- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

طبیعت و محیط زیست؛ چشم اندازهایی اصلاح طلبانه؛ درگفتگو با دکتر حسین دلشب

طبیعت و محیط زیست؛ چشم اندازهایی اصلاح طلبانه

گفتگوی اختصاصی آوای هامون با دکترحسین دلشب

اشاره:

اصلاح طلبی؛ جریانی فکری است که برای رسیدن به یک جامعه مدنی و قانون مدار، مردم سالاری دینی، دستیابی به آزادی، دوری از تحجر و توجه به نیازها و مصائب زیستی جامعه شکل گرفته و در خود مصادیق زیادی از فرهنگ، اجتماع، سیاست، اقتصاد و.. را جای داده که همگی برای رسیدن به اهداف ذکر شده در جریان هستند. همواره در جامعه انتظار می رود، کنش ها و فعالیت های صورت گرفته توسط افرادی که در احزاب، سمن ها، گروه ها، رسانه ها و… که دارای تفکر اصلاح طلبی هستند، به گونه ای باشد که مبنای فعالیت های مهم و تاثیرگذار و منجر به همبستگی اجتماعی گردند. از آنجایی که در جامعه کنونی محیط زیست و فرهنگ؛ در اندیشه اصلاح طلبی اهمیت بسیار بالایی دارد و در تمامی کنش هایی که توسط احزاب، سمن ها و… صورت می گیرد، این ملاحظات نیز باید مورد بحث و چالش قرار گیرد، لذا گفتگویی اختصاصی با حسین دلشب؛ مدیرکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر و از مدیران اصلاح طلب در استان بوشهر ترتیب داده ایم تا به طور مشخص به مقوله طبیعت و محیط زیست که چشم اندازهایی اصلاح طلبانه دارد، بپردازیم. باهم این گفتگو را می خوانیم:

دلشب: اندیشه اصلاح طلبی از همان ابتدا با تغییر چشم اندازها در سیاستگذاری های کلان، به خصوص در حوزه سیاست محیط زیست توانست تغییر فازی را شکل دهد که در آن نگرشهای پیشین نسبت به محیط زیست و توسعه پایدار را اصلاح کند و اهمیت حفظ محیط زیست را در برنامه ریزی های توسعه ای گوشزد کند. در دوره اول مدیریت معصومه ابتکار بر سازمان محیط زیست به طور خاص این ملاحظات مورد توجه قرار گرفت که اصلاح طلبی به گونه ای هم نفس هست با صلح طلبی، مدارا و همزیستی با جهان پیرامون و درک حضور دیگری. ازهمین رو هم می شود عمق و ژرفای درون کسانی که می خواهند با طبیعت و محیط زیست به همزیستی پایدار برسند به گونه ای در اندیشه سیاسی و اجتماعی، کسانی هستند که در اغلب موارد رویکرد اصلاح طلبانه ای دارند.

از سوی دیگر در جهان نخستین خاستگاه کسانی به سمت تجدیدنظرطلبی و اصلاحات گرایش یافتند، کسانی بودند که درک عمیقی از جهان پیرامون و حضور انسان در محیط داشتند، به همین دلیل هم می شود نخستین مصلحان تاریخ را کسانی یافت که در دامان طبیعت به شناخت و معرفت از جهان پرداخته بوده اند. پیام آوران و پیامبران یک سره در طبیعت و با طبیعت همزیستی مسالمت آمیزی داشته اند. خاستگاه مشترک زیست انسان در طبیعت و محیط پیرامون که همواره با تغییر و اصلاح همراه می شود، به گونه ای همان معبری هست که اندیشه های اصلاح گرانه و مصلحانه در طول تاریخ رشد کرده اند.

دلشب: اگرکه گفتمانهایی بر محور تساهل و تسامح و مدارا در حوزه اندیشه و فرهنگ و هنر بازتاب بیشتری در دوران اصلاحات داشت، اما همین گفتمان تساهل گرا در حوزه محیط زیست بسیار نقش مهم وحیاتی ایفا کرد و جامعه ایرانی را به سمت همزیستی تساهل گرایانه با طبیعت و محیط زیست پیرامون دعوت کرد. کسانی که در حوزه محیط زیست صرفا از دید اکولوژی صرف و محض به کسب دانش می پرداختند را با حوزه ای دیگر مانند اخلاق در محیط زیست و یا گفتمان های جامعه شناختی و توسعه پایدار در حیطه محیط زیست رهنمون شدند و حتی پای هنر و فرهنگ و ادبیات و دین به مساله محیط زیست باز شد و چه کنفرانس ها و همایش ها و جشنواره هایی در این حوزه های میان رشته ای با تاکید بر محیط زیست را می توان در آن دوران مثال زد. در سالهای اخیر نیز این گفتمان ها به بلوغ رسیده اند و ژورنال ها و نشریات و کتب و کنفرانس های متعددی در این حوزه ها به وفور برگزار می شود و همین نشان می دهد که محیط زیست تبدیل به گفتمان گسترده در عرصه عمومی ایران شده است.

