- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

برنامه‌ریزی توسعه در ایران دچار آلزایمر اجتماعی است؛ گفتاری از دکتر فاضلی

برنامه ریزی توسعه در ایران دچار آلزایمر اجتماعی شده است

دکتر نعمت اله فاضلی؛ جامعه شناس و انسان شناس ایرانی

نعمت‌اله فاضلی دیدگاه «کاستی فرهنگ در ایران معاصر» را در سخنرانی «جایگاه فرهنگ در گفتمان برنامه‌ریزی توسعه‌ای در ایران و ارائه راهبردی برای برنامه‌ریزی توسعه‌ای فرهنگ‌محور» بیان کرد.

معصومه تقی‌زادگان- هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی مفهوم «عمران» را دال مرکزی برنامه­‌های توسعه کشور از دوره رضاخان تاکنون دانست و گفت: گفتمان عمران به لحاظ پیش­فرض­‌های معرفتی بر نظام دانش مهندسی، معماری، تکنولوژی و صنعت مبتنی است و می­‌گوید اگر زیرساخت­‌ها را در جامعه فراهم کنیم، توانسته­‌ایم توسعه را به پیش ببریم. گفتمان عمران بر مبنای وجوه کمی و قابل سنجش به دنبال انسجام جامعه است، گفتمانی که از ابتدای برنامه‌ریزی در ایران با وجود تمام تغییراتی که پیش آمده، غالب بوده است.

وی افزود: گفتمان عمران سه نظام دانش، اداری و اجتماعی خاص خود را شکل داده است، در چنین شرایطی نظام اداری به دنبال فراهم کردن زیرساخت­‌های مادی توسعه است. ذهنیت اجتماعی­‌ای که در گفتمان عمران به تدریج شکل گرفته است، تقاضای عمران و آبادانی است و این گفتمان یک زمینه اجتماعی گسترده را شکل می‌دهد که در آن نمایندگان، گروه‌­های اجتماعی نیز تصور و درخواست عمرانی دارند و فشاری که به مدیریت جامعه می­‌آید از نوع عمران و آبادانی است. در چنین شرایطی نظام رانت و فساد از خرده­‌نظام­‌های پنهان گفتمان عمران می­‌شود، چرا که امکان جابه­‌جایی پول را فراهم می­‌آورد.

فاضلی گفتمان عمران را نمایشی و توجیه‌­کننده نظام­‌های سیاسی دانست و گفت: در گفتمان عمران می­‌توان افتتاح کرد، ایماژهای بزرگ ساخت و حس رضایت را پدید آورد. پروژه­‌های عمرانی اشکال گوناگون رویت­‌پذیری و بازنمایی برای سیاست پدید می­‌آورند.

نعمت‌اله فاضلی: پذیرفتن کاستی فرهنگ در نظام برنامه‌ریزی کشور نیازمند اراده سیاسی است

حذف انسان در گفتمان عمران

فاضلی در هفتمین نشست از سلسله نشست­‌های گفتگوهای راهبردی مرکز بررسی­‌های استراتژیک ریاست جمهوری مساله و مشکل گفتمان عمران را حذف گفتمان انسان و فرهنگ دانست، چرا که دال مرکزی این گفتمان اشیا هستند و افزود: در این گفتمان بعد زمان حذف می­‌شود، در نتیجه تاریخ، حافظه تاریخی، دانش­‌های بومی در این گفتمان جایی ندارند و نهایتا تنها جنبه نمایشی و مقدم‌ه­ای آنها به کار م‌ی­آید. نتیجه این حذف تاریخ، گسیختگی زمانی است که امکان بهره­برداری از گذشته را از بین می­‌برد و در عمل نمی‌توانیم به گذشته به عنوان منبع رجوع کنیم. در این گفتمان گویی همه تاریخ «شِر و وِر» است و من آن را «آلزایمر» اجتماعی می­‌نامم.

