- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

عرصه زندگی به مثابه تئاتری تراژدیک و بی کلام؛ یادداشتی از ایرن واعظ زاده

 

عرصه ی زندگی اجتماعی و اقتصادی؛ به مثابه ی تئاتری تراژدیک و بی کلام……

ایرن واعظ زاده

 

پرده اول

خانم و آقای میزبان برای پذیرایی سه میهمان شب خود، پنج نوع غدا و تعداد زیادی نیز دسر تدارک دیده اند. میوه و نتقلات هم که جای خود دارد؛ از کیک و شیرینی و چندین مدل نوشیدنی های گرم و سرد گرفته تا ظروف بزرگ و مملو ازمیوه های درجه یک و رنگارنگ؛ با این حال خانم و آقا همچنان نگرانند که مبادا تدارکات کم و کسری داشته باشند!

 

پرده دوم

در نقطه ای از شهر، دو  کودک ژنده پوش با دستانی  کثیف، سطل های زباله را با نگاه های گرسنه ی خویش یکی پس از دیگری به امید یافتن تکه نان خشکی زیر و رو می کنند. چشمان پرالتهاب یکی شان ناگهان به زنی می افتد که با دختربچه ای از مقابل آنان رد می شوند. دختربچه که بستنی قیفی در دست دارد و دست دیگرش در دست مادر است، نگاه مالامال از نفرتش را بر آن دو پاشیده و می گذرد. نگاهش چون تیری زهرآلود قلب کودک را می شکافد و به درد می آورد……

 

کات

***

ساختار بیمارگونه ی جامعه، عرصه ی زندگی را به تئاتری بی کلام مبدل ساخته که یک سمت آن صاحبان زندگی اشرافی و متقاضیان مصرف گرایی و در سوی دیگرش قربانیان تبعیض و نابرابری های اجتماعی و اقتصادی ایستاده اند. دسته ی نخست بازیگران و گروه دوم تماشاگران این نمایش آشفته بازارهستند.

تجمل گرایی و مصرف بی رویه گویی جز خصلت های لاینفک وجودی ما ایرانیان شده تا آن جا که تلاش برای ترک این قبیل عادات در نظرمان مساله ای ناپسند جلوه می نماید؛ به عبارت دیگر، ناهنجاری که مبدل به نوعی هنجار شده! مصرف گرایی بی حد و مرز را یک رفتار عادی و حتا لازم تلقی می نماید. اما آن سوی دیگر و پشت پرده ی این صحنه های زندگی اشرافی و به ظاهر متشخصانه! زندگی دردناک عده ی کثیری از مردم نهفته است که به نان شب محتاج و همواره تنها دغدغه شان چگونگی سیر کردن شکم خود و خانواده می باشد. مردمان انبوهی که سال تا سال از تناول غذاهای گرم و سالم محرومند و روزی شان را در سطل های زباله و میوه جات و صیفی جات به فروش نرفته و خراب و مانده ی مغازه ها می جویند؛ آن هایی هم که به نسبت خوش اقبال ترند، چشم به پس مانده های خوراک این و آن دوخته اند.

و اما ما که همه روزه آنان را در پیرامون خود دیده و بی تفاوت از کنارشان می گذریم، بی آن که بدانیم یک روز بریز و بپاش های ما برای سیر نگه داشتن یک روز چندین تن از آن ها کفایت می کند. مایی که بی اعتنا به این مسائل و ذره ای عذاب وجدان، روزانه هر چه دم دستمان باشد و اضافی بدانیم دور می ریزیم و باز هم مدعی تمدن و شعور والای ایرانی خود هستیم….!!

در همین بوشهر خودمان رستوران ها و کافه های لوکس و چند طبقه ی می بینیم که روز به روز هم بر تعدادشان افزوده می گردد؛ شهرستانی کوچک اما با تعداد بی شماری سوپرمارکت، عدافروشی، کافه و رستوران های آن چنانی که در پایان هر روز، مقادیر بسیاری ازضایعات غذای را روانه ی سطل زباله می کنند.

افزون بر این روحیه ی تنوع طلبی و زیاده خواهی، مراسمات تشریفاتی و آنچنانی است که اصرار برای خودنمایی به وضوح در آن ها مشهود می باشد.

در پس هر مراسم و تشریفاتی تنها اسراف و چشم و هم چشمی است که دیده می شود. بی توجهی نسبت به خیل عظیمی از مردم گرسنه و فقیر که به علت کم خردی عده ای دیگر، روز به روز دامنه ی فقر و فلاکت شان گسترش می یابد.

دور ریختن غذاهای اضافی و دست نخورده، دور ریختن غذا به خاطر رعایت مسائل بهداشتی، دور ریختن غذاهایی که در مواردی مانند غذای حیوانات و طیور قابل استفاده باشد و موارد بسیار دیگری از این دست که همه روزه در جریان است، سبب شده تا نرخ دور ریختن غذا به ۲۵ تا ۳۵ میلیون تن برسد.

بر اساس تحقیقات صورت گرفته، ایران نیز از جمله کشورهایی است که هرساله درصد بالایی از مواد غذایی تولیدی را به هدر می دهد و این ماجرا در حالی رخ می دهد که زیر پوست این جامعه افرادی زیست می نمایند که در مقایسه با هزینه های سرسام آور زندگی روزمره، درآمد بسیار پایینی داشته و ناچارند بخش اعظمی از درآمد خود را صرف خرید مواد غذایی نمایند و همین کافی است تا ما را به عمق فاجعه ی ۳۵ میلیون تن هدر رفت مواد غدایی آگاه سازد. آما مساله این است که پس از آگاهی از این اعداد و ارقام نیز دگرگونی در سبک زندگی ناهمگون و دور از انصاف ما صورت خواهد گرفت یا خیر؟!

بد نیست شیفتگان مصرف گرایی اندکی از پیامدهای ناگواری که در سایه ی عدم وجود امنیت غذایی و تغذیه در جهان رخ می دهد بدانند؛ از مرگ میلیون ها کودک معصومی که به علت گرسنگی در اقصی نقاط دنیا اتفاق می افتد در حالی که هزینه ی هدر رفت مواد غذایی می تواند نجات دهنده ی جان بسیاری از افراد در کشورهای محروم باشد.

این تئاتر تراژدیک که درون مایه ی اصلی آن فاصله و شکاف طبقاتی است، معضلاتی عظیم و پیامدهای جبران ناپذیر اقتصادی، محیط زیستی و اجتماعی نیز به همراه دارد.

بهبود امنیت غذایی در گروی کاهش میزان ضایعات غذایی است و نائل شدن به این ایده آل، دگرگونی در ساختار تولیدی و مصرفی جامعه را می طلبد؛ لذا پیروی از الگوهای صحیح مصرف و اتخاذ سیاست ها و راهکارهایی جهت تولید متناسب با نیاز افراد می تواند گام موثری در این مسیر باشد.