- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؟

مهدیه امیری:
اعتراض نیست؛ حق است
برازجان؛ شهری در حاشیه و پیرامون،که نه راه آهن برای آن کشیده می شود، نه صدای محرومیت آن را کسی می شنود و نه در زمان وقوع حادثه ای مانند سیل از آن یاد می گردد ؛همان بی تفاوتی ای که در بالاترین سطحش نسبت به حاشیه ها در جوامع متمرکز روا داشته می شود .
در سال ۱۳۹۱ فاجعه های زیادی برای میهن عزیزمان ایران رخ داد؛ زلزله زهان، آتش سوزی دبستان روستای شین آباد، واژگونی اتوبوس حامیان نور، دستگیری روزنامه نگاران و… اما کسی سیل برازجان، که تقریبن همزمان با زلزله زهان بود را به خاطر نمی آورد. پرسش اینجاست که چرا در همان ابتدا خبر سیل برازجان در سطح کشور پوشش داده نشد؟ چرا فقط تعدادی از شهروندان در بوشهر از سیل در برازجان خبردار شدند؟! چرا تنها در سطح شهرستان دشتستان این اتفاق تلخ را در نطفه خفه کردند؟!! چرا کسی به حمایت سیل زدگان دشتستانی نیامد؟ چرا اعتباراتی به سیل زدگان تخصیص داده نشد؟ چرا صداوسیمای استان بوشهر و برخی مسئولین استان بوشهر و شهرستان دشتستان در حق مردم کوتاهی کردند؟
اصولا زمانی که بلایای طبیعی در کشوری روی می دهد و در آن جان و مال شهروندان به خطر می افتد، باید به صورت ویژه اطلاع رسانی گردد و کمک رسانی در آن حادثه به طور گسترده ای صورت پذیرد نه اینکه از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کنند و آن را بر عهده ی دیگری بیندازند و حتی دیگر یادی از آن حادثه نیز نکنند.!!! به راستی زنگ ها برای که به صدا درمی آیند، وقتی که همه در گوشهای اشان پنبه گذاشته اند؟
صرفا جهت اطلاع!
در ششم آذر ماه سال یک هزار و سیصد و نود و یک در ساعت ۱۸ بارندگی شدیدی در شهر برازجان و روستاهای اطراف آن شروع به باریدن کرد. این بارندگی همراه با تگرگ بود و ۳ ساعت به طول انجامید. در این ۳ ساعت، برازجان با ۱۲۵ میلی متر بارندگی، پرباران ترین شهر استان بوشهر اعلام شد. ۳ ساعت بارندگی باعث فوت ۶ نفر از شهروندان برازجانی به نام های مختار مهاجر ۴۵ ساله، جاوید یاسمن فرد ۲۰ روزه، رضا دانشوران ۱۸ ساله، ابراهیم عطارزاده ۲۳ ساله و زهره کفاش ۱۷ ساله شد. در دی ماه نیز- تقریبا نزدیک به یک ماه پس از سیل- بارندگی دیگری شروع به باریدن کرد و خیری.الف ۵۰ ساله نیز بر اثر آب گرفتگی فوت کرد. میلیاردها تومان خسارت به خانه ها، زمین های کشاورزی، جاده ها، شهر و روستاها وارد گردید. بسیاری از همشهریان خانه های خود را از دست دادند. تعداد زیادی آواره شدند. شبکه های آب و برق و راه ها تخریب و تاسیسات زیربنایی آسیب دید. ۱۰۰۰ متر از دیواره های حفاظتی دره ها تخریب شد.۶۰ در صد بستر پل هل و ۷۰ در صد پل ها از جمله پل خیابان علی آباد، پل خیابان جوان، پل خیابان مجاهد، پل خیابان حسین آباد، پل مزارعی، پل دره آردو، پل کلل و… آسیب دید. خانه های تعداد زیادی از اهالی روستاها تخریب شد و به گاوداری ها ، مرغداری ها و زمین های کشاورزی روستاییان خسارت های زیادی وارد شد.
توهم” فراواقعیت”!
