- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

تحلیلی پیرامون آسیب زایی/آسیب زدایی نهاد خانواده در ایران؛ مقاله ای از عالیه شکربیگی

تحلیلی پیرامون آسیب زایی/آسیب زدایی نهاد خانواده در ایران

عالیه شکربیگی

رییس گروه جامعه شناسی خانواده انجمن جامعه شناسی ایران

مبحثی تحت عنوان “تحولات خانواده و آسیب های آن” در سالهای اخیر در اجتماع علمی وآکادمیک و همین در عرصه عمومی و دولتی و دیدگاه نقادان نسبت به این بحث به مراتب بیشتر از هر مسئله ی دیگری محمل بحث و گفتگو بوده است،سرکار خانم مهدیه امیری دبیر محترم نشریه هامون طی تماسی از من درخواست داشتند در باره آسیب های خانواده مطلبی را خدمتشون ارسال دارم،در بررسی عنوان پیشنهادی ایشان در واقع همان نگاه تعین گرایی آسیب شناسانه را در مورد خانواده دریافتم و تصمیم گرفتم بدون هیچ خودسانسوری ، تحولات خانواده را مورد تفحص و کنکاش قرار دهم.این شما و این تحلیل یک محقق حوزه خانواده، قضاوت علمی با شما خواننده محترم! با مقدمه ی فوق و نگاهی به تحولاتی چون:

آمار بالای طلاق، کاهش باروری، مضیقه در ازدواج، تاخیر در ازدواج، حضور قابل توجه زنان در عرصه ی عمومی،تغییر شیوه های همسرگزینی، پیدایش شکل های دیگرزندگی خانوادگی(زندگی پارتنری، ازدواج سفید) افزایش زنان سرپرست خانوار،افزایش خشونت خانوادگی، طلاق عاطفی در خانواده ها،فردیت یافتن در نظام خانواده ، حضور خانواده درشبکه های مجازی،خانواده ی جهانی شده و….،به گواهی و شهادت تحقیقات پژوهشی در خانواده ایرانی به چشم می خورد،سوالی که اینجا قابل طرح است، این است:آیا افزایش این تغییرات و تحولات در نظام خانواده نشان ازآسیب زایی خانواده است و به عبارتی خانواده سرچشمه ی اصلی آسیب های اجتماعی است؟یا باید تغییرالگوهای زندگی خانواده درایران را بپذیریم؟کارکرد سیاستگذاریهای کلان در خانواده چگونه بوده است که خانواده را چنین دچارتغییروتحول نموده است؟ آیا تغییرخانواده ساختاری است یا کارکردی؟واگر غیر از این است،چه توصیفی برای این تحولات داشته باشیم؟اینها و دهها سوال دیگر ممکن است در این ارتباط قابل طرح باشد و طرح چنین سوالاتی امری طبیعی است، و خانواده به مثابه ی یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی از دیرباز مورد توجه متفکران اجتماعی بوده است. این اهمیت ماندگار مطالعه خانواده ناشی از اهمیت بسیار زیاد آن برای انسان ها است. تقریباً همه ما در خانواده متولد می شویم، در خانواده پرورش می یابیم و خود نیز خانواده ای تشکیل می دهیم وسرتاسر زندگی مان را در خانواده می گذرانیم. در حقیقت، بیشتر مردم خانواده و «زندگی خانوادگی را مهم ترین جنبه زندگی خود می دانند».

نگاهی به ساحت های تغییر درنهاد خانواده حاکی از تحولاتی جدی است، و مشخصه چنین تفاسیری، به نظر گروهی از صاحب نظران حوزه خانواده مضمون فروپاشی خانواده به نظر می رسد،اما در تحلیل و بررسی تحولات فوق باید به این این نکته مهم اشاره کرد،که اینگونه تحولات و دگرگونی های اجتماعی در حوزه خانواده، تفکر واندیشه ورزی درباره آن ها را دستخوش تغییری اساسی کرده است و در واقع، «خانواده» در دهه های اخیر هم به لحاظ مفهومی و هم به لحاظ شکلی تغییرات گسترده ای را در ایران تجربه کرده است، به عبارتی تحولات خانواده از “ساختار و کارکرد” وارد حوزه ی “صمیمیت و روابط اعضای” خانواده شده است. به واقع،دگرگونی سرمایه اجتماعی در خانواده ایرانی متأثر از جریان تغییر بیش از همه در روابط زن و مرد، حیات عاطفی و روابط پدران و فرزندان به چشم می‌خورد و همین‌طوردر سطوح اعتماد، مشارکت، همیاری و حمایت خانواده ایرانی دیده می شود. همچنین ازهم‌گسیختگی گروه بزرگ خویشاوندی و پیدایی انواع خانواده‌های کوچکی است که در عین جستجوی استقلال هنوز عملاً تحت تسلط شبکه‌های خویشاوندی هستند و به نوعی حمایت‌هایی را از شبکه خویشاوندی دریافت می‌کنند و در حقیقت وابسته به خانواده مرکزی یا پدران و مادران خود هستند و بلکه باید گفت ساخت خانواده ایرانی در حال تغییر است و نه فروپاشی و زوال و آسیب و در این میان گونه‌های مختلف خانواده ایرانی است که پا به عرصه وجود گذاشته‌اند .

