- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

گزارشی از چهارمین نشست جمعیت زنان مسلمان نواندیش استان بوشهر

 پیامدهای توسعه پایدار بر زیست زنان

گزارشی از چهارمین نشست جمعیت زنان مسلمان نواندیش استان بوشهر

چهارمین نشست جمعیت زنان مسلمان نواندیش استان بوشهر با موضوع “پیامدهای توسعه پایدار بر زیست زنان” برگزار شد.
مهدیه امیری؛ دبیر جمعیت در ابتدای جلسه جامعه پذیری جنسیتی را یکی از مشکلات فرهنگی و اجتماعی زنان در مسیر توسعه برشمرد و گفت:جامعه پذیری جنسیتی، فرایندی است که در آن افراد از دوران کودکی ستیزه جویی یا همنوایی با انتظارات اجتماعی برای رفتارهای زنانه یا مردانه را یاد می گیرند. آنها در طی فرایند حامعه پذیری توجیحات نقش جنسیتی را در تمام جنبه های مهم می یابند .به آنها آموزش داده می شود که چگونه هر فرد باید به عنوان یک زن یا مرد عمل کند و ارزش های مرتبط با جنسیت را رعایت کند. که متاسفانه در جامعه ما نگاه های های جنسیتی و تفاوت در نقش های جنسیتی نمود بسیار زیادی دارد.

امیری افزود:موقعیت یک کشور در زمینه ی توانمندسازی جنسیتی بااستفاده از سه معرف مشخص می شود: یک) تعداد زنان در بین نمایندگان مجلس، دو) میزان شرکت زنان در مشاغل قانونگذاری، مدیریتی، حرفه ای و تکنیکی و سه) قدرت مالی زنان که بیانگر میزان دستیابی آنان به مشاغل و دستمزدها است. با یک نگاه گذرا به این موارد می توان گفت در ایران شاخص توانمندسازی جنسیتی در مقابل شاخص توسعه انسانی دچار تزلزل هست و به ظرفیت ها و توانمندی های زنان کمتر توجه شده است. این در حالی است که توسعه پایدار با مشارکت همه اقشار جامعه امکان پذیر هست.

امیری بیان کرد: جامعه باید به این باور برسد که زنان در کنار مردان در کلیه ی مراحل توسعه اعم از برنامه ریزی و اجرا باید مشارکت داشته باشند و نتایج حال از این مشارکت ها و فعالیت ها را متعلق به خود بدانند. در جامعه ما برای بیان نادیدگی نقش زنان در توسعه پایدار؛ دلایل متفاوتی وجود دارد که از جمله می توان به عدم وجود سرمایه ی اجتماعی منسجم، عدم تعریف نقش اجتماعی زنان در توسعه، فقدان تشخّص اجتماعی برای زنان  اشاره کرد.

وی در پایان برای دستیابی به توسعه پایدار ایجاد خانواده های مدنی را پیشنهاد داد. در این خانواده مدنی، تمامی اعضا دارای نقش هایی مشخص می باشند و بر اساس توافقی درون نهادی به ایفای نقش های خود می پردازند و مفاهیمی از قبیل گفت و گو، آزادی بیان و اندیشه، احترام، استقلال و برابری در بین آنها شکل می گیرد که البته امکان تحقق این مساله در چندین نسل بعد امکان پذیر هست.

در ادامه مهتا بذر افکن؛ پژوهشگر و دکتری تغییرات اجتماعی به تعریف توسعه پایدار و چرایی بهبود وضعیت زنان از  طریق اهداف مهم توسعه پایدار پرداخت و گفت: استفاده از منابع طبیعی با حفظ سهم آیندگان  و محیط زیست، استفادۀ منصفانه و کارآمد از منابع و عدالت اجتماعی، دسترسی مساوی و توزیع عادلانۀ منابع با هدف : حفظ رشد اقتصادی بدون نابودی محیط زیست   توسعه پایدار است  توسعه پایدار و مسائل زنان  چگونه به هم مرتبطند؟  توسعه پایدار ایجاد توازن بین نیروها و منابع طبیعت و مصرف کننده است. این توازن به پایداری می انجامد.  اگر نیمی از مردم کرده زمین در شرایط نابرابر و نابسامان زندگی کنند عملا پایداری وجود نخواهد داشت.

 

وی افزود: از جمله کسانی که در معرض آسیبهای شدید قرار دارند زنان و دختران هستند، در اثر تغییر اقلیم زیستگاههای آنها دچار آسیب شده و با توجه به محددیت دسترسی شان به منابع طبیعی  و زمین، بهداشت، امنیت ، تغذیه و معیشت شان به خطر خواهد افتاد.علاوه بر این مانوس بودن زنان با دانش بومی پتانسیل قوی و دانشی ذاتی زنانه ای  ایجاد می کند که می تواند تاثیر شگرفی بر حفظ منابع طبیعی داشته باشد  اقدام جمعی زنان در حوزه محیط زیست، اقتصاد و اجتماعی موجب بهبود بهره وری  و ارزش افزوده  خواهد شد.

بذرافکن بیان کرد:در این میان همان گونه که در اهداف توسعه پایدار نیز تاکید شده است، زنان نقش مرکزی دارند و برابری جنسیتی از جمله مسائل بسیار مهمی است که در این اهداف دیده شده است. پیوند برابری جنسیتی با پایداری به دلایل مختلف مهم است از یکسو ضرورتی اخلاقی و انسانی است و از سوی دیگر بدون ایجاد توازن جنسیتی عملا پایداری در کار نخواهد بود . چرا که به طور قطع نمی توان حقوق، توانمندی و ظرفیت نیمی از جامعه جهانی  را ندیده گرفت و دم از  پایداری زد.