“در وضعیتی که دولت، یکه تاز میدان قدرت شود و نهادهای عرصه ی عمومی و مدنی خاموش شوند”*- یا وجود نداشته باشند- هو و جنجال های به ظاهر واقعی از سوی دولت سربرمی آورد و با چنان قاطعیتی در این خصوص صحبت می شد که واقعیتی “فراواقعی” به خود می بخشید. این توهم “فراواقعی” در جریان سیل بسیار زیاد سر برآورد و هر مسئولی از هر دری وارد شد و بودجه هایی را به سیل زدگان اختصاص داد. در صورتی که پس از گذشت چندین ماه از سیل هیچ کدام از این قول های شفاهی به واقعیت مبدل نگشت و این “توهمات” باعث بروز نتایج بسیار وخیم و ویران کننده ای در اذهان شهروندان سیل زده، شد و خواهدشد.
در پی گفت و گوهایی که با برخی از شهروندان سیل زده، صورت گرفته؛ اکثر آن ها از بدقولی و عمل نکردن وعده های برخی مسئولین اعلام نارضایتی کرده و احساس عدم اعتماد به گفته ی مسئولین در آن ها ایجاد گردیده است.
بنیاد مسکن ، جهادکشاورزی و ستاد بحران کشور از جمله ارگان های دولتی بودند که وعده ی وام هایی جهت تعمیر و بازسازی خانه های تخریب شده و زمین های کشاورزی به شهروندان داده بودند که متاسفانه؛ تاکنون از سوی این ارگان ها به مردم کمکی صورت نگرفته است.
در سایت اتحاد جنوب در تاریخ ۲۲ آذر ماه آمده است: “علی پور رییس هیات اعزامی مجلس در خصوص میزان اعتباری که برای دشتستان در نظر گرفته شده است ، افزود: در حال حاضر نمی شود آمار دقیقی داد. در زلزله آذربایجان به افراد آسیب دیده کمک های بلاعوضی شده که در مورد دشتستان نیز همین تصمیم گرفته می شود و به افراد بین ۵۰۰ هزار تومان تا ۲ میلیون تومان پرداختی خواهیم داشت. همچنین در نظر داریم برای کسانی که خانه هایشان تخریب شده حدود ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان وام دریافت دارند. بر اساس گزارشی که ستاد مدیریت بحران تنظیم می کند میزان وام ها را برای افراد مشخص خواهیم کرد.”
*اخلاق در حوزه ی عمومی-علی میر سپاسی-نشر ثالث
پارادوکس در نگاه
شهرستان دشتستان قطب اصلی کشاورزی در استان بوشهر محسوب می گردد. این شهرستان ۸ سال در خشکسالی به سر برده بود. بارش بارندگی در آذرماه، محصولات کشاورزی این شهرستان را نیز از بین برد و خسارت های زیادی به کشاورزان وارد کرد. بنا بر گفته ی رئیس جهاد کشاورزی شهرستان دشتستان در سایت اتحاد جنوب در تاریخ ۲۲ آذر ماه:” حسین قیصری، رییس اداره جهاد کشاورزی شهرستان دشتستان نیز اعلام کرد: بر اثر سیل اخیر به ۴ هزار هکتار زمین های زیر کاشت گوجه فرنگی و ۳ هزار و دویست هکتار از زمین های زیر کشت صیفی جات خسارت وارد شده است.”
همچنین در سایت اتحاد جنوب در همان تاریخ آمده است: “به گزارش خبرنگار اتحاد جنوب در پی درخواست سید مهدی موسوی نژاد، نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی بر مبنای افزایش سهمیه سوخت کشاورزان دشتستان، این سهمیه از ۱۰ میلیون لیتر به چهارده میلیون لیتر افزایش یافت.
علیپور در خصوص زمین های کشاورزی آسیب دیده در سطح دشتستان نیز گفت: در نظر داریم استمهال کشاورزی را در راس کارها قرار دهیم و به بانک ها نیز اعلام کنیم که یک سال مهلت برای پرداخت قسط به کشاورزان داده شود. همچنین باید بیمه در خصوص خسارت ها ورود پیدا کند که بر حسب گزارش های رسیده بیمه ها در این قضیه وارد شده اند و امیدواریم وام هایی به میزان ۱۰ الی ۱۵ میلیون تومان به کشاورزان پرداخت گردد و بازدید ما منشا اثری برای شهرستان باشد.”