در هرحال، در پاسخ به سوال اصلی این یادداشت “آسیب زایی/آسیب زدایی در نهاد خانواده”کدامیک درعاملیت است؟ در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که زمان آن فرا است تا ازنگاهها و دیدگاههای آسیب زایی نهاد خانواده گذرکرد، همان طور که ازانجام تحقیقات آسیب زایی نهاد خانواده باید عبور کرد، ما نیازمند نگاهی “جدید ومعنا کاوانه” به حوزه مطالعات نهاد خانواده در ایران هستیم، نهاد خانواده دچار تغییر وتحول است وتغییرهم درمسیرخود تخریب و خرابی ممکن است ببار آورد،به عنوان مثال در واکاوی امر طلاق،آگاهی و نگرش زنان نسبت به حقوق خود یک پنداشت و فرض اصلی در افزایش این مسئله اجتماعی به نظر می رسد و امروز طلاق به عنوان یک امر اجتماعی قابل بحث است و نه صرفا یک امرخانوادگی، وهمین طور نگرش منعطف وارانه ی نسل های جدید نسبت به امر ازدواج،چگونه می خواهیم چشمان خود را بر این مسئله و براین تحول نگرشی و جستجوی هویتی ببندیم؟تا کجا باید به اجرای سیاست های غلط و دست و پاگیر”قوانین” متعهد باشیم؟ و شاهد سخنان بی پایه مسئولان در امرآسیب های خانواده باشیم؟آیا این تحولات را باید یک” آسیب” تلقی کرد و یا بپذیریم امروز خانواده دچار تغییر در الگوهای زندگی خود گشته است و هر گونه دستکاری از سوی سیاستگذاران منجربه تاخیر در این تحولات خواهد گشت . بنابراین، امروزه دیگر مسئله اصلی برای جامعه شناسان خانواده تحلیل کارکردی و ساختاری نهاد خانواده نیست، بلکه کانون اصلی توجه آن معطوف به این مسئله است که مردم چگونه زندگی شخصی و صمیمی شان را در زمینه تغییرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی معاصر سازماندهی و تجربه می کنند. به سخن دیگر، روابط صمیمی، در شکل روابط خانوادگی، خویشاوندی، روابط جنسی و زناشویی در کنار پیوندهای دیگری چون دوستی در کانون مباحثات جامعه شناسی معاصرِ خانواده قرار دارد ودر دهکده جهانی و شبکه های اجتماعی و فضای مجازی، این تحولات در روابط صمیمی خانواده امری قابل پیش بینی است، وال گیلیس از صاحب نظران حوزه خانواده، مفاهیم صمیمیت را به سه گروه کلی تقسیم می کند: فروپاشی، دموکراتیزه شدن، و تداوم . گروه اول آن هایی هستند که ارزش های خانواده سنتی را برای ثبات اجتماعی و اقتصادی همچنان حیاتی می انگارند، و این گذار فرهنگی را به مثابه امری زیان بار، زوال اخلاقی، و انحطاط تدریجی در نظر می گیرند. در حالی که گروه دوم مشغول مستندسازیِ و حمایت از «روابط شخصی کمترمرسوم» هستند، و بر ظرفیت آن ها برای مساوات-طلبی بیشتر تأکید می کنند. با وجود این، هر دو رویکرد به دنبال توصیف پیامدهای ناشی از تغییرات هستند، و بر آن اند تا نظریه ای را بر پایه این فرض بپرورانندکه تحولات اجتماعی و اقتصادی عمیقاً تحت تأثیر شیوه های رابطه ای مردم با یکدیگر قرار دارد. اما علاوه بر دو گروه اصلی فوق، موضع سومی هم وجود دارد، که بر وضعیت موجود نسبتاً پایدار، به ویژه برحسب پویایی های جنسیت و طبقه توجه دارد. اگرچه این دیدگاه تا حد زیادی در پژوهش-های جامعه شناختی رایج به حاشیه رانده شده، اما همچنان وزنه تعادل بخش مهمی در برابر ادعاهای مسلط اما اثبات نشده دموکراتیزه شدن روابط است و در تحولات نهاد خانواده در ایران به نظر می رسد دیدگاههای هر سه گروه حضور دارد، اما نگاه تداوم در حوزه تصمیم گیری و سیاستگذاری حضور دارد و دراین حضور سیاست های انتزاعی فارغ از واقعیت های نهاد خانواده ایرانی به تصویب می رساند و تلاش دارد تا الگوی واحد بر تن خانواده ایرانی با تنوع مذهب، قومیت، نژاد و… داشته باشد، به نظر می رسد،اگرآسیبی قرار است خانواده را در مسیر تحولات خود تهدید کند و دچار آسیب سازد، تنها پویایی این نگاه در ساختار تصمیم گیری و تصمیم سازی و سیاستگذاری است و دولت باید ازدخل و تصرف در مسائل ارتباطی و رابطه ای نهاد خانواده دوری کند تا خانواده بتواند بدور از این نهاد های سراسر بینی درحوزه خصوصی،الگوهای تغییر فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی را راهبری کند و به ساحل آرامش برسد.