بذرافکن به بررسی وضعیت زنان در اکنون پرداخت و گفت: توسعه پایدار برای زنان به دنبال تغییر  زندگی زنان و افزایش و بهبود کیفیت زندگی  آنها و تلاش برای رهایی شان از فقر با تمسک جستن به آموزش بهتر و بیشتر  و توانمندسازی زنان است. برای اطمینان از حقوق و رهبری زنان در سراسر جهان، به حمایتهای عمیق  قانونی نیازاست. هم اکنون زنان در جایگاههای رهبری در بخش های دولتی وخصوصی هنوز حضوری کمرنگ دارند.

وی گفت:کمتر از یک سوم از پست های ارشد و مدیریت متوسط توسط زنان اداره می شود در حالی که ۳۹ درصد از کشورها در سراسر جهان از یک نوع سیستم سهمیه ای برای افزایش نمایندگی زنان در سیاست استفاده کرده اند، اما واقعیت این است که  – تا سال ۲۰۱۷ تنها ۲۳.۴ درصد از نمایندگان مجلس ملی زنان  بوده اند.

این پژوهشگر در ادامه گفت:شکاف دستمزد در کارهای مشابه مردان نیز بسیار عمیق است. زنان  با زاد و ولد و بزرگ کردن کودکان عملا به ارزش افزوده ناشی از تزریق  نیروی کار جوان به اقتصاد کشورها کمک می کنند درحالی که این امور اساسا دیده نمی شود. هیچ کشوری در جهان  از انواع خشونت علیه زنان  خلاص نشده و همه کشورها کم و بیش از این معضل رنج می بنرد، اما نکته مهم این است در بعضی از نقاط جهان  این خشونتها بسیار عمیق و گسترده است .  بطورکلی  گزارش ۸۷ کشور  نشان داده است که از هر ۵ زن یک نفر از شریک جنسی اش کتک  خورده است و هنوز ۴۹ کشور هیچ قانونی برای محافظت از زنان در برابر خشونت خانگی ندارند. قربانی شدن در ازدواجهای متعدد و زودهنگام، ختنه زنان، فروش دختران، موانع ادامه تحصیل ، خشونت خانگی و آزار جنسی و مسائلی از این قبیل مشکلاتی است که زنان جهان عمدتا در کشورهای در حال توسعه با آن دست و پنجه نرم می کنند. آمار اگرچه متغیر است اما ۷۵۰ میلیون دختر زیر ۱۸ سالگی ازدواج کرده اند.

بذرافکن بیان کرد:پژوهشی در سال ۲۰۰۷ نشان داد که به طور متوسط زنان در بلایای طبیعی بیش از مردم کشته می شوند و بلایای طبیعی  در کاهش امید به زندگی زنان  تاثیر دارد. مثلا در سونامی ۲۰۰۴ در آسیا، مردان به نسبت زنان بیشتر جان سالم به در بردند.  گزارش جهانی زنان ۲۰۱۵ نشان می دهد که از ۷۸۱ میلیون بزرگسال بالای ۱۵ ساله به عنوان بیسواد، ۴۹۶ میلیون زن هستند. زنان بیش از نیمی از جمعیت بی سواد را در تمام مناطق جهان تشکیل دادند. علاوه بر اینها در بهداشت ، خشونت و آزار جنسی در هنگام جنگ و صلح و .. نیز زنان قربانیان خاموشند.

بذرافکن در بخش دوم صحبت های خود به ارایه پیشنهاد برای این مسایل پرداخت وگفت:توانمندسازی می تواند به عنوان یک فرایند اجتماعی چند بعدی ای که به مردم کمک می کند کنترل زندگی خود را تعریف کند تعریف می شود.  در حقیقت فرآیندی است که قدرت را (یعنی توانایی پیاده سازی) در مردم در جهت  استفاده در زندگی خود به منظور ایجاد تغییر  جوامع را تقویت کرده  و اقداماتشان می تواند  بر رروی مسائل تعیین کننده اثرگذار باشد.توانمند سازی زنان به این معنی است که زنان قدرت بیشتری کسب می کنند و زندگی خود را کنترل می کنند. در واقع  زنان همچنان در مقایسه با مردان  تفاوت های زیان بخشی دارند که اثرات آن در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ظاهر می شود.

وی در پایان گفت: بنابراین، توانمند سازی زنان نیز می تواند به عنوان یک فرایند مهم در دستیابی به برابری جنسیتی دیده شود که به معنای آن است که “حقوق، مسئولیت ها و فرصت های افراد بستگی نخواهد داشت که آیا آنها مرد یا زن متولد می شوند.”  بر اساس تعریف سازمان ملل متحد صندوق جمعیت، یک زن توانمند دارای حس خود ارزشمندپنداری  است. او می تواند انتخاب های خود را داشته باشد، ، و این  دسترسی به فرصت ها و منابع را برای او فراهم می کند تا مجموعه ای از گزینه های مناسب  برای بهبود شرایط زندگی اش  را  دنبال کند. زن توانمند توانایی کنترل زندگی خود  در  خانه و بیرون از آن داشته و توانایی تاثیرگذاری در جهت تغییر اجتماعی  برای ایجاد یک نظم اجتماعی و اقتصادی  بهتر  در سطح ملی و بین المللی دارد. از آنجا که انتظارات و نقش جنسیتی از طریق نظام های قانونی، آموزشی، سیاسی و اقتصادی نهادینه شده است و  زنان باید “توانمند” باشند تا بتوانند با قدرت این  “شکاف جنسیتی” را محدود نموده و کنترل نمایند   تا  زمینه های برابر برای زنان و مردان ایجاد شود و برابری جنسیتی قابل دسترس گردد.