بر اساس بازدیدی که خبرنگار هفته نامه اتحاد از زمین های کشاورزی صورت داد، مشخص گردید که کشاورزان خود به شخم زدن زمین هایشان پرداخته و هیچ گونه کمکی از سوی ارگان های دولتی چه از لحاظ ماشین آلات و چه وام هایی که دولت به آن ها وعده اش را داده بودند، صورت نپذیرفته است.
یکی از کشاورزان در این خصوص گفت:” قرار بر این بود که جهاد کشاورزی به خسارت دیدگان وام هایی بدهد که متاسفانه تا کنون خبری از این وام ها نمی باشد. وی افزود: حدد دو میلیون تومان هزینه کرده ام و زمین خود را شخم زده ام.”
نکته ی جالب توجه در گفت و گو با کشاورزان در این بود که آن ها به ابتدایی ترین حقوق شهروندی خود در خصوص بلایای طبیعی واقف نبوده و اطلاعاتی در مورد وظیفه ی دولت در قبال اعطای کمک به شهروند آسیب پذیر نداشتند و با هزینه های خود اقدام به بازسازی زمین های تخریب شده توسط سیل کرده بودند.
عبور از بایدها و نبایدها
در سایت اتحاد جنوب پس از سیل نظر سنجی ای اعلام شد و در آن گزینه های ضعف زیرساخت های شهری و روستایی، ضعف فرهنگ شهروندی در مقابله با بحران ، عدم وجود مدیریت بحران به طور موثر و سایر موارد مطرح گردید. در این نظر سنجی گزینه ی اول با ۵/۴۲ درصد، گزینه ی دوم با ۲۷ در صد، گزینه ی سوم با ۵/۱۹ در صد و گزینه ی چهارم با ۱۱ در صد رتبه بندی گردید.
*در جامعه ی ما همه بر این باور هستند که اگر مشکلی در هر زمان برای هر کس یا چیزی اتفاق بیفتد، مقصر پایه است! یعنی از پایه دارای مشکل بوده است. در این نظر سنجی نیز ضعف زیر ساخت ها در شهرستان دشتستان رتبه ی اول را به خود اختصاص داد. با توجه به گسترش شهربرازجان و روستاهای اطراف آن، زیر ساخت های شهری و روستایی متناسب با توسعه و گسترش وسعت آنها رشد نکرده و بر این اساس در زمان بارندگی خصوصا شهر برازجان دچار مشکلات عدیده ای شد. شهر برازجان دارای چندین دره ی فصلی می باشد که متاسفانه این دره ها از ابتدا به صورت اصولی ساخت و ساز نشده اند و دیواره های حفاظتی آن ها نیز هنوز اجرا نگردیده است.دهنه های پل ها برای هدایت آب بسیار تنگ می باشند و زیرساخت های شهری به صرت کاربردی و اصولی اجرا نگردیده است.
در برازجان تقریبا به طور متوسط هر ۱۰ سال یک بار شاهد بارندگی با این شدت بوده ایم و همیشه خسارت های زیادی به شهر وارد می شده است. اما متاسفانه، بعد از گذشت تنها چند ماه از هر بارندگی ساماندهی زیرساخت های شهری و روستایی به باد فراموشی سپرده می شود و زمانی مسئولین به فکر می افتند که دیگر دیر شده است. این نکته جای تامل دارد که اگر پیش گیری ها برای سال های آتی صورت نگیرد، مجددا این مساله تکرار می شود و مطمئنا خسارت ها بیشتر از اکنون می باشد.
*زمانی که حادثه ای اتفاق می افتد، شهروندان باید توانایی مقابله با بحران را داشته باشند. یعنی آموزش هایی از سوی دولت در این خصوص به شهروندان داده شده باشد تا بتوانند درزمان بحران، با یک تفکر اضطراری؛ بهترین تصمیم را بگیرند. بالا بردن فرهنگ مردم در خصوص بحران و مسایل دیگر یکی از وظایف اساسی دولت می باشد. متاسفانه در زمان سیل برازجان، شهروندان با نحوه ی مقابله با بحران آشنایی چندانی نداشته و با وجود بارندگی شدید برای تماشای سیل و انجام کارهای خود به خیابان ها آمدند و در نهایت این امر منجر به کشته شدن چندین نفر از شهروندان شد.
