی موجد تاسیس چندین انجمن صنفی، تشکیلات مدیریتی و کارفرمایی، ورود اقشار تحصیل کرده و دانشگاه رفته به عرصه کار و فعالیت اجتماعی، افزایش کمی طبقه متوسط، مهاجرت و جابجایی نخبگان واقشار عادی به منطقه، تاسیس مدارس و مراکز اموزشی و اداری و خدماتی جدید و… خواهد بود و همه اینها یعنی ورود عوامل محرک زای اجتماعی و پویش های نوین منبعث از ان به فضای منطقه اگر این نوسازی ها همراه با پیوند وثیق با فن آوری های روز دنیا باشد و بتواند به جذب سرمایه خارجی بینجامد، بوشهر به جای ورود کالهای صرفا مصرفی میتواند مدخل ورود علم باشد و دانشگاهها را نیز تحت تاثیر قرار دهد. این تحرک و پویایی به طور قطع و یقین ساختار جامعه مدنی بوشهر را متاثر می کند و به رشد سازمانهای مردم نهاد و سازمان های حرفه ای کمک وافری خواهد کرد. توام شدن صنعت و تجارت در کنار کشاورزی می تواند بوشهر را نه تنها به یک قطب اقتصدی پویا در کشور تبدیل کند بلکه به غنای اجتماعی و فرهنگی آن نیز خواهد افزود. باز تاکید می شود این پیش داوری ها و گمانه زنی ها بر مبنای تحقق احتمالی اهداف واقعی منطقه آزاد بر بنیاد اقتصاد تکنولوژیک و صنعتی در کنار رونق تجاری است . ولی در صورت ابتر ماندن طرح فوق و تبدیل شدن منطقه آزاد به سکوی پرتابی صرفا جهت واردات کالاهای مصرفی، ممکن است هیچ یک از تغییرات و تحولات اجتماعی احتمالی مذکور اتفاق نیفتد. توسعه و کیفیت محقق شدن آن یک انتخاب است. انتخابی عقلایی که بهره گیری از تجارب دیگران در آن یک اصل مسلم است . باید از تجارب مناطق ازاد دیگر بهره برد و آزمون و خطا را به حد اقل رساند.