وی مشکلات زیست­‌محیطی کنونی را ناشی از حذف بعد مکان و گسیختگی مکانی ناشی در گفتمان عمران دانست و گفت: در این گفتمان جغرافیا حذف می­‌شود، اکولوژی یا زیست­‌بوم برای انسان یک جغرافیای فرهنگی است. این وجه در گفتمان عمران تبدیل به منبعی می‌­شود که باید استخراج شود و در نتیجه رابطه­ یک سویه استثمارکننده‌ای با طبیعت پیدا می­‌کنیم. مکان در گفتمان عمران تبدیل به لامکان می­‌شود، به واسطه همین تلقی از مکان و فهم بد جغرافیا است که برنامه­‌های آمایش سرزمینی قادر نیستند شهری با توسعه پایدار و متوازن بسازند. وقتی علم جغرافیا را حذف می­‌کنیم و فضا را کنار می­‌گذاریم به تدریج رابطه اندام­وار انسان و طبیعت می­‌گسلد و نتیجه آن بحران­‌های آب و خاک می­‌شود که ما با آنها روبرو هستیم.

فاضلی گسیختگی انسانی را سومین گسیختگی ناشی از گفتمان عمران نامید و تفاوت نسلی و ناتوانی آموزش شهروند مسئول خلاق را ناشی از گسیختگی انسانی دانست و افزود: در چنین شرایطی نظام آموزش و تعلیم و تربیت قادر نیست انسان را در جایگاه مدرن خود قرار دهد.

وی چهارمین گسیختگی را گسیختگی در سازمان و نظام مدیریتی دانست که به جای اینکه بتواند شکلی از نظم را ایجاد کند، در خدمت رانت و کج­کارکردی قرار می­‌گیرد.

فرهنگ عامل ترمیم گسیختگی­‌های ناشی از گفتمان عمران

نعمت­‌اله فاضلی با اشاره به نظریه ریموند ویلیامز درباب سه دسته «فرهنگ رسوب­‌یافته»، «فرهنگ مسلط» و «فرهنگ در حال ظهور» تاکید کرد که در گفتمان عمران با هیچ‌­یک از این سه فرهنگ ارتباطی برقرار نمی‌­­شود و ما نیازمند برنامه­ توسعه­‌ای هستیم که نظام دانشی داشته باشد که توانایی فهم مناسبات عمیق میان این سه فرهنگ را داشته باشد.

وی فرهنگ را مانع گسیختگی­‌ها معرفی کرد و افزود: «کاستی فرهنگ» کمبود مزمن در نظام برنامه‌­ریزی ما است که تاثیرات خود را در ابعاد مختلف مانند محیط­ زیست نشان می­‌دهد، جامعه صورت­بندی­‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد و این صورت­­بندی­‌ها زمانی با هم انطباق می­‌یابند که صورت­­بندی فرهنگی شکل بگیرد.

فاضلی گفت: ما نیازمند نظام دانش جدیدی هستیم که شامل دانش فرهنگی، اخلاقی و دانش راهبردی باشد. دانش فرهنگی به معنای دانش­‌هایی که علوم انسانی و اجتماعی شکل می‌­دهند که فقدان فرهنگ در نظام برنامه­‌ریزی را از بین ببرند. دانش اخلاقی که بتواند به صورت مفاهیم خلاق و محکم و به صورت راهبرد در نظام برنامه‌­ریزی جای بگیرد و دانش راهبردی که اندازه­‌گیری و نیازسنجی کند و بتواند مفاهیم را به کار گیرد.

وی در پایان تاکید کرد که فرهنگ انسجام‌­بخش و پیونددهنده تمامی ساحت­‌های وجودی یک جامعه است و فرهنگ است که می­‌تواند در برنامه‌­ریزی مقیاس‌­های محلی، منطقه­‌ای، ملی و بین‌­المللی را به هم وصل کند لذا پذیرفتن کمبود و کاستی فرهنگ در نظام برنامه­‌ریزی کشور نیازمند اراده سیاسی، اصلاح نظام دانش و شکل‌­گیری نظام دانش کارآمد، گفتگوی اجتماعی در میان نخبگان و مشارکت در یک گفتگوی جهانی درباره برنامه‌ریزی است.