دلشب: بالتبع با توجه به کتابها و مطبوعاتی که در آن دوره به وفور چاپ و منتشر می شد، فعالان و کنشگران محیط زیست استان هم با این موضوعات و مباحث آشنا شدند و مساله محیط زیست وارد عرصه روشنفکری و حقوق بشری شد اما آنگونه که باید به آن پرداخته نشد و بیشتر درحد تتبعات و اندیشه هایی انتزاعی باقی ماند، هرچه که به جلوتر آمدیم و این گفتمانها به درون دانشگاه ها نضج بیشتری پیدا کرد و به خصوص در دوره تدبیر و امید می توان نشانه های بیشتری از این اندیشه های اصلاح طلبانه در فعالیت های زیست محیطی یافت، هرچند که هنوز تا مرحله ایده آل بسیار فاصله داریم و پیشنهادم خصوصا به اصلاح طلبان استان بوشهر این هست که به خاستگاه ها و ریشه های محیط زیستی اندیشه شان اندیشه و تفکر عمیق تری داشته باشند.

دلشب: همانگونه که در پاسخ پیشین اشاره کردم، نسبت بسیار عمیق بین این دو وجود ندارد و لازم هست که به این حوزه که از ریشه ها و خاستگاه های اندیشه اصلاح طلبی هست نیز توجه شود. به طورخاص تا به حال هیچ موردی که حاکی از آن باشد که گروه ها و احزاب اصلاح طلب نسبت به مساله محیط زیست موضع گیری خاصی داشته باشند، را من ندیده ام و این می تواند اندکی هشداردهنده باشد.

دلشب: با توجه به اینکه به خصوص در این چند سال اخیر برنامه های متنوع و متعددی در حوزه حساس سازی و هوشیارسازی زیست محیطی شهروندان توسط سازمان حفاظت محیط زیست در کل کشور اجرا شده و به موفقیت هایی هم در نضج و رشد این اندیشه ها در افکار عمومی دست یافته، لذا بی تردید می توان آینده ای روشن را برای بالیدن هرچه بیشتر اندیشه های محیط زیستی در تفکرات اصلاح طلبانه متصور بود. با این همه باید به این نکته نیز توجه کرد که برای این چشم انداز در آینده ما صرفا به کنشگران زیست محیطی به طور خاص نیاز نداریم، به عبارت دیگر برای عمیق شدن و ژرفا بخشیدن به این تفکرات در عرصه عمومی علاوه بر حضور کنشگران زیست محیطی، ما نیاز به جامعه شناسان و اندیشمندان محیط زیستی داریم که بی شک پروردن این اندیشمندان و فیلسوفان در یک جریان همبسته و کاملا برنامه ریزی شده امکان پذیر خواهد بود که این امکان از طرف نهادها و احزابی که ریشه های اندیشه ای زیست محیطی داشته باشند، قابلیت محقق شدن دارد. به همین دلیل ظرفیت و پتانسیلی که در اندیشه های اصلاح طلبانه نسبت به مبانی و مفاهیم زیست محیطی وجود دارد، می تواند این جامعه شناسان و اندیشمندان و استراتژیست های محیط زیستی را بپروراند.

دلشب: در سالهای اخیر با حجم عظیمی از جوانان دانش آموخته در حوزه های زیست محیطی مواجه هستیم، این جوانان پتانسیل بسیار بالایی برای بازسازی هویت زیست محیطی احزاب و گروه های سیاسی و اجتماعی و مدنی اصلاح طلب را دارند، باید از این پتانسیل به خوبی بهره برد و با جذب و ایجاد کمیته های محیط زیستی در گروه ها و احزاب، به نشو و نما ی اندیشه های زیست محیطی در قالب برنامه های اصلاح طلبانه پرداخت.