*ضرورت تشکیل ستاد پیشگیری بحران به جای ستاد مدیریت بحران در اولویت قرار داشت. اداره ی آب و هوا شناسی بارندگی شدید را در استان بوشهر خصوصا شهرستان دشتستان اعلام کرده بود. متاسفانه ستاد بحران این مساله را جدی نگرفت و عدم وجود مدیریت بحران به طور موثرتبدیل به یکی از دلایل افزایش خسارت های وارده شد.
*برای پرداخت بیشتر به موارد بالا، باید ها و نبایدهایی وجود دارد که با توجه به رشد جامعه و فرهنگ شهری این موارد می بایست به صورت اصولی مطرح گردد و مشکلات در همه ی موارد رفع شود و از این آزمون نیز باید عبور کرد.
در غیاب جامعه مدنی منسجم
آنچه در فرهنگ ما ایرانیان بسیار برجسته و محترم است کمک به هم نوعان خود می باشد. در جریان سیل برازجان حرکت های خودجوش مردمی و بسیج نقش مهمی را بازی کرد. عده ای از فرهنگیان با نمایندگی اصغر حسام مقدم اقدام به جمع آوری کمک های نقدی و غیر نقدی مانند تهیه غذا ، پوشاک، لوازم التحریر، خرید و توزیع پتو و بخاری در بین سیل زدگان کردند.
این گروه خودجوش مردمی که شامل فرهنگیان، بازاری ها و هیات های مذهبی بودند همچنین با خیرانی در تهران وارد تعامل شدند و توانستند کمک های نقدی زیادی از این خیرین از جمله خانم پروانه جلالی پور دریافت نمایند. همچنین این گروه با کمک هیات مذهبی بنی هاشمی به تحقیقات محلی پرداختند و ده نفر از کودکان و دانش آموزان و دانشجویان را تحت پوشش این خیرین قرار دادند. این گروه نیز قصد ثبت موسسه ی کمک رسانی به آسیب دیدگان بلایای طبیعی را دارد.همچنین بسیج دانشگاه تهران نیز ۲۰۰ پتو گلبافت به سیل زدگان هدیه داد.
هیات های مذهبی از جمله هیات بنی هاشمی علی آباد، مسجد مسلم بن عقیل و بسیج باهنر نیز اقدام به شست و شوی فرش ها و موکت های سیل زدگان با همکاری شهرداری کردند و نیز غذاهای گرم در بین آن ها تقسیم کردند.
سازمان های مردم نهاد در شهر برازجان بسیار اندک می باشد و از این سازمان ها تنها می توان به کانون همیاران جوان و سلامت سبز یاد کرد که متاسفانه در زمان سیل از این دو سازمان هیچ گونه فعالیت مدنی شاهد نبودیم!
انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر برازجان نیز از بدو حادثه با ایجاد هماهنگی بین اعضا و هنرمندان این دفتر در قالب تیم های تصویربرداری و عکاسی به ثبت وقایع و بازتاب این حادثه از طریق ارسال به خبرگزاری ها و رسانه های جمعی نمودند.
در این بین بخشی از عکاسان انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر برازجان سعی کردند در حین امدادرسانی به حادثه دیدگان این واقعه ، گوشه هایی از آنرا در قاب دوربین به تصویر بکشند.
اهالی شهرها و روستاهای حادثه دیده که با قلبی مالامال از درد نظاره گر نابودی و ویرانی همه داشته های خود بودند با دیدن ثبت لحظات توسط عکاسان تنها خواسته خود را بازتاب دردها ، خسارات و صدمات جبران ناپذیری که بر آنها وارد شده بود می دانستند.
همین امر عکاسان انجمن را برآن داشت تا با ایجاد یک نمایشگاه فروش عکس در جهت کمک به سیل زدگان بخشی از دین خود را نسبت به حادثه دیدگان ادا کنند. اما چیزی که آنان را آزرده خاطر نمود عدم همکاری مسئولان شهری در کمک به برگزاری این نمایشگاه بود. با این وجود آنها با ارسال تصاویر خود به ماهنامه های تخصصی عکاسی موفق شدند توجه قشر عکاسان کشور را متوجه این امر نمایند.
