- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

زنان؛ به دور از سیطره ی قدرت سیاسی؛ گزارشی از ایرن واعظ زاده

 

زنان؛ به دور از سیطره ی قدرت سیاسی

گزارش هامون ایران درباره نقش آفرینی زنان در عرصه سیاست

ایرن واعظ زاده

 

اجتماع مجموعه ای از افراد انسانی است که با نظامات، سنت ها، آداب و قوانین خاص به یکدیگر پیوند خورده اند. افراد انسانی که جامعه را تشکیل می دهند دو جنس مرد و زن هستند که تشکّل اجتماعات را صورت بخشیده اند. از طرفی، دیگر اندیشمندان اجتماعی، انسان را موجودی مدنی الطبع و به قول ارسطو حیوان سیاسی می دانند( فاستر، ۱۳۷۳)

سیاست از سایر مقوله ها مجزا نیست و همگام با مسایل دیگری همچون اقتصاد، فرهنگ، جامعه و … پیش می رود اما شوربختانه بسیاری از مردم خصوصا زنان ایرانی سیاست را نوعی توطئه می انگارند که تنها هدفش بازی با زندگی و سرنوشت انسان است اما حقیقت این است که سیاست در برگیرنده ی بخش عظیمی از آحاد جامعه و علوم انسانی و همچنین تعیین کننده ی تمامی کنش ها و آینده ی افراد جامعه می باشد؛ به بیان دیگر، سیاست در خدمت زندگی قرار دارد.

مشارکت سیاسی و اجتماعی تابعی از فرآیند توسعه ی اقتصادی و اجتماعی است که برای نایل آمدن به این هدف بزرگ، جامعه بایستی با رویی گشاده تمامی افراد خود – هم مرد و هم زن را – در کنار یکدیگر و به دور از رویکردهای جنسیتی در عرصه ها و تشکل های سیاسی پذیرا شود. متاسفانه در دهه های اخیر حوزه ی سیاست به محلی برای تصمیم گیری های مردانه بدل شده که خالی از حضور پررنگ زنان می باشد و رویکردی تبعیض آمیز دارد.

امروزه بسیاری از نقش ها و حرفه ها از حالت سنتی خود خارج شده و با تغییراتی اساسی سعی درعبور از جامعه ی سنتی به اجتماع مدرن را دارند؛ زنان نیز از پستوی پنهان و حالت خانه نشین خویش گذر کرده و قابلیت ها و توانمندی های بی شمارشان در عرصه ی های مختلف را به اثبات رسانیده اند؛ زنان شایسته و دانش اندوخته ی امروز در تمامی عرصه ها به ویژه سیاست سخنی برای گفتن و دستی توانا برای مساعدت و یاری به مملکت خویش دارند.

عدم کنشگری سیاسی زنان دلایل متعددی دارد که برخی از این دلایل عبارتند از: عدم باور جامعه به توانایی زنان برای اداره ی امور مملکتی، وجود ساختارهای مردانه، تعصب و موانع عرفی و قانونی در مقابل زنان در سازمان ها و نهادهای اجرایی، عدم جامعه پذیری سیاسی در بین زنان ایرانی و عوامل روانشناختی مانند عدم اعتماد به نفس و عدم احساس اثربخشی.

سهیلا؛ مدرس آموزش و پرورش معتقد است: « سیاست نوعی منفعت طلبی است و صداقت در آن وجود ندارد. اگر بخواهی وارد سیاست شوی باید برای رسیدن به هدفت بسیاری از جیزها را زیر پا بگذاری که همین مساله لازمه ی رسیدن به هدف یک سیاست گذار است. »

سحر؛ مدرس دانشگاه می گوید: « من کلا از سیاست ترس دارم و معتقدم سیاست ارامش انسان را بر هم می زند و نتیجه ای برای فرد ندارد؛ پشت هر سیاستی نفع عده ای هست و ما خودمان را به خاطر هیچ و پوچ به خطر می اندازیم…. برای منافع دیگران که حتا قدر نمی دانند. در واقع ما زندگی، ارامش، زمان و … را برای کارهایی می گذاریم که هیچ گونه نتیجه ی مطلوبی در بر ندارد. در هر جایی افراد گروه گروه هستند و هر سیاست یعنی طرفداری از یکی از آن گروه ها؛ برای وارد شدن به ما کمک می کنند اما به محض پیش آمدن مشکل خودشان را کامل عقب می کشند و هیچ حمایتی از جانب شان نمی شود. »

زهرا؛ زنی تحصیل کرده و کارمند بیان می کند: « با حضور و فعالیت زنان در احزاب سیاسی موافقم و حتا تاکید دارم. نیمی از جمعیت ایران زن است و این نیمه با نیمه ی دیگر کامل می شود و بر عکس. عدم حضور زنان در احزاب یک بی توازنی ایجاد می کند. زنان صاحب اندیشه نباید منفعل باشند و بایستی بین مردم بروند. متاسفانه این باور اشتباه به وجود امده که سیاست کار مردانه ای است در صورتی که این گونه نیست. برتولت برشت می گوید: ” بدترین نوع فقر بیسوادی سیاسی است؛ زیرا که سیاست تعیین کننده ی فقر، فحشا، بی عدالتی و … است. ” پس در مبارزه به رسیدن به سیاست خوب که رفاه و اسایش و عدالت را متضمن باشد، زنان چون مردان باید در صحنه باشند و برای سرنوشت خود مبارزه کنند. »

نحوه ی نگرش زنان به سیاست و تصوری که از آن در ذهنن خود پرورانده اند با واقعیت و آن چه هست فاصله ی بسیار دارد. خالی بودن صحنه ی سیاست برای زنان و همچنین کناره گیری ایشان از این عرصه سبب بروز مشکلات بدیهی و به بار آمدن خسارات جبران ناپذیری خواهد شد؛ چرا که همان طور که پیش تر ذکر شد، جامعه برای توسعه نیازمند مشارکت سیاسی اجتماعی تمام افرادش می باشد و عدم تحکیم دموکراسی و رعایت ننمودن قوانین و موازین آن، تاخیر در دستیابی به اهداف توسعه ی پایدار را موجب خواهد گردید.

از جمله اقدامات لازم برای رفع موانع پیش روی مشارکت زنان در عرصه ی فعالیت های سیاسی و تقسیم متوازن فرصت‌ های علمی در جامعه بدین شرح می باشد:

-تلاش برای فرهنگ‌ سازی گسترده در دو سطح خرد و کلان

-تقویت دیدگاه های توسعه محور که نمودی از اسناد کلان مملکتی است

-برگزاری انتخاب و ایفای نقش زنان به عنوان کاندیدای شرکت کننده در انتخابات

-انتقال تجارب بین نسلی برای حضور آگاهنه زنان در احزاب و تشکل ها

-تدوین برنامه هایی فرهنگی و زیرساختی برای برخورداری از فرصت‌ های برابر

-آموزش و افزایش سطح آگاهی و توانمند سازی درعرصه اقتصادی فرهنگی و اجتماعی

افزایش مشارکت های سیاسی – اجتماعی زنان در دولت یازدهم نشانه ی روشنی برای آینده ی جامعه است مشروط بر آن که زنان با به دست گرفتن قدرت و نفوذ سیاسی و اجتماعی قادر به بازتولید ارزش ها در جهت بهبود وضعیت کنونی و تبیین آن اقدام نمایند.