از دیگر اقداماتی که از سوی این دفتر در جهت بازتاب هرچه بیشتر این حادثه می توان اشاره داشت ساخت مستندی با عنوان ” آب هایی که خانه ندارند” می باشد. این فیلم مستند که به کارگردانی مشترک آقایان نیما آقایان حسینی و حمید علیزاده در حال ساخت است با رویکردی خلاقانه سعی در بهره گیری جنبه آموزشی شهروندان در برخورد با چنین حوادثی دارد.
ولی آن چه که از همه این فعالیت ها به چشم می آمد؛ عدم انسجام و پیوند درونی این فعالیت ها با فضای رسمی و عرفی جامعه می بود؛ انگار این فعالیت های خودجوش دارند جایگزین فعالیت های سیستماتیکی می شوند که باید و باید از پیش از این در سطح شهرستان نهادینه می شد اما هیچ گاه توجهی به این نهادها و ضرورت فعالیت بلندمدت آن نشده بوده است. و باز هم زنگ ها باید برای که به صدا دربیایند؟
آشفته بازار مسئولیت
اعضای شورای شهر توسط مردم انتخاب می گردند. این انتخاب بر مبنای اعتماد و اعتقاد صورت می پذیرد و متقابلا نیز شورای شهر باید این رفتار را در جامعه بازتاب دهد. متاسفانه در زمان سیل، شورای شهر برازجان در دور سوم بسیار ضعیف عمل کرد. در صورتی که از وظایف این شورا حضور در زمان بحران می باشد؛ ولی تنها چند نفر از اعضای شورا فعال عمل کردند و بر کارهای شهرداری نظارت و از نقاط حادثه دیده بازدید کردند. شورای شهر برازجان فعالیت خود را در برگزاری چند جلسه با اعضای شورا و مردم محدود کرد و از مسئولیت اصلی خود که دفاع از حقوق مردمی که به پای صندوق های رای رفتند و آن ها را انتخاب کردند، خواسته یا ناخواسته سر باز زدند. در بایگانی فعالیت های شورا در زمان سیل تنها چند نامه مشاهده می شود.
در این میان، یکی از پرسش های اصلی این است که چرا شهروندان برازجانی باید چوب لجاجت ها و چند دستگی در شورای شهر را بخورند؟ و حتی این رفتار به ابعاد وسیع تری از موضوعات که عدم سازگاری ، تفاهم و نبود اسفناک احساس همبستگی در این گروه می باشد را نیز شامل می گردد.
حاشیه نشین ها و محدودیت مکان
سبک و سیاق زندگی حاشیه نشین ها همیشه جای تامل و تحقیق دارد. اکثرا در زندگی حاشیه نشین ها آسیب پذیری شدیدتر از بقیه ی افراد جامعه می باشد. در حاشیه های شهر اغلب ساکنین به یک تفاهم کامل تری جهت در کنار هم زیستن در فضاهای کوچک را طی می کنند و در این مکان های محدود تعداد زیادی از شهروندان در کنار هم زندگی می کنند.
سیل برازجان به محله هایی که اکثرا در حاشیه یا پایین شهر بودند خسارت های زیادی از جمله تخریب خانه ها، از بین رفتن وسایل زندگی، گرفتن جان ساکنین و… وارد کرد. بعضی از ساخت و سازهایی که در اطراف مسیل ها صورت گرفته بود با جاری شدن سیل تخریب و اکثر وسایل زندگی شهروندان از بین رفت.
اکثر مسئولین برازجان بر این اعتقاد هستند که محله هایی که در مسیر دره ها ساخت و ساز شده به صورت غیر قانونی می باشد!! اگر به خانه های ساخته شده در مسیر دره ها نگاهی بیندازید متوجه می شوید که تمامی خانه ها دارای برق، آب و تلفن می باشند و حتی بعضی ساکنین مدعی این هستند که پروانه کار نیز دارند.
بحث بر سر قانونی یا غیر قانونی بودن ساخت خانه ها نیست؛ بحث بر سر این است که چرا باید عده ای از شهروندان با توجه به آگاهی از اینکه در مسیر دره ها می باشند و امکان این که سیل دیگری اتفاق بیفتد و مجددا خانه های آن ها تخریب شود، همچنان در این دره ها زندگی می کنند؟ بحث بر سر این است که چرا دولت با توجه به آگاهی از این موضوع فکری به حال حاشیه نشین ها نمی کند و آن ها را به حال خود رها کرده است؟ چرا وام هایی را که به حاشیه نشین ها قول پرداخت آن را داده اند تا کنون عملی نگردیده است؟
بیشترین آسیب در زمان سیل به محله ی علی آباد، حسین آباد، کمال آباد و گرمسیری که در مسیر دره ها یا نزدیک به آن بودند، وارد شد. حدود ۷۰ در صد از خانه ها در محله ی علی آباد تخریب و تخلیه گردید. خانه ی سالمندان که نزدیک به این دره های فصلی بود نیز آسیب دید و سالمندان به محل دیگری منتقل شدند.
در این میان تنها کمکی که از سوی دولت انجام شد دادن تعدادی پتو، کنسرو، پلاستیک و بخاری هایی بود که اکثر سیل زده ها از جنس آن ناراضی بودند.
رسانه ها و بایکوت رسالت
رسانه ها به دلیل گستردگی زیادی که از لحاظ اطلاع رسانی انجام می دهند دارای ارزش بسیار زیادی می باشند.رادیو، تلویزیون، نشریات، سایت ها، وبلاگ، فیس بوک، ایمیل و… جز رسانه های ارتباط جمعی محسوب می گردند و بر حسب اتفاقاتی که در جامعه صورت می پذیرد این رسانه ها ایفای نقش می کنند و رسالت خود را انجام می دهند.
مطلب دیگر این است که دریافت و پذیرش های متفاوتی توسط هر یک از این رسانه ها صورت می گیرد اما در بطن اگر نگاهی به آن ها بیندازیم، همه ی آن ها رسالت اطلاع رسانی را عهده دار می باشند.
در زمان سیل برازجان اطلاع رسانی در این خصوص به صورت فراگیر بسیار ضعیف بود و تنها به صورت بسیار محدود در اخبار استان بوشهر به این مساله پرداخته شد. به دلیل عملکرد ضعیف صدا و سیمای بوشهر سیل برازجان در اخبار سراسری پخش نگردید و به نوعی برازجان بایکوت شد!
از انجایی که نشریات در استان بوشهر به صورت هفتگی چاپ می شوند پس انتظار چندانی از آن ها در خصوص انتقال سریع خبر نمی رود، هرچند که به جز اتحاد جنوب بقیه ی نشریات استان پس از سیل در این زمینه بسیار ضعیف عمل کردند!!
سایت ها یا رسانه های اینترنتی در زمان سیل بیشترین وظیفه ی اطلاع رسانی را عهده دار بودند. اتحاد جنوب اولین سایت در استان بوشهر بود که خبر بارندگی و خسارت های را به طور لحظه ای اطلاع رسانی کرد. متاسفانه بعضی سایت های دیگر استان بوشهر پس از اتمام سیل به بیان چند خبر اکتفا کردند و همه چیز پس از چند روز به فراموشی سپرده شد.
سایت اتحاد جنوب، با بیان یادداشت ها، مقالات، گزارش ها و خبرهای ویژه در خصوص سیل سربلند از آزمون خود بیرون آمد و رسالت اطلاع رسانی خود را به بترین نحو به انجام رساند. در این سایت چندین نوشته از آقایان اکبر صابری، اسماعیل حسام مقدم، اسکندر میگلی نژاد، سروش اتابک زاده، شهرسبزی و خبرهای و گزارش های اکبر عبدی، جواد راهپیما و مهدیه امیری از سراسر شهرستان دشتستان و عکس های محمدرضا صابری پوشش داده شد.
در فیس بوک نیز سیل برازجان اطلاع رسانی شد و نوشته های اتحاد جنوب مورد استقبال واقع شد. بحث هایی نیز در خصوص عدم حس همدردی با سیل زدگان و تخریب برازجان بوسیله ی یکی از همشهریان و روزنامه نگاران برازجانی مطرح گردید که مورد اعتراض و پذیرش چندین نفر از همشهریان و هم استانی ها قرار گرفت.

*(رمانی از ارنست